نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2017-01-12

نویدنو  22/10/1395 

 

 

پاسخی به نوشتهٔ آقای مسعود امیدی

احمد سپیداری


با تشکر از توضیحات و انتقادهایی که به نقدم نوشته اید.

حقیقتا سال هاست از نقد نویسی دست کشیده ام و نقطه نظرات خود را در نوشته های مستقل ارائه می دهم. درست ترش هم همین است. تاثیر مستقیم شدن نقد را در توضیحات بلند بالای شما می بینم. بگذریم

ما در بسیاری از مسائل اتفاق نظر داریم و در برخی از مسائل هم اختلاف نظر.

اگر جمهوری اسلامی تا مغز استخوان در جنگ سوریه نقش نداشت، این شیوه بررسی «مستقل» جنگ سوریه می توانست معنی داشته باشد، در شرایطی که تحولات کشور ما به شدت تحت تاثیر سیاست های منطقه ای جمهوری اسلامی و بویژه سوریه بوده، یک بررسی مستقل از دید یک سوری، کنار گذاشتن بخش مهمی از عوامل موثر بر تحلیل مسئله است. شما باز هم در تنوشته تان این وجه مهم مسئله و کلیه فاکت هایی را که من در ارتباط با آن آوردم ، نادیده گرفته اید.

تصویری از جنگ سوریه می سازید که یک سو آمریکا و یک سو سوریه است. جنگ هم با اعزام تروریست های خارجی به جای تفنگداران دریایی آمریکا آغاز شده که یک تجاوز خارجی غیر قانونی به یک دولت و کشور قانونی است. متاسفانه این تقلیل گرایی در پاسختان تشدید شد و وجه دوم جنگ یعنی منطقه ای بودن همزمان آن که من بدان اشاره کردم و ظاهرا به طور کلی آن  را پذیرفتید باز هم نادیده گرفته شد.

آخر این چه پاسخی است که می نویسید:

«بر اساس نتایج مورد پسند و دلخواه در حوزه داخلی کشور نسبت به ارزیابی و موضع گیری پیرامون جنگ سوریه اقدام شده است که از منظر روش شناسی دیالکتیک دارای اشکال اساسی است.»

«حوزهٔ داخلی» یعنی چه؟ آیا وقتی جمهوری اسلامی دارد با تمام توان در سوریه می جنگد، صحبت از آن در تحلیل این جنگ مربوط به «حوزهٔ داخلی» بوده و من به اشتباه وارد حوزهٔ «خارجی» کرده ام؟ عجبا ...

برخی دیگر از تحلیلگرانی که مشابه با شما می اندیشند و صدای تلویزیون هایشان داغ است. از سیاست های منطقه ای ولی فقیه به صراحت دفاع کرده اند. شما چرا صریحا نظرتان را نمی گویید؟

بعنوان یک چپ ایرانی در فضای جمهوری اسلامی ضرورت داشت و دارد انتقاد خود از سیاست های جمهوری اسلامی را بگویید. اگر موافق نیستید باید بگویید چرا دفاع شما از سوریه با دفاع آقایان متفاوت است. مقالهٔ شما ظاهرا از دید یک سوری به زبان فارسی نوشته شده. اصلا انگار نه انگار جهوری اسلامی ایرانی وجود دارد که یک سر ماجراست. این نقص بسیار مهم و پایه ایست. پیامدهای جنگ سوریه تنها به سوریه خلاصه نمی شود. پیامدهای مشارکت در این جنگ در کشور ما هم بسیار بسیار مخرب بوده و  باعث تقویت بیش از پیش سرداران ارتجاع شده و  صدها میلیارد دلار هزینه روی دست مردم گذاشته است.

بسیار خوشحال شدم که در این نقد توضیح دادید که حداقل اعزام نیروهای مدافع حرم به سوریه (دخالت مستقیم نظامی) را قابل پشتیبانی نمی دانید. مطمئن هستم اعزام مستشاران اطلاعاتی و شکنجه گران سپاه برای سرکوب مردم سوریه و بر پا کردن کهریزک ها در سوریه را هم درست نمی دانید. اما این نکات مهم را مسکوت می گذارید. چرا؟

ما اختلاف نظرهای جدی دیگری هم داریم.

اینکه جهانی سازی شرکتی چیست و  صنعت جنگ چگونه در آن عمل می کند

مبارزه برای صلح، اهداف و روش های پیشبرد آن در این دوران

اهداف سیاست های روسیه در منطقه و اتحاد استراتژیک با آن به چه قیمتی تمام می شود

شیوهٔ برخورد دیالکتیکی به پدیده ها چیست

با امپریالیست ها در دوران جهانی سازی شرکتی چگونه باید مبارزه کرد.

و ...

برخی از این اختلاف نظرها جدی تر و برخی کم اهمیت تر است.

بالاخره نمی شود همه را در یک نقد بطور مفصل مورد بررسی قرار داد، در همین اندازه هم از حوصلهٔ خوانندگان خارج می شود.

شیوه ریز کردن مقاله به این جمله و آن جمله و زیر سوال بردن نویسنده، برخوردی دیالکتیکی نیست چون «رابطه جزء و کل» را نادیده می گیرد. ارائه یک به یک فاکت ها برای خوانندگان مربوط به روزگاری ست که کسی دسترسی به رسانه ها و آرشیو آن ها نداشت. در این روزگار کافی ست کلیدواژه ها را در گوگل بگذارید و قدری جستجو کنید. نوشته های قبلی من و بسیاری از عزیزان پر از فاکت هایی ست که از من می خواهید.

استناد مطلق به موضع گیری حزب کمونیست سوریه آن هم در شرایط جنگی و محدودیت های ناشی از آن که در خود بیانیه به آن اشارهٔ ضمنی شده، کار درستی نیست. ما در کنار مواضع حزب کمونیست سوریه، مواضع احزاب کمونیست و کارگری منطقه و مواضع احزاب چپ منطقه و صد البته کشورمان را هم داریم. این مواضع یکسان و مشابه نیست. پیچیدگی اوضاع تفاوت هایی را باعث شده و همهٔ اختلاف ها را نمی توان اختلاف طبقاتی دانست و به سایر دیدگاه ها برچسب زد.

و سر آخر اینکه

به نظر می رسد هر دوی ما در حد امکان نظراتمان را بازتاب داده باشیم و این تحلیل ها هم حرف آخر نیست و می تواند با نظرات دیگران بارور و بارور تر شود و در نهایت به شکل گیری مواضع دقیق تر و صریح تر کمک کند. شک نیست که آن ها تنها وقتی بطور جدی وارد پراتیک سیاسی می شود که به شکلی پخته و همه جانبه در مواضعی گروهی و حزبی و سازمانی منسجم شوند.

مهم آن است که فضای رفیقانهٔ بحث را نگه داریم، از مطلق گرایی فاصله بگیریم و همچنان بیاموزیم و بیاموزیم.

 

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: