نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2015-09-20

نویدنو  29/06/1394 

 

به شاهرخ زمانی ، فرزند بی ادعا و برومند طبقه کارگر ، که با مرگ در سیاه چال های رژیم نوید آزادی کارگران و زحمتکشان  را  سر داد

 

خیلی راه آمدی..

رحمان

بی تو چگونه واژه ها را

از تاریکی به روشنایی بسپارم

بی تو باز آسمان پر ستاره

در دل شبهای تاریک

غم سنگین بر دل نشانده

 

تو که می دانی...

تبریز انتظارت را می کشد

مادر..

تو را ندیده، پر گشود

و آن دردانه دخترت

چشمانش بر درگاه حجله

هنوز به انتظارت نشسته

 

و تو اما در اسارت..

در قل و زنجیر

 که به دست و پایت بستند

از رفتن باز نماندی..

و با نفس های گرم و نگاه امیدوارت

خستگی راه را

از تن یارانت می زدایی

 

و اما

سرزمین تو..

که به اسارت در آمده است

گل های سرخ

 در دشت های فراخناکش

همواره شکوفا می شوند

و در مرتفع ترین قله ها

 در سهند، البرز و دماوند..

یارانت

نام تو را می خوانند،

ای آزاده در اسارت..

مرگ در قل و زنجیر

تو را از پای در نیاورد

خیلی راه آمدی..

بی تو باز آسمان پر ستاره

در دل شبهای روشن

غم سنگینی بر دل نشانده..

رحمان  24/06/1394

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: