نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2015-08-24

نویدنو  02/06/1394 

 

 

اعلامیه های دو سازمان راه کارگر - کمیته مرکزی و هیئت اجرایی- به مناسبت سالگرد قتل عام زندانی های سیاسی

پیام کمیته مرکزی سازمان راه کارگر به مناسبت بیست و هفتمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی
دهه شصت ، دهه خون و مرگ و بیداد اسلامی بود
فراموشی هرگز!

تاریخ حکومت اسلامی ،تاریخ کشتار واعدام و تصفیه های خونین ، تاریخ تلاش برای نابودی انسانیت و شادی و عشق وامید، ،تاریخ تلاش برای بردگی و تسلیم انسان در مقابل خبرگان آدمخوار و قوانین شریعت آن بوده است. تاریخی که با اعدامهای پشت بام مدرسه رفاه آغاز و با اعدامهای صحرایی کردستان و خوزستان وترکمن صحرا ادامه می یابد. جنایات سیستماتیکی که نزدیک به چهار دهه است تصویر خونین راهپیمایی روحانیت را در تحکیم قدرت مطلقه اش برای همگان آشکار میکند. علیرغم همه اختلافات و کشمکشهای جناحهای حکومتی و تغییر و تعویض های دستگاه دولتی ، خصوصیت این نظام آدمخوار ومتحجر تغییری نکرده است ؛ رژیم اسلامی همچنان بر پایه کشتار واعدام وزندان و تصفیه مخالفان وخفقان وسانسور به حیات ننگینش ادامه میدهد. آری ٣۵ سال از آغاز اعدامهای فله ای پس از سی خرداد ۶۰ و نیز و بویژه ۲۷ سال از قتلعام هزاران زندانی سیاسی که دوران محکومیت خود را طی میکردند، میگذرد. ۲۷ سال پیش در تابستانی داغ و سوزان، رژیم اسلامی آتش بس در جنگی هشت ساله را با جامی زهر گونه پذیرفت تا درجشن پایانی جنگی خونین، هزاران زندانی سیاسی بیدفاع را قربانی کند. عاشقان خون و مرگ و مرثیه ، در سکوت و تاریکی ، در بی خبری و انتظار ،با فتوایی در دست، زندانیان سیاسی را به صف کردند. راهروهای منتهی به بیدادگاه از زندانیان انباشته شد و انگیزاسیون اسلامی در انتظار زندانیان ، آنانرا به سالن های دار و شلاق هدایت میکردند .

مرداد و شهریور ۶۷ با نامهای بینام هزاران زندانی رنگین شد و سکوت با دارهای سالن حسینیه و آمفی تئاتر ، با احکام هیات مرگ اشراقی –نیری –پورمحمدی ، با کامیون های حمل گوشت بر زندان تحمیل شد. در تمام این دوماه ملاقاتها قطع و خانواده ها دربی خبری مطلق بودند و ماشین مرگ با چراغ خاموش در حال ساختن مرگ بود. انتظار، انتظار ، بی خبری ، سکوت ، نماز جمعه ، اوین ، گوهردشت ، ملاقات ممنوع ... روزها و هفته ها گذشت ، اینک خبرها را از کمیته ها میگیرند ...خبرها ...اعدامشان کردند...تنها ساکهایی بجامانده از فرزندان رشید و اسیر به خانواده ها میرسد ...بکدامین گناه ، بکدامین جرم اعدامشان کردند....در کجای این خاک جایشان داده اند.... سکوت ...انکار ...سکوت .... خانواده ها پاسخی نمییابند... اما تلاشهای بی وقفه و شجاعانه خانواده های زندانیان سیاسی و قربانیان این جنایات وسیع ، خاورانها را آشکار میکند و مبنا و آغازی برای کارزار دادخواهی مردم ایران علیه خبرگان آدمخوار میشود. این تلاشها بود که دهه خونین ۶۰ را با نگاهی دیگر به نسل جوان پس از انقلاب و جهانیان نمایاند. این تلاشها بود و هست که راهپیمایی خونین روحانیت حاکم را برای تحکیم قدرتش ، از طریق قتل عام دهها هزار مخالف به جهانیان آشکار کرد. دهه ای که از پشت بام مدرسه رفاه آغاز میشود و دادگاهای شرع خلخالی و گیلانی و لاجوردی و موسوی ، نوروز سنندج ، کشتار فعالان خلق ترکمن ، سرکوب فعالان خلق عرب و بلوچ ،لشگرکشی ۲٨ مرداد به کردستان و اعدامهای گسترده پس از سی خرداد شصت و... را در بر میگیرد تا در تابستان ۶۷ دسته دسته بازماندگان این دوره خونین را در سکوت قتل عام کنند. این راهپیمایی خونین آشکار میکند که استقرار استبداد مذهبی و شکست انقلاب ۵۷ ، هرگز خواست عمومی مردم ما نبوده است. این رژیم هرگز نمیتوانسته است بدون داغ و دار و شلاق و شکنجه به حیاتش ادامه دهد. دهه خونین شصت سند وگواه روشن این حقیقت است.

نزدیک به سه دهه از تلاش خانواده های قربانیان جنایات دهه شصت و زندانیان سیاسی سابق وفعالان سیاسی و گروههای چپ و آزادیخواه ، برای روشن شدن حقیقت و ابعاد این کشتار وسیع و سراسری میگذرد. علیرغم کشف خاورانها و گورهای دسته جمعی درتهران و بسیاری ازشهرهای ایران ، علیرغم شهادت صدها شاهد از میان زندانیان سابق و خانواده های قربانیان ،علیرغم اعترافات و خاطرات منتظری ، علیرغم تمام تلاشهای بین المللی و مراسمها و یادبودها و برگزاری دادگاه نمادین بین المللی در لندن و لاهه و آشکار شدن تصمیمات و فتواهای بالاترین رهبران حکومتی در تصفیه زندانها و قتل عام زندانیان سیاسی ،علیرغم افشای چهره و نام هیات سه نفره مرگ و دست اندرکاران و آمران و عاملان این کشتار، همچنان قاتلان و جنایتکاران ، بر مصدرحکومت اسلامیند و همچنان خبره ترین ادمخواران و جنایت کاران ، خبره ترین سانسور چیان و تیغ بدستان در هیات جناحهای متنوع حکومتی در این دستگاه ماقیایی و جهنمی ، در پی شکار انسان و آزادی و شادی و زندگیند. علیرغم شکافها و تضادهای مابین این فرقه ها و مافیای هزار فامیل ، سکوت و دروغ و فراموشی و انکار، سیاست اصلی در رابطه با جنایات آن دهه خونین و خصوصا قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ است. علیرغم گذشت ۲۷ سال از قتل عام ، ابعاد این کشتار در سراسر ایران در ابهام است و گزارشات انتشاریافته تنها گوشه کوچکی از این جنایت را برملا میکند. متاسفانه در این میان بسیاری از مادران و پدران قربانیان جنایات سیاسی در دهه ۶۰، جان میسپارند ، بی آنکه امکان دادخواهی داشته باشند و حتی از مکان دفن عزیزانشان باخبر شوند. مادر پرتویی ، مادر ریاحی ، مادر معینی و... از آن جمله اند. مادرانی که با شنیدن صدای دادخواهی شان در عرصه داخلی و بین المللی و برسمیت شناسی تدریجی این فاجعه ؛ بعنوان جنایت علیه بشریت ، باری از دوششان برداشته شده و میشود. نباید بگذاریم این جنایات فراموش شوند ؛ نباید بگذاریم آمران و عاملان این فجایع از دست عدالت بگریزند . باید شرایط محاکمه عادلانه و علنی آنان را فراهم کرد و آنانرا به جرم جنایت علیه بشریت و سازمان دادن یک نظام فاشیستی اسلامی ، سازماندادن تصفیه های خونین عقیدتی ،مذهبی ، سیاسی ، ملی و جنسیتی به محاکمه کشاند تا نگذاریم تاریخ خونین وجنایتبار استبدادی ، باردیگر در کشور ما تکرار شود. روشن شدن حقیقت این دهه خونین و همه ٣۷ سال سرکوب و خون و وحشت و اضطراب ، برای ساختن کشوری آزاد و برابر ، برای شکستن زنجیره قتل و انتقام و جنایت ضرورتی حیاتی است.

سازمان راه کارگر ضمن گرامیداشت یاد و خاطره همه جانباختگان راه آزادی و برابری ، مصمم است همراه و همگام با همه انسانهای شریف و آزادیخواه ، همه سازمانها و گروههای مدافع حقوق انسانی ، برای آشکار شدن تمام حقیقت تلاش کند ، تمام قربانیان جنایت های سیاسی در ایران شناخته و دادشان را در دادگاهی عادلانه ؛ آزاد و علنی فریاد کند ، همه آمران و عاملان این جنایات سازمانیافته و سراسری ، شناخته و افشا و محاکمه شوند ، امکان تکرار شدن این جنایت های سیاسی و وحشیانه را با کمک به سازمان دادن مردم در شبکه ها و نهادهای مترقی و بشردوست و عدالت طلب ، آزادیخواه ، مدرن و سکولار علیه جریانات ارتجاعی و نژادپرست و مذهبی بگیرد . برای سرنگونی رژیم جنایتکار اسلامی و برای آزادی و برابری مبارزه کند و در راه متحد کردن همه تلاشها و مبارزات و به ثمر نشاندن آرمانهای جانباختگان راه آزادی و سوسیالیسم تلاش نماید.

زنده باد یاد و خاطره همه جانباختگان راه آزادی و سوسیالیسم
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی ایران
زنده باد آزادی ، زنده باد سوسیالیسم
کمیته مرکزی سازمان راه کارگر

۲٨ مرداد۱٣۹۴   – ۱۹ اوت۲۰۱۵

 

اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
به مناسبت دهم شهریور سالروز قتل عام زندانیان سیاسی
دادخواهی برای جان باختگان و شهیدان، قطعآ باید مستقل باشد و مستقل بماند

بیست و هفت سال از روزهای خونین تابستان ۶۷ می‌گذرد. در آن تابستان خونین، آدمکشان جمهوری اسلامی در زندان های سراسر کشور حمام خون به راه انداختند و در مدت کوتاهی هزاران تن‌ از زندانیان سیاسی را به قتل رساندند. در بیست و هفت سال گذشته رهبران جمهوری اسلامی نه تنها حاضر نشده اند که در باره این جنایت هولناک، دلایل، انگیزه‌ها و نام قربانیان گزارشی بدهند، بلکه فراتر از آن، با بی‌ شرمی تمام، از پرونده یکی‌ از سیاه‌ترین برگ‌های تاریخ شوم و نکبت بار خود هم چنان دفاع می کنند. دفاع حاکمان و همچنین مقامات رانده شده نظام از این کشتار، روشن تر از هر گزارش رسمی، ابعاد بی‌ حقی‌ عمومی حاکم بر ایران را به نمایش می گذارد. قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ یک حادثه تصادفی و استثنائی نبود؛ این کشتار، دردناک‌ترین نمونه‌ای است که نشان میدهد در نظام اسلامی، سرکوب، شکنجه و اعدام، یک امر استثنائی‌، حاشیه ای، و یا صرفاً یک ابزار اضطراری برای حفظ رژیم در دوره‌های بحرانی‌ نیست؛ بلکهشیوه زیست این نظام است. تاریخ سرکوب در ایران نشان می دهد که "شرایط اضطراری" که همواره بهانه‌ای برای به زنجیر کشیدن و ساکت کردن هر صدای مخالفی بوده، نه یک استثنا، که قاعده بوده و هست.

قتل عام تابستان ۶۷ از جهت دیگری نیز قاعده بودن شکنجه و اعدام در جمهوری اسلامی را نشان می دهد. حقیقت غیر قابل انکار این است که سرنوشت قربانیان فاجعه ۶۷ به دستور مستقیم خمینی پس از ترس رژیم از جسارت مردم در پی پذیرش قطع نامه پایان جنگ و بر اساس پاسخ زندانیان به چند سوال کوتاه در بیداد گاه‌های چند دقیقه ای رقم زده شد. قربانیان تابستان خونین ۶۷، همچون دیگر به خاک افتادگان راه رهایی مردم ایران، به خاطر عقایدشان اعدام شدند. نه پرونده سیاسی آنان، نه فعالیت‌های آنان در زندان، بلکه اندیشه و سرسپردگی شان به عقایدشان و آزادی اندیشه شان، و حتی در موارد بسیاری امتناع ساده از نماز خواندن و روزه گرفتن ، آنان را در برابر جوخه مرگ قرار داد. از تاکید بر این حقیقت بویژه در شرایطی که ادمکشان و قصابان جمهوری اسلامی قتل عام زندانیان را از افتخارات خود می‌دانند، و همچنین در شرایطی که شکنجه گران و آدمکشان نظام پهلوی با صراحت و بی‌ شرمی تمام از به زنجیر کشیدن، شکنجه و اعدام جوانان کشور به خاطر خواندن رمان "خرمگس" دفاع می کنند، نباید خسته شد و دست کشید. تاکید بر این نکته، بویژه در شرایط کنونی، پس از توافق هسته ای و نگرانی تازه رژیم از جسورتر شدن مردم، از اهمیت بالائی برخوردار است. رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی با همان قساوتی که فاجعه تابستان خونین ۶۷ را رقم زد، می تواند دست به جنایات تازه ای بزند.

۲۷ سال پس از تابستان خونین ۶۷، حتی نام، محل دفن و وصیت نامه بسیاری از عاشق‌ترین مردگان آن سال هنوز ناشناخته است. یاد جاودان آنان، و همه جانباختگان آزادی، اما، همچون قطره‌های الماس در آسمان تاریک کشورمان می درخشد. در مبارزه برای پیگیری جنایات سال ۶۷ خانواده‌های شهیدان و زندانیان سیاسی نقش تعیین کننده و کارسازی داشته اند و خواهند داشت. بازماندگان داغدار و رنج دیده بودند که سکوت مرگبار کشتارها را شکستند. همین خانواده‌ها بودند که با اعتراضات، تحصن ها، تجمع ها، خبر رسانی، جنگ روزانه و نابرابر در مقابل زندان ها، بیدادگستری ها و خاوران ها، توانستند جنایات جمهوری اسلامی را افشا کنند و دادخواهی از قربانیان سال ۶۷ و تمام دهه‍ی خونین شصت را به یکی‌ از مهمترین ارکان مبارزه علیه جمهوری اسلامی تبدیل کنند. درست به همانگونه که خداحافظی با عزیزان از دست رفته، بدون انتشار اسامی و محل دفن آنان و آزادی سوگواری برای آنان ناممکن است، هیچ جنبشی برای آزادی زندگان در ایران، بدون دادخواهی برای جان باختگان و شهیدان این مرز و بوم کامل نیست. مبارزه برای آینده‌ای بهتر، ناگزیر با مبارزه برای پیگیری دادخواهی مظلومان گذشته با هم گره خورده است. چنین جنبش و مبارزه ای، ضمن استفاده خلاقانه از همه فرصت های ممکن و جذب وسیع‌ترین همدردی‌ها و همبستگی های بین المللی، قطعآ باید مستقل باشد و مستقل بماند. یاد عزیزانی که گرانبهاترین دارائی خود، یعنی‌ زندگی‌شان را، فدای آرمان‌های شان کردند، گوهر بی‌ بدیلی است که نمی‌توان به حراج گذاشت. دادخواهی، فتح و شادی را شاهان و شیخان وطنی، شیوخ منطقه و حامیان امپریالیست آنها به ما نخواهند بخشید.

هیئت اجرایی سازمان کارگران انقلابی‌ ایران (راه کارگر) در بیست و هفتمین سالگرد تابستان خونین ۶۷، یاد جان باختگان این فاجعه هولناک و تمامی شهدای راه رهائی مردم ایران را گرامی می دارد و به خانواده‌های داغدار و رنج کشیده همه آنان درود می فرستد و در مقابل فداکاری و شجاعت بی‌ همتای آنان سر تعظیم فرود می‌آورد. جای تک تک این شهیدان خالیست، یادشان مقدس و خاطره شان جاودان. در بیست و هفتمین سالگرد تابستان خونین ۶۷ با عشق، زندگی‌، رزمندگی و پایداری تجدید پیمان می بندیم و بار دیگر یادآوری می‌کنیم که دادخواهی، آزادی سوگواری، آزادی‌های سیاسی و دموکراسی در ایران، بدون سرنگونی جمهوری اسلامی و درهم شکستن دستگاه‌های سرکوب آن امکان ناپذیر است. تاریخ جمهوری اسلامی، تاریخ زندان، شکنجه و اعدام است. خصومت و دشمنی جمهوری اسلامی با حق اندیشیدن، دموکراسی و حاکمیت مردم غیر قابل انکار است. بر همین اساس هر نوع توهم پراکنی در باره احتمال و امکان آشتی‌ این نظام با حاکمیت مردم، معنایی جز خاک پاشیدن به چشم مردم ایران و خیانت به آنان و ایستادن در برابر پیکار برای نان و آزادی ندارد.

سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی! زنده باد سوسیالیسم
هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴ برابر با ۱۵ اگوست ۲۰۱۵

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: