نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

2015-05-15

نویدنو  25/02/1394 

 

 

تشویق ناسازگاری قدرت

افسانه اعتراض مسالمت آمیز

الن جی جانسون – برگردان : مهرگان

 

سد کردن درگاه زیبا نیست

رفتن به زندان زیبا نیست

راه های زیبایی برای انجام ان وجود دارد

یک بار به ما گفتید

دوبار به ما گفتید

اما اگر این بهای آزادی است

خیالی نیست

ترانه " زیبا نیست " از مالوینا ریموندز

 

هر جا اعتراض مسالمت آمیزبه چیز دیگری تبدیل می شود ، وقتی که اوضاع از کنترل خارج می شود، همسرایی عدم رضایت بلند وآشکار می شود : اعتراض مسالمت آمیز شیوه امریکایی است ، و هر نوع بی نظمی یا به مبارزه طلبیدن اقتدار نه تنها قابل پذیرش نیست بلکه غیر ضروری است . 

این یکی از افسانه های بنیادی ماست که ، مانند افسانه های بسیاراین چنینی ، ما را به انکار واقعیت تاریخ وادار می کند . برای مثال تصور کنید :

انقلاب امریکایی بدون انقلاب

لغو بردگی ، بدون جان براون ، شورش های برده ها ، وجنگ داخلی

حقوق کارگران ، بدون اعتصاب هایی که مورد حمله گارد امنیت خصوصی ، پلیس و سربازها قرار می گیرد

حق رای برای زنان ، بدون آزارو دستگیری و تحمیل زندان کنشگرها

قانون حقوق مدنی ، بدون تحصن ها و اعتراض های غیر قانونی و نافرمانی عمومی و خشونت پاسخ سفید پوست ها که دولت فدرال را ناگزیر به اقدام کرد .

حقوق همجنس گرا ها ، بدون فعالیت استون وال ( سازمان دفاع از حقوق همجنسگرا ها و دگر باش های جنسی )  

جنبش سرخ پوست های امریکایی ، بدون مناقشه ها در الکاتراز و زانوهای زخمی .

جنبش های ضد جنگ بدون ...خوب ، این جا مسئله با نمونه ای از هر جنبشی – مسالمت آمیز یا طور دیگر – مطرح می شود که به جنگی پایان می دهد یا از جنگی جلو گیری می کند که قدرت ها به آن تمایل دارند ، به جز شاید ، انقلاب روسیه .

همان طور که فدریک داگلاس در دور خیز برای جنگ داخلی یاد آور شد ،" قدرت چیزی را  بدون درخواست واگذار نمی کند" بیان همان چیزی است که چرا اعتراض های مسالمت آمیز تاثیر بسیاراندکی علیه قدرت نهادی سرکوب گر، خواه دولت یا شرکت ها یا برتری سفید پوست ها داشته است . قاعده نا نوشته آن است که قدرت وبرتری به حق مردم برای بیان مسالمت آمیزمظالم خود احترام خواهد گذاشت ، به همان اندازه ای که مردم به حق قدرت و برتری احترام می گذارند تا آن ها را نادیده بگیرد واصلا کاری نکند، همان طور که به بچه ها اجازه داده می شود تا آرزوی خود را قبل از رشد که چه کاره می خواهند بشوند به آن ها بگویند.    

اما مردم کودک نیستند ، ومظالم اغلب ازنسل ها بی عدالتی و ستم و تحمل عذاب زاده می شود . پس اعتراض کننده در پاسخ به دسته به هم فشرده پلیس ، متولیان آخرین رفت وآمد ، تا دندان مسلح و مصمم به فتوای آن چه پیش خواهد آمد چگونه پاسخ دهند؟ آیا تعجب آور است  که فشار به پرتاب کردن تبدیل خواهد شد ؟

و کی اتفاق می افتد ، ما آن را چه می خوانیم و چگونه شرح می دهیم و چرا مهم است ؟

برای داوری از روی اخبار ، خشونت چیزی است که خود به خود و همه از سوی کسانی به دلایلی که انجام دهنده آن می داند روی می دهد – مثلا در " تظاهرات مسالمت آمیزبه خشونت کشید " یا "خشونت از دل جمعیت جوانه زد ". پلیس محض انجام کار خود بعنوان حفظ امور "آن" از خارج شدن از کنترل حضور دارد انگارکه "آن" کاری به کار آن ها یا قدرت و برتری نداشته است که برای جلو گیری این چنین سنگیین مسلح هستند .   

حفظ امور راهی است که فکر می کنند درست است .

در پس آیند ، مقامات و رسانه ها برای اقدام های خشونت امیز به اعتراض کننده هایی که اکنون می توانند بزهکارانی تلقی شوند که نباید ورای سرهای شکافته و هل دادن آن ها به زندان جدی گرفته شوند تمرکز می کنند- سامانه های برتری و شدت سیاسی و اقتصادی قدرت – نامریی می شوند تا مانند قبل ادامه دهند.

خود داری اعتراض کننده به انجام ان چه به آن ها گفته می شود غیر قابل تحمل اعلام می شود ، اما تشویق به سخت گیری قدرت نه .

آن چه به صورت عمیق تری به خاک سپرده می شود این واقعیت است که ممتاز و قدرت مند مجبور به توسل به اعتراض در راستای خواسته هایشان نیست ، تا جانشان را در معرض دادگستری قرار دهند ، یا در حالی  که به آن ها گفته می شود صبور باشید که زمان تغییر می کند ساکت بنشینند.ان چه آن ها می خواهند ، و احساس می کنند مستحق آنند ، قدرت خریدن یا گرفتن تصویب یا حکم ، دستور یا اقدام مستقیم ، لابی یا وضع قانون برای آن را دارند . و زمانی که خشونت لازم است – تجاوز به کشوری دیگر برای حفظ منافع امریکا ، یا ویران کردن کره زمین یا پشتیبانی از افراد در خط – آن ها به ندرت در استفاده از زور تردید می کنند. 

به آتش کشیدن چیزها از سوی اعتراض کننده ها مانند خشونت محکوم است ، اما  تزریق گاز یا فقر یا معدن کاوی اورانیوم در ذخیره های هندوستانی یا تبعیض نژادی یا حبس توده ای محکوم نیست . "دیگران" هستند که تصور می شود باید خودشان را مهار می کنند وآن را به بهترین شیوه انجام دهند در حالی که ممتاز وقدرتمند آن چه را اراده می کند انجام می دهد و اعتراض کننده هایی را که به محدوده آن ها می رسند و از عقب نشینی وبازگشت به خانه خود داری می کنند تنبیه می نماید .  

وقتی که هل دادن به پرتاب کردن تبدیل می شود ، " آن افراد" افرادی توصیف می شود که تا اندازه ای پای خود را از گلیمشان درازتر کرده اند . اما کنترل از دست خارج می شود ، از جمله خشونت ، مانند همه چیز ها در زندگی انسان ، همیشه در رابطه با چیزی است که پاسخی دارد . این واقعیت نمی تواند خشونت را نیکو یا توجیه نماید ، اما به این معنی نیست که نمی تواند با ذات خود وصف شود ، نمی تواند درک شود مگر در شرایط کسانی که هل می دهند و پرتاب می کنند ، اما بیشتر نیز به آن چه فرد احساس می کند ناگزیراست علیه هل دادن وپرتاب کردن اقدام کند ضمیمه است .  

خفه کردن دموکراسی ، با قدرت دولت و فدرال به صورت فزاینده ای در دستان بهترین سیاست مدارها و دولت است که می تواند با پول بخرند ، قانونی را که به منافع اندکی خدمت می کند و منافع بسیاری را نادیده می گیرد تصویب واجراکنند.

سطح های بالایی از نابرابری همراه با از بین رفتن مشاغل کارخانه ای که زمانی نسل هایی از مهاجران سفید پوست را با مسیری از فقر فراهم کرد .    

سطح های ارتقا یابنده ای از تبعیض نژادی که رنگین پوست ها را در گتوهای شهری بدون بنیادی برای ائتلاف هایی که برای قدرت سیاسی ضروری هستند منزوی می کند.

صدها سال سیاه نمایی (دیو نمایی) رنگین پوست ها بعنوان خطر ، هرزه ، و جانی به تنبیه جمعی ومحرومیت اعمال شده برای انتخابات از سوی سازمان های پلیسی مسلح شده برای رزم شهری منجرشده است .

و ، برای  همه  که صحبت از " ما ، مردم" می کنند سنت طولانی نخبه ها در رابطه با کشور که انگار به آن ها تعلق دارد ، انجام هر آن چیزی است که شایسته می دانند ، ادعا می کنند که آن چه رابر مبنی عقلانیت بهترین است می دانند که به طور مسلم همراه با ثروت وقدرت می آید و بقیه مردم خواه از نخبه ها حمایت کنند خواه آن هارا معزول نمایند به عنوان توده ای جاهل باید مورد استفاده قرار گیرند و نادیده گرفته شوند ، وقتی که از کنترل خارج می شوند ، به عنوان طبقه پست به اوباش و تهدیدی برای نظم متهم می شوند که باید در صورت لزوم با خشونت کنترل شوند .  

هیچ نقصانی برای اعتراض در این کشور وجود ندارد ، و اگر درخواست تغییر مسالمت آمیز باقی بماند ، اگر دموکراسی کار می کند ، باید انتظار معقولی از یک پاسخ عادلانه وجود داشته باشد ، بدون آن که بردباری و محدودیت به ابزار دیگر اطاعت تبدیل شود .

تقریبا 50سال پیش ، در پی آمد شورشی نژادی که بالتیمور را به پیک نیک تبدیل کرد ، رئیس جمهورجانسون کمیسیونی برای مطالعه علت های نافرمانی مدنی تشکیل داد ، کمیسیون نتیجه گرفت که خشونت پاسخی به موضوع نژادی ، نژادپرستی ، و نابرابری اقتصادی بود که زمان طولانی نادیده گرفته شده بودند . 

گزارش وسیعا خوانده شد ، بیش از 2میلیون نسخه از آن به فروش رفت . اما سی سال بعد ، یک مطالعه بعدی نتیجه گرفت که اوضاع تنها بد تر شده است .

و اکنون ، دو دهه پس از آن ، جایی که ما هستیم ، نه دوباره ، بلکه هنوز ، با اعتراض مسالمت آمیز علیه استفاده سرکوبگرانه از قدرت هیچ تاثیری در نخبه های سیاسی واقتصادی ، یا روی جمعیت ندارد ، بخش مهمی ازآن تا حدزیادی بی توجهی به واقعیت نژادی است ، که اخیرا یک مرجع سی ان ان ابراز تعجب می کند که هنوز در ایالات متحده اعتراض خشونت آمیز می تواند رخ دهد .   

آری ، تغییر زمان می برد . ما بارها وبار ها این را می شنویم ، اما تقریبا همیشه با لحنی نوازشگر ، که باید به خاطر داشته باشیم . اما ، البته ، معنی آن چنین نیست ، پیام واقعی آن است که تغییر خیلی زمان می برد ، و بازهم زمان بیشتر ، خیلی بیشتر ، در واقع ، همان زمانی که کسانی که در راس  قدرت و امتیارقرار دارند  برای ماندن در قدرت انتخاب می کنند ، چون آن ها بدون قدرت قادر نیستند بگویند چه باید کرد . 

چیزی که مارا به فردریک داگلاس بر می گردند . که قدرت جز با درخواستی که دو بخش دارد و نه یک بخش ، هم قدرت وهم درخواست ، تسلیم نمی شود ، و تا زمانی که یکی وجود دارد ، دیگری هم وجود خواهد داشت .

وهیچ چیز زیبایی در باره آن وجود ندارد . 

WWW.COUNTERPUNCH.ORG

  

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: