نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

2015-02-19

نویدنو  30/11/1393 

 

 

 

آیا انتخابی هم وجود دارد؟

انتخابات می تواند آبستن حوادث تازه ای برای پیشبرد آلترناتیوهای مردمی باشد

احمد سپیداری

 

رسانه ها و تحلیلگران موافق و مخالف دولت جمهوری اسلامی سخنرانی اخیر رئیس جمهور در میدان نقش جهان اصفهان را از زاویه های متفاوتی بررسی کرده اند. بازتاب حرف های شعاری، عکس هایی از عریضه نویسی های مردمانی گرفتار در مصایب زندگی، اتوبوس های سازمانیافته آشنا برای پرکردن صحنه های نمایشی، و های و هوی حمایت های پر زرق و برق توخالی، این مراسم را بیش از هر چیز، به یک متینگ انتخاباتی تبدیل کرده بود. نشست های پی در پی اصلاح طلبان و اصولگرایان و یارگیری و طرح ریزی ها برای انتخابات آینده مجلس مدت هاست رسانه های مجاز در کشور را به خود مشغول کرده است. مردم از خود می پرسند آیا براستی انتخابی هم وجود دارد؟ اگر انتخابی وجود دارد این انتخاب چیست؟

برای پاسخ به این پرسش باید به نقش آفرینان انتخابات پیش رو بازگردیم تا محدوده واقعی انتخاب را روشن کنیم. همانطور که در میدان نقش جهان شاهدش بودیم، سه جریان مختلف در این صحنه سیاسی شرکت داشتند:

۱- جریان متشکل در پشت حسن روحانی بعنوان برگزار کننده این تجمع (بنفش)،

۲- جریان سپاه و افراطی های مخالف دولت که پلاکادر ها و تظاهرات موضعی ضد دولتی برگزار می کردند (باید گفت سیاه)،

۳- و هواداران جنبش سبز که از هر روزنه و فرصتی با شعار«یا حسین میرحسین» شکل گرفته در تظاهرات خیابانی سال ۸۸ حضور خود را اعلام می کنند (سبز).



 

سیاست و برنامه ای که برای برگزاری انتخابات تعیین شده، امر پنهانی نیست. آقای خامنه ای، ولایت فقیه «مطلقه» رژیم، با صراحت کامل فتوای آن را صادر و واحد اجرای احکام برای حکم های حکومتی ایشان ( سپاه پاسداران) نیز آمادگی خود را برای اجرای نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد آن اعلام کرده است. این حکم چیست؟ مجموعه فعالیت های انتخاباتی باید تماما زیر کنترل قرار گیرد و همچون گذشته تنها افراد «مورد اعتماد» حق بازی در این بازی بزرگان را دارند. خط قرمز هم «فتنه» است و همه می دانیم فتنه هم یعنی جنبش سبز و همه منتقدان و مخالفان رژیم. آنچه از فحوای بیانات مسئولین بر می آید نه تنها شاخص قبلی در مورد «التزام عملی به ولایت مطلقه فقیه» بر سر جایش محکم ایستاده است، بلکه از آنجا که تجربه نشان داده به این ملتزمین هم نمی شود اعتماد کرد و ممکن است فردا روزی ساز دیگری بزنند،  قدمی هم به جلو برداشته شده و قرار است با مدیریت فرایند انتخابات، دامنه تنگ تر و از حضور هر نیروی مزاحمی جلوگیری شود. به همین دلیل تلاش می شود فهرست از قبل توافق شده ای بر اساس سهمیه بندی دو جناح از صندوق بیرون کشیده شود. این فهرست در واقع قراراست فهرست انتخاباتی ائتلاف اصولگرایان از یکسو و ائتلاف موسوم به «اصلاح طلبان» و اعتدال گرایان از سوی دیگر باشد. اگر فهرست وزیران دولت به اصطلاح منتخب مردم باید به تایید ولی فقیه برسد، چرا فهرست نمایندگان مجلس شامل همین «امر» نباشد.

اما هم مردم و هم ولایت فقیه به خوبی می دانند کار بدین سادگی ها نیست. چرا؟

طیف هایی از اصولگرایان گرایش جدی به اعتدالگرایان (رفسنجانی - حسن روحانی) دارند و این مسئله مانع یک اتحاد همه جانبه بین اصولگرایان، سپاه و باند مصباح یزدی می شود.

سازماندهی اصلاح طلبان هم دچار معضلات خود است. بطور مشخص سه گروهبندی در میان اصلاح طلبان وجود دارد. جناح راست (اصلاح طلبان زرد) که همپوشی قابل توجهی با کارگزاران وابسته به رفسنجانی دارند، گروه میانه که تا کنون پشت خاتمی گردآمده اند، و هواداران وسیع جنبش سبز که به جرم ایستادگی در مقابل کودتای انتخاباتی ۱۳۸۸ به اتهام «فتنه» از هر گونه حق و حقوقی محروم شده اند. و این علیرغم افشاگری های صورت گرفته حتی توسط خود دست اندرکاران  در مورد کودتای ولی فقیه و سپاه پاسداران، و کشتن، قطع نخاع و زندانی و شکنجه کردن و زیر سرکوب قرار دادن معترضان به کودتا است که رهبران مقاوم جنبش سبز را هنوز هم به شکل غیر قانونی در حصر نگه داشته است. در طرح آماده شده برای مدیریت هدفمند انتخابات، همه اصلاح طلبان باید پشت اصلاح طلبان زرد و حسن روحانی جمع شوند و به رای «بنفش» به جای «سبز» قناعت کنند و این چیزی نیست که به سادگی قابل مهندسی باشد.

بخش بزرگی از سبزها که با سرکوب سیستماتیک ارگان های امنیتی امکان فعالیت مستقل از آن ها سلب شده، به ناچار در پوشش مجموعه  اصلاح طلبان و یا اصلاح طلبان میانه عمل کرده اند. آن ها تن به تعدیل خواسته هایشان مطابق منویات ولی فقیه نداده اند و از هر فرصتی استفاده کرده، مخالفت خود با رژیم بر آمده از کودتای انتخاباتی را با صدای بلند فریاد زده و خواهان رفع حصر رهبران مبارز جنبش سبز یعنی مهندس موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد و همه زندانیان سیاسی و شرکت آزادانه آن ها در فعالیت های سیاسی شده اند. صدای مستقل این طیف وسیع از اصلاح طلبان هر بار که بر می خیزد، با یادآوری اهداف جنبش اصلاحات و اوجگیری آن در جنبش سبز، فضای همزیستی مسالمت آمیز ائتلاف حکومتی را به هم می ریزد. نه عربده کشی های راست افراطی و اصولگرایان متحد آن و نه توجیهات اعتدال گرایان و اصلاح طلبان به سازش تن داده، نتوانسته آن را تحت کنترل بگیرد.

 

از سوی دیگر پروژه انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان در فضایی کلید خورده که صف عظیمی از کارگران و زحمتکشان میهنمان پا به صحنه کارزاری بزرگ علیه مجموعه صاحبان قدرت حکومتی گذاشته اند. این مبارزات در تداوم خود زمینه ساز جریان اجتماعی تازه ای شده است که نقد بسیار تندتری از سیاست های حکومتی را در خود دارد و اگر چه تظاهر سیاسی کمتری داشته و بیشتر در قالب مبارزات صنفی رشد کرده، اما با گسترش بحران اقتصادی و به بن بست رسیدن روز به روز ادامه کار بسیاری از کارگاههای تولید و صنعتی اولین نتایج سیاسی خود را نمایان کرده و وسعتی گرفته که رژیم نمی تواند نسبت به آن بی تفاوت بماند.

 

کاملا روشن است که خواسته های کارگران و زحمتکشان به میدان آمده در برنامهُ هیچ یک از بازیگران بازار سیاسی انتخابات پیش رو نیست و این صف بزرگ پیکار، با حضورش در اعتصابات، تجمع ها، راهپیمایی ها، تحصن ها و تسخیر معادن و ساختمان دفاتر مرکزی شرکت هایی که در سال های گذشته میلیارد میلیارد پول پارو کرده اند، چنان لرزه ای به پیکر رژیم انداخته که جای زیادی برای فریبکاری ها و مانورهای دولتمردان باقی نمی گذارد. واقعیت آن است که زحمتکشان جان به لب رسیده دست به اعتراض می زنند و به خیابان می آیند و با گوشت و پوست خود می بینند و درک می کنند که تفاوت معناداری در برخورد جناح های حکومتی با زندگی و سرنوشت آن ها نیست و هیچ نیرویی از حداقل خواست های آن ها مانند ، داشتن حق اشتغال، یک دستمزد قابل قبول، حق تشکل و مبارزه برای دریافت حقوق های بر باد رفته را پشتیبانی نمی کند. این باعث شده و می شود آن هایی که باید به پای صندوق های رای بروند و پروژه های سیاسی این دو جناح و ولایت مطلقه فقیه بالای سر آن ها را با رای خود به پیش ببرند، هر روز با این جریانات بیگانه تر شده و فضا به سمت و سویی برود که مطابق روایت های حاکم نیست.

دیکتاتوری امنیتی حاکم از یکسو  و لزوم گوش به فرمانی ولی فقیه از طرف جریانات زرد و بنفش و سیاه از سوی دیگر چنان فضایی را ایجاد کرده که آن ها حتی متوجه نیستند مدت هاست نیازمند بازنگری در طرح های انتخاباتی شان شده اند. آن ها گرفتار در بحران همه جانبه سیاسی اقتصادی حتی فرصت نکرده اند جریانات تازه ای را وارد میدان کنند که حداقل امیدی در دل کارگران و زحمتکشان ایجاد کند و در کشور بر انگیزد و آن ها را در چنبره خدعه و فریب شان نگه دارد. طرح قبلی آن ها مبنی بر آلترناتیو سازی از جریان به اصطلاح پوپولیست احمدی نژادی از میان رفته و به نظر می رسد برنامه و شعارهای انتخاباتی دو جناح حکومتی و نمایندگان ملتزم به ولایت مطلقه فقیه برای راهبری انتخابات چنان از قافله عقب مانده که حتی امکان چرخش و بازسازی برنامه های پیشبینی شده از دست رفته است.

 

وجود صف مستقل مبارزه مردم چه در مبارزات کارگران و معلمان، و چه اعتراضات گسترش یابنده علیه رفتارهای داعشی افراطی ها، سپاه و بسیج … چشم انداز های دیگری در برابر انتخابات این دوره گذاشته است. تکرار انتخابات مهندسی شده ۹۲ توهمی است که حسن روحانی، رفسنجانی، برادران لاریجانی و… و از همه مهمتر سپاه و ولی فقیه بیهوده در ذهن می پرورانند. با تاثیر گیری جدی جنبش سبز و جنبش کارگری از یکدیگر، زیر پای یک برنامه اصلاح طلبی بی محتوا برای تداوم همین وضع و همین شرایط به نام تدبیر و امید خالی مانده و اگر جنبش زحمتکشان بیش از پیش سیاسی شود که چشم انداز آن از هم اکنون دیده می شود، و فاکتور های دیگر غیر قابل پیش بینی رخ ندهد، زمینه برای به میدان آمدن مردم بیش از پیش فراهم می شود. پر واضح است که چنین کارزاری را نمی توان در دوران انتخابات متوقف کرد و از صحنه بیرون نگه داشت. نسخه پیچیده شده ولایت فقیهی این بار به سادگی قابل اجرا نیست. از این رو، انتخابات می تواند آبستن حوادث تازه ای برای پیشبرد آلترناتیوهای مردمی باشد، صف بندی سازماندهی شده از دفتر رهبری بشکند و نمایش انتخاباتی به کارزاری تمام عیار تبدیل شود.

 

 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: