عماد افروغ :
قرار
نیست مبارزه با فساد صورت بگیرد
رابطه قدرت ـ مسئولیت در کشور جا نیافتاده است
حرف
رهبر سخن دل همه مردم است، مردم همواره توقع یک چنین مواضع قاطع و بی تعارف
را دارند. بدون تردید این گونه مواضع در تقویت اعتماد مردم بسیار مؤثر است
و اگر با عمل همراه باشد این اعتماد را استمرار خواهد بخشید و الّا آن را
سست خواهد کرد. آن دسته از صاحبان قدرت که همواره از تبعیت از رهبر دَم می
زنند، بسم الله/ با توجیه حفظ وضع موجود بر پایۀ فساد و پر هزینه بودن
مبارزه برای عده ای ذینفع و فرصت طلب، قرار نیست مبارزه ای صورت گیرد، اما
قرار است حرف مبارزه با فساد زده شود، چون این حرف سرپوشی است بر فساد و
عدم مبارزه با مفاسد اقتصادی. شرایط فعلی نظام و نه اصل آن، گواهی است بر
این نکته که مبانی توجیهی آن بر پایۀ فساد است. یعنی ریشه کن کردن فساد
همان و از بین رفتن وضع موجود همان. یعنی سوء کارکردی بودن مبارزه با فساد
برای بهره مندان از فرصت های فساد/ گویی عمل در کشور فراموش شده است. همه
کار در کشور خلاصه شده است به اینکه آیین نامه و یا سیاست تصویب کنند و
کمترین توجه به اجرا، مکانیزم ها و ضمانت های اجرایی و قابلیت اجرایی شدن
آیین نامه و یا قوانین است/ ما ویژگی ساختاری در کشور به نام تمرکز گرایی
داریم که این تمرکز گرایی یک ویژگی برجسته دارد و آن این است که در مرکز هم
دسترسی به اطلاعات بیشتر است، هم دسترسی بیشتری به اطلاعات است. این امر
خودش منشأ فساد است/ حتی اگر هم مشکل قانونی داشته باشیم یا به اصطلاح جایی
بتوان قانون را دور زد، با نظارت فعال و بی شبهه و عمل می توان مانع از
فساد شد. اگر هم مشکل قانونی وجود دارد، باید سریع رفع شود. اینکه مشکل
لاینحلی نیست/ بسیاری از قوانین و امتیازات تعریف شدۀ ما در کنار بی توجهی
به ظرف تحقق بسیاری از قوانین، فسادزاست. به عبارتی، مبارزه با فساد، هم
قانون و ناظر خوب و هم ظرف تحقق مناسب می خواهد. تجلی و بروز فساد اقتصادی
را نباید تنها در ساختارها و رفتارها و حتی قوانین اقتصادی صرف جستجو کرد/
آیا برای مثال بین مبانی ایدئولوژیک فاقد نقادی و نظارت جمهوری اسلامی و
تظاهر و نفاق و مآلاً بین نفاق و فساد اقتصادی رابطه نیست؟ آیا در ظرف
تمرکزگرایی و اقتصاد نفتی می توان با فساد اقتصادی مبارزه نمود؟ آیا ریشۀ
فسادهای اصلی در نفت و قدرت دولتی نهفته نیست؟ آیا در شرایطی که سازمان های
دینی ما وابسته به بودجۀ دولتی هستند، می توان شاهد نظارتی قوی و مستمر بر
عملکرد سازمان های دولتی و نظارت بر تحقق و حُسن اجرای مبانی نظری ـ
ایدئولوژیک نظام بود؟ آیا در شرایط فقدان نظام شفاف و روشن مالیاتی و نظام
یارانه ای به این شکل و شمایل، می توان توقع مقابله با فساد را داشت؟ آیا
اصولاً نظام رانتی خود مظهری از فساد اقتصادی نیست؟
مطلب
را به بالاترین بفرستید:
مطلب را به آزادگی بفرستید:
بازگشت به صفحه نخست