نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

2014-11-29

نویدنو  09/09/1393 

 

 

 

 

تاریخی طولانی و راه راه

اورشلیم : شهر نا مقدس

یوری اونری - برگردان : هاتف رحمانی

اورشلیم در تاریخ طولانی وراه راه خود ، توسط ده ها فاتح اشغال شده بوده است.

بابلی ها وپارسیان ، یونانی ها ورومی ها ، مملوک ها وترک ها ، بریتون ها و اردنی ها تنها برای یادآوری  اندکی از آن ها .

اسرائیل آخرین اشغالگر است ، که در سال 1967 اورشلیم را اشغال و ضمیمه کرد.

( من باید می نوشتم "اورشلیم شرقی" – اما تمام اورشلیم تاریخی در اورشلیم شرقی امروز قرار دارد. تمام بخش های دیگر در طی 200سال گذشته از سوی شهرک نشین های صهیونیست ساخته شد ، یا روستاهای محاصره شده عربی هستند که به صورت قرار دادی به منطقه وسیعی که اکنون پس از اشغال آن اورشلیم خوانده می شود پیوستند.)

این هفته اورشلیم دوباره در آتش بود . دو جوان جبل موکابری ، یکی از روستا های عرب ضمیمه شده به اورشلیم ، هنگام دعای صبحگاهی وارد کنیسه ای در غرب شهرشدند و چهار یهودی دیندار را  قبل از آن که توسط پلیس کشته شوند کشتند.

اورشلیم "شهر صلح" خوانده می شود . این یک اشتباه زبان شناختی است . حقیقت دارد، که در عهد عتیق اورشلیم سالم خوانده می شد ، که  مانند صلح به نظر می رسد ، اما سالم در حقیقت نام خدای محلی بود . 

آن (نام گذاری) یک اشتباه تاریخی هم هست . هیچ شهری در جهان شاهد این همه جنگ ، قتل عام واین همه خون ریزی نبوده است . همه به نام این یا آن خدا.

اورشلیم بلافاصله پس از جنگ 6 روزه 1967 ضمیمه ( یا "آزاد" ، یا " متحد") شد .

آن جنگ بزرگترین پیروزی نظامی اسرائیل بود. آن جنگ بزرگترین بدبختی اسرائیل هم بود . موهبت الهی پیروزی افسانه ای ، به موهبت الهی تنبیه تبدیل شد . اورشلیم یکی از آن ها بود .

ضمیمه برای ما ( آن موقع من یکی از اعضا کنست (پارلمان) بودم) بعنوان یکی سازی شهر، که به صورت بیرحمانه ای در جنگ اسرائیل – فلسطین 1948 دو پاره شده بود نموده شد . همه  جمله کتاب مقدس را ذکرمی کردند :" اورشلیم بعنوان شهری که به هم فشرده است ساخته شد ". این برگردان از مزمور 122 بیشتر عجیب است . عبری اصل به سادگی می گوید " شهری که به هم پیوست ".  

در واقع ، آن چه در سال 1967 رخ داد چیزی جز یکی سازی نبود .

اگر هدف واقعا یکی سازی بود ، می توانست خیلی متفاوت به نظر برسد .

شهروندی کامل اسرائیلی باید به صورت خودکار به تمام ساکنان اعطا می شد . تمام دارایی های از دست رفته عرب ها در اورشلیم غربی ، که در سال 1948 سلب مالکیت شده بود ، باید به صاحبان اصلی آن ها که به اورشلیم شرقی گریخته بودند باز پس داده می شد . 

شهرداری اورشلیم باید به فراگیری عرب های شرق ، حتی بدون یک در خواست صریح گسترش می یافت . ومانند آن .

برعکس آن رخ داد . نه هیچ دارایی باز پس داده شد ، نه هیچ تاوانی  پرداخت شد . شهرداری به صورت انحصاری یهودی ماند .

ساکنان عرب شهروند اسرائیلی ثبت نشدند ، بلکه صرفا "ساکن قدیمی " تلقی شدند. این وضعیتی است که می تواند در هر زمانی به صورت دلخواه لغو شود – و در حقیقت در چندین مورد لغو شد ، و قربانی ها را مجبور به ترک شهر نماید . به صورت نمایشی ، عرب ها اجازه داشتند برای شهروندی اسرائیل نام نویسی کنند. البته ، مقامات می دانستند ، که تنها مشتی ثبت نام می کنند ، چون انجام آن می توانست به معنی به رسمیت شناختن اشغال باشد . برای فلسطینی ها ، ثبت نام می توانست بزرگترین خیانت باشد . ( و تعداد اندکی که ثبت نام کردند عموما خود داری کردند.)

شهرداری گسترش نیافته بود . در نظریه ، عرب ها مستحق دادن رای در انتخابات شهرداری بودند، اما تنها مشتی به دلایلی رای  می دهند . در عمل ، اورشلیم شرقی خاک اشغال شده باقی می ماند. تدی کولک ، شهردار ، دوسال قبل از انضمام انتخاب شده بود . یکی از اولین اقدام های او پس از انتخاب تخریب یک چهارم مغرابی نزدیم دیوار غربی ، باقی گذاشتن میدان خالی بزرگ شبیه پارکینگ بود. ساکنان ، همه آن ها از افراد فقیر، در طی چند ساعت خلع مالکیت شده بودند. 

اما کولک در انتخابات عمومی یک نابغه بود . او به ظاهر روابط دوستانه ای با عرب های برجسته برقرار کرد ، آن ها را به بازدید کننده های خارجی معرفی کرد و احساس عمومی صلح و رضایت ایجاد کرد . کولک بیش از هر شخصی محله های جدید اسرائیلی در زمین عربی در کشور ساخت .  در عین حال این شهرک ساز چیره دست تقریبا تمام جوایز صلح جهان ، غیر از نوبل را جمع آوری کرد . اورشلیم شرقی خاموش باقی ماند . 

تنها تعداد اندکی از بخشنامه سری کولک ، برای تعلیم تمام مقام های شهرداری به دیدن آن که جمعیت عرب – 27 درصد – نباید به آن سطح ارتقا یابند اطلاع دارند .

کولک با لیاقت مورد حمایت موشه دایان ، وزیر دفاع آن زمان بود. دایان به ساکت نگه داشتن فلسطینی ها  با دادن تمام مزایای مقدور ، غیر از آزادی اعتقاد داشت .

چند روز پس از اشغال اورشلیم شرقی او پرچم اسرائیلی را که توسط سرباز های اسرائیلی بر سر قبه الصخره برافراشته شده بود بر داشت . دایان همچنین اختیار غیر رسمی بر معبد را به مقام های مذهبی مسلمان باز گرداند.  

یهودی ها تنها به تعداد کوچک و تنها بعنوان بازدید کننده اجازه ورود به ترکیب معبد را داشتند. آن ها از دعا در انجا ممنوع بودند ، و اگر به کناره های آن حرکت می کردند به زور از آن جا  دور شان می کردند.  فراتر از همه ، آن ها می توانستند برای رضایت خاطر خود در دیوار غربی مجاور دعا کنند( که بخشی از ترکیب باستانی دیوار خارجی است ). 

دولت توانست این حکم را به دلیل واقعیت ظریف مذهبی تحمیل نماید : همه یهودی های ارتدکس از سوی خاخام های خود از ورود به معبد مونت (قبه الصخره) ممنوع هستند. بر اساس یک حکم کتاب مقدس ، یهودی های عادی اجازه ورود به مقدس مقدس ها را ندارند ، تنها کاهن اعظم حق ورود به آنجا را داشت . از آن جایی که امروز هیچ کس نمی داند که این محل به درستی در کجا واقع است ، یهودی های  دیندار ممکن است وارد کل ترکیب معبد نشوند.

در نتیجه ، اولین چند سال اشغال زمان خوشی برای اورشلیم شرقی بود. عرب ها ویهودی ها آزادانه به هم می آمیختند. برای یهودی ها خرید از بازار رنگارنگ عرب ها و غذا خوردن در رستوران های " شرقی" مد روز بود.  خود من اغلب در هتل های عرب اقامت می کردم و دوستان عرب واقعی ایجاد کردم .

این جو سرانجام تغییر کرد. دولت وشهرداری پول زیادی برای اصالت بخشیدن به اورشلیم غربی هزینه کردند ، اما محله های عربی در اورشلیم شرقی به حال خود رها شدند، و به محله های کثیف تبدیل شدند . زیر ساخت ها وخدمات محلی رو به انحطاط گذاشت . تقریبا هیچ ساختمانی اجازه اجاره به عرب ها را در راستای وادارکردن نسل جوان تر به رفتن به خارج مرزهای  شهرنداشت . سپس ،  دیوار" حایل" ، به منظور جلوگیری از ورود خارج شهری ها به داخل شهر ، محروم کردن آن ها از مدرسه ها و شغل ها یشان  ساخته شد . با وجود همه چیز ، بازهم جمعیت عرب رشد کرد وبه 40 درصد رسید .

سرکوب سیاسی رشد کرد . تحت موافقت نامه اسلو ، عرب های اورشلیمی اجازه یافتند به دولت فلسطینی رای دهند. اما پس از آن آن ها از انجام آن باز داشته شدند ، نماینده های آن ها دستگیر و از شهر تبعید شدند. تمام سازمان های فلسطینی  ، از جمله  خانه شرق معروف ، که بسیاری رهبر عرب های اورشلیم  فیصل الحسینی تازه در گذشته را که آن را دفتر خود کرده بود تحسین می کردند ودوست داشتند ، به اجبار تعطیل شدند. 

کولک با کمک ایهود المرت و شهردار ارتدکسی  که به اورشلیم شرقی  ، به استثنای قدس فحشی نداده بود کامیاب شده بود . 

و پس از آن مصیبت اضافه ای رخ داد . اسرائیلی های سکولاری در اورشلیم زندگی می کنند ، که به سرعت به یک سنگر ارتدکس تبدیل می شوند . آن ها با نا امیدی تصمیم گرفتند شهردار ارتدکس را بر کنار و تاجری سکولار انتخاب نمایند . بدبختانه ، او یک متعصب ملی گرای افراطی است . 

نیر برکات مانند شهردار اورشلیم غرب  و فرماندار نظامی  اورشلیم شرق رفتار می کند . او زیر دستان فلسطینی خود را مانند دشمن تهدید می کند ، که ممکن است در صورت اطاعت کامل با آن ها مدارا شود ، و اگر اطاعت نکنند وحشیانه  سرکوب می شوند. همراه با فروگذاری ده ساله محله های عربی ، آهنگ حرکت  شتابان ساختن محله های جدید یهودی ، رفتار بیش از حد وحشیانه پلیس ( که آشکارا از سوی شهردار تشویق می شود )، در حال تولید وضعیتی انفجاری هستند.  

محرومیت کامل اورشلیم از ساحل غربی ، مناطق داخلی طبیعی آن ، اوضاع را هر چه بیشتر خرابتر می سازد . می توان به این وضعیت  خاتمه به اصطلاح روند صلح رانیز افزود ، چون تمام فلسطینی ها متقاعد شده اند  که اورشلیم شرقی باید به پایتخت کشور آینده فلسطین تبدیل شود . 

اوضاع تنها به جرقه ای برای مشتعل شدن نیاز داشت . این جرقه طبق وظیفه عوام فریبان جناح راست در کنست ( پارلمان) فراهم شد .  دررقابت برای  جلب توجه و محبوبیت ،آن ها دیدار از قدس را ، یکی پس از دیگری ، آغاز کردند که هر بار دیدار توفانی به راه انداخت .افزون بر مانیفست آرزوی  مسلم  مذهبی و متعصب های دست راستی برای ساختن معبد سوم به جای مسجد مقدس قدس و قبه الصخره ، این دیدار ها  برای ایجاد  این اعتقاد که معبد های مقدس در خطر ند کافی بود . 

سپس انتقام قتل وحشتناک جواب عرب رسید که توسط یهودی ها ربوده شد وبا پر کردن بنزین در دهان او به آتش کشیده شد .

افراد مسلمان ساکن شهر اقدام را آغاز کردند . سازمان های تحقیر شده ، تقریبا بدون اسلحه ، رشته ای از حمله هایی را آغاز کردند که اکنون "انتفاضه افراد" خوانده می شود . اقدام به تنهایی ، یا همراه با برادر ، یا پسر عمویی که مورد اعتمادند ، عربی  یک چاقو ، یا یک تپانچه ( اگر بتواند یکی به چنگ آورد) ، یا اتوموبیل خود ، یا یک تراکتور را بر می دارد ، و نزدیک ترین اسرائیلی ها را می کشد . او می داند که به سوی مرگ می رود . دو پس عمویی که  این هفته چهار یهودی– و همچنین یک پلیس دروزی -  را در یک کنیسه کشتند این را می دانستند. آن ها هم چنین می دانستند که خانواده های آن ها رنج خواهند برد ، خانه های آن ها ویران شده بود ، منیوبین آن ها دستگیر شدند .  آن ها منحرف نشده بودند . مسجد ها مهم تر بودند .

علاوه بر این ، یک روز قبل ، یک راننده اتوبوس عرب در اتوبوس خود کشته یافته شد . طبق اعلام پلیس ، کالبد شکافی ثابت کرد که خود کشی کرده بود  . یک پزشک آسیب شناس عرب معتقد بود که او کشته شده بود . هیچ عربی به پلیس باور ندارد – عرب ها متقاعد شده اند که پلیس همیشه دروغ می گوید .

بلافاصله پس از کشتار کنیسه ، دسته کر سیاست مدار های اسرائیلی و مفسر ها وارد عمل شدند . آن ها با اتفاق آرای گیج کننده ای – چنین کردند  وزیر ها ، اعضا کنست ، ژنرال های سابق ، روزنامه نگار ها همگی با اندک اختلافی همان پیام را تکرار می کردند . علت این اتفاق ارا خیلی ساده است  :دفتر نخست وزیر هر روز " صفحه ای از پیام" را با تعلیم آن چه  تمام بخش های ماشین تبلیغات باید بگویند به خارج می فرستد .  

این بار پیغام آن بود که محمود عباس باید برای همه چیز مقصر قلمداد شود ، "تروریستی در کت وشلوار" ، رهبری که تحریک او سبب انتفاضه جدید است . صرف نظر از آن که رئیس شین بت ( سازمان امنیت اسرائیل ) در همان روز اعلام کرد که عباس نه پنهانی ونه آشکار ارتباطی با خشونت نداشت .

بنیامین ناتانیاهو با چهره ای رسمی و صدایی محزون – او به راستی هنرپیشه خوبی است – با دوربین ها مواجه شد و دوباره آن چه را که بارها قبل از این گفته بود ، با وانمود کردن آن که این یک دستورالعمل جدید است تکرار کرد: پلیس بیشتر ، تنبیه شدید تر ، ویران کردن خانه ها ، دستگیری ها و تاوان های سنگین برای والدین کودکان 13 ساله ای که در حین پرتاب سنگ و غیر آن دستگیر می شوند . 

هر خبره ای می داند که نتیجه چنین اقدام هایی کاملا وارونه خواهد بود . عرب های بیشتری تحریک خواهند شد و به زنان ومردان اسرائیلی حمله خواهند کرد . اسرائیلی ها ، البته ، "انتقام " خواهند گرفت و " قانون را به دست خود خواهند گرفت " .

هم برای ساکنین وهم برای توریست ها ، قدم زدن در خیابان های اورشلیم ، شهری که "به هم پیوسته است " ، به حادثه ای محاطره آمیز تبدیل شده است . خیلی ها در خانه می مانند .

شهر نامقدس بیش ازهمیشه تقسیم شده است .   

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: