نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 

2014-11-06

نویدنو  28/06/1393 

 

 

خطر جنگ در برآمد جنگ سرد جدید

وینسنت ناوارو- برگردتن : شهریار قاسمی

با خواندن هر روزه روزنامه های اسپانیایی و خارجی همیشه تعجب می کنم  که چرا کسی متوجه این امر نیست که با بوجود آمدن فضای جنگ سرد، جنگ گرم نیز میان آمریکا و متحدانش از یک سو و روسیه از سوی دیگر می تواند کاملا امکان پذیر باشد. در حال حاضر اکثر آژانس های خبری در اسپانیا درگیری های اکرایین را، برای مخاطبان خود، تقابل میان نیروهای دولتی و عروسک های خیمه شب بازی پوتین تصویر می کنند. همین طور تلاش می شود شخص پوتین را فردی با سودای دیوانه وار امپراتوری جلوه دهند که قادر به انجام هر جنایتی ، از جمله ساقط کردن هواپیمای مسافربری بر فراز خاک اکرایین می باشد. به این ترتیب رسانه های جمعی تحت کنترل حکومت سناریوی ایجاد پیش داوری های هراس انگیز را ، مشابه آنچه در جنگ سرد تجربه کردیم ، در دستور کار خود قرار داده اند..

 در نتیجه ما در موقعیتی قرار گرفته ایم که استیون کوهن یکی از شناخته شده ترین صاحب نظران در مورد مسائل شوروی و روسیه ، مقاله ای در مجله نیشن تحت عنوان "جنگ سرد جدید و نیاز به ارتداد در میهن پرستی" به چاپ رسانده است . او می نویسد که از زمان بحران موشکی کوبا در سال 1962 تا به حال روابط میان آمریکا و روسیه هیچگاه مانند امروز تیره و خصمانه نبوده است و درگیری میان نیروهای ناتو و نیروهای روسیه تقریبا اجتناب ناپذیر شده است، موقعیت امروز بسیار خطرناکتر از موقعیت مشابه در گذشته است. پروفسور کوهن حقیقت را می گوید. با نگاهی به رسانه های جمعی جهان این احساس دست می دهد که ما موقعیتی بسیار خطیر را می گذرانیم. در اسپانیا هم رسانه های جمعی دائما در حال تبلیغ این مفهوم هستند که امپریالیسم روسیه باید متوقف شود و برای مقایسه هم به امپریالیسم شوروی اشاره می کنند . در جریان این برنامه تبلیغاتی البته چند حقیقت نیز وجود دارد که با بی توجهی از کنار آنها عبور می کنند.:

1- این روسیه نیست که خاک آمریکا را با قرارگاه های نظامی و موشک به محاصره خود درآورده است. به نقشه نگاه کنید، در نزدیکی ایالات متحده روسیه هیچ قرارگاه نظامی ایجاد نکرده است، اما آمریکا خاک روسیه را با پایگاه های نظامی و موشک های هسته ای خود به محاصره در آورده است. مسلما در این شرایط روسیه بیشتر از آمریکا حق دارد نگران باشد چراکه آمریکا دائما به روسیه نزدیک می شود. این حقیقت البته توسط رسانه های اسپانیایی مسکوت گذاشته می شود.

2- چه کسی مسئولیت بیشتری در قبال ایجاد تنش دارد؟

تنش در اکرایین نه توسط روسیه بلکه از طریق نیروهایی خاص در دولت آمریکا و پنتاگون ایجاد شد که با جذب اکراین به ناتو منافع خود را دنبال می کنند. تنش های اکرایین را بدون درک جریان های سیاسی در آمریکا نمی توان تجزیه و تحلیل کرد. شهروندان آمریکا از هزینه های کمرشکن نظامی آمریکا و جنگ های پایان ناپذیر آن در سراسر دنیا خسته شده اند. دولت فدرال آمریکا مسلح ترین حکومت جهان است ولی با این حال از ایجاد امنیت اجتماعی در داخل مرزهای خود عاجز است. از تمامی کشورهایی که عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا هستند، امریکا از نظر توسعه کلی اجتماعی در رده آخر قرار دارد . سیاست پرزیدنت اوباما در خروج از افغانستان و عراق و عدم تمایل وی به دخالت در عملیات نظامی جدید قبل از هر چیز به خاطر خواست مردم برای عدم شرکت کشورشان در جنگ های بی پایان است..

در حال حاضر بخش صنعت نظامی آمریکا دوره سختی را سپری می کند چراکه توجیه اصلی موجودیت خود را که اتحاد شوروی بوده است از دست داده است. در حال حاضر این بخش از اقتصاد آمریکا به دنبال گسترش اعضای پیمان ناتو است تا به این وسیله وزن خود در داخل آمریکا توجیه کند. اتفاقا تنش در داخل اکرایین برای بهانه آنها مورد کاملا مناسبی است. عقاب های جنگ سرد همچنان از نفوذ زیادی در دولت آمریکا و پنتاگون برخوردار هستند.

3- یکی از اشخاصی که از دولت بوش به ارث رسیده است دستیار وزیر امور خارجه در زمینه اروپا و اوراسیا ، ویکتوریا نولاند است . وی هماهنگ کننده کمک رسانی به اغتشاش گرانی بود که بر علیه دولت منتخب اکراین شوریدند. به این ترتیب ایشان با همراهی سفیر آمریکا در کیف به حمایت از گروهی برخاستند که از طریق هیچ انتخاباتی به قدرت نرسیده بود و اولین هدف خود را نقض حقوق روس زبانان جنوب شرقی اکراین قرار داده بود. در سمت های مهم دولتی هم افرادی قرار گرفتند که خود را میراثدار طرفداران حمله هیتلر به اتحاد شوروی می دانند.

 حالا بیایید برای یک لحظه تصور کنیم که اگر فرد مسئول در امور آمریکای شمالی وزارت امورخارجه روسیه در میان تظاهر کنندگان " اشغال وال استریت " در نیویورک حضور می یافت و آنان را تشویق به سرنگونی حکومت فدرال می کرد چه اتفاقی می افتاد ؟ و در عین حال تصور کنید که همین روسیه آمریکا را با پایگاه های نظامی دارای موشک های اتمی از کانادا ، مکزیک ، هندوراس و گواتمالا محاصره کرده بود. آیا حکومت فدرال دست روی دست می گذاشت و حرکتی برای دفاع از خود انجام نمی داد؟ به راستی چه کسی مسئولیت بیشتری در برابر ایجاد تنش دارد؟

4- نقض قراردادهای پیشین: در هنگامی که اتحاد شوروی در حال انحلال بود تفاهم نامه ای مبنی بر اینکه پیمان ناتو به سمت شرق گسترش نیابد و البته اکرایین هیچگاه عضوی از آن نشود تنظیم شده بود. این یک موضوع محرز است و حتی خانم مرکل تحت قشار صدراعظم های قبلی آلمان، آقای کول و آقای اشمیت، به این موضوع اقرار کرده است. پس چرا در چنین شرایطی کسی از دبیر اول ناتو، که مجری سیاست های عقاب های دولت آمریکا و پنتاگون است، بابت تحریک مستقیم روسیه انتقاد نمی کند.

5- جدایی طلبان اکرایین که آنها را عروسک های کرملین می خوانند در ابتدا حتی جدایی طلب هم نبودند. آنها صرفا خواستار سیستم حکومت فدرال در اکرایین بوده اند که این در خواست با توجه به چند ملیتی بودن کشور اکرایین کاملا قابل درک است. عدم توجه حکومت جدید اکراین به خواسته های آن ها سبب شد تا آنها راه جدایی طلبی را برگزینند . حقیقت این است که آنها بازیچه مسکو نیستند چراکه از انجام تصمیم های رسمی مسکو هم سر باز می زنند . زمانی که پوتین با این اندیشه که خواسته آنها را اجرایی می کند، تفاهم نامه هایی را بدون مشورت با آن ها امضاء کرد، آنها از اجرای این تفاهم نامه ها خودداری کردند. باید توجه داشت که در میان جدایی طلبان افکار و افراد مختلفی حضور دارند ولی تفکر غالب در میان ایشان تفکرات چپ و ضد فاشیستی است. یکی از اولین اقدامات حکومت جدید اکراین ممنوع کردن حزب کمونیست اکرایین بود. رخ دادی که امروز پوتین کمتر از هر رخ دادی خواهان تولد دوباره افکار کمونیستی در روسیه است(مقاله یلنا کارالیوا با عنوان "ممنوعیت حزب کمونیست اکراین-ماجراجویی خطرناک در زمان خونریزی" 28.02.2014 Rebelion)

6- هنوز مشخص نشده است که برای هواپیمای مالزیایی بر فراز خاک اکرایین چه اتفاقی افتاده است. دولت فدرال آمریکا، شورشیان را متهم کرد که با موشک هایی که از روسیه دریافت کرده اند این هواپیما را ساقط نموده اند ولی هیچ گونه مدرکی برای این ادعا ارائه نشده است. هم شورشیان و هم روسیه این ادعا را مردود دانسته اند و در مقابل مدارکی ارائه کرده اند که نشان دهنده خروج هواپیما از مسیر عادی و تعقیب هواپیمای مالزیایی از سوی جنگنده دولت اکرایین در 3-4 کیلومتری هواپیما است. نمایندگان روسیه پیشنهاد انجام تحقیقات بین المللی در این زمینه را ارائه کرده اند اما تا به امروز نه حکومت اکراین و نه دولت آمریکا جوابی به این درخواست نداده اند.

 

7- غیرعقلانی بودن سیاست پوتین ستیزی: شیطان انگاری پوتین بخش اصلی برنامه تبلیغاتی است که در حال حاضر مطابق با دستورالعمل های جنگ های رسانه ای در حال انجام است ولی به درک و حل مشکل کمکی نمی کند. جالب آنجاست که معماران جنگ سرد اول در حال حاضر مخالف جنگ سرد دوم هستند و به نظر آنها این رویه به منافع آمریکا ضربه می زند. به نظر آنها شیطان انگاری پوتین و پوتین ستیزی به نزدیکتر شدن روسیه و چین کمک می کند که در عمل پیمانی خطرناک برای آمریکا است. افرادی مانند هنری کیسینجر، جک متلوک(سفیر آمریکا در شوروی در زمان پرزیدنت ریگان) و دایان فینستین(رئیس کمیته اطلاعاتی سنای آمریکا) بیش از دیگران با سیاست پوتین ستیزی و تخریب وجهه سیاست مداران روس مخالفت کرده اند و آن راا مغایر منافع آمریکا دانسته اند. اگرچه به زبان این آقایان منافع آمریکا همان منافع سرمایه داران در آمریکا می باشد ولی به هر ترتیب جنگ سرد دوم (مانند جنگ سرد اول) باعث وخامت وضعیت رفاه مردم آمریکا و اروپا می شود (در مورد مردم اکرایین هم این وضعیت مشخص است). اتحادیه اروپا اگر با وضعیت فعلی مخالفت می کرد بهتر بود. در یکی از مقاله هایم نوشته ام که من آنچنان از اتحاد شوروی انتقاد کرده ام که در آن زمان کتاب هایم در آنجا ممنوع شد، همچنین انتقادات فراوانی نیز به شخص آقای پوتین در مورد عدم آزادی و دموکراسی در روسیه داشته ام ولی ادامه سیاست فعلی در قبال کشور روسیه مانند یک خودکشی است. چراکه پوتین در حال حاضر ارائه دهنده رفتار منطقی فردی است که صرفا پاسخ به تهدیدات و تحریکات را در دستور کار خود قرار داده است و متاسفانه تمامی تحریکات از جانب غرب به وجود می آید. در اکرایین امروز به یک سیستم فدرالی که بتواند جذب کننده تمامی اقوام و فرهنگ ها باشد احساس نیاز می شود. اکرایین با کمک چنین سیستمی می تواند، در صورت اراده مردمش مانند فنلاند،به اروپای متحد بپیوندد ولی به عضویت ناتو در نیاید. به نظر شخص من اصولا انحلال پیمان ناتو در جهان امروز کمک زیادی به ثبات صلح می کند. در حال حاضر حضور ناتو در کشورهای عراق، سوریه و لیبی فقط منجر به پی آمدهای فاجعه بار شده است. در حال حاضر گروهای تروریستی در خاک این کشور ها تهدید بسیار جدی تری به حساب می آیند تا زمانی که ناتو هنوز وارد این درگیری ها نشده بود، آیا این مسئله به اندازه کافی آشکار نیست؟؟

 

8- آخرین هشدار از جانب شخص من: نامه های زیادی از خوانندگان وبلاگ خود دریافت می کنم که پس از آشنایی با اطلاعاتی که از رسانه های جمعی دریافت نمی کنند به من پیشنهاد می کنند تا برای آگاهی افراد بیشتری در جامعه برای رسانه های جمعی بزرگ هم مقاله بنویسم. با تشکر از مخاطبانم باید بگویم که رسانه های جمعی بزرگ تا حدودی مرا عصبانی می کنند چراکه به نظر می آید آن ها فراموش کرده اند کجا زندگی می کنند. مقالات من در رسانه های جمعی بزرگ چاپ نمی شود نه به خاطر این که شخصاعلاقه ای به این موضوع ندارم بلکه مدیران اصلی این رسانه ها مخالف دیدگاه های من هستند . من به شما پیشنهاد می کنم به مدیران این رسانه ها نامه بنویسید و از آنها بخواهید توضیح دهند که چرا هیچ مقاله ای که مخالف و یا منتقد نظرات غالب آنها باشد اجازه ارائه پیدا نمی کند. در این زمینه دوست آمریکایی من آقای نوام چامسکی می گفت که متاسفانه دلیل برحق بودن ما این است که به مخالفانمان اجازه اظهار نظر نمی دهیم. انحصار رسانه های جمعی و انتقال اطلاعات، که در اسپانیا شدیدا احساس می شود، بزرگترین نقطه ضعف دموکراسی است. متاسفانه جامعه هنوز به طور کامل متوجه وجود چنین انحصاری نشده است . اگر فردی به این انحصار باور ندارد تلاش کند تا حداقل بخشی از مسائل مطرح شده در این نوشتار در مورد اکرایین را در رسانه های جمعی بزرگ اسپانیا پیدا کند. خواهد دید که در هیچ یک از آن رسانه ها چنین مسائلی مطرح نمی شوند . فعلا که در بر این پاشنه می چرخد.

 

وینسنت ناوارو-رئیس کرسی علوم سیاسی و سیاست دولتی در دانشگاه پامپئو فابری، استاد سیاست دولتی در دانشگاه جونز هاپکینز 

بر گرفته از سایت حزب کمونیست اکراین  05/09/2014

بر گردان / شهریار قاسمی

 

.

 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: