دو شعر از سمیح
القاسم شاعر فلسطینی
برگردان :
مهرگان
بلیط
های سفر
روزی که مرا می کشی
در جیبم
بلیط های سفر
یکی به صلح ،
یکی به دشت ها وباران ،
و یکی به وجدان مردم خواهی یافت .
قاتل عزیزم
خواهش می کنم
بلیط ها را باطل نکن .
سفر کن
خفاش ها
خفاش ها در پنجره هایم
کلمه هایم را می مکند
خفاش ها در ورودی خانه ام
پشت روزنامه ، در گوشه ها
رد پاهایم را
با تماشای هر حرکت سرم
تعقیب می کنند
از پشت صندلی ، خفاش ها مرا می پایند
مرا با پاییدن توقف چشم هایم
بر کتاب ها ، بر ساق های دختران جوان ...
در خیابان ها تعقیب می کنند
آنها می پایند ومی پایند
در ایوان همسابه ام ، خفاش ها ،
و ابزارهای الکترونیک پنهان شده در دیوارها
اکنون خفاش ها در آستانه انتحارند
من دارم راهی به روشنای روز نقب می کنم .
مطلب
را به بالاترین بفرستید:
مطلب را به آزادگی بفرستید:
بازگشت به صفحه نخست