نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

2014-08-30

نویدنو  07/06/1393 

 

 

 

 

امپریالیسم، طرح «خاورمیانهٔ نوین»و فاجعهٔ «خلافت اسلامی» در قرن بیست و یکم میلادی

تحول‌های سریع و پُردامنه در خاورمیانه، و به‌ویژه  ظهور ظاهراً یکبارهٔ نیروهای گروه تروریستی موسوم به «داعش»در هفته‌های گذشته در عراق، صفحه‌های اوّل رسانه‌های جهان را به خود اختصاص داده است. ایالات متحد آمریکا که سه سال پیش با تبلیغات فراوان و پُرسروصدا خروج نیروهای نظامی خود از عراق را اعلام کرده بود، بار دیگر با التماسِ دولت عراق و با رضایتِ جمهوری اسلامی ایران نیروی هوایی و پهپادهای خود را برای بمباران کردن مواضع «داعش»در عراق وارد صحنه کرد.

 

 مقام‌های بلندپایهٔ نظامی و سیاسی آمریکا اعلام کرده‌اند که نیروهای »داعش«را نمی‌توان به‌سرعت و به این سادگی از خاک عراق بیرون راند. از سوی دیگر، کشورهای عضو پیمان نظامی »ناتو«برای تسلیح نیروهای دولت خودمختار کردستان با هم مسابقه گذاشته‌اند و اکنون این زمزمه به گوش می‌رسد که نیروهای کُرد به طور جدّی در صدد تدارک همه‌پرسی با هدف اعلام استقلال کامل کردستان عراق هستند، استانی که در حال حاضر کرکوک و منابع نفتی آن را شامل می‌شود.

رخدادهای دو ماه گذشته را که عملاٌ منجر به پایه‌گذاری سریع یک خلافتِ اسلامی خون‌ریز و ویرانگر در بخش‌های عمده‌ای از مناطق مرکزی عراق شد نمی‌توان با تفسیرها و گفته‌های شعارگونه و کلیشه‌وار توضیح داد و توجیه کرد. این واقعیتی است که در مدتی بسیار کوتاه، یک کشور نسبتاٌ بزرگ و با قدمت طولانی در خاورمیانه، که در حال حاضر محل استقرار ۵۵۰۰ کارمند، مُستشار و دیپلمات آمریکایی در بزرگ‌ترین سفارتخانهٔ آمریکا در جهان است و نیروهای نظامی و امنیتی آمریکایی هنوز در آن حضور و امکان عمل دارند، در معرض خطر تجزیه و پاره‌پاره شدن قرار گرفته است.

چگونگی ایجاد و تبدیل داعش به چنان نیروی مهیبی که ارتش عراق را- که توسط نظامیان آمریکایی دستچین شده و آموزش دیده بود- به این سرعت و به این آسانی مقهور خود کرد، ماهیت و هویت واقعی نیروهای مؤثر در شکل دادن و تأمین مالی داعش، و هدفِ نهایی جهادگرانِ ایجاد خلافت اسلامی نوین را نمی‌توان با یک چرخش سریع قلم توضیح داد. آیا حضور و قدرت‌گیری داعش در عراق را می‌توان بدون ریشه‌یابی آن در بطن سیاست‌های امپریالیسم آمریکا در خاورمیانه، طرح »خاورمیانه نوین«، و به‌ویژه در ارتباط با ایران، عراق و سوریه و پاکستان به طور منطقی توضیح داد؟

باید دید که نقش سیاست‌های دو دههٔ اخیر آمریکا در ارتباط با شکل‌دهی شرایط برای ابدی کردن سرکردگی سیاسی، اقتصادی و نظامی این کشور در منطقهٔ خاورمیانه، که پل ارتباطی و سوق‌الجیشی بین سه قارهٔ آسیا و آفریقا و اروپاست، چه بوده است؟ آیا تغییرهای راهبردی صورت گرفته در روابط آمریکا و ایران در ۱۸ ماه گذشته و آشکار شدن شواهدی مبنی بر صورت گرفتن توافقی کلی بین دو کشور برای اینکه رژیم ولایت فقیه در ایران در اِزای تغییر دادن برخی از مؤلفه‌های سیاست خارجی‌اش عهده‌دار نقشی عمده در طرح »خاورمیانه نوین«بشود، سبب ترس و واهمهٔ عربستان سعودی، مصر، قطر و ترکیه، رقبای منطقه‌یی  ایران، و انگیزهٔ عملکرد بربرمنشانهٔ داعش بوده است؟ یا اینکه عملکرد جنایتکارانهٔ داعش خود عاملی کارگشا و تسهیل‌کننده در روند کنار هم نشستن نیروهای عمدهٔ منطقه خاورمیانه و تقسیم کار و همکاری میان آنها بوده است؟

شواهد و داده‌های موجود حاکی از آن است که داعش سازمانی بسیار متشکل، با نظمی مُدرن و حساب‌شده، دارای قدرت مانور زیاد، و بهره‌مند از منابع مالی گسترده و نامحدود است. عربستان سعودی و قطر با گذاشتن منابع مالی بی‌سابقه در اختیار داعش، امکان سازمان‌دهی نیروهای آموزش‌دیده و منظّم و سربه‌فرمان را برای این نیروی تکفیری که تجربهٔ القاعده را نیز در انبان دارد، فراهم کرده‌اند. داعش ارتباط تنگاتنگی با نیروهای موسوم به القاعده داشته است که در دهه‌های ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ همراه با طالبان در افغانستان فعالیت می‌کردند داعش در سال‌های پس از تجاوز نظامی آمریکا و بریتانیا و اشغال این کشور در اسفند ۱۳۸۱ و سپس به حکومت رسیدن نیروهای اسلامگرای شیعه تحت نفوذ ایران در عراق در مناطق سنّی‌نشین مرکزی عراق فعالیت داشته است.

چند سال بعد، در اسفند ۸۹، در پی شروع جنگ نیروهای تکفیری-جهادی علیه دولت بشار اسد در سوریه، بخشی از این نیروهای داعش از عراق خارج شد و  به  نیروهای تکفیری-جهادی پیوست. جنبهٔ شاخص فعالیت‌های داعش در این سال‌ها، جلب نیرو و حمایت برای ایجاد حکومت اسلامی در بخشی از خاک عراق، سوریه و لبنان به منظور مقابله با نفوذ نیروهای شیعه بوده است. در عمل، حضور فعالِ داعش، مانند دیگر نیروهای تکفیری-جهادی، در صحنهٔ درگیری‌های چهار سال گذشته در خاورمیانه و به‌ویژه در سوریه و عراق، درگیری‌های فرقه‌یی و مذهبی را بیش از پیش دامن زده و برجسته کرده است.

تحلیل واقع‌بینانه از حضور و عملکرد بربرمنشانهٔ داعش در عراق، باید به شواهد و داده‌های عینی متکی باشد، از جمله اینکه نیروهای ارتجاعی مذهبی، که به طور عمده با دلارهای نفتی تغذیه و تسلیح می‌شوند و به نیابت از منافع محافظه‌کارترین محافل حاکم در کشورهای امپریالیستی عمل می‌کنند، اکنون به طور وسیعی بسیج شده‌اند. عربستان سعودی و قطر در سال‌های اخیر به صریح‌ترین شکل ده‌ها میلیارد دلار برای سازمان دادن نیروهای مسلّح، آموزش‌دیده و مجرّب هزینه کرده‌اند، که توجیه آنها برای صرف این هزینه، ضرورت مقابله با نفوذ  شیعیان طرفدار ایران و ایجاد جبهه‌های جنگ فرقه‌یی گسترده‌تر میان سنّی و شیعه بوده است.

سیاست خارجی ماجراجویانه و غیرعُقلایی دولت احمدی‌نژاد در سال‌های ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ در عمل به ادامه و سرعت‌گیری این گرایش در حکومت‌های کشورهای عربی حوزهٔ خلیج فارس و حمایت آمریکا و اتحادیهٔ اروپا از آن گرایش کمک کرد. در حقیقت، داعش فقط محصول جانبی مبارزه‌ای چندوجهی است که در سوریه، لیبی، مصر، لبنان و فلسطین، و می‌توان گفت به گونه‌ای ظاهراٌ متفاوت در پاکستان و افغانستان در جریان بوده است، و هدفِ آن تعیین نیرویی بوده است که در خاورمیانه به مثابه ژاندارم منافع امپریالیسم آمریکا در عمل دست بالا را خواهد داشت.

تعیین‌کنندگان سیاست خارجی آمریکا که در دامن زدن به جنگ داخلی علیه دولت مرکزی سوریه، و در واقع سرازیر شدن نیروهای جهادی-سَلَفی به این کشور در چند سال اخیر نقش تعیین‌کننده‌ای داشته‌اند، نمی‌توانند با شعارهای تبلیغاتی و گاه متناقض، مسئولیت خود را در ایجاد شرایط کنونی، که نه‌فقط امنیت و ثبات تعدادی از کشورهای منطقه را به خطر انداخته، بلکه جان و حقوق صدها هزار تن را به‌شدت تهدید کرده است، کتمان کنند. الگوی عمل آمریکا در سوریه بر پایهٔ همان طرحی قرار داشت که با تکیه بر امکان مالی و تسلیحات فراهم شده توسط عربستان سعودی و شیخ‌نشین‌های حاشیهٔ خلیج فارس و پاکستان و جمهوری اسلامی ایران، در دههٔ ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰بسیج و گسیل کردن ده‌ها هزار تروریست مزدور را به افغانستان ممکن کرد. در چنین شرایطی، در سال‌های ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۲ نیروهای تروریستی‌ای نظیر داعش با تأیید آمریکا و متحدان ناتویی آن، و با همکاری مستقیم ترکیهٔ عضو ناتو، تخته‌پرش تروریست‌ها برای ورود به صحنهٔ جنگ داخلی در سوریه شدند، و با بهره‌گیری از تسلیحات و منابع مالی عربستان و قطر، به نیرویی قابل‌ملاحظه با امکاناتی گسترده تبدیل شدند.

چاک هِیگل، وزیر دفاع آمریکا اخیراٌ اظهار داشت که داعش در مقایسه با سازمان‌های تروریستی دیگری که آمریکا با آنها روبرو بوده است، از سطح بالاتری از سازمان‌دهی و توانایی قرار دارد. او گفت: »داعش از نظر سطح بالای پیشرفت و پیچیدگی تشکیلاتی، و سطح دسترسی به منابع مالی، قابل مقایسه با هیچ سازمان دیگری که ما تا به حال با آنها مواجه بوده‌ایم، نیست. آنها فراتر از یک گروه تروریستی محض هستند. آنها  ایدئولوژی و پیچیدگی از نظر قابلیت نظامی استراتژیکی و تاکتیکی را به هم پیوند زده‌اند. آنها از نظر مالی به طور چشمگیری تأمین می‌شوند. این سازمان فراتر از هر چیزی است که ما تا کنون دیده‌ایم؛ بنابراین ما باید خود را برای هر چیزی آماده کنیم.«وزیر دفاع آمریکا از جمله اشاره کرد که »داعش نسبت به همهٔ علایق و منافع ما، چه در عراق و چه در هر جای دیگری، تهدیدی قریب‌الوقوع است

 

تهدیدی جدّی نسبت به منافع ملّت‌ها

تحلیلگران خبرهٔ کشورهای سرمایه‌داری بر پایهٔ بررسی روند رخدادهای یک سال گذشته، و بر بستر تحولات ۴ سال اخیر در خاورمیانه می‌گویند که ظهور داعش می‌تواند آغازگر یک جنگ وسیع و طولانی باشد که کل کشورهای اسلامی در خاورمیانه و حتّیٰ شمال آفریقا را در بر خواهد گرفت. بر اساس گزارش‌های رسانه‌ها می‌توان دید که نیروهای ارتجاعی، بر پایهٔ منافع امپریالیسم برای ادامهٔ استقرار و تحکیم نظم نوین جهانی با هدف اجرایی کردن طرح خاورمیانه نوین، به این جنگ قومی-مذهبی به طور مستقیم و غیرمستقیم و از زاویه‌های متفاوت دامن می‌زنند. برخی از تحلیلگران بر پایهٔ اطلاعات دقیقی که به لطف نزدیکی‌شان با محافل قدرت در کشورهای امپریالیستی دارند، و بر پایهٔ آشنایی عملی‌شان با رخدادهای دو دههٔ پیش در یوگسلاوی سابق و شرق اروپا و خاورمیانه، معتقدند که استراتژی جدید غرب باید بر پایهٔ »واقعیت‌های کنونی«منطقه و طرح »خاورمیانه نوین«، و ضرورتاٌ بر پایهٔ پذیرشِ پایانِ موضوعیت داشتن مرزهایی که در پایان جنگ جهانی اوّل میان قدرت‌های استعماری در خاورمیانه و شمال آفریقا مورد توافق قرار گرفت، شکل بگیرد.

نشانه‌هایی جدّی در دست است حاکی از اینکه آنچه اکنون در خاورمیانه در جریان است، می‌تواند تلاشی هدفمند از طرف آمریکا و متحدان آن باشد برای بازنویسی کامل قرارداد ۱۹۱۶ سایکس-پیکو میان بریتانیا و فرانسه در روند فروپاشی امپراتوری عثمانی، و متعاقب آن تعیین مرزهای کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا در جریان کنفرانس لوزان. به باور برخی از تحلیلگران، اگر تعیین مرزها در آن مقطع بر پایهٔ توازن قوا میان امپراتوری‌های استعمارگر در پایان جنگ جهانی اوّل بود، این بازنگری جدید در یک قرن بعد از آن، بر بستر پیامدهای فروپاشی کشورهای سوسیالیستی در ابتدای دههٔ ۱۹۹۰ میلادی، اعلام قرن ۲۱م به مثابه »قرن نوین آمریکایی«توسط نئوکان‌های آمریکا، سیاستِ »جنگ علیه ترور«، و سیاست آمریکا برای ایجاد »خاورمیانهٔ نوین«یک دهه پس از تجاوز به افغانستان و عراق و اشغال این دو کشور صورت می‌گیرد.

حزب تودهٔ ایران در موضع‌گیری‌های خود که در شماره‌های قبل »نامهٔ مردم«منتشر شده است، به‌دقت سیاست‌هایی را که به قدرت‌گیری »داعش«در استان‌های مرکزی و غربی عراق منجر شده است بررسی کرده است، و از جمله عملکرد فاجعه‌بار دولت نوری المالکی در پی گرفتن و ادامهٔ سیاست‌های قوم‌گرایانهٔ و فرقه‌گرایانه و به حاشیه راندن نیروهای غیرشیعه را محکوم کرده است.

ما در عین حال نسبت به هدف‌های واقعی اقدام‌های تحریک‌آمیز خارجی برای پاره‌پاره کردن عراق و تبدیل آن به سه منطقهٔ جدا از هم، و از جمله »استقلال کردستان«که این امر را قطعی می‌کند، هشدار داده‌ایم. ما بالکانیزه شدن عراق و به دنبالِ آن سوریه را به ضرر ملّت‌های منطقه و در راستای پیشبُرد طرح »خاورمیانه نوین«می‌دانیم. ما در ارتباط با تلاش‌های تردیدآمیزی که در پیوند با آیندهٔ خلق کُرد در منطقه جریان داشته است، از ماه‌ها قبل اعلام نگرانی و خطر کرده‌ایم. حزب تودهٔ ایران بر این باور نیست که ایران می‌تواند در طولانی‌مدت خود را از این روند مصون نگه دارد، و اگر سیاست‌های غیرمداخله‌جویانهٔ مقتضی از سوی دولت ایران اتخاذ نشود، پیامدهای آنچه اکنون در عراق می گذرد، دامنِ ایران را نیز خواهد گرفت. پیشبُرد و عملی شدن طرح »خاورمیانهٔ نوین«به جنگ‌های بیشتری در منطقه خواهد انجامید که  فقط به سود آمریکا و متحدان آن برای غارتِ امپریالیستی خاورمیانه خواهد بود. مقاومت در برابر این طرح امپریالیستی یک امر میهنی و یک وظیفهٔ انترناسیونالیستی برای حفظ استقلال و منافع ملّی است.

 

به نقل از نامه مردم - شماره ۹۵۴ - ۲ شهریور ماه ۱۳۹۳

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: