نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

2014-08-21

نویدنو  30/05/1393 

 

 

کار مولد و کار غیر مولد

سایمون موهان –شهرام آذرنیا

 

کار مولد کاری است که ارزش و ارزش اضافه ایجاد میکند , کار غیر مولد چنین نیست. این تعریفی ساده و در عین حال گمراه کننده است. اگر بین کار مولد و کار غیر مولد تفاوتی وجود دارد , این تفاوت چیست ؟ به چند دلیل این یکی از بحث برانگیزترین مسائل در اقتصاد مارکسیستی است :

1-   مارکس رده بندی کار مولد و غیر مولد را از پیشینیان خود , بطور عمده از آدام اسمیت  به ارث برد و آن را تغییر داد.

2-   مارکس هیچگاه یک طراز عمل منظمی از کار خود ارائه نداد. مبحث کار مولد و کار غیر مولد پس از مرگ او جمع آوری و ترجمه شدند. جلدهای دو و سه سرمایه توسط انگلس و تئوری های ارزش اضافه توسط کائوتسکی.

3-    اقتصادهای سرمایه داری از دوران مارکس تا کنون تغییر کرده اند. یعنی از نوشته های سده نوزدهم میلادی نمیتوان انتظار داشت که مشخصات تاریخی کار غیرمولد را پیش بینی کنند.

  • کار مولد و کار غیر مولد از دید آدام اسمیت

نیمه دوم سده هیجدهم میلادی شاهد آغاز تحولات اقتصادی بزرگی بود. تعداد کارخانجات شهری نسبت به صنایع روستایی افزایش پیدا کردند. این منابع جدید کار توانستند منابع جدید انرژی را استثمار کرده و ویژگی آنها کنترل شدیدتر بر روند تولید بود که منجر به گسترش بیشتر تقسیم بندی کار شد. همزمان با بسته شدن زمین های مشترک و وضعیت اقتصادی در روستاها , فقرای روستایی مجبور شدند برای یافتن نان روزانه خود راهی کارخانه های جدید شده و نیروی کار خود را از راه بازار به فروش برسانند.

در سده هیجدهم میلادی آدام اسمیت حداقل بخشی از این وقایع نوظهور و درجه تحولات آن را دریافت. او سرمایه داری را نظامی در حال شکل گرفتن دید که توسط " دست نامرئی " کنترل می شد و همزمان نتایجی مثبت به بار می آورد. سرمایه داری تقسیم بندی کار , بازدهی کار و درآمدها را افزایش داد و ( با کمی تأخیر) جمعیت نیز رشد کرد. در عوض , همین روند منجر به افزایش تقاضا شد که به گسترش تقسیم بندی کار و تخصصی تر شدن کارها انجامید. ولی اسمیت  با این مشکل روبرو شد که همه کارها به این روند کمک نمی کردند. سرمایه گذاری در کارخانه ها به گسترش تقسیم بندی کار , افزایش بازدهی و افزایش درآمدها کمک می کرد ولی خدمت گذاران شخصی - با این که ممکن بود کمکی به افزایش تقاضا کنند - به این روند کمکی نمی کردند برای این که ثمره کارشان مستقیمأ توسط کارفرماهای خود مصرف می شد. اگر جنسی برای فروش تولید نشود , نمی توان هزینه و سرمایه گذاری اولیه را سامان داد. خدمت گذارن شخصی بجای تولید ثروت , آن را مصرف می کردند و کار آنها " غیر مولد " بود.

اسمیت سپس با در مقابل هم قرار دادن کاری که کالا تولید می کرد و کاری که خدمات عرضه ( تولید) می کرد , مسائل را در هم پیچاند. به نظر اسمیت کار اول مولد و کار دوم غیر مولد بود. در اقتصادی که اکثر خدمات بطور مستقیم مصرف می شدند و اندکی وارد بازار می شد , دو تعریف متفاوت یکی بر مبنای تولید ثروت و دیگری بر مبنای تولید مادی ( فیزیکی ) کاملأ واضح نبودند. با توسعه سرمایه داری این دو هر چه بیشتر ناسازگار شدند.

  • کار مولد و کار غیر مولد از  دید مارکسیستی

پس  از یک سده مارکس تعریف کار مولد و کار غیر مولد را تغییر داد. مارکس بجای تمرکز بر ثروت ( ارزش مصرف کالایی و غیر کالایی ) به ارزش تمرکز کرد. نظر کلی او این بود که تفاوت میان جوامع طبقاتی در نحوه استخراج ارزش اضافه از کسانی است که آن را تولید می کنند . در جوامع تولید کالایی این شکل استخراج خود را از راه پول ( سود ) نشان می دهد. در نتیجه , طبق تئوری ارزش کار , کار فقط اگر ارزش اضافه ایجاد کند , مولد است. کاری که کالا تولید می کند و کاری که خدماتی را بعنوان کالا تولید می کند , ارتباطی به هم ندارند.

تمرکز بر تولید ارزش بجای تولید ارزش اضافه نتایج ناگواری ببار آورده است. درست کردن غذا برای خود مسلمأ کار است و تا جایی که غذا قابل خوردن باشد ارزش مصرف ایجاد می کند. ولی چنین کاری در روند تولید سرمایه داری قابل خریداری نیست. مسلم است که مردم برای زنده ماندن باید غذا بخورند ولی مسئله این نیست که آیا این کار الزامی است یا خیر. مسئله این است که آیا این کار ارزش اضافه ایجاد می کند؟ برای رسیدن به ارزش اضافه نیروی کار باید کالا باشد. تنها زمانی که نیروی کار کالا باشد , مزد وجود دارد.  کار مزدی کالاها را برای فروش تولید کرده و تنها زمانی که کالاها به فروش برسند , ارزش اضافه حاصل می شود. از این دید تنها کار مزدی برای تولید کالا قابل در نظر گرفتن است. تمامی کارهای دیگر ( غیر مزدی ) بدون توجه به اینکه الزامی باشند یا جزئی , مفید باشند یا مضر  نه مولد هستند و نه غیر مولد. بسیاری از این کارها برای باز تولید اجتماعی بسیار الزامی هستند ( مانند نگهداری از کودکان ) ولی مسئله تولید ارزش اضافه بسیار محدودتر از این است.

در جلد یک کتاب سرمایه  اختلاف بین کار مولد و کار غیر مولد  به روشنی دیده نمی شود. در جلد یک  سرمایه مارکس وارد دو موضوع عمده شده و آنها را با دقت و حوصله دقیق تاریخی بررسی می کند :

1-   او نشان می دهد که سرمایه چگونه ارزش اضافه را تولید می کند.

2-   اونشان می دهد که چگونه ارزش اضافه سرمایه را تولید می کند.

در هر کدام از این دو مورد او بطور مشخص " مبادله برابر "  یا " مبادله بین برابرها " را فرض می کند. دلیل این فرض این است که مارکس می خواهد نشان دهد  که حتی در افراطی ترین حالت , به فروشنده ارزش کامل کالایی را که می فروشد پرداخت شده. بدینوسیله مارکس توانست نشان دهد که چگونه ارزش اضافه ( سود ) حاصل شده و چگونه اندازه آن محاسبه می شود. در نتیجه کارگر که برای فروش نیروی کار خود به هر خریداری آزاد است و همچنین محروم از هر نوع ابزار تولیدی است - که شاید امرار معاش وی را از راهی غیر از بازار تأمین کند - کار خود را برابر با ارزش آن به فروش می رساند. بدین معنی که کارگر برای مدت معینی شاغل است. نتیجه این که جنس تولید شده را می توان به بیش از آنچه که سرمایه دار برای زمان کار پرداخت کرده به فروش رساند. بدین معنی که ارزش مصرف نیروی کار برای خریدار , کار انجام شده ای است که ارزش بیشتری از ارزش نیروی کار تولید می کند. این اختلاف ارزش , کار اضافه پرداخت نشده یا ارزش اضافه است که به مالکیت سرمایه دار درآمده است.

ولی این بحث تنها زمانی دقیق است که ارزش های برابر با هم مبادله شده باشند , که خود بدین معنی است که تمامی کارها , کار مولد هستند. اگر ارزش مصرف نیروی کار بتواند ارزش نوینی ایجاد کند که ارزش بیشتری از نیروی کار دارد , نیروی کار باید منتسب به کارگر مولد باشد. چون کارگر غیر مولد ارزش تولید نمی کند. در جلد یک سرمایه , بجز مواردی معدود ,هیچ چیزی راجع به کار غیر مولد به چشم نمی خورد.

اگر کار مولد ارزش اضافه تولید میکند , کار غیر مولد چه می کند؟ اگر ارزش اضافه به شکل پول تولید شود , باید به فروش برسد. اگر کار مزدی در روندی قرار داشته باشد که جنسی برای بازار تولید نکند , پس ارزش و ارزش اضافه تولید نشده است. از زمان مارکس تا کنون تمام اقتصادهای سرمایه داری شاهد رشد شدیدی در کار مزدی بوده اند که کالایی به بازار نمی فرستند. این  کارگران  که برای " دولت عمومی " کار می کنند, کالاهایی برای مصرف مستقیم تولید می کنند ( چه به طور شخصی و چه بطور گروهی ) که سرمایه گذاری آن از راه مالیات و فروش بدهی تأمین می شود. دولت همیشه مسئولیت رقابت های درونی سرمایه داری را بعهده داشته است ( پلیس و نظام قضائی ) و همین طور مسئول ساختار اداری بوده است. ولی دولت بطور فزاینده ای مسئولیت های زیر ساختاری و بازتولید نیروی کار را نیز بعهده گرفته است ( خدمات درمانی , آموزش , تأمین اجتماعی , مسکن , نگهداری از کودکان و غیره ). در عین حال برخی از عملکردهای اقتصادی ( کمک مالی به صنایع , ساختن پل و جاده و حضور مستقیم اقتصادی) نیز بعهده دولت بوده اند. برای انجام این کارها دولت به افراد زیادی نیاز دارد ولی تمامی این کارها غیر مولد هستند.

بهترین راه برای بررسی رده بندی کار مزدی که جنسی برای بازار تولید می کند , از راه بررسی مدار سرمایه ( پول - کالا - پول ) است. سرمایه داری را در نظر می گیریم که با مقداری پول آماده سرمایه گذاری است , سرمایه به شکل پول. مرحله اول روند خرید نیروی کار و ابزار تولید است.در این مرحله سرمایه از شکل پولی آن به شکل تولیدی تبدیل می شود. مرحله دوم فعالیتی است برای اطمینان حاصل کردن از این که داده های مرحله اول به اقلام با ارزش بیشتری مبدل شوند. در  اینجا سرمایه از سرمایه تولیدی به شکل کالایی آن تغییر پیدا کرده و در انتظار بفروش رسیدن است.مرحله سوم تبدیل این سرمایه کالایی به شکل پولی آن است که امکان تکرار این سه مرحله را فراهم می آورد.همراه با حرکت سرمایه در این مدار , از آن خارج نیز می شود.

حال کار انجام شده در این سه مرحله را در نظر میگیریم :

مرحله اول - مبادلاتی که در این مرحله انجام می گیرند می توانند ساده باشند ولی بخاطر این که مخارج سرمایه ثابت زیاد است , به هیچ وجه این طور نیست. از اعتبار برای خریداری اقلام مورد نیاز سرمایه ثابت دائمأ استفاده می شود. استفاده از اعتبار به نوبه خود ریسک در بازار مالی را افزایش داده و جمع کردن پول های اندک و تبدیل آنها به پول های کلان را نیز افزایش می دهد. زمانی که بدهی توسط آژانس های مالی به فروش می رسد , نوع مرسوم بازپرداخت آن نرخ بهره است. ولی زمانی که معاملات به شکل کالایی هستند هنوز هیج کالایی تولید نشده در نتیجه ارزش برابری برای بازپرداخت بهره وجود ندارد. مبنای بازپرداخت بهره , ارزش اضافه ای است که باید در آینده تولید شود ( مرحله دوم ) و  سامان  یابد ( در مرحله سوم ). بخاطر همین پیش تعهد به آینده ای نامطئن همیشه پیش بینی ( شرط بندی ) مالی وجود دارد. ابزارهای مالی می توانند بسیار پیچیده باشند بخصوص که فروش بدهی می تواند بهره را به جریان بیاندازد. و بهره می تواند توسط ابزارهای مالی به خرید و فروش برسد. در عین حال انتقال سرمایه پولی به سرمایه کالایی می تواند بسیار پیچیده باشد و شرکت های حسابداری , وکیل ها و غیره می توانند در آن تأثیرگذار باشند.

علیرغم پیچیدگی این معاملات , وظیفه آنها به سادگی تبدیل سرمایه پولی به سرمایه تولیدی است. تبدیل مقداری پول به اقلامی که فعالیت تولیدی را آماده می سازد. این فعالیت ارزش سرمایه را تغییر نمی دهد , شکل آن را عوض می کند. در نتیجه کاری که سرمایه پولی را به سرمایه تولیدی تغییر می دهد , کاری غیر مولد است.

مرحله دوم - در روند تولید , سرمایه دار نیروی کار خریداری شده را بوسیله ابزار تولید مصرف می کند. مصرف نیروی کار ارزش جدیدی را تولید کرده و بخشی از ارزش ابزار تولید را به محصول نهایی انتقال می دهد. برای این که ارزش افزایش یابد , ارزش جدید یا ارزش افزوده شده باید از ارزش نیروی کار بیشتر باشد ( که همان ارزش اضافه است ). این روند انتقال سرمایه تولیدی به سرمایه کالایی با ارزشی بیشتر است. در اینجا مانند مرحله اول شکل سرمایه تغییر پیدا کرده ولی بر خلاف مرحله اول اندازه آن نیز تغییر یافته است. در نتیجه کاری که در این انتقال تأثیرگذار است , کاری مولد است.  هرچه تقسیم بندی کار بیشتر باشد, روند برنامه ریزی و مدیریت بیشتری مورد نیاز است که این نیز کار مولد است. ولی به این دلیل که فن آوری زیر روابط تولیدی سرمایه داری توسعه یافته است ,  بدون وابستگی طبقاتی نیست. تقسیم بندی نیروی کار در سرمایه داری شامل روند کاهش مهارت , مدیریت پلکانی و سازماندهی تولید بر مبنای فرماندهی و اطاعت است. این نوع کار فرماندهی کاری غیر مولد است. بطور کلی در روند تولید سرمایه داری غیرممکن است , که بطور ذهنی و یا عملی , کاری  که هدایت و برنامه ریزی می کند را از کاری که کنترل و فرمان می دهد از هم جدا ساخت.  سرمایه ای که در اینجا صرف کار غیرمولد شده از ارزش اضافه ای بیرون آمده که همین کار غیرمولد فرماندهی  آن را بعهده دارد.

مرحله سوم -  برای تبدیل ارزش اضافه به پول , سرمایه کالایی باید به سرمایه پولی تبدیل شود که لازمه آن فروش کالاهای تولید شده است. به سادگی , کار در این مرحله غیر مولد است چون که ارزش جدیدی آفریده نشده است. همین طور کاری که برای فروش کالاها مورد نیاز است , کارهای تبلیغاتی , حسابداری , اداری و همین طور کارهایی که برای جنگ های رقابتی در بازار مورد استفاده قرار می گیرند نیز غیر مولد هستند. بطور خلاصه فقط کار غیر فرماندهی در مرحله دوم مولد است که شکل و کمیت سرمایه را تغییر می دهد.

برای داشتن درک بهتری از کمیت کار مولد نسبت به کار غیرمولد از آمار اقتصادی آمریکا در سال 2007  استفاده خواهیم کرد:   در این سال , حدود 115 میلیون نفر در بخش خصوصی کار می کردند. درصد شاغلین در بخش های مختلف : حدود 5 درصد در سرمایه گذاری و بیمه. حدود 18 درصد در تجارت کلی فروشی و کالاهای مصرفی . حدود 5 درصد در خرید و فروش , معاملات املاک , حسابداری ( مرحله اول و دوم ). حدود 11 درصد در بخش تولید کننده ارزش که حدود 18 درصد از اینها نوعی وظایف مدیریتی بعهده داشتند. حدود 2 درصد در کارهای نگهبانی و محافظتی. حدود 7 درصد در کارهای پشتیبانی و اداری شاغل بودند که قرار دادنشان در مدار سرمایه بسیار مشکل است و به سختی می توان تشحیص داد که کار اینها مولد است یا غیر مولد. حتی با در نظر نگرفتن این 7 درصد , بیش از 40 درصد از کارهای بخش خصوصی در آمریکا در سال 2007 غیر مولد بودند. در این سال از هر هفت نفر یک نفر برای دولت کار می کرد.

  • استفاده کردن از مفهوم ها

روشی که مارکس برای ساختن رده بندی تحلیل های خود بکار می برد , روشی است که در آن توسعه هر چه بیشتر رده بندی  بناچار به فرضیاتی  که این رده بندی را بوجود آورده اند فشار وارد می کند. این روشی ظریف است چرا که انتقاد از آن برای بوجود آوردن تحلیل های متناقض , نتایجی که با فرضیات ناهمخوان است , ساده است.

یک نمونه از این متدولوژی : مارکس این فرضیه را بکار برد که کالاها با پولی مبادله می شوند که با ارزش کاری که برای تولید این کالاها مصرف شده برابر است. مارکس می خواست نشان دهد که در حقیقت چنین مبادله ای نمی تواند انجام پذیر باشد چرا که رقابت و گرایش حرکت سرمایه برای برابر کردن نرخ سود, به تناقض می انجامد. لازمه برابر شدن نرخ سود , مبادله با قیمت هایی است که برای تولید این کالاها مصرف شده است. بدین معنی که مبادله بین نابرابرها , مبادله ای عادی است.

در نتیجه , بجز در سطحی بسیار تجریدی , فرض مبادله بین برابرها برای شناسایی روند ارزش زایی و همین طور کار مولد و کار غیر مولد در رابطه با سرمایه منفرد بی مورد است. مبادله بین نابرابرها در اینجا عادی است و تنها تفاوت بین کار مولد و کار غیر مولد در این است که کار مولد ارزش پولی ای ایجاد می کند که بیشتر از ارزش کاری است که برای ایجاد آن مصرف شده و کار غیرمولد ارزشی تولید نمی کند. ولی تفاوت بین این دو " نامرئی " است : هر دو برای حداکثر کردن سود به کار گرفته شده اند و امکان ندارد بتوان گفت که چقدر ارزش توسط یک موسسه تولید شده است. در حقیقت , پرسش از یک سرمایه منفرد که " چه کاری مولد و چه کاری غیر مولد است ؟ " پرسش بی موردی است. به این دلیل که در مبادله بین نابرابرها آنچه که یک طرف بدست می آورد , طرف دیگر باید از دست بدهد.

به طور کلی , تمامی این سود و ضررها باید یکدیگر را حذف کنند. ارزش نهایی اضافه شده ( چه به شکل پول , چه به شکل کار) برای فراز و نشیب های مبادله ثابت است. در نهایت مزد کار غیر مولد از ارزش اضافه نهایی پرداخت می شود. اندازه کار تولیدی و نرخ استثمار آن نشان دهنده سود نهایی است که بالقوه در یک اقتصاد وجود دارد. ار آنجایی که مزد کار غیر مولد در نهایت , توسط ارزش اضافه پرداخت می شود ( هیچ فرقی ندارد که روند این پرداخت ها چقدر پیچیده باشند ) اندازه کار غیر مولد در یک اقتصاد نشان دهنده این است که در حقیقت چقدر سود بوجود آمده است. ولی کار غیر مولد نیز کاملأ بیهوده نیست بخاطر این که مصرف ارزش اضافه توسط کار غیر مولد می تواند سوددهی را افزایش دهد ( مانند انقلاب مدیریتی در اوایل سده بیستم).

هر تحلیل تجربی - تجریدی ارتباط واضح بین افزایش نرخ ارزش اضافه و افزایش نسبت کار غیر مولد به کار مولد را خواهد یافت. آنچه که مورد نیاز است تحلیلی است برای یافتن اینکه " فن آوری ها " در تولید و در چرخش سرمایه , چه تأثیری بر یکدیگر برای تولید چنین رابطه ای می گذارند. اکثر مطالعه های انجام شده در باره  کار مولد و غیر مولد در سطح جزئیات و بحث های تئوریک باقی مانده اند و تاکنون کاری دقیق و تجریدی - تجربی در این زمینه انجام نگرفته است.

*****

سایمون موهان - استاد بارنشسته اقتصاد سیاسی , لندن

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: