نویدنو29/03/1392

 

نویدنو29/03/1392 

 

 

 

پاسداری از رای برای تغییر، یک وظیفه ملی است! 
بهزاد کریمی

رای ندادم
اما رای دهندگان خواهان تغییر را شادباش می گویم!

 

• ما خود باید بدانیم که حداقل نمایندگی رای ملی توسط ایشان، تنها و تنها آنگاه محقق خواهد شد و تضمین خواهد یافت که نمایندگی پیگیرانه محتوی این رای اجتماعی توسط نیروهای تحول و اصلاح حتی برای یک لحظه هم از نفس نیفتد ...

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com 
شنبه 
۲۵ خرداد ۱٣۹۲ -  ۱۵ ژوئن ۲۰۱٣


تغییر خواهانی که از شرکت در این انتخابات امتناع کردند، با دلایل گوناگون و البته موجه دست به چنین تصمیمی زدند. من تغییر خواه نیز مخالف شرکت در این انتخابات شدم اساساً بخاطر اعتراضم به مهندسی های زورگویانه دستگاه ولایت؛ اما اکنون باید تبریک گفت به همه آنانی که اراده برای تغییر خواهی خود را از طریق شرکت در انتخابات حکومتی به نمایش گذاشتند. من در پی آن رسوایی بزرگ حکومت در جریان رد صلاحیت ها، آرزو داشتم که تقابل نیروی تغییر با نیات حکومت ولایی- نظامی، در شکل امتناع گسترده از رای دهی برآمد بیابد. این تقابل اما عمدتاً در شکل متفاوت از تدبیر مد نظر من و هم فکرانی چون من و بگونه خاص کنونی به نمایش درآمده است، و اکنون خود را وظیفه مند می دانم تا رای دادن اعتراضی به همه تغییر خواهان و بویژه جوانان تغییر خواه کشورم را شادباش بگویم. جوانانی که، توانستند پیام اعتراضی خود به حکومت را یکبار دیگر از طریق تسخیر صندوق های رای پیش ببرند. این، یک "نه!" بزرگ دیگر بود به خامنه‌ ایی ولایت فقیه که در ذهن همه جامعه، مظهر جبهه اقتدار گرایی و فرا تر از آن بعنوان راس آن معرفی می شود! "نه!" ایی که در این انتخابات، اگر قسماً در عدم شرکت آگاهانه اپوزیسیون متجلی شد ولی در شکل بس گسترده‌اش، با حضور شهروندان پای صندوق های انتخاباتی بود که رقم خورد. "حماسه سیاسی" آفریده شد اما نه برای خامنه‌ ایی که توسط شهروندان آگاه و برای جامعه مدنی و نیز یک رفراندوم شد در قبال سیاست ها و برنامه های مستبدانه، ایران برباده ده و فقر گسترانه حکومت ولایی- نظامی. شادی حاصل از شکست خوردن جبهه استبداد، شادی همگانی است. نتیجه هر کامیابی در تعرض به استبداد، عنصری از یک شادمانی ملی است. 
من، رویکرد درخور را در آن می دانستم که جامعه مدنی ایران علیرغم نقد سنگین تاریخی خود به آقای رفسنجانی، او را منتقدی پشتیبان باشد تا که در مسیر تعرض علیه استبداد حاکم، نفس گاهی برای خود بجوید. این امکان اما، با مهندسی های دستگاه ولایت فقیه از بین رفت و چون در وجود آقای روحانی آن چهره‌ایی را ندیدم و هنوز هم نمی بینم که بر نگاه بخش قابل توجهی از این رای سنگین غلبه دارد، لذا شرکت در انتخابات مهندسی شده را هم زیانبار دانستم. نظرم این بود که تکرار تاکتیک پیشنهادی نسبت به آقای رفسنجانی در قبال آقای روحانی، دادن امتیاز به نظام خواهد بود بی نتیجه چشمگیر و در نتیجه مبهم. اکثریت جامعه اما بگونه دیگر عمل کرد. اینکه من در این ارزیابی از آقای روحانی تا کجا بر حق بودم و هستم، پاسخ آن را می باید به زمان و آزمون ها نهاد و بس. اکنون اما، سیاست در ایران با وضع تازه‌ایی مواجه است. از اینرو، اگرچه کنکاش بر سر تفاوت ها پیرامون روش های تاکتیکی در میان نیروی تغییر را می باید ادامه داد، اما عمل سیاسی روز را نباید معطل آن کرد. اختلاف در برداشت ها نسبت به برنامه و ظرفیت های آقای روحانی بهیچ وجه نباید موجب شکاف در اراده همه نیروی تغییر برای رهجویی مشترک شود. اکنون هر کس که دلسوز جنبش تغییر است، باید سر کار آمدن همین چهره تعدیل را فرصتی برای تعدیل بحران های تحمیلی از سوی حکومت ولایی- نظامی بداند و شرکت کننده روند آزمون سیاسی جامعه ایران باشد البته از جایگاه برنامه‌ایی و سیاسی خود. 
اما یاری رساندن ما نیروی تحول به آقای روحانی مستظهر به رای ملی - رایی ره جسته از درون روزنه تنگ انتخابات ولایی- فقط و فقط در نگهبانی از آن رایی است که جامعه مدنی به او داده است و نیز در زنده نگهداشتن این رای. نباید اجازه داد که این غول زیبای برآمد یافته در لحظه انتخابات، در پی انتخابات بخوابد و به مرخصی برود. نباید اجازه داد که هیچکس آنرا بخواباند تا که در سایه امن آن، بحران آفرینان بتوانند با خیالی آسوده سوار بر توسن بحران های مهلک، همچنان بر جامعه مدنی ما بتازند. این رای ملی را باید زنده نگهداشت که اصلی ترین وظیفه نیروی تحول و نیز نیروی اصلاح طلب هم، در همین است. این رای جامعه است به تغییر در سیاست های کلان و خرد جمهوری اسلامی. رای جامعه به رهایی کشور از اختاپوس بحران هسته‌ایی و سوگیری تنش زدایانه کشور در مناسبات‌ با جهان. رای جامعه مدنی به لغو حبس و رفع حصر زندانیان سیاسی. رای میلیون ها انسان متضرر از بحران های اقتصادی ناشی از برنامه ها و سیاست های خانمانسوز حکومت. هر دو نیروی تحول و اصلاح – این ترکیب اجتماعی جنبش "سبز"- باید که مدام به نماینده ظفرمند "تعدیل" گوشزد کنند تا او بداند که بی این رای و بدون وفاداری به آن، وزنه‌ایی نخواهد شد در نبرد و مصاف سنگین با صاحبان اصلی قدرت و ثروت. باید مدام او را یادآور شد که بدون این رای، خود نیز اگر حتی نخواهد باز هم ناگزیر است از تدارکاتچی شدن در بارگاه ولایت. و بداند که همگان می دانند که او اگر به اراده این رای مردمی تن در ندهد، با آن "کلید" نشانه تبلیغاتی اش قادر به گشودن هیچ قفلی نخواهد بود. اگر آقای روحانی موقعیت تاریخی بدست آورده خویش را مدیون اعتماد نیروی رای ملی است و هم از اینرو موظف به حداقل نمایندگی این اعتماد؛ اما ما خود باید بدانیم که حداقل نمایندگی رای ملی توسط ایشان، تنها و تنها آنگاه محقق خواهد شد و تضمین خواهد یافت که نمایندگی پیگیرانه محتوی این رای اجتماعی توسط نیروهای تحول و اصلاح حتی برای یک لحظه هم از نفس نیفتد.

دیدگاه های خوانندگان اخبار روز   

 

http://www.akhbar-rooz.com/images/flesh_1.gif     از : amjad karimi

عنوان : سخنان شما در حمایت از جنایتکاران حکومت .مرا یاد شعار سپاه پاسداران را به سلاح سنگین مجهز کنید انداخت.
آقای کریمی شما و همدوره هایتان یک معذرت خواهی به تاریخ و به جنبش چپ و بخصوص جنبش ملی کردستان بدهکار هستید .هیچ کجای تاریخ جایی را سراغ نداری که جریانی در تبعید روزگار بگذراند و سرسختانه از عامل آن دفاع نماید .من که در حیرتم .توجیهات شما و همقطارهایتان فقط خاک پاشیدن در چشم انسانهای زحمتکش است . وگرنه یک مشت دزد و جانی و قمه کش هرروز گردنشان کلفت تر می شود و دیگر احتیاجی به رای و حمایت شما ندارند .حکومت را می گویم .
۵۵۲۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣۹۲        

http://www.akhbar-rooz.com/images/flesh_1.gif     از : بهزاد کریمی

عنوان : آرزوهای مردم همان "روحانی" نیستند، اما با همین "روحانی" می باید که برای تحقق آرزوهای مردم مبارزه کرد!
دوستان گرامی: امیر خان،احمد بارانی،امیر آمویی،و دوستدار مردم؛ زیر نوشته های شما را زمانی دیدم که آن توضیح را در رابطه با پا نگاشت های دنا و بهرنگ عزیز نوشته و فرستاده بودم. در ظرف محدود کامنت نویسی و کامنت پاسخ دهی اما، ترجیح می دهم که از تکرار حرف و سخن اصلی پرهیز جویم و لذا شما عزیزان را به مرور و نیز مرور بیشتر همان پاسخم به این دو دوست ارجاع دهم. دست همه شما عزیزان را به گرمی می فشارم.
۵۵۲۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣۹۲        

http://www.akhbar-rooz.com/images/flesh_1.gif     از : دوستدار مردم

عنوان : هر که نامخت از گذشت روزگار....
اقای کریمی در نوشته تان از جمله گفته اید:" من در پی آن رسوایی بزرگ حکومت در جریان رد صلاحیت ها، آرزو داشتم که تقابل نیروی تغییر با نیات حکومت ولایی- نظامی، در شکل امتناع گسترده از رای دهی برآمد بیابد." به نظرم مشکل شما وهم فکرانتان همین مسئله است. شما همواره آرزوهایتان را و خواست ذهنی تان را بر امر واقع و کنش صحیح سیاسی ارجح دانسته اید. البته این تازگی ندارد. نه شما که این درد قدیمی مبارزان ماست که متاسفانه گذشت روزگار و انبوه زخم ها و هزینه ها در درمان آن بی تاثیر بوده است. همان گونه که دوستان دیگری نیز نوشتند این نخستین بار نبود که شما و سازمان شما و انبوهی دیگر از مبارزان به ویژه از طیف چپ صف خود را از مردم جدا کردند و به جای اندیشیدن به آنچه که می تواند به طور واقعی در پیش برد جنبش مردمی موثر باشد با ذهنیات خود وارد بازی شدید.
آیا این روش همان روش قدیمی نیست؟ آیا شما کماکان در قالب یک پیشاهنگ فرسنگ ها جدا از توده مردم پرچم افراشته نمی کنید. آیا هنوز به آن موتور کوچک که قرار است بدنه بزرگی را به حرکت درآورد معتقد نیستید؟ چرا که تحلیل ها و عمل شما همان بو و رنگ را دارد. تقدم امر ذهنی بر واقعیت، فاصله گرفتن از مردم، غرق شدن در آرزوهای صادقانه .
راستی آقای کریمی اگر روحانی در پیشبرد برنامه هایش کمی موفق شود و بتواند راه تنفسی برای مردم باز کند، اگر روی کار آمدن او در مجموع به رشد آگاهی و امید در مردم کشورمان منجر شود، آن گاه در یک تحلیل تاریخی شما که خودتان را از این نبرد انتخاباتی کنار کشیدید و ممکن بود با به
۵۰ درصد نرسیدن رای روحانی کار به دور دوم برسد و ... در چنین وضعیتی نقش شما را چگونه باید ارزیابی کرد. یعنی نیرویی که در جهت به عقب راندن جامعه تلاش کرد؟ می بینی آقای کریمی آن داستان قدیمی که در عمل آب به اسیاب چه نیرویی می ریزید. 
به عنوان یک علاقمند به سازمان شما و نه هوادار آن به این نتیجه رسیدم که شما و دوستانتان که سی سال پیش از کم دانشی رنج می بردید اکنون با سه دهه فرصت مطالعه و بررسی تنها انشایتان خوب شده و یا مانند اقای طاهری پورکلمات قلمبه سلمبه را ردیف می کنید که باورمان شود بعد از سی سال چیزی یاد گرفته اید. به این نتیجه رسیدم که شما از اساس در یادگیری دانش سیاسی کم استعداد بودید. البته این بی استعدادی ربطی به خوب و بد بودن شما یا آرمانخواهی تان ندارد اما وقتی قرار است جمع بزرگی با تحلیل های شما به این سو و آن سو کشیده شوند دیگر کسی صداقت و طینت را وزن نمی کند.
عرصه سیاست پیچیده است. با سیاه و سفید و خط و خطکشی نمی توان در آن حرکت کرد وگرنه اشتباه پشت اشتباه می آید. مواضع شما ممکن است فشار اپوزیسیون خارج کشور و جو حاکم بر چپ را برای شما سبک تر کند اما فاصله گرفتن فاحش از مردم و خواست قلبی آنها و ترویج این باور که تحلیل های شما گره از کاری باز نمی کند جرم سبکی نیست. شما و سایر احزاب و سازمان های چپ مسئولید. در مقابل مردم ، در مقابل خون این همه گوهران ارزشمند، در مقابل عمر و روح و احساس این همه هوادار و علاقه مند چپ. مسئولید که اعتماد مردم به چپ را بالا ببرید نه آن که فرو کاهید. من در جمع هایی که جوانان در مقابل هم نسلانم استدلال می کردند که چرا باید در انتخابات شرکت کرد احساسی دوگانه داشتم. از یک سو می بالیدم که این نسل چگونه سر برافراشته است و دقیق و واقعی تصمیم می گیرد. لحبازی و خودخواهی نمی کند و منافع عمومی را بر دلخوری های خودش ارجچ می داند و چه افق زیبایی با آنان در حال شکل گیری است. از سوی دیگر شرم می کردم که چرا نسل ما در استدلالات تکراری و کلیشه ای در جا می زند و مدام با اتهام زنی و قهر خود را کوچک می کند. آیا اشتباهات امروز ما موجب نمی شود که قدر جانبازی های رفیقانمان در نظر این نسل رنگ ببازد؟ آقای کریمی شما باید پاسخگو باشید
با احترام
۵۵۱٨۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣۹۲        

http://www.akhbar-rooz.com/images/flesh_1.gif     از : بهزاد کریمی

عنوان : پابرجایی در هدف مقدم بر هر چیز!
به عزیزان دنا و بهرنگ.
دنا گرامی! برای تحقق هدف تغییر، روش ها متفاوتند. اینکه تنها یک روش درست است و بقیه اشتباه، خود منشاء اشتباهات بزرگ می تواند باشد. از نافذ تر و درست تر بودن البته می توان صحبت کرد و آنهم در برهه تاریخی مشخص و نه که الزاماً در دراز مدت. نیروی تغییر در ایران در پی گزینش و آزمون راه های متفاوت برای تغییر است و مهم تر اما برای ما، مقابله با تولید اغتشاش در هدف تغییر باید باشد که هم اکنون کسانی دارند از مشابهت در روش دایر بر شرکت در انتخابات، چنین آشی را هم می زنند. بنگرید که چگونه از عاقل شدن ولی فقیه دم می زنند به امید عاقل تر شدنش در آینده! مهم، ایستادن بر هدف تغییر است که شما و من و ما بسیار، بر آن ایستاده‌ایم و می‌ایستیم. هدف تغییر حکومت ولایی- نظامی و استقرار دمکراسی سکولار.
بهرنگ عزیز! من در آن نامه یک هفته و اندی پس از
۲۵ خرداد سبز ۱۳۸۸ به مهندس موسوی نوشتم که: به شما رای ندادم ولی اکنون به ایستادگی تان رای می دهم! معنی اینهم روشن بود: قادر به چشم پوشیدن بر گذشته تان در حکومت حذف و استبداد نیستم ولی حال که ایستاده‌اید، ایستادگی تان در برابر استبداد حکومتی را تحسین می کنم.من هنوز هم از اصولیت روش برخورد خودم در آن مقطع دفاع می کنم. اکنون نیز گفته و می گویم که با گذشته دستکم بسیار خاکستری آقای روحانی مشکل جدی باید داشت و به کلی گویی های ایشان هم بهیچوجه نباید اتکاء کرد، در عین حال اما این رای ملی را می باید که اهرم فشار سنجیده‌ قرار داد جهت عقب نشاندن استبداد ولایی- نظامی. من هرگز به خودم اجازه نمی دهم که در موضوع ارزیابی های سیاسی دچار دگماتیسم بشوم و گفته ام و می گویم که تاکنون بارها هم دچار اشتباه شده‌ام و از این پس هم می توانم مرتکب شوم که طبیعی کار سیاسی است. از جمله اینکه، هم خیزش چنین موجی در جریان آخرین روزهای پیشا انتخابات را منتفی دانستم و هم قرار دادن امید مردم را پشتوانه برکشیده شدن کسی چون آقای روحانی. در اولی دچار اشتباه شدم و در دومی اما امیدوارم که اشتباه کرده باشم! منتظر زمان باید بود و البته نه از موضع آرزو براب شکست انتخاب مردم! موضوع مهم تر را حالا آن می دانم که همه ما در هر مقطع و هر گام، بر نیروی جامعه مدنی و نیروی زحمت بیایستیم و نه اینکه بپنداریم مردم همیشه درستترین راه را می روند! اکنون و همیشه، وظیفه مرکزی پیش پای مبارزان دمکراسی و آزادی و عدالت عبارت است از ایستادن بر روحیه امید مردم و در همانحال هشیار نگهداشتن آنان! در این لحظات هیجان ناشی از بار دهی تعرض سیاسی مردمی به بارگاه حکومت ولایی- نظامی نیز، می باید مردم را تبریک گفت بی آنکه دچار شیفتگی نسبت به "هوشمندی" ها شد! محتوی اندیشه و دغدغه و روش عمل مبتنی بر این نگرانی ها اینست که دریابیم: مردم ما از روی استیصال است که در برابر بقیه سردار ها و شبه سردارها آقای روحانی را برمی گزینند تا که یک خاکستری بر سیاهی تحمیل شود! حد فتح جامعه مدنی ایران فعلاً اینست، که با فهم جوهر دردآلود چنین طنزی، باز می باید که آنرا جشن گرفت و همین را هم اهرم پیش رفتن ها قرار داد. من در این لحظه تاریخی، همزمان دچار اندوه و شادی هستم و همزمان نگران و امیدوار؛ و این، خود آئینه ایی است از تراژدی- کمیک جامعه مدنی اسیر استبداد ولایی ایران. اکنون اما، همه مسئله، سازمانگری پائین است با هدف مطالباتی از حاصل رای ملی، و تنها بر این باید متمرکز شد و ماند.
دست هر دو شما عزیز را به گرمی می فشارم.
۵۵۱٣٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹۲        

http://www.akhbar-rooz.com/images/flesh_1.gif     از : امیر آمویی

عنوان : سیاه، سبز، و بنفش (۲)
آقای کریمی به قطعه‍ی برگزیده از اعلامیه راه سبز امید توجه کنید: 

موضع همراهان شورای هماهنگی راه سبز امید این بوده که بیش از آن که رویکردی «نامزدمحور» داشته باشند، با اتخاذ رویکردی «مطالبه‌ محور»، بر اهمیت و اولویت خواسته های بر حق مردم و «نه صرف تغییر در آرایش سیاسی مدیریت کشور»، تأکید کنند. اما خواهان «شروعی ... برای گفتگوی ملی در راستای تقویت همبستگی و خروج از بحران [است]». اینک جنبش سبز امید [از رئیس جمهور/دولت جدید] می‌خواهد که «در احترام به رای و نظر قاطبه ی مردم، هرچه زودتر با پایان حبس همراهان صبور جنبش سبزکه نام آنها در جشن پیروزی مردم در سراسر کشور فریاد شد و همچنین آزادی زندانیان بی‌گناهی که در این سال‌ها به جرم حق‌گویی و حق‌جویی از حقوق شهروندی خویش محروم شده‌اند، به رود عظیم ملت بپیوندند.» البته شورای هماهنگی راه سبز خوشبین است که: «در این جریان خروشان (یعنی پیوستن به مردم)، ببینند که چه آسان مشکلات برطرف می‌شوند و چه زیبا چشم‌انداز روزگار نوین در برابرمان رخ‌نمایی می‌کند.»

آیا فکر می کنید رژیم با آزادی آن زندانیان موافقت خواهد کرد؟
۵۵۱٣۲ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹۲        

http://www.akhbar-rooz.com/images/flesh_1.gif     از : امیر آمویی

عنوان : سیاه، سبز، و بنفش
با سپاس به بهرنگ

آقای کریمی، بهرنگ راست می گوید؛ البته نه این که شما واقعا "لیدر" باشید(!)، در مورد گاف غلیظتان. 

آقای کریمی، ظاهراً ملاحظه نکردید که چگونه رنگِ "سبزِ" اعتراض، که مبین اوج گیری نقش توده ها در رقم زدنِ سرنوشتِ خویش بود، مبدل گشت به رنگِ "بنفشِ" حماسه، که مبین تاکتیک عقب راندن آن اعتراضِ سبز و پیروزی فقاهت بود! 

کسی به نکته ی ظریف بالا توجه نمی کند. رژیم با قرار گرفتن در شرایط بحرانی و در واقع در زیر فشار اعتراضات و زمانی که تصمیم قطعی خودش را برای رد تمام کسانی که "ادعای" اصلاح طلبی می کنند، گرفت به این نتیجه رسید که باید به شکلی با منحرف کردن یأس و خشم توده ها و تبدیل آن انرژی به امید و شادی، اولاً اعتماد توده‌ها را دو باره به سوی خود باز گرداند و ثانیاً در سالهای به شدت وخیم روبرو شانه‍ی خود را از زیر بار اتهام بیرون بکشد.

این که فکر کنید با آقای حسن روحانی که قبلا اصولگرا بوده و اکنون نیمه مصلح شده، رژیم بتواند بحرانهای سیاسی اقتصادی و بین المللی خود را به درستی و یا حتی به شکل نیم‌بندی حل کند، خیال خامی بیش نیست. نمی توان با توده ها دو رنگی کرد و نظام مردمسالاری واقعی بنا نهاد. 

فراموش نکنید که زمزمه‍ی به کنار نهادن آزادی آنها که در حصرند و زندانیان سیاسی هنوز هیچی نشده به گوش می رسد. روحانی پس از رأی، روحانی پیش از رأی نخواهد بود، چنان که خمینی قبل از قدرت با خمینی بعد از قدرت به شدت تفاوت داشت. 

آمویی
۵۵۱۲٨ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹۲        

http://www.akhbar-rooz.com/images/flesh_1.gif     از : احمد بارانی

عنوان : در باره مطلب شما
جناب گریمی سلام با همه احترامی که برایتان قائل هستم روش امثال شما در باره این رخ داد یکی به نعل زدن یکی به میخ میباشد ادمی که شرکت در انتخابات را قبول نکرده نمی تواند همراه مردمی باشد که رای دادند تا انتخاب کنند شما معتقد به دادن رای نبودید وعملا نقشی در پیروزی این ملت در انتخاب اقای روحانی ندارید قبلا اقای درویش پور هم مثل شما نظر داده بودند چرا به جای قبول واقعیت دنبال توجیه رفتارتان در باره انتخابات هستید قبول کنید که روش عدم شرکتتان بی نتیجه بوده اگر همین مردم میخواستند با نظرات شما به انتخابات نگاه کنند انوقت جایی نبود که بنویسید که از رای وانتخاب مردم خوشحالید .من سالهاست که شما را وفعالیت پر بار ان سازمان را میشناسم قبول کنید که اینگونه رفتارها تاثیر زیادی در حفظ وجذب نیروها ندارد .
۵۵۱۲۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹۲        

http://www.akhbar-rooz.com/images/flesh_1.gif     از : أمیر خان

عنوان : صداقت خوب است ولی کافی نیست
با درود،. 
۱- با تاسف که ۲ خرداد جدید را نتوانستید از قبل ببینید. این أولین بار نیست که سازمان شما و بسیاری دیکًر نتوآنستند درست بازی خوانی کنند حتی در روزهای آخر. در سال ۷۶ و بار ها بعد از أنهم بار ها از مردم عقب ماندید و کمکی به یا نفشی در إیجاد شرائط که نداشتید که بعضا نقش مخرب و نومید کننده هم داشته اید مانند دور دوم سال ۸۴ یا انتخابات شوراها و این انتخابات أخیر که هم سازمان شما و هم سایتهای نزدیک به أن از جمله همین سایت أخبار روز با یاد داشت ها و مقالات بسیار نومید انه به حرکت مردم از دید بسیار محدود و بریده از توده ها و حتی تحقیر کننده برخورد می کرد. 

۲- حال جای خوشحالیست که شما شرائط جدید را بسرعت دیده اید و به سیاست جدید فرا خوان می دهید که از صداقت شما و سازمان أکثریت نشأن دارد. نه مثل مقاله أقای سماکار ناراحت از این که جرا مردم به حرف أو و سایر تحریمی ها کًوش ندادند و با تحلیل بسیار أشفته ناراحتند که نظام قدری عقب رفته است بدست مردم وبا حرکت مردم و انهم با اتحاد راست میانه و اصلاح طلبان و علی رغم تحریم از جانب أکثریت جریانات در تبعید، وتازه به مردم نوید میدهند که بیخود دل شاد نباشید که بزودی همه ناأمید میشوید ورآه همان است که از اول بود یعنی إسقاط این نظام.. 

۳-ولی صداقت در بیان، تنها کافی نیست. حال بر ماست که به حرکت مردم کمک کنیم و از شعارهای تند وخواسته های دور از دسترس دوری کرد و به أن دامن نزد تا شاید در ۴ یا ۸ سال أینده بجای أحمدی نزاد دوم ما شاهد حضور إصلاح طلبان وأقعی ورادیکال باشیم . بأید از حداقلها شروع کرد و تا حد إمکان از اتحاد راست میانه و إصلاح طلبان برای بیشبرد رفرم استفاده کرد و نه با شعارهای تند به افتراغ کمک کنیم. با تعمیق رفرم، افتراغها اجتناب نابذیر خواهند بود ولی با إیجاد اتحاد های جدید با أقشار میانه و زحمتکشان متحد در نهاد های صنفی-اجتماعی و سیاسی خود میتوان جبهه رفرم و تغییر را قوی تر کرد. الآن جنین شرائطی نیست. 

۴ -تجربه ۳۵ سال نشأن از تندروی ها ی زیاد دارد از جانب همه. در حال حاضر نقش سازمان شما و سایر تحریمی ها نباید به سمتی بأشد که کمک به افتراغ زودرس کند که جبهه رفرم در نبود نهاد های اجتماعی مجبور به عقب نشینی و قطعا شکست خواهد خورد وانکًاه هی بکًویید که دیدید که ما درست می کًفتیم و باید تحریم می کردیم و دوباره هم باید کردو غیره و غیره....

با امید اتحاد همه اصلاح طلبان وأقعی داخل و خارج از ایران و ارتقاع رفرم
۵۵۱۲۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹۲        

http://www.akhbar-rooz.com/images/flesh_1.gif     از : بهرنگ ایرانی

عنوان : فکر می کنید ،توصیهء شما شنیده خواهد شد؟
آقای کریمی به عنوان یک لیدر سیاسی انتظار بیشتری از شما هست.سال
۸۸ هم در آستانهء انتخابات برخوردی مشابه انجام دادید.و بعد از مشخص شدن نتیجهء انتخابات گفتید :"مایلم بگویم که اشتباه کرده ام البته به شرطی که موسوی نشان دهد و چیزی را ثابت کند"(نقل به مضمون) موسوی در طول این مدت چیز هایی را ثابت کرد. ولی تصور نمی کنم شما با صراحت در این زمینه چیزی را اعتراف کرده باشید.در آستانه انتخابات ۹۲ هم بعد از رد صلاحیت رفسنجانی هیجان زده حکم صادر کردید که:"هیچ راهی به جز تحریم فعال نمانده است"ولی مردم نشان دادند که بر خلاف تصور شما هنوز راههایی را می شناسند که شما به آنها فکر نکرده اید.البته توصیه ای که به مردم می کنید مبنی بر اینکه مواظب رای هایشان باشند مطمئنا از سر دلسوزی و صادقانه است ولی با توجه به برخوردهایتان در آستانهء انتخابات ،فکر می کنید تا چه میزان از طرف مردم شنیده شود؟اگر قرار است که حرکت هماهنگ مردم در شرکت در انتخابات و رای دادن به روحانی به هر دلیلی یک هوشیاری سیاسی محسوب شود ،پس چرا نباید عدم شرکت شما را یک ارزیابی غلط دانست؟این روزها خیر خواهان و دوستداران مردم مدام توصیه می کنند که مبادا رای دهندگان و کسانی که در انتخابات شرکت نکرده اند،همدیگر متهم کنند.ولی باهمهء این ها مایلم تکرار کنم که از شما به عنوان یک لیدر سیاسی با تجربه انتطار بیشتری است.باور کنید به قول آقای ممبینی در این دوره از انتخابات ،رای دادن به مراتب سخت تر از رای ندادن بود.همچنین در چنین فضایی تحمل این سختی برای برخی از دوستانتان که هفته ها قبل از انتخابات دیگران را به شرکت در انتخابات دعوت می کردند تا اندیشهء افراط در حاشیه قرار بگیرد،قابل درک است.
۵۵۰٨۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣۹۲        

http://www.akhbar-rooz.com/images/flesh_1.gif     از : دنا بابا احمدی

عنوان : آفرین بر ملت ایران !!
بهزاد جان کاش میگفتید آن تصمیم عدم شرکت در انتخابات اشتباه بود ، همانطور که صادقانه تبریک گفتید ، صادقانه به خطا هم اعتراف میکردید ، زنده باشی‌
۵۵۰٨۶ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣۹۲        

 

 

 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter