نویدنو20/03/1392

 

نویدنو20/03/1392 

 

 

چرا و به چه كسی رأی می‌دهم؟

عباس عبدی

تاکنون ۵ پرونده قضایی به ناحق درباره من تشکیل شده و جمعاً حدود ۴۰ ماه زندان بوده‌ام که بیش از ۳۰ ماه آن را به تنهایی تحمل حبس كرده‌ام. زمان زیادی را صرف پیگیری این پرونده‌های ناحق کرده‌ام و هزینه‌های متعددی را متقبل شده‌ام. مؤسسه پژوهشی آینده كه معتبرترین از نوع خود بود را با همكاری تعدادی از دوستان تاسیس كردم، ولی به ناحق و غیرقانونی تعطیل شده است. همیشه دچار سندروم زنگ (تعبیر زیبای احمد زیدآبادی) بوده‌ و آن را حس كرده‌ام. بیش از دو سال است، كتابی كه بسیار برای آن زحمت كشیده‌ام و مطمئنم با معیارهای تنگ موجود هم مجاز به انتشار است، در پشت سد سانسور وزارت ارشاد متوقف است. هنوز هم عده‌ای هستند كه آخر شب بیدارند تا در آخرین مراحل اقدام غیر قانونی خود یادداشت‌های مرا از روزنامه اعتماد حذف كنند و به جای آن چیز دیگری بگذارند. سال‌هاست كه برای انجام فعالیت حرفه‌ای‌ام (پژوهشگری و روزنامه‌نگاری) با موانع جدی مواجه هستم و این فعالیت‌ها عملاً به محاق رفته‌اند و... اینها را نوشتم تا بگویم كه علی‌رغم تمامی این ناملایمات، برای بازماندن روزنه امید به اصلاحات، در انتخابات شركت می‌كنم، و می‌کوشم که موضعی بگیرم که خالی از حبّ و بغض‌هایی باشد که همه ما را کمابیش احاطه کرده است. نگاه من تنها به آنان كه نیامدند یا ردصلاحیت شدند محدود نمی‌شود، هرچند این بخش از ماجرا مهم است. ولی به آنان هم كه هستند نگاه می‌كنم. نگاه من نه‌تنها به وضع انتخابات كه به وضع منطقه، از افغانستان و پاكستان در شرق كشور تا عراق و سوریه و... نیز هست. من هم مثل همه هموطنان، هر روز كه خرید می‌كنم دچار استرس می‌شوم و می‌بینم كه نگرانی در چشم مردمان دیگر هم موج می‌زند، و همچون آنان چاره‌ای جز کاستن از سبد خرید ندارم. من به صفت حوزه‌ تخصصی‌ام بیش از بسیاری دیگر با وضعیت ناهنجاری‌ها و تبعات سوء سیاست‌هایی جاری آشنا هستم، ولی نگاه خود را محدود به این‌ها نمی‌كنم و گمان می‌كنم كه بدتر از این هم ممكن است و آن از میان رفتن ساختار تامین کننده امنیت، هنگامی که جامعه با چالشی غیر قابل حل مواجه شود، است. به همین دلیل هیچ علاقه‌ای به تضعیف بی‌حساب و کتاب نهاد برقراركننده امنیت، بدون آنكه از طریق دیگری تقویت و جایگزین شود ندارم. رأی به همین وضعیت می دهم تا به اندازه رأی خودم به آن رنگ خود را بزنم و زده هم می‌شود، و به همین میزان آن را تغییر دهم.

ولی به چه كسی رأی خواهم داد؟ مسأله اصلی برای من، ابتدا مشاركت در انتخابات و سپس فعال شدن نیروهای منتقد است. منتقدین باید از رفتار آقای هاشمی درس بگیرند. همه رهبران منتقد با حذف خود، نه‌تنها كمكی به اصلاحات نكردند كه بیش از همیشه اثرگذاری خود را در جامعه كاهش دادند، ولی آقای هاشمی پس از ردصلاحیتی كه به مخیله کمتر كسی خطور می‌كرد، حتی تغییر لحن هم ندادند و جالب‌تر اینکه خواهان ایجاد حماسه سیاسی شدند و شنبه گذشته در مجمع تشخیص مصلحت كنار آقای جنتی جلسه‌گردانی كردند، و از اولین افرادی است که رای خواهد داد. بنده نیز از همین زاویه دید و انگیزه بود كه حتی در انتخابات مجلس گذشته نیز شركت كردم. از این رو مسئله اصلی‌ام در شرایط کنونی باز کردن این راه و بازگشت منتقدین به عرصه رسمی است و فردی كه به آن رأی می‌دهم در درجه دوم اهمیت دارد. البته میان آقایان روحانی و عارف ترجیحی را در نظر دارم، ولی به دلیل اهمیتی كه برای وحدت نظر اصلاح‌طلبان قایل هستم، دوست ندارم كه پیش از رسیدن به این وحدتِ نظر، ترجیح خود را بگویم و امیدوارم كه اصلاح‌طلبان با همكاری آقایان روحانی و عارف، مصالح مردم و كشور و اقتضائات منافع ملی ایران را در نظر گرفته و به حكمیت گروه تعیین شده برای وحدت تن دهند. با قاطعیت نمی‌توانم بگویم، ولی احساسم این است كه بر خلاف تصور، وضعیت پس از انتخابات 24 خرداد می‌تواند به بهبود روند جامعه ایران كمك كند و از تداوم مسیری كه در این 8 سال رفته، پیش‌گیری نماید، حداقل امید دارم که چنین شود. تحقق این هدف تا حدی منوط به اشتراك نظر و عمل عقلانی نیروهای منتقد است. اشتراكی كه در مقایسه با گذشته تا حدودی عقلانی‌تر و واقع‌گرایانه‌تر شده است.

 

 

 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter