نویدنو:05/11/1391 |
نویدنو05/11/1391
درباره "فعالیتهای مطبوعاتی" یک مهره سوخته مهرداد اخگر
کارزار افشاگری ماه های اخیر درباره علی خدایی، سردبیر نشریه ضد توده ای "راه توده" چند دست آورد مهم داشته است که اشاره به آنها ضروری است. اول: آنکه سریال "یادمانده" های خدایی، به عنوان یک سند دست پخت وزارت اطلاعات رژیم، به کلی رسوا شد و کار ادامه انتشار آن با دشواری جدی رو به رو گردید. ناپدید شدن "یادمانده ها" از صفحه نخست "راه توده" و پنهان شدن آن در صفحات "آرشیو" این نشریه و همچنین پایان یافتن مصاحبه های پر طمطراقی که خدایی با خود، در صفحات "راه توده" انجام میداد، از جمله قرائن روشن دشواریهایی است که این مهره سوخته اطلاعاتی، برای ادامه مأموریتش با آن رو به روست. دوم: آنکه روشن شدن حقایق درباره ادعای دروغین خدایی در زمینه برگزیده شدنش به عضویت مشاور کمیته مرکزی و همچنین سناریو "جیمز باندی" او درباره چگونگی خروجش از ایران (1) نه تنها جای تردیدی درباره درستی سخنان همسر زنده یاد فرج الله میزانی (جوانشیر) درباره رو به رو شدن او با رفقای زندان در اذهان توده ای و دیگر نیروهای چپ باقی نمیگذارد (2)، بلکه حتی برای معدود دست اندر کاران و هواداران سابق راه توده نیز سئولهای جدیای را درباره علی خدایی مطرح کرده که او تا به امروز از پاسخ به آنها عاجز مانده است. سوم: آنکه موج مطالب افشاگرانه درباره محتوی "راه توده" و اهداف آن این مسئله را روشن میکند که "راه توده" یک نشریه دیگر "توده ای" با نظرات متفاوت از نظرات رهبری کنونی حزب نیست، بلکه ابزاری است که از سوی دستگاه امنیتی رژیم برای یورش مدام به حزب و ارگانهای آن مورد استفاده قرار گرفته و میگیرد. پدیده قابل توجه در هفته های اخیر کارزار سازمان یافته علی خدایی، از طریق نشریه ضد توده ای"راه توده"، در عرصه حمله و جو سازی بر ضد کنگره آینده حزب توده و زمینه سازی برای برنامه های بعدی ارگانهای امنیتی در این زمینه است. "راه توده" در مقاله ای با عنوان: "کنگره حزبی برای دست بابی به کدام اهداف" با داستان پردازی هایی که نسخه برداری روشنی از همان شیوه نگارش "یادمانده ها"ست از جمله مینویسد (3): "بحث در اطراف کنگرهای که نامه مردم چند سالی است وعده برگزاری آن را داده به شکل روز بروز بی رمق تری ادامه دارد. برگزاری این کنگره با چند دشواری برخورد کرده است، از جمله نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات آینده ریاست جمهوری و همچنین تلاش بخشی از اعضای قدیمی حزب در ایران و خارج کشور که خود را کمتر از رهبری کنونی صاحب حق در حزب خود نمیدانند..." و سپس ادامه میدهد: "به لحاظ عملی با عدم دعوت اعضای داخل ایران حزب به کنگره و به لحاظ نظری با تبدیل کردن نظریات حمید صفری درباره انقلاب ایران به جزیی از برنامه حزب. در واقع کنگره ششم با کنار گذاشتن ارزیابیهای پلنوم شانزدهم و هفدهم حزب، تحلیل و دیدگاه حمید صفری از انقلاب ایران را وارد برنامه حزب کرده است و از این پس عضو حزب کسی است برنامه آن را بپذیرد. یعنی که نظرش درباره انقلاب ایران نظر حمید صفری باشد..." و نتیجه گیری اینکه: "بدیهی است که چنین اقدامی یعنی آغاز تقسیم کردن حزب به دو جریان طرفداران حمید صفری یعنی نامه مردم کنونی از یکسو و طرفداران ارزیابی پلنوم شانزدهم و هفدهم از انقلاب ایران و کوشش برای تطبیق آن با شرایط بعدی از سوی دیگر..." یکی از شیوه های جا افتاده در روزنامه نگاری رسانه های امپریالیستی، نوشتن مطالب تحریک آمیز و سراسر دروغ است که هدفش تحریک احساسات خواننده، بدون آنکه مطالب نوشته شده ارتباطی به حقیقت داشته باشد، است. کلمه رایج برای این نوع "روزنامه نگاری" جنگویسیم در خبرنگاری (سیاست متکی بر تحریک و تهاجم) است که آن را در سراسر نوشته های خدایی میتوان یافت. حال بینیم که در لا بلای کلمات این مقاله چه اهدافی نهفته است. نخست خدایی مقاله را با "کنگره ای که نامه مردم..." میخواهد سازمان دهی کند شروع میکند که هدفی روشنی را دنبال میکند. هدف خدایی از این جملات القای این نظر است که کنگره آینده حزب توده ایران ربطی به توده ای ها ندارد و از سوی مشتی از "هواداران صفری" برگزار میشود. خدایی سپس برای تحریک اعصاب خوانندگان نشریهاش این دروغ را نیز میافزاید که گویا "بخشی از اعضای قدیمی حزب در ایران و خارج کشور که خود را کمتر از رهبری کنونی صاحب حق در حزب خود نمیدانند..." و قاعدتاً این افراد فقط با علی خدایی، عامل رسوای وزارت اطلاعات در ارتباطند و خلاصه اینکه برگزاری چنین جلسه ای حاکم کردن نظرات صفری بر حزب و دور شدن از نظرات "پلنوم هفدهم" است. کسانی که علی خدایی را از نزدیک میشناسند میدانند که او در همه آن سالها، پس از اعزامش به خارج توسط وزارت اطلاعات، و آن هنگامی که برای نفوذ در رهبری حزب و رسیدن به هیئت سیاسی تلاش میکرد، در تمامی نشستهای حزبی جزو مجیز گویان خط حزب که او آن را موذیانه به عنوان خط "صفری" معرفی می کند، بود. به همه اسناد این دوران، از جمله اسناد پلنوم هیجدهم، کنفرانس ملی و همچنین شعار سرنگونی رای مثبت داد و از جمله کسانی بود که "حرف مخالف" از او شنیده نمیشد. مخالفت خدایی با خط کنونی حزب تنها هنگامی شروع شد که وی در تلاشش برای نفوذ در رهبری حزب ناکام ماند و پس از ناپدید شدن چند ساله و "سفرهای تاریخی" از خانه فرهاد عاصمی سر درآورد و کار انتشار دوباره "راه توده" را با عاصمی شروع کرد. تلاش در راه جا انداختن این نظر که گویا باید طرفداران و اعضای حزب توده سی و چند سال به عقب بازگردند و از سیاست "خط امام" حمایت کنند، همان قدر اعتبار و ارزش دارد که خط "سیاسی" کنونی علی خدایی و دشواریهای جدی او در زمینه پیدا کردن "دیکتاتور" و "دیکتاتوری" در ایران (4). هدف خدایی و معدود همکاران او در نشریه ضد توده ای "راه توده" روشن است. به توپ بستن کنگره آینده حزب و رهبری برآمده از آن و بی اعتبار نشان دادن آن برای آنکه بتوان به عنوان "قطب" مخالفت و پرچم دار رهبری "علی عمویی" به کار مخرب سالهای اخیر ادامه داد. در گفت و گویی که اخیراً با شماری از دوستان داشتم آنها اشاره میکردند که در مهمانیهایی (در ایران) که اخیراً با حضور عمویی بوده است عده ای از او انتقاد کردهاند که چرا از آدم رسوایی مثل علی خدایی دفاع کرده ای و بهتر است این امر را انکار کنی و او در مقابل این امر سکوت کرده است. پاسخ نگارنده به این دوستان روشن بود. کاری که عمویی انجام داد از سر ندانم کاری و بی اطلاعی از وضعیت خدایی و یا نشریه ضد توده ای "راه توده" نبود. بلکه دقیقاً ضرورتی بود که کنترل کنندگان او نیاز آن را برای حفظ خدایی ضروری میدانستند. آنها به خوبی واقف اند که حیطه تأثیر گذاری علی عمویی بدون توپخانه تبلیغاتی نشریه ضد توده ای "راه توده" برای کوبیدن و حمله به سیاستهای حزب توده ایران، برای ایجاد چنددستگی، آنهم با توان محدود سیاسی –نظری که عمویی دارد و خصوصاً سؤالاتی که درباره عملکردش در زندان و پس از آن وجود دارد بسیار محدود است و بنابراین باید با تمام توان برای حفظ مهره ای که رژیم بیش از سی سال روی آن سرمایه گذاری کرده است، یعنی علی خدایی، اقدام کرد. نکته دیگری اشاره به آن اهمیت دارد این واقعیت است که این نخستین باری نیست که عمویی در مقابله با حزب و رهبری آن به میدان آمده است. در حالی که شماری از طرفداران عمویی مداوم به این امر اشاره میکنند که او در ایران است و نمیتواند موضع گیری کند و یا حرفی بزند، به نظر میرسد که آقای عمویی در آن لحظات حساسی که باید سیاست و رهبری حزب را زیر علامت سئول برد مشکلی در به میدان آمدن نداشته و در آینده هم نیز نخواهد داشت. به عنوان نمونه در جریان انتخابات سال 1384، و در آن شرایط حساس که رژیم تمام تلاش را برای ایجاد چنددستگی در صفوف طرفداران اصلاحات آغاز کرده بود و در شرایطی که کمیته مرکزی حزب اعلامیه ای در ضرورت اتحاد عمل همه نیروهای آزادی خواه و حمایت از دکتر معین صادر کرده بود، به میدان آمدن علی عمویی برای مخالفت با این اعلامیه (5) و تلاش در راه تبلیغ سیاستهای دستگاه های امنیتی رژیم در راستای تفرقه افکنی در صفوف نیروهای مدافع اصلاحات و آزادی خواه همان قدر اتفاقی است که به میدان آمدن او برای نجات مهره ای همچون، علی خدایی، آنهم پس از افشاگریهای جالب و تکان دهنده همسر زنده یاد فرج الله میزانی (جوانشیر). روشن است که علی عمویی برای مقابله و یا ضربه زدن به سیاستها و رهبری کنونی حزب توده هیچ محدودیتی ندارد و حتی میتواند آزادانه با پاسپورت رسمی به خارج سفر کند و تلاش کند تا مخالفان حزب را در جلسات "پرسش و پاسخ" گرد هم آورد.
در خاتمه اشاره به این نکته نیز ضروری است که باید انتظار داشت که فعالیتهای دستگاه های امنیتی رژیم با تشدید دشواری حکومت برای بقا تشدید بشود. عملکرد مهره ای همچون علی خدایی تنها مسئله توده ای ها و هواداران این حزب نیست بلکه معضلی است برای همه نیروهای آزادی خواه و مترقی در خارج از کشور و تمامی کسانی که خدایی در این سالها درباره آن ها به ارگانهای امنیتی رژیم گزارش داده است. باید با طرد کامل و افشای عملکرد و سیاسیت های این وابسته اطلاعاتی از صفوف آزادی خواهان توطئه های رژیم علیه ترقی خواهان کشور را با شکست رو به رو کرد.
پی نوشت ها: 1. از جمله نگاه کنید به مقالات: نگاه کنید به مقاله: به آنکه "طشت رسواییاش از بام فرو افتاد"! – مهرداد اخگر http://www.sedayemardom.net/didgah/articles_detail_didgah.php?aid=1634 "فانتزی های سریالی راه توده برای فرار از پاسخ"، به نقل از سایت "نویدنو" http://www.rahman-hatefi.net/navidenou-695-91-338-911021.htm "نامه سرگشاده به رفیق عمویی"، نگاشته احمد سپیداری http://www.rahman-hatefi.net/navidenou-683-91-229-910715.htm 2. نگاه کنید به مصاحبه ویدیویی خانم آذر جوانشیر http://www.iranianoralhistory.de/allg/70yearsTudehPartyofIran-4.html 3. به نقل از شماره 396، نشریه ضد توده ای "راه توده"، 23 بهمن 1391 4. نگاه کنید به نشریه ضد توده ای ”راه توده“، شماره 341، 30 آبان ماه 1390 5. نگاه کنید به مقاله : "محمدعلي عمويي در گفتگو با ناهيد خيرابي: از شرکت در انتخابات خودداری می کنم" به نقل از پایگاه اینترنتی {http://news.gooya.com}
|
|