نویدنو:21/10/1391  

 

نویدنو21/10/1391 

 

 

فانتزی های سریالی راه توده برای فرار از پاسخ

نویدنو

سایت "معتبر" راه توده در شماره 389 خود به تاریخ 4دی ماه 1391 به "افشاگری" علیه " سایت های بی اعتبار" اقدام کرده است . صرف نظر از فانتزی های راه توده در این افشا گری بهتر است نگاهی به بنیان وپیش زمینه ی رخ داد هایی که به امروز رسیده است وراه توده "معتبر" را ناگزیر از افشاگری نموده است بیندازیم.

حقیقت چیست ؟

در مرداد ماه سال 1391 ویدئوی کوتاهی از گفتگوهای خانم آذر معتقدی(همسر رفیق زنده یاد جوانشیر) در رسانه های مجازی منتشر شد . دراین ویدئوی کوتاه خانم معتقدی اظهار می کنند که رفیق جوانشیر در زندان به ایشان گفته اند که علی خدایی نه تنها فرار نکرده ، بلکه اورا در زندان با ایشان روبرو کرده اند.[1]

تا چند هفته ای پس از گذشت اظهارات ایشان ، راه توده وآقای علی خدایی در تایید یا تکذیب آن واکنشی از خود نشان ندادند . تا این که راه توده در شماره 375به تاریخ 17 شهریور1391مطالبی را به نقل از آقای عمویی در رد سخنان خانم آذر معتقدی منتشر کرد . در مطلبی به نقل ازآقای عمویی از جمله آمده بود : «واقعیت اینست که در پائیز 1364، پس از ایام دشواری که همه میدانید، با رفقای رهبری از جمله کیانوری و جوانشیرحدود 4 ماه در یک محل نگهداری شدیم. دراین مدت بحث ها و گفتگوهای بسیاری داشتیم. درباره همه مسائل پیش از زندان و طول زندان و بازجوئی ها و غیره. نه من و نه دیگررفقا در این بحث ها هرگز چنین چیزی نشنیدیم. تنها اخیرا آن خانم که خانم بسیار ساده ایست و غیر سیاسی چنین ادعایی کرده است. اصطلاح سه تفنگدار را هم هرگز از رفیق جوانشیر نشنیدم. نه پیش از حوادث منجر به زندانی شدن ما و نه در آن 4 ماه که همه با هم بودیم. حتی از قول هیچکس دیگر هم نشنیدم. شما شک نکنید که اگر چنین نقل قولی صحت داشت، ما در زندان بی خبر نمی ماندیم. درعین حال که من به شما محکم می گویم که همه چیز معلوم و مشخص شده است و نه تنها من، بلکه کسان دیگری هم هستند که همه چیز را میدانند. موضوع از نظر من یک جور خصومت است.» و در باره یادمانده های آقای خدایی افزودند که: « این خاطرات را دوستان هر چند گاه یکبار بصورت چاپ شده برای من آورده اند و من خوانده ام. همه آنچه که ایشان می گوید و من شاهد مستقیم بوده ام و یا در جریان آن بوده ام صحیح است.»[2]

به دنبال انتشار این سخنان عمویی که به قول راه توده " وی در داخل کشور است و امکان پاسخگویی ندارد" رفیق احمد سپیداری با شناختی که از آقای عمویی دارد و جمع آمد راه توده با عمویی را بعید می دانست ، طی نامه سر گشاده ای پرسش هایی را با جناب عمویی در میان گذاشت . مضمون اصلی پرسش متین و مسئولانه ی رفیق سپیداری این بود که :" چرا رفیق عمویی وقتی راه توده در دفاع از خود در برابر مصاحبهٔ افشاگرانه خانم آذر جوانشیر نقل قول سئوال برانگیزی به شرح زیر از ایشان می نویسد، سکوت می کند. این سکوت به چه معناست؟ [3] رفیق سپیداری در ادامه نامه خود پرسش اصلی را مطرح می سازد که :" رفیق عمویی چرا تمام قد پشت راه توده می ایستد، اما هیچگاه اندکی از این فداکاری را در حق حزب توده ایران نکرده است؟ اگر ایشان راه توده را شایستهٔ ادامهٔ راه حزب می شناسد، چرا رسما اعلام نمی کند تا همه بدانند. اگر ایشان چنین باوری ندارند، اعتقاد ایشان در این رابطه چیست؟ آیا ما این حقایق را نیز باید همچون جلد دوم خاطراتشان و سایر خاطره نویسی ها در فردای پس از ایشان از زبان علی خدایی ها بشنویم؟ اگر ایشان یک تنه حزب تودهٔ ایران است، هواداران حزب بعد از ایشان باید به چه مرجعی مراجعه کنند؟ " (همان)

نامه رفیق سپیداری با واکنش های متفاوتی روبرو می شود . افرادی کف به لب بر سپیداری می شورند و افرادی هم در دفاع از ایشان وارد صحنه می شوند. اما جالب است که در پلمیک هر دو طرف ، به جز یک مورد ، راه توده متهم اصلی است . وقتی پرسش ساده وروشنی با پاسخ های غامض ، بی ربط و حاشیه ای مواجه می شود نشان آن است که فرد یا افرادی برای فرار از پاسخ روشن به سمت پیچیده کردن موضوع حرکت می کنند.تا در پس جنجال و هیاهو، اساس وجوهر اصلی پرسش به بوته فراموشی سپرده شود.

راه توده در اولین فانتزی خود نسبت به این بحث ها از موضع "دانای کل " ظاهرا در پاسخ به پرسشی از راه توده نوشت :" دوست گرامی. خودتان نوشته اید "پرت و پلا" می نویسند. بنابراین چرا ما باید وقت و انرژی خودمان را که باید در خدمت آگاه کردن مردم و تحلیل رویدادهای ایران و جهان باشد صرف این پرت و پلا ها کنیم؟... از ما نخواهید که وقتمان را صرف اره بده و تیشه بگیر با کسانی بکنیم که باور کنید و بهتر است باور کنند اطلاعاتمان در موردشان کم نیست، حتی اطلاعات دوران زندان یکساله و یا چند ماهه و چند ساله شان. اما به صلاح حزب نمی دانیم که قلم بگشائیم. فلان کس بین تهران و لندن پل فرزندی دارد و حتی دوستانش هم که در ایران با هم ارتباط دارند به لندنی ها و هلندی ها توصیه کرده اند احتیاط کنید و ارتباط را با او محدود کنید! یکی شان از ایران می آید در فیسبوک و خواهان مناسبات خصوصی و بی سر و صدا می شود و ما قاطعانه رد می کنیم و می گوئیم ما اهل این نوع مناسبات بویژه با کسانی که در ایران هستند نیستیم. دیگری که ادای "دزرشینسکی" را در می آورد، همسرش می  رود ایران و اردبیل و گفته است که در سفر اول به ایران آقایان درتهران احضارش کرده و به تمسخر گفته اند شنیده ایم شوهرت می خواهد در فلان کشور جبهه درست کند! کاری هم به کارش نداشته اند و اضافه کرده اند....ما نمی خواهیم کسی را متهم کنیم و یا با بدبینی نوشته هایی را بخوانیم. اما باور کنید گاه به این نتیجه می رسیم که مثلا اگر آقایان از ابلیس بدتر می خواستند با راه توده و یا با معروف ترین شخصیت توده ای که در داخل کشور است و کشتنش را به صلاح نمی دانند؛ از همان داخل کشور و کنترل شده در دست خودشان مقابله کنند، چه می کردند جز این که با نام "هاتفی" و "نوید"، "پوید"، "جوید" و ... می کنند. زیر فلان علم سینه بزنند و بگویند فلانی یک خاطرات نوشته شده اما منتشر نشده دارد که تا نمرده گریبانش را بگیرید و از چنگش در آورید. ما بنا را حتی اگر بر خوش بینی بگذاریم می پرسیم: شما با این عقل و درایت و هوشیاری به کجا می خواهید بروید و به کدام سر منزل می خواهید برسید؟ متانت و سکوت ما را حمل بر بی اطلاعی و ناتوانی در نوشتن نکنید، حمل بر پایداری بر اصول و ضرورت حفظ هر فرد و نیروئی که می گوید توده ایست بکنید." [4]

( صرف نظر از این که واقعا نمی دانیم مخاطب وبازیگران این فانتزی چه کسانی هستند وچه ربطی به نویسندگان مقاله ها در نوید نو دارند ، همین جا بگوییم طبق اطلاع ما این که آقای خدایی نوشته اند " یکی شان از ایران می آید در فیسبوک و خواهان مناسبات خصوصی و بی سر و صدا می شود و ما قاطعانه رد می کنیم و می گوئیم ما اهل این نوع مناسبات بویژه با کسانی که در ایران هستند نیستیم" دروغ محض است به ویژه آن جا که می نویسد "ما قاطعانه رد می کنیم ." متن گفتگوی فیسبوکی آن رفیق در اختیار نوید نو است .)

بحث ها با این تهدید های اطلاعاتی مآب راه توده فرو ننشست ، وابعاد جدیدی از واقعیت راه توده را به نمایش گذاشت . راه توده این بار فانتزی جدیدی ساز کرد و پس از کلی تعریف از خود نوشت :" همانطور که بعد از برنامه "پرگار" بی بی سی گفتم و پیش بینی کردم، مقابله با راه توده از هر طرف تشدید خواهد شد و می بینیم که شده است. هر اندازه که حقانیت سیاست ما آشکارتر شود و خوانندگان راه توده بیشتر شوند،-( بهتر است راه توده با این استدلال نگاهی به آمار مراجعه به مثلا سایت بازتاب یا اخبار روز بیندازد تا عیاراین ادعا که خواننده بیشتر دلیل حقانیت سیاست است روشن تر شود_ نوید نو ) این تقابل و مقابله هم شدیدتر می شود. هنوز باید منتظر بدتر از این که هست هم بود. از طرف حکومت هم همینطور. شما مسئله را ساده فرض نکنید. به اشکال و انواع مختلف حکومت علیه ما توطئه کرده و خواهد کرد. من در یکی از گفتگوهای قبلی برایتان گفتم که حتی به بهانه شرکت در یک نمایشگاه آمده بودند آلمان و نقشه هائی هم داشتند که با هوشیاری پلیس آلمان دست خالی بازگشتند که مجاز نیستم و صلاح هم نمیدانم بیشتر دراین باره صحبت کنم. وقتی با چنان قصد و نیتی می آیند، شما فکر می کنید از ضد تبلیغ علیه راه توده و راه انداختن سایت های به ظاهر طرفدار حزب و درعمل علیه حزب و راه توده کوتاهی می کنند. بویژه که شاهد نفوذ کلام و تفسیر و نگاه ما در داخل کشور هستند و بصورت طبیعی هم که از مشی توده ای وحشت دارند." [5]

والبته در این میان نوشتار مفصلی را هم به قلم دکتر سهرابی در دفاع از مشی راه توده در طول زمان منتشر کرد و در آخر آن با هدیه مدال "پیروی از مشی توده ای " به خود نوشت :" باید خشنود بود که از ابتدای دهه هفتاد، "راه توده" توانست گام به گام این میراث مهاجرتی را نقد کند و از آن فاصله بگیرد. جهش انتخابات دوم خرداد 1376 پیامد این نقد و بازبینی بود که امکان تاثیرگذاری مثبت دوباره توده‌ای‌‌ها را بر روند حوادث فراهم کرد. "[6]

بحث ها در نوید نو ادامه داشت . اما هیچ یک از نویسندگانی که در دفاع از آقای عمویی مطلب نوشتند نتوانستند یا نخواستند به پرسش بنیادی رفیق سپیداری پاسخی در خور دهند. کسانی هم در حاشیه، این بحث ها را به زیان توده ای ها وبه سود رژیم ارزیابی کردند. راه توده که بیشتر از کوره در می رفت در فانتزی دیگری ظاهرا در پاسخ اظهار نظر یکی از همکاران خود درباره مطالب منتشر شده ، ضمن درج نظر ایشان که :" آزاده اسفندیاری- همکاران عزیز و زحمتکش در راه توده، من آخرین مطلبی که علیه شما و رفیق عموئی در وبسایت صدای مردم که تریبون هر مزخرفی است که علیه شما با اسامی مستعار می نویسند، از جمله همین مطلب آخر که امضای "مهرداد اخگر" را دارد خواندم. نویسنده که نمی توان اسم آن چیزی را که منتشر کرده "نوشته" گذاشت، به معنای واقعی کلمه بریده و ورشکسته است و آنچه را منتشر کرده یک جور پرونده سازی امنیتی صریح است. فکر می کنم کسانی که این مطلب را خوانده اند با من هم عقیده باشند که اقبال از راه توده چشم عده ای را کور کرده است و ارگان هائی از حکومت را وحشت زده. واقعا مطلب نفرت انگیزی بود. "  می نویسد :" راه توده : همکار عزیز. حیف از وقت است که صرف خواندن این پرت و پلاها با نام های مستعار شود. بویژه ازجانب شما که علیرغم وقت اندکی که دارید، در ترجمه مطالبی از منابع روسی به فارسی راه توده را یاری می کنید. ما نیز همانطور که تاکنون شاهد بوده اید، هرگز وقت خود را صرف پاسخ نویسی به این لاطائلات نکرده ایم و به کار اصلی خود که همانا رصد کردن اوضاع پیچیده ایران است پرداخته ایم از نظر ما، کار ستیز با راه توده که حالا به ستیز با رفیق عموئی که کوچکترین – تاکید می کنیم - کوچکترین ارتباطی با وی نه داشته و نه داریم هم تسری پیدا کرده، دیگر یک جدال سیاسی درون حزبی و میان دو نگرش نسبت به انقلاب 57، سیاست حزب در برابر جمهوری اسلامی و بقیه مسائل مطرح میان نامه مردم و راه توده نیست. ما تاکنون پرهیز داشتیم از به کار بردن برخی اصطلاحات و برداشت ها، اما بتدریج به این نتیجه رسیده ایم که باید گفت و نوشت، که بموجب شواهد ( کدام شواهد؟ - نویدنو) ، حکومت با نام های مستعار، از یک روزنه ای وارد این بحث خانگی شده و مشغول همان کاری است که شما هم به آن اشاره کرده اید. یعنی پرونده سازی سیاسی - امنیتی، زیر نام و به بهانه مخالفت با مشی راه توده و دفاع از نامه مردم. شورای سردبیری سرگرم بررسی دقیق این مسئله است و در صورت رسیدن به نتیجه قطعی و صلاحدید، این نتیجه را، مستند به اطلاعاتی که در اختیار دارد، بصورت یک هشدار منتشر خواهد کرد."[7]

راه توده که قول انتشار هشدار را داده است باز هم در مقابل افشاگری ها فانتزی دیگری کوک می کند وضمن متهم کردن نویسندگان به تلاش برای گرفتن تاج کمیته مرکزی می نویسد :" به همین دلیل است که میگویم به ساده لوحی آنها که فکر می کنند اگر تاج کمیته مرکزی را روی سرشان بگذارند و یا این تاج را دو دستی نگهدارند به آرزو و دلخواهشان رسیده اند باید کمی خندید. این افراد غرق رویاهای پرورش یافته در مهاجرت اند. دردشان هم درد امروز و فردای حزب نیست، که اگر بود به جای راه توده ستیزی می رفتند روی مسائل ایران کار می کردند، چهارتا مقاله توده ای در باره یکی از رویدادهای جاری در کشور می نوشتند."[8]

البته این امر هم از ویژگی های راه توده وآقای علی خدایی است که طوری حق به جانب سخن می گویند که انگار خودشان در قلب پایتخت کشور نشسته اند وبه "مهاجرها" طعنه می زنند ! (البته شاید هم نشسته اند خدا عالم است !)

اما راه توده که زیر فشار "افکار عمومی" است بار دیگر فانتزی دیگری را سر هم بندی می کند ومی نویسد :" در یک پاسخ عمومی خطاب به آن چند دوست و خوانندگان راه توده که با احساس مسئولیت از ما می خواهند به مطالبی که در چند سایت زنجیره ای علیه راه توده نوشته می شود پاسخ بدهیم، می نویسیم: باور کنید ما وقت اضافه برای پاسخ به هر چرندیاتی که علیه راه توده می نویسند نداریم. اگر وقتی باشد ترجیح میدهیم آن را صرف مطالعه اوضاع ایران و جمع بندی تحولات کشور کنیم. از مدتی پیش، بویژه پس از برنامه "پرگار" در تلویزیون بی بی سی که سردبیر راه توده در آن شرکت کرد، شمار این نوع پرت و پلا نویسی ها با اسامی مستعار و سنگرگیری پشت نام های جعلی افزایش یافته و ما بتدریج به این نتیجه رسیده ایم که بیش از همه دست حاکمیت پشت این جنگ روانی است، زیرا از آن برنامه "پرگار" بیشترین ضربه را آنهائی خوردند که تصور نمی کردند بتوان چنین قاطع و مستند از حزب و انقلاب و سیاست حزب در برابر انقلاب 57 دفاع کرد. به شما نیز توصیه می کنیم، بیش از گذشته از ما بخواهید که درباره اوضاع ایران بنویسیم. اینجاست آن نقطه مرکزی که باید روی آن متمرکز شد."[9]

اما جریان افشاگرانه ای که رها شده است آن چنان راه توده را عصبانی واز خود بی خود می کند که امر "نوشتن در باره اوضاع ایران، نقطه مرکزی" را یکباره رها می سازد وبه زعم خودبه افشاگری "سایت های بی اعتباری" می پردازد که موی دماغش شده اند ، ومصداق واقعی یکی از این سایت ها نوید نو است .

راه توده عصبانی است ، و در عصبانیت خود برای افشاگری!! ابزاری جز توهم ، افترا وفانتزی ندارد .راه توده به اصطلاح این "کارزار" را "ناجوانمردانه ومشکوک" می داند و می نویسد :" ناجوانمردانه است زیرا محمد علی عمویی یک توده‌ای شناخته شده و با هویت است؛ زیرا 37 سال از عمر خود را بخاطر حزب توده ایران و آرمان‌‌های آن در زندان سپری کرده است؛ و بالاخره وی در داخل کشور است و امکان پاسخگویی ندارد. برعکس کسانی که به محمد علی عمویی تهمت می‌زنند در پشت نام مستعار پنهان شده اند و از تاریکی به روشنایی سنگ می‌اندازند. به همین دلیل این کارزار مشکوک است زیرا معلوم نیست کدام یک از این مقاله نویسان و سنگ اندازان به محمد علی عمویی ساواکی و سلطنت طلب است، کدام از طرف وزارت اطلاعات است، کدام وابسته به گروه‌‌هایی از قماش حزب کمونیست و کارگری و یا حتی راه کارگر است که ناگهان طرفدار حزب شده اند، کدام یک جاه طلبی‌‌های خود را با حمله به عمویی تسکین می‌دهد و بالاخره کدام یک پرسش‌‌ها و مسایلی احتمالا برایش مطرح است که چون نه انضباطی وجود دارد و نه ارگانی پاسخگو و صلاحیت دار، پرسش‌‌های خود را بدین شکل زننده و توهین آمیز و بی مسئولیت بر روی سایت‌‌هایی بی اعتبار منتشر می‌کند. "[10]

راه توده خود را به نادانی و فراموشی می زند که سر منشا همه این مقاله ها و"کارزار" ، سکوت آقای عمویی در برابر پرسش ساده ی رفیق سپیداری است. چرا هیچ یک از رفقایی که در دفاع از آقای عمویی مطلب نوشتند به خود زحمت ندادند تا همچون پرسشگران راه توده پرسش های رفیق سپیداری را با عمویی مطرح وپاسخ ساده وصریح وروشنی که " به مسائل مملکتی " هم ربطی ندارد ، دریافت و هم چون راه توده آن را منتشر کنند؟ آیا پشت این اجتناب وپرخاش اسرارمگویی نهفته است ؟ راه توده به درستی نوشته است که توده ای خوب برای رژیم توده ای مرده است ، اما فراموش کرده است بنویسد که برای رژیم ، از آن خوب تر توده ای نمای مزدور – با جیره و مواجب یا بی جیره و مواجب – است که دیکته های رزیم را مو به مو به اجرا می گذارد  . راستی جایگاه آقای خدایی وآقای عمویی دراین تقسیم بندی راه توده از توده ای ها کجاست....؟

راه توده در فانتزی خود به کشف مثلث شوم "اطلاعات، ساواکی - سلطنت طلب و پیروان صفری" نایل شده است . ما به سهم خود به این "تیزهوشی" در فرافکنی پاسخ صریح به این که " آیا آقای خدایی دستگیر شده بود یا خود کشی کرده بود ، واین که خانم معتقدی ( علیرغم سادگی وغیر سیاسی بودن) راست می گویند یا دروغ ؟" تبریک می گوییم . اما نمی توانیم نا دیده بگیریم که این نوشتار راه توده تایید تمام آن چیزی است که تحت عنوان "حزب سازی ورهبر تراشی" سال هاست مطرح می شود . راه توده با طرح این که در واقع دو حزب وجود دارد ، حزبی که پیرو پلنوم هفدهم است ، و به زعم راه توده آقآی عمویی هم در این دسته قرار دارد ، و حزبی که پس از پلنوم هفدهم شکل گرفت ، واقعیت دیگری را به نمایش می گذارد که تایید کننده اصیل بودن پرسش رفیق سپیداری است و پایگاه واقعی مصوبات پلنوم های حزب توده ایران در باره (حزب سازی ورهبر تراشی) را نشان می دهد . پرداختن به این موضوع مجال دیگری را می طلبد که ما در آینده به آن خواهیم پرداخت . موضوع های دیگری هم در این فانتزی راه توده وجود دارد که پاسخ برخی از آن ها را آقای هوشنگ اطیابی طی مقاله ای داده اند و نیازی به تکرار آن ها نمی بینیم . [11]

اما یک نکته را نمی شود بی پاسخ گذاشت . راه توده می نویسد :" جالب اینجاست که برخی از این سایت‌ها را حتی گردانندگان نامه مردم ( منظور حزب توده ایران است ) نیز در گذشته "ضدتوده ای" و "مشکوک" معرفی کرده بودند ولی اکنون چون ظاهرا همسو شده اند در مورد آنها سکوت می‌کنند. " [12]

آن چه که راه توده به آن اشاره می کند بیانیه آذر 87 دبیر خانه کمیته مرکزی حزب نوده ایران در باره نوید نو است که البته در آن صحبتی از" ضد توده ای" بودن و"مشکوک " بودن وجود نداشت و جالب آن که همه آن چه که به نوید نو نسبت داده شده بود در اصل به خاطر نقل کتابی از راه توده در نویدنو بود. بیانیه حزب برای ما نویدنویی ها هشدار آموزنده ای بود که رفتارهای راه توده را دقیق تر بررسی کنیم وبا اعتماد به این که امکان ندارد کسی با زیر پا گذاشتن تمام اصول اخلاقی و حرفه ای کتاب رفیق جوانشیر راتحریف کند در دام بی اخلاقی راه توده گرفتار نشویم . در واقع اگر هم چیزی ضد توده ای ومشکوک بود رفتار راه توده با کتاب رفیق جوانشیر بود که نقل آن در نوید نو دامان ما را نیز گرفت . علاقمندان برای اطلاع از بیانیه دبیر خانه و پاسخ های نوید نو به آن می توانند به آدرس های زیر مراجعه کنند.

 http://tudehpartyiran.org/detail.asp?id=1837 و
http://rahman-hatefi.net/tozihe%20navidenou-siasat-431-871007.htm و
http://rahman-hatefi.net/dar%20in%20azmon%20ha-farhang-432-871010.htm و
http://rahman-hatefi.net/dar%20in%20azmon%20ha-2-farhang-433-871013.htm

راه توده نشان داده است که می توان با فانتزی ، دون کیشوت وار به جنگ واقعیت رفت ، از این رو ما نیز به خود اجازه می دهیم فانتزی خود را نسبت به آقای علی خدایی وراه توده بنویسیم تا خوانندگان نسبت به فانتزی های هر دو طرف داوری کنند .

آقای علی خدایی به عنوان یکی از افراد سازمان مخفی حزب به ادعای خودشان پس از یورش به حزب دست به خودکشی می زند و به صورت معجزه آسایی توسط افرادی که امروز نمی توان از ان ها نشانی جست نجات می یابد و در فراز دیگری به افغانستان می رود.( بنا به گفته ی خانم معتقدی ( جوانشیر) ایشان دستگیر شده ودر زندان با رفیق جوانشیر رو در رو می شود ، که سر چشمه تمام این چالش ها اظهارات خانم معتقدی است) در افغانستان با ادعای این که "عضو مشاورکمیته مرکزی" است ( که بنا بر نوشته آقای شهبازی در کتاب "حزب توده از آغاز تا فروپاشی" ، کتابی که خیلی مورد عنایت راه توده است ، وبارها آن را هم چون آیینه عبرتی معرفی کرده است ، این ادعا سندیت ندارد) وارد تشکیلات حزب توده ایران می شود و پس از مدتی مسئولیت سازمان حزب در افغانستان وهند را به عهده می گیرد (یاد مانده ها) حزب که با یکی از ویرانگر ترین دشواری های همه عمر خود روبرو بوده است ، نسبت به ادعاهای ایشان تحقیقی انجام نمی دهد و ایشان نزدیک به سه سال در این جایگاه باقی می مانند . رفته رفته اعتراض ها به رفتارهای ایشان بالا می گیرد وبا پیگیری افرادی مانند ناخدا انور که در آن زمان عضو کمیته مرکزی حزب بود کمیسیونی برای بررسی کارکرد ایشان تشکیل می گردد.

کمیسیون پس از بررسی موارد زیر را اعلام می دارد :

 "نظریه کمیسیون رسیدگی 30/1/66

اشتباهات وانحرافاتی که از ر.خدایی  به عنوان مسئول سر زده است :

(1.)- کم بها دادن ر. علی خدایی به کار مفید رفیقانه دسته جمعی و تصمیم گیری بر مبنای استفاده از خرد جمعی.متداول کردن شیوه تک روانه ، خود محوربینی واتخاذ تصمیم غیر جمعی وانفرادی.

(2)- عدم بر خورد رفیقانه و سنجیده با برخی رفقا اعم از مرد یا زن تا جایی که این امر در برخی از موارد ، ضعف اخلاقی بوده و به اعتبار واحد حزبی و رابطه شخص رفیق با عده ای از رفقای عضو حزب لطمه زده است .

(3)- به عنوان مسئول واحد ر.علی خدایی بدون اطلاع کشور میزبان یک قبضه تفنگ شکاری بعنوان هدیه به یکی از کانال های ارتباط با داخل داده است . "

نقل از "پیام به کادر ها واعضا حزب توده ایران " نوشته ناخدا انور (البته لازم به ذکر است که آقای انور این تصمیم های کمیسیون را در برابر تخلف های ایشان بسیار ناچیز ودر راستای نجات آقای خدایی ارزیابی می کند.)[13]

پس از این رخداد آقای خدایی به دبیر خانه حزب در چکسلواکی منتقل می شوند ومسئولیت های اجرایی ایشان سلب می گردد. ایشان در تمام دوران تشتت وآشفتگی حزب با حزب همراهی می کند و حتی از" شعارهای مطرح شده با شور تمام دفاع می نماید." ( نقل به مضمون از نوشته حیدریان درباره پلنوم بیستم ) در سال های 69و70 که حزب با از سر گذراندن افت وخیز های بسیار و جدا شدن ها واخراج ها به سمت آرامش پیش می رود ، آقای علی خدایی همراه با آقای فرهاد عاصمی ساز مخالف جدیدی کوک می کنند و از حزب اخراج می شوند. آقای خدایی که مسئول دبیر خانه حزب است تمام اسناد وآرشیو دبیر خانه را مصادره می کند ( یادمانده ها) و با دریافت حقوق از فرهاد عاصمی ( توده ای ها ) در نشریه راه توده که سرقت آشکار نشریه ای حزبی است مشغول به کار می شود . این همکاری تا شماره 95 راه توده ادامه می یابد. در این مدت راه توده با انتشار مطلبی به قلم ا.ک (که راه توده آن را به رفیق کیانوری منتسب می نماید) که بنا بر ارزیابی حزب توده ایران[14] از خانه های امن وزارت اطلاعات بیرون آمده بود ، تلاش می کند تا مشی حزب توده ایران را زیر علامت سوال برده وهمان تز وجود دو حزب توده ایران – حزب پیرو پلنوم هفدهم وحزب پس از پلنوم هفدهم – را پیش ببرد. آقای خدایی که در مواقع تنگی قافیه خود وراه توده را نشریه می نامد ومدعی نیست که حزب است ، بارها به نام حزب توده ایران در مقاطع مختلف "بیانیه " صادر کرده است ، و خواننده را در  برابر این شترگاو پلنگی که از راه توده ترسیم می کند به حیرت می اندازد. آقای علی خدایی به عنوان سر دبیر راه توده با مانوک خدابخشیان روزنامه نگار سلطنت طلب بارها وبارها نرد عشق می بازد ( گفتگوهای سردبیر راه توده با رادبو ایران – بایگانی راه توده ) ودر گفتگوهای جنجالی با او شرکت می کند.جالب است که به حزب توده ایران اتهام همدستی با سلطنت طلب ها در تشکیل جبهه واحد ضد دیکتاتوری می زند . آقای علی خدایی پس از همکاری در انتشار 95شماره راه توده با آقای فرهاد عاصمی ، ایشان را هم دور می زند وبا "دزدیدن"(عاصمی) آرشیو دوره دوم راه توده ، خودرا سر دبیر راه توده می خواند. نگاهی به صفحه های راه توده نشان می دهد که افراد بسیاری در طول زمان ازنوشتن در آن خود داری واز علی خدایی جدا شده اند. (البته این به معنای اختلاف بنیادی همه آن ها با آقای خدایی نیست . گاهی بغض صندلی ، گاهی مسائل مالی وگاهی خودخواهی های فردی یا دفاع از این یا آن نیروی داخل نظام در این ریزش ها نقش عمده ای داشته است . والبته تعداد اندکی هم بر سر مواضع از راه توده جدا شده اند .) اما او همچنان با پیگیری به سم پاشی علیه حزب توده ایران ورواج روزنامه نگاری زرد در چپ ایران به ماموریت اصلی خود که همانا مبارزه ای نفس گیر با حزب توده ایران است ادامه می دهد . توسل به عمویی "که قادر به پاسخگویی " ودرنتیجه روشن کردن حقایق نیست از آخرین کنش های ضد توده ای مذبوحانه ی راه توده وآقای علی خدایی وهوچی گران همسو با ایشان برای گریز از مخمصه است .


 

[5] راه توده 378   17مهر91                                                

[6] راه توده 388 27 آذر ماه 1391

[7] راه توده 384    29 آبان ماه 1391

[8] راه توده 385  6 آذر ماه

  [9]   راه توده387     20 آذر ماه 1391

[12] راه نوده 388

            

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter