نویدنو:08/02/1391  

 

نویدنو:08/02/1391  

 

 در حاشیه اعتراف های ناخواسته اخیر نایب رئیس مجلس

آقای باهنر! به پشتوانه چه کسی مهندس موسوی را تهدید کردید؟

یکی از مخاطبان کلمه با ارسال یادداشتی، به اظهارات اخیر محمدرضا باهنر نایب رئیس مجلس درباره بازداشت خانگی میرحسین موسوی پاسخ داده است. آقای باهنر روز دوشنبه در یک سخنرانی در دانشگاه علم و صنعت، به نکاتی اشاره کرده بود که چند مورد قابل توجه آن در همین یادداشت آمده است:

 

مدیران سایت محترم کلمه، سلام

دیروز که داشتم خبرها را می خواندم، به چشمم خورد که جناب آقای باهنر افاضاتی فرموده اند درباره حصر مهندس موسوی و نظر آقای خامنه ای و عربده کشی های حسینیان و غیره. از شما عزیزان سایت کلمه می خواهم این چند کلمه را به نقل از یک مسلمان دلسوخته کشور و پیرو امام خمینی در جواب ایشان منتشر کند.

اول باید از صداقت آقای باهنر تشکر کنم که اولین بار به عنوان یک مسئول رسمی در جمهوری اسلامی اعتراف کرده اند مهندس موسوی در حصر و بلکه بازداشت خانگی است. برای مدعیان مدیریت دنیا و تصدی امور مسلمین جهان خیلی زشت بود که جرات نداشته باشند مسئولیت کار خودشان را بپذیرند و رسما اعلام کنند که نخست وزیر و رئیس مجلس سالیان گذشته در آزادترین مملکت دنیا زندانی اند. به هرحال این صداقت حتی اگر به خاطر نزدیک شدن انتخابات دور دوم و با هدف کمی سر و صدای بیشتر و چند رای بیشتر باشد، جای تقدیر دارد.

باز هم باید از صداقت ایشان تشکر کنم که اعتراف کرده اند یک هفته بعد از انتخابات به همراه دوستان اصولگرایشان به سراغ میرحسین موسوی رفته اند تا تهدیدش کنند. عین حرف آقای باهنر به شکلی که در رسانه ها آمده، این است: “من در دیداری که با عده‌ای دیگر از دوستان یک هفته بعد از انتخابات به نزد موسوی رفته بودیم، به وی گفتم هر نظامی اپوزیسیون لازم دارد اما باید داخل نظام باشد و تو اگر حزب اپوزیسیون داخل نظام تشکیل دهی، من از تشکیل حزبت دفاع می‌کنم اما مسلماً من هرگز نمی‌توانم در حزبی که موسوی یا خاتمی راه بیندازند، حضور داشته باشم، ولی اگر بخواهی اپوزیسیون خارج نظام باشی، به تو هشدار می‌دهم که این راه همه چیز دارد، ازجمله زندان، تبعید، اعدام و …”

جا دارد از آقای نایب رئیس مجلس بپرسیم چطور و به چه پشتوانه ای به این راحتی یک هفته بعد از انتخابات، نامزد انتخابات ریاست جمهوری با (طبق ادعای حکومت) ۱۳ میلیون رای را به زندان و تبعید و اعدام محکوم کرده اند؟ و چقدر مهندس موسوی با اغماض و بزرگواری برخورد کرد که تا روز حصر هم صحبتی از این تهدید و رفتار توهین آمیز شما نکرد؟ واقعا جمهوری اسلامی اینقدر بی صاحب شده که چند مسئول مملکتی در روز روشن عضو مجمع تشخیص و نامزد ریاست جمهوری اش را اینطور راحت تهدید به اعدام و تبعید می کنند؟ یا خاک امام اینقدر سرد شده که نخست وزیر محبوبش در نظام امام باید به اعدام تهدید شود؟

آقای باهنر دیروز در سخنرانش اش گفته “آخرین فردی که در این مملکت به بازداشت خانگی مهندس موسوی راضی شد، رهبر معظم انقلاب بود” و نیز لو داده که این آقای قاتل یا به قول خودشان قاضی، دو هفته بعد از انتخابات ۸۸ گفته است: “آقای حسینیان دو هفته بعد از ۲۲خرداد در مجلس گفتند این سه نفر را به من بدهید تا اعدامشان ‌کنم و غائله بخوابد.”

آقای باهنر. باز صد رحمت به صداقت شما، اگرچه به شدت بوی سیاست می دهد. نیاز به گفتن شما نبود و همه می دانستند که مهندس موسوی با نظر رهبری حصر شده است. باز نیاز به گفتن شما نبود و آقای حسینیان خودش سالهای قبل اعتراف کرده بود که “والا ما خودمان یک زمان قاتل بودیم.” البته بعدا گفتند که گفته بودیم قاضی بودیم، و با این توضیحی که داده بودید چندان فرقی هم نمی کند.

یک بار دیگر بخوانیم: “این سه نفر را به من بدهید تا اعدامشان ‌کنم و غائله بخوابد.” این است عدالت آقای قاضی که خودش می گوید قاتل نگفتم و نیستم! همین هم بوده که تا حالا یکی از شما مسئولان جسارت و شرافت را به هم نیامیخته اید تا بگویید بالاخره چند نفر را در حوادث بعد از انتخابات کشته اید. کشته اید هم نه، بگویید زیردستان متخلفتان، همان ماموران خودسر که شاید سرنخشان هم به موساد و سیا برسد، چند نفر را روانه قبرستان کرده اند. بگویید این تخلفاتی که آقای رفیق دوست چند روز قبل گفته بود و ماموران خاطی که با آنها برخورد شده و … چند نفر کشته و چند مجروح و آسیب دیده داشت و نظام با بازماندگان آنها چه کرد.

از آقای حسینیان که یار غار سعید اسلامی است و او را شهید می داند، انتظاری نیست. شما که مثل ایشان قاضی و قاتل نبوده اید. حداکثر خلافتان حیف میل بودجه مملکت و تصویب قوانین غلط و زیان آور و سوء استفاده های سیاسی بوده، اما ان شاء الله دستتان به خون آلوده نیست. شما بگویید که سرکوبی آنچه فتنه می نامید، چقدر قربانی داد و به دستور چه کسی و با عاملیت چه کسانی انجام شد، و بگویید که لااقل برای دلجویی از این مظلومان چه کرده اید.

بله آقای باهنر! باید هم شما بگویید موسوی به درد مملکت داری نمی خورد. با این شکل مملکت داری امثال شما که ثمره اش جز گرانی و بی اخلاقی و اسراف و فساد و اعتیاد و … نبوده. جالب است که خودتان هم خوب به شیوه اداره مملکت اعتراف کرده اید: “در آن دوران بسیار فشار می‌آوردند که سران فتنه را بگیرند و زندانی کنند و به حدی این فشارها زیاد بود که آیت‌الله لاریجانی آمدند و گفتند من خودم موافقم اما بالاتری‌ها باید موافق باشند. من به حسینیان گفتم تو که می‌دانی بالاتری‌ها موافق نیستند، چرا فشار می‌آوری که وی گفت باید آنقدر فشار بیاوریم تا همه موافقت کنند.”

در این حاکمیت پر از فشار شما، حضرت آقای باهنر! اینطور که خودتان گفته اید، این جماعتی که شما می خواهید از آنها ابراز برائت کنید تا بلکه چند رای بیشتر بیاورید، دارند به رهبر مملکت هم فشار می آورند و همیشه هم کار خودشان را پیش می برند. نامه دکتر ابراهیم یزدی به آقای حجتی کرمانی را بخوانید، مگر او چه چیزی گفته است؟ مگر آن هفت دلاور که از سردار مشفق شکایت کردند و الان اکثرا تاوانش را در زندان پس می دهند، جز این می گفتند؟ مگر خیل عظیم دلسوزان ایران و اسلام در این سه سال چیزی غیر از این گفته اند؟ مگر کودتا جز همین کاری است که جریان مصباح در حال انجام آن بوده اند و هستند؟

هفت- هشت سال حاکمیت جناح شما تحت منویات رهبری، نتیجه اش شده است این که حسینیان و بقیه دوستان احمدی نژاد مدام فشار می آورند و مدام جلو می آیند، تا جمهوری اسلامی را از ریشه نابود هم نکنند ول کن قضیه نیستند. نمی خواهید به خودتان بیایید آقای باهنر؟! نمی خواهید به رهبری که به قول شما آخرین نفر بوده که قانع شده، بگویید که آقا! این خط دار و دسته حسینیان است و شما دارید در همان سرازیری که جریان مصباح و احمدی نژاد طراحی کرده اند می روید به سمت سقوط ….

عذر می خواهم از عزیزان کلمه و یاوران گمنام عزیز محصور ما. سفره دلی باز شده بود و این شد. به قول مولا: “تلک شقشقه هدرت ثم قرت”. بهتر است مثل میرحسین بزرگوار، ما هم صبر پیشه کنیم.

شما هم از تصدیع ببخشید آقای باهنر. قصد مزاحمت نیود. به حکومت داری تان مشغول باشید!

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter