نویدنو:13/08/1390  

 

 نویدنو  13/08/1390

 

 

جنبش در خیابان های جهان ،تظاهرات جهانی بر ضد سیستم سرمایه داری


در جنبش جدید و قدرتمندی از اعتراض بر ضد سیستم اقتصادی سرمایه داری حاکم بر جهان، در هفته گذشته ده ها میلیون نفر از مردم، با حضور در بیش از ۹۵۰ تجمع در بیش از ۸۲ کشور، مخالفت خود را با ادامه سیستم بهره کشی سرمایه داری و سیاست های نولیبرالی حاکم به نمایش گذاشتند.
اعتراض ها و تجمع های اخیر بر انگیخته از خشم صدها میلیون نفر از مردم جهان بر آمده از نتایج و عواقب بحران فلج کننده اقتصادی کنونی سیستم سرمایه داری و به بن بست رسیدن آن است، سیستمی که در روند گسترش و غلبه خود بر جهان برای به دست آوردن سود سریع تر و بیشتر، فقر، شوربختی، بیکاری، بی خانمانی، گرسنگی، و آوارگی را برای اکثریت مردم جهان به همراه آورده است.
دور جدید این اعتراض ها که از ۲۶ شهریورماه آغاز شد ، با اولین فراخوان از سوی فعالان ترتیب دهنده این تجمع ها، توانست ده ها هزار تن را به خیابان های نیویورک و به مقابل ساختمان مرکزی بازار بورس ”وال استریت“ بکشاند. این تظاهرات پردامنه و هدفمند بر ضد سیستم اقتصادی غالب بر جهان در نیویورک و در قلب کشوری که در حال حاضر نماد و مظهر سرمایه داری جهانی است، خود نمایشی از به بن بست رسیدن سرمایه داری در شکل و عملکرد کنونی آن است.
تظاهرات که با شعار ” ۹۹ درصد برضد یک درصد“ آغاز شد ، حرکتی بود در اعتراض به قوانین اقتصادی غارتگرانه یی که اجازه می دهد ۴۰۰ نفر از ثروتمند ترین افراد آمریکا ، دارایی یی برابر با ۱۵۰ میلیون نفر از مردم عادی داشته باشند، و با وجود بحران اقتصادی یی که در آن به سر می بریم، هرچه بیشتر به ثروت آنان افزوده شود و همزمان مردم عادی هرچه بیشتر در فقر و بدبختی فرو غلتند. در توضیح ناعادلانه بودن سیستم اقتصادی حاکم بر جهان همین بس که در فاصله بین سال های ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹ ، یعنی سال های اوج بحران اقتصادی کنونی که در جریان آن ده ها میلیون نفر از زحمتکشان شغل و امکان معاش خود را از دست دادند، بیش از یک تریلیون دلار به ثروت میلیاردرهای جهان افزوده شد که به طور متوسط سهم هریک معادل ۵۰۰ میلیون دلار بود.
حرکتی که در ایالات متحده آمریکا با نام ” اشغال وال استریت“ حمایت فعال و ممتد ده ها هزار جوان و زن و مرد سندیکالیست مبارز را به خود جلب کرد، به سرعت در سراسر جهان اشاعه یافت و به اعتراضی بین المللی به سرمایه داری بدل گشت، و اعتراضی مشترک برای دردهای مشترک، جنبشی بر ضد بیکاری ، کاهش شدید سطح زندگی ، بی عدالتی و بر ضد کسانی که آینده یی مبهم و نامطمئن را برای مردم جهان و به ویژه جوانان و زحمتکشان رقم زده اند ، شکل گرفت.
این حرکت اعتراضی اخیر در نوع خود شاید بتوان گفت متفاوت با حرکت های اعتراضی ضدسرمایه داری در گذشته است .پس از پایان جنگ جهانی دوم ، سیستم سرمایه داری جهان، به ویژه در ایالات متحده، با ۱۰ بحران اقتصادی روبه رو شده است که هر بار توانسته است به دلیل توان اقتصادی بالا بر آن ها غلبه کند و با افزایش تولید، به نوبه خود به افزایش بهره کشی و تمرکز هرچه بیشتر سرمایه دست زند . سرمایه داری در این راه از طریق افزایش بودجه نظامی و ایجاد جنگ های منطقه ای و فرامنطقه ای توانسته است علاوه بر ایجاد ”اشتغال و افزایش رشد در صنایع وابسته به تولید جنگ افزار، از طریق فروش اسلحه به کشورهای درگیر و ” در معرض تهدید“، صنایع نظامی و مشاغل وابسته به آن ها را فعال کند و از این طریق آغازگر چرخه تولیدی جدیدی شود، فعالیت اقتصادی یی که در آن به بهای کشته شدن میلیون ها تن از مردم جهان و تلف شدن پشتوانه های اقتصادی کشورهای دیگر، به میزان سرمایه های شرکت های چند ملیتی و میلیاردرهای جهان به صورت نجومی افزوده می شود و در کنار این انگشت شماران که مهار اقتصاد و سرمایه های مالی و صنعتی جهان را در اختیار دارند، صدها میلیون انسان بر روی کره خاکی ما در فقر و فلاکت و گرسنگی به سر می برند.
هر بحرانی همزمان، و بنا به شدت آن، با کاهش دستمزدها ، افزایش بیکاری، و کاهش سایر خدمات اجتماعی همراه بوده است. در رابطه با بحران کنونی سرمایه داری جهان که به واقع در ارتباط با بحران سیستماتیک سرمایه داری است، با توجه به شرایطی که در عرصه داخلی کشورهای بزرگ سرمایه داری به وجود آمده است و با تغییراتی که در عرصه بین المللی شاهد آن هستیم، می توان گفت که این بحران دیگر جنبه مقطعی ندارد، بلکه بحرانی مزمن و پایدار است، و برای برون رفت از آن کارزارها و نسخه های پیشین سرمایه داری دیگر جواب گو نخواهد بود. نارضایتی های عمومی و یاس و نامیدی به بالاترین حد خود رسیده است و مردم هیچ آینده یی را برای خود نمی توانند ترسیم کنند. بنا به آخرین آمار منتشر شده از سوی سازمان ”گالوپ“، ۸ مهرماه، ۸۱ درصد مردم از سیاست های دولت ناراضی اند و نیز تنها ۱۵ درصد مردم سیاست های مجلس را مورد تایید قرار می دهند. “نیویورک تایمز“ نیز بنا بر همین آمار، ۱۰ مهرماه، نوشت که آمار تعداد مردمی که سیاست های دولت را خطری بلادرنگ برای آزادی ها و حقوق فردی مردم می دانند، به بالاترین حد خود رسیده و میزان جدیدی را ثبت کرده است.
تا کنون خزانه داری آمریکا و بانک مرکزی اروپا، بیش از ۲۰ تریلیون دلار به بازار های خود تزریق کرده اند تا شاید بتوانند رونق و جان تازه ای به فعالیت های اقتصادی خود بدهند. اما به رغم چنین تلاشی بحران هرچه بیشتر تعمیق می شود و راه برون رفت از آن نیز به مراتب دشوارتر می نماید. آنچه هر روزه بیش از بیش مشخص تر می شود این است که بحران کنونی، بحران اقتصاد نولیبرالی حاکم است. در حال حاضر بر طبق آمار های رسمی، بیش از ۲۰۵ میلیون نفر در جهان بیکارند. طبق گزارش سازمان ملل و به نقل از سازمان جهانی کار((ILO ، در حال حاضر ۱/۶ درصد از کارگران جهان بیکارند، و با در نظر گرفتن تعداد فراوان کارهای نیمه وقت و موقت و رشد اقتصادی پایین، چشم اندازی برای افزایش کار دیده نمی شود و روند افزایش بیکاری و در نتیجه فقر در بین کارگران کشورهای پیشرفته، همچنان رو به فزونی خواهد داشت. بنا به همین گزارش، در سال ۲۰۱۰ بیش از ۷۸ میلیون جوان بیکار بودند که نسبت به سال ۲۰۰۷ ، ۴/۵ میلیون نفر به آن افزوده شده بود. حدود ۵۵ درصد افزایش بیکاری در جهان بین سال های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰ در کشورهای پیشرفته سرمایه داری ، ایالات متحده و اتحادیه اروپا، رخ داده است که برابر با ۱۵ درصد نیروی کار در جهان است.
در سال ۲۰۰۹ بیش از ۱/۵۳ میلیارد کارگر در مشاغلی با دستمزد کم ، خطرناک، و نا مطمئن مشغول به کاربودند. چنین شرایطی تاثیری جدی در وضعیت معیشتی و سلامت کارگران داشته است. نزدیک به ۶۳۰ میلیون نفر از کارگران ، ۲۰/۷درصد مجموع کارگران، به همراه خانواده هاشان با دستمزدی برابر با ۱/۲۵دلار در روز زندگی می کردند که ۴۰ میلیون نفر بیشتر از آن سال های قبل از بحران بود.
در کنار این ها، افزایش قیمت مواد غذایی در سطح جهان خود معضل دیگری است که از یک سو به گسترش گرسنگی و سوءِ تغذیه، و از سوی دیگر به افزایش بیکاری ، فقر و بی ثباتی در زندگی کارگران منجر شده است.
در حال حاضر رشد اقتصادی آمریکا بسیار پایین است و توان بالقوه اقتصاد این کشور برای بالا بردن نرخ رشد با محدودیت های ساختاری بسیاری روبه رو است. در آلمان به عنوان قدرت شماره یک اقتصاد اروپا و موتور اقتصادی آن ، نرخ رشد اقتصادی تا حد ۰/۱ درصد تنزل یافته و فرانسه ، ایتالیا و اسپانیا یا رشد اقصادی ندارند و یا رشد منفی داشته اند. یونان و پرتغال نیز با ورشکستگی اقتصادی روبه رو یند.
کشورهای بزرگ سرمایه داری و کنترل کنندگان اقتصادی آن ها ، به رغم تلاش فراوان برای برون رفت از بحران کنونی ، نتوانسته اند چشم انداز روشنی را برای برون رفت ازآن ارایه دهند، و با گذشت زمان شرایط زندگی مردم در جهان سرمایه داری وخیم تر از گذشته می شود. یک مشخصه ویژه در اعتراض های کنونی، که با شعار اشغال وال استریت آغاز شد، اینست که شرکت کنندگان در آن در مقام نمایندگان ۹۹ درصد مردم جهان، تنها صاحبان سرمایه یعنی ۱ درصد را هدف قرار نداده اند، بلکه بر ضد سیستم سرمایه داری معترض اند ، یعنی بر ضد سیستمی که با بهره کشی و غارت دستمزد زحمتکشان فقر جهانی را بر اکثریت عظیمی از مردم تحمیل کرده است، بر ضد سیستمی که با رشد خود ، بیکاری ، بحران، و نابرابری را به وجود آورده است.
اگر در سابق اعتراض ها بر ضد دولتمردان و حکومت ها صورت می گرفت، این بار اعتراض ها به ضد تمامی سیستم سرمایه داری جهت گرفته است. تجمع های صورت گرفته در سراسر جهان و در برابر ساختمان های کنترل اقتصادی کشورها نشان دهنده موج جدیدی از اعتراض هاست که تفاوتی جدی با گذشته دارد.
هر نتیجه یی پس از این تظاهرات و اجتماعات اعتراضی گسترده جهانی به دست آید، یک پیام در آن آشکار خواهد بود و آن این است که: ”۹۹ درصد“ مصمم به حضور در صحنه است و از این پس بر ”زرق و برق های ” جهان سرمایه داری سایه خواهد افکند، و برای سرمایه داری جهانی این آغاز کابوس هاست، و به راحتی نیز از میدان پیکار بدر نخواهد رفت.

به نقل از نامه مردم، شماره 880، 12 آبان ماه 1390


 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter