نویدنو:10/08/1390  

 

 نویدنو  10/08/1390

 

 

بین ال تحریر وپورتادل سول :

تحول وچالش های جنبش اعتراض اجتماعی در اسرائیل

یوری والتمن – برگردان : هاتف رحمانی

" گوشه میدان تحریر وخیابان روتشیلد" شعاری است نوشته برتابلو بزرگی که در خیابان روتشیلد تل آویو ، در مرکز اردوی اعتراض آویزان است . اردوی اعتراض ، که در 14جولای آغاز شد، وتا جایی که به "جنبش 14 جولای" معروف شد اوج گرفت ، و یک تابستان تظاهرات وبسیج توده ای را هدایت کرد ، هر گز پیش از این در این ابعاد در اسرائیل دیده نشده بود .

در واقع ، روح انقلابی که خاورمیانه را خروشان کرد ، در آن چه که بعنوان بهار عربی معروف شد ، سرانجام به اسرائیل رسیده است ، البته در شکل ومحتوی بسیار متفاوت . چه نیروهایی بود  که به  این جنبش اعتراضی زندگی بخشید ، و کشور را در موجی از نا آرامی اجتماعی فرو برد؟

نظم نئو لیبرال

در حالی که دولت اسرائیل از رشد گسترده اقتصادی کشور در سال های اخیر لاف می زند ، که حتی از کشورهای عضو سازمان برای همکاری اقتصادی وتوسعه( OECD) پیش افتاد ه است، این رشد نیزبا رشد فقر وشکاف های در آمدی همراه بود. اکثریت اسرائیلی ها به تحمل کاهش استانداردهای زندگی شان ادامه می دهند ، چون هزینه زندگی افزایش می یابد ، در حالی که  حقوق های آنها ثابت می ماند. 

طبق گزارشی از سوی موسسه ملی بیمه اسرائیل " ابعاد فقر در اسرائیل در مقایسه با میانگین فقر در کشورهای عضو OECD دوبرابر بیشتر ، ودر رابطه با شکاف در آمدها یک ونیم باربیشتر است ...شدت فقر افزایش یافته وبه صورت سرازیر به اوج رسید ". یک سوم کودکان اسرائیلی زیر خط فقر زندگی می کنند ودر بین عرب ها – (شهروندان فلسطینی تقریبا 20درصد جمعیت کشور را تشکیل می دهند) -  دو سوم کودکان زیر خط فقر زندگی می کنند.

نرخ های فزاینده فقردر اسرائیل پدیده جدیدی نیستند. از اوایل دهه 2000، وبه ویژه از سال 2003، زمانی که بنیامین ناتانیاهو بعنوان وزیر دارایی کابینه اریل شارون منصوب شد ، اقدامات تند نئو لیبرالی از جمله خصوصی سازی گسترده شرکت های دولتی ، قطع مزایای کودکان، قطع مدد معاش از کار افتادگی  و پیری  ، کاهش مالیات های صنفی و قطع هزینه های اجتماعی به اجرا در آمد.

علاوه بر این ، هزینه های زندگی درحال افزایش هستند، واین امر عملا تمام خانواده ها ی اسرائیلی را متاثر می کند: نرخ های برق به تنهایی 10درصد افزایش یافت و در طی چند ماه گذشته  نیز شاهد افزایش قیمت حمل ونقل عمومی ، بنزین ، آب ومواد غذایی اساسی بودیم . عدم تمایل دولت به تهیه راه حلی برای افزایش قیمت ها ( خواه در شکل مددمعاش هزینه زندگی ، یا از طریق مداخله در سیاست قیمت گذاری) بسیاری از زحمتکشان وخانواده ها را عصبانی کرد .

سیاست های اقتصادی نئولیبرالی دولت – جفت شده با افزایش قیمت ها ورکود دستمزدها- نه تنها سبب سقوط مردم بالای خط فقر به زیر خط فقر شد ، بلکه افراد بیشتری از آنچه " طبقه متوسط " خوانده می شود خودشان را در مبارزه برای پایان دادن به رو در رویی با خط فقر یافتند. این امر به ویژه در رابطه با جوان ها مصداق دارد ، که بسیاری از آنها در کار های پر مخاطره ، بدون تامین شغلی وبدون مزایای دراز مدت اجتماعی مشغول کار هستند. 

افرادی که نمی توانستند خودشان را بخشی ازطبقه های فقیر تر جامعه تلقی کنند - مثلا افراد تحصیل کرده دانشگاهی ،که به طور عمده در مراکز شهری اسرائیل زندگی می کنند ، کسانی که از خانواده های دارای امنیت شغلی بودند وغیره – دریافتند که بر عکس آن چه دولت ادعا می کند ، آینده اقتصادی آنها کاملا نا امن است . دولت می گوید " اقتصاد در جهت درستی حرکت می کند" ومردم می پرسند " اما پس چرا ساختن یک زندگی معقول این قدر دشوار است ؟"

در همه جا پرولتریزه شدن " لایه های میانی" در اسرائیل بسیار آشکار بود ، به غیر از عرصه مسکن . قیمت های اجاره مسکن در اسرائیل در طی 6سال گذشته تا 34 درصد ، با یک افزایش 49درصدی در تل آویو افزایش یافت . مردم مجبورند نیمی از حقوق خود رابرای اجاره مسکن به پردازند ، ورویای خانه دار شدن اما رویایی دست نایافتنی برای اکثر اسرائیلی ها است .

بدین سان ، نئو لیبرالیسم زمینه را برای لایه های گسترده از جامعه اسرائیلی – که از نظر سیاسی منفعل وساکت است – برای کسب آمادگی آمدن به خیابان ها آماده کرد. تمام آنچه مورد نیاز بود یک جرقه بود.

" تنتیفادا" جنبش اعتراض چادر ها متولد شد .

در 14 جولای ، در حرکتی که پوشش وسیع رسانه ای یافت ، چند صد نفر از جوانان، از طریق فراخوان فیس بوکی سازمان یافتند، چادر ها وکیسه های خواب را در خیابان روتشیلد ، در وسط تل آویو پهن کردند. اردوی آنها در اعتراض به اجاره بهای بالای دیوانه کننده در اسرائیل ، به ویژه در تل آویو بود، وهدف آنها بیان کردن نا خشنودی " طبقه متوسط" بود.

در حالی که سازمان گران ، با الهام گرفتن از شهر چادر در پرتادلسول مادرید ، انتظار داشتند که اعتراض صرفا چند روز دوام داشته باشد ، چادر های بیشتر وبیشتری بر پا شد واعتراض بزرگتر گشت . اولین راه پیمایی برای 23 جولای فرا خوانده شد ، وجمعیتی 30.000نفره را جذب کرد، که با ضوابط اسرائیلی تظاهرات بزرگی تلقی می شود.

اتحادیه ملی دانشجویان به جنبش اعتراضی پیوست ، وده ها اردوگاه در سراسر کشور ظاهر شد. این امر دیگرصرفا یک " پدیده تل آویوی" نبود ، اما علتی بود که  با مردم در سراسر کشور ارتباط برقرار کرد.

در عرض تنها چند روز پس ازآغاز آن ، جنبش نه تنها در عرض ، بلکه در عمق هم رشد کرد .  مسئله مسکن در خور بود اما موضوع های دیگری هم بود که مردم نسبت به آن ها اعتراض داشتند : والدین جوان اعتراض هایی را علیه هزینه بالای کودکستان ها ومهد های کودک سازمان دادند، آموزگاران ومربی ها نسبت به وضعیت هولناک سیستم آموزش وپرورش دچار کسر بودجه اعتراض می کردند، پزشکان بیمارستان ها –که از آوریل در اعتصاب بودند- با درخواست دستمزد های بیشتر وپرداخت بودجه بیشتر از سوی دولت برای سیستم بهداشت عمومی به جنبش اعتراضی پیوستند .

جامعه چند پاره شده اسرائیلی، که فاقد یک سنت اتحاد همبستگی ومبارزه های اجتماعی است ، ناگهان شاهد جنبش اعتراضی چالاک وپویایی شد، که از سوی جوانانی ، که توانسته بودند مردم را از راه های مختلف زندگی گرد هم آورند هدایت می گشت .

در سی ام جولای یک تظاهرات قوی 150.000نفره در تل آویو بر گزار شد ،همراه  با آن راه پیمایی های بزرگی نیر در اورشلیم وحیفا بر گزار شد . یک هفته بعد 300.000نفردر تل آویویکی از بزرگ ترین تظاهرات اسرائیل را بر گزار کردند. در سوم سپتامبر" راه پیمایی میلیونی" با حضور نیم میلیون نفر – 300.000نفر در تل آویو وتقریبا 200.000نفر در 17شهر دیگر در سراسر اسرائیل برگزار شد . این مقدار نزدیک به 6درصد جمعیت اسرائیل بود. در مقایسه ، مثل این است که 5 میلیون نفر هم زمان در المان تظاهرات کرده باشند.

اندکی پس از آغاز اعتراض ، رهبری جنبش اعتراض به خاطر عدم قرار دادن مطالبه های کافی در دستور کار مورد انتقاد قرار گرفت، اما آنها بیشتر ترجیح می دادند به صورت انتزاعی ومبهم در باره عدالت اجتماعی سخن بگویند. کمی بعد نه تنها درخواست های مختلف برای افزایش دادن هزینه تامین اجتماعی از سوی دولت ، به ویژه در عرصه مسکن ملی ، بلکه آموزش وپرورش رایگان عمومی نیز مطرح شد .

آیا بهار عربی به تابستان اسرائیلی تبدیل شد؟

جنبش اعتراضی اسرائیل دریک  فضای آشوب اجتماعی جهانی پدیدار شد : در فوریه ، پرتقال شاهد بزرگترین نمایش اعتراضی پس از انقلاب میخک سال 1974بود، در ماه می ، جوانان اسپانیا جنبش اعتراضی را علیه سیاست های دولت به راه انداختند، در ژوئن ، دانشجویان یونانی نیز به خیابان ها ریختند. جنبش 14جولای اسرائیل باید در برابر این چشم انداز درک می شد. 

اگرچه، اسرائیل  نه در اروپا ، بلکه در خاورمیانه واقع شده است. نا دیده گرفتن تاثیری که رخ داد های منطقه ای – در تونس ، مصر ، بخش عربی وجاهای دیگر- بر جنبش اعتراض داشت وهنوز هم در توسعه اعتراض اجتماعی در اسرائیل دارد نا درست است .

سال ها ، استقرار اسرائیل با خود داری از به رسمیت شناختن محل اسرائیل در شرق عربی ، واظهار احساسی از سوء ظن وترس نسبت به فرهنگ عربی ، ونسبت به هر رخ داد سیاسی مترقی در جهان عرب طرز فکر " ویلایی در جنگل " را بین جمعیت یهودی اسرائیل تقویت کرده است. بنا بر این ، وقتی که خلق های عرب با قیام به خیابان ها آمدند و دیکتاتورهای مبارک وبن علی را  سرنگون کردند، بسیاری از اسرائیلی ها به این رخ داد ها با احساس ها ی مخلوطی نگاه کردند.

این احساس های مخلوط مانع ازتشدید بهار عرب – حتی نه تقلید از آن - در جنبش اعتراض اسرائیل نشد . فریاد راهپیمایی جنبش 14 جولای ،" مردم خواهان عدالت اجتماعی هستند" بود که تبدیل به سرود بسیار معروفی همراه با تابستان اسرائیل شد ،–  درست با همان وزنی که اعتراض کننده ها در میدان التحریر می خواندند " مردم خواهان سقوط رژیم هستند"

برخی از اعتراض کننده ها حتی آن را با شعار :" مبارک ، اسد ، ناتانیاهو " یک درجه ارتقا دادند.  هم سان سازی مبارک با ناتانیاهو در تظاهرات 6اگوست تل آویو هم مشاهده شد ، که اعتراض کننده ها بنر بزرگی را حمل می کردند که روی آن به عبری نوشته شده بود " مصر اینجا است " و به عربی شعار مصری ها : "رها کن" ( مستقیما خطاب به راس دولت )نوشته شده بود .

هرچند در عین حالی که می توانیم به راستی از بخش هایی از مردم اسرائیل  ، که یک باره برخی از نمادهای قیام عربی را پذیرفتند احساس شادی کنیم ، اما باید به صورت انتقادی نسبت به تفاوت های بین اعتراض های اسرائیل وجاهای دیگر در خاورمیانه هم آگاه باشیم.

جنبش اعتراض یک چنین حمایت گسترده ای را در بین اسرائیلی ها (یک بررسی کانال 10، در اوایل اگوست ، نشان داد که 85درصد از اسرائیلی ها از اعتراض حمایت می کنند) اساسا به دلیل عدم شباهت به همتای مصری خود کسب کرد، جنبش در خواست تغییر دولت حزب لیکود را مطرح نکرد. بسیاری از تظاهر کنندگان اسرائیلی تاکید می کنند که درخواست آنها سرنگونی ناتانیاهو نیست ، بلکه " وادار کردن او( ناتانیاهو) به گوش دادن به حرف های ماست ، چون او می تواند برای حل مشکل اقدام نماید"

از این رو ، کمونیست ها ورای دهندگان به لیکود (هنوز نه سیاست مداران لیکود) خود را کنار هم در حال راهپیمایی در تظاهرات های مشابهی یافتند که حتی با داشتن چشم اندازی مخالف نسبت به آنچه در آینده ممکن رخ دهد ،شعارهای مشابهی می دادند.

رهبری جنبش ، با روشن نکردن موضع خود نسبت به ناتانیاهو ودولت او به این ابهام در رابطه با هدف اعتراض ها کمک می کند. آنها تاکید کرده اند : " این اعتراضی از جانب چپ یا از جانب راست نیست، بلکه اعتراض همه مردم است " . در حالی که این راهبرد یقینا به نگاه مثبت ترنسبت به جنبش اعتراض در افکار عمومی کمک کرد، اما نبود شفافیت نیز به معنی آن است که گرد هم آوری های توده ای نتوانسته است به هیچ دست آورد مشخصی در فضای سیاسی دست یابد – نه تغییر دولت یا برگزاری انتخابات جدید ، ونه حتی تصویب بودجه ای از لحاظ اجتماعی عادلانه برای سال 2012.

همچنین ، جنبش اعتراض در نشان دادن مشکلات اجتماعی منحصر به فرد رو در روی اقلیت عرب فلسطینی در اسرائیل ، به ویژه در عرصه مسکن کوتاهی کرد: شهر ها وروستا های عرب نشین با بحران مسکن شدیدی مواجه هستند ، اعلام فقدان صدور جواز ساختمان ومصادره زمین ها و طرح های کلی منطقه ای ومحلی برای شهر ها وروستا های عربی ، بدون تقسیم مساحت های مناسب برای توسعه ساخت مسکن بسنده نیست. جواز های ساختمانی بر بنیاد های مساوی صادر نمی شوند ، و سیاست بی رحمانه تخریب مسکن ، به ویژه در به اصطلاح " روستاهای  به رسمیت شناخته نشده " قبیله های بودونین در جنوب اسرائیل اجرا شده است .

در سایه پذیرش این لفاظی " غیر سیاسی" کمیته مرکزی حزب کمونیست اسرائیل  اظهار داشت که به شفاف کردن ماهیت ایدئولوژیک مبارزه اساسی که مبارزه ای بین دو راه مخالف است نیاز فوری وجود دارد: دولتی که در برابر هر شهروند وساکنی در کشور مسئولیت دارد، و در مقابل دولتی که آن مسئولیت را به عهده نیروهای بازار وا می گذارد. همچنین ترسیم طرح کلی ماهیت سیاسی مبارزه ای که به معنی آن است که هر تغییر واقعی به سود متوسط مردم مستلزم بر انداختن دولت ناتانیاهو است ، اهمیت دارد. 

بر خلاف زبان مبهم رهبری جنبش ، دست آوردهای قابل ملاحظه نه درحوزه سیاسی ، بلکه از نظر ایدئولوژیک ، در آگاهی مردم بوده است . واقعیت قطعی که صدها هزار نفر از مردم را بسیج کرد ، وهزاران نفر از آنها فعالانه در حفظ دموکراتیک اردوگاه اعتراض شرکت کردند دست آوردی است که نباید به سادگی از آن گذشت . در جامعه ای که بی علاقگی سیاسی در عمق جریان دارد ، فراهم کردن یک چنین تعداد برزگی از مردم – به ویژه جوانان -  ،که  درمبنایی روزانه ، در باره راهکار ها وراهبردهای ساختن جنبش ، سازمان دادن سخنرانی اهالی محل در باره خصوصی سازی بحث می کنند ، و در بحث های در باره سرمایه داری شرکت می کنند ، در اسرائیل چیز غریبه ای ( نامعمولی) است . 

جنبش اعتراض وکشمکش اسرائیلی - فلسطینی

همان طور که اشغال اسرائیلی سرزمین های فلسطینی وارد 44مین سال خود می شود ، کتاب سیاه نقض حقوق بشر وجنایت های آشکار آن هر روز ضخیم تر می گردد. اشغال جامعه اسرائیلی را ، که در اصل از آغاز هم جامعه " سالمی" نبود، منحرف ، وآن را خشن تر ، منفورتر ، کم تحمل تر و غیر دموکراتیک ترساخته است .  هزینه اشغال در جامعه اشغال گر بسیار گزاف است .

آن چه تا کنون کمتر شناخته و مستند وتحقیق شده هزینه های اقتصادی ادامه اشغال است . با یک بودجه عظیم نظامی که تمام هزینه های دولت را می بلعد، سلاح های پیشرفته خریدداری شده از ایالات متحده ، گسترش وحفظ دائمی شهرک ها در سرزمین های اشغالی – تمام دولت های مختلف اسرائیل ، صرف نظر از آن که حزب حاکم کیست ، منابع کشور را از نیازهای مردم ( بهداشت ، مسکن ، رفاه وآموزش وپرورش) منحرف کرده اند .

چپ طرف دار اصلاحات بنیادی ( رادیکال) ، ودر راس آن حزب کمونیست اسرائیل ، خاطر نشان کرده اند که پایان دادن به اشغال بر اساس پذیرش یک دولت مستقل فلسطینی در کنار اسرائیل ، می تواند به معنی بودجه های بیشتر برای ساختن مدارس، مسکن، بیمارستان ها وکتابخانه ها باشد. بنا بر این دست یابی به یک صلح فراگیر دیر پا وعادلانه به سود مردم وزحمتکشان اسرائیل است . 

اگر چه، رهبری جنبش اعتراض برای مرکز مطالبه های عادی برنامه ریزی کرد ، اما درخواست برای ایجاد این ارتباط بین پایان دادن به اشغال و دست یابی به عدالت اجتماعی اساسا در حاشیه جنبش باقی ماند.

در حقیقت ، برخی از گویندگان دراعتراض های توده ای سازمان دهی شده از سوی جنبش 14جولای این موضوع را مطرح کردند. در راس آنها دکتر زهیر تیبی ( در تظاهرات 20.000نفری در تل آویو) و رجا زاتری ( در تظاهرات 35.000نفری در حیفا). پیام این دو گوینده ، که هر دو آنها عضو رهبری ملی هداش ( جبهه دموکراتیک برای صلح وبرابری) هستند، به خوبی از سوی جمعیت پذیرفته شد. با این حال جنبش بعنوان جنبش ، در موضوع درخواست های عمومی خود از دولت ، به مسئله اشغال اسرائیلی اشاره نکرده است .

لازم به ذکر نیست که این مسئله به  طور کلی از صحنه گریخت : یک ماه پس از حمله اسرائیلی به نوار غزه ، حمله ای تروریستی جان چندین اسرائیلی را، در 18اگوست ، نزدیک شهر جنوبی ایلات گرفت. دولت اسرائیل اعلام کرد که سازمانی مستقر در غزه مسئول حمله است وحمله هوایی مرگ باری را به راه انداخت.

جنبش 14 جولای در معرض آزمایش قرار گرفت : آیا جنبش پرچم هایش را اکنون که ستیزه ای خونین توجه رسانه ها را جلب کرده بود بر خواهد چید؟ آیا فضای همگرایی ملی ، اعتراض برای عدالت اجتماعی را به کناری خواهد نهاد؟

جنبش به صورت فوق العاده ای ، با انجام اعتراض ها حتی در روز های متعاقب حمله تروریستی وحمله هوایی به غزه این آزمایش رااز سر گذراند.  در یک جامعه نظامی گرایی چون اسرائیل ، که هر کسی می تواند از سوی برخی محافل برای به اندازه کافی " میهن پرست " نبودن مورد بدنامی قرار گیرد، اعلام آشکار آن که حتی در چنین زمانی اعتراض برای عدالت اجتماعی باید جایگاه خود را در صف مقدم ، نه در صف آخر ، صحنه عمومی داشته باشد ، کاملا اقدامی شجاعانه است .

به سوی کدام راه ؟

جنبش اعتراض اجتماعی تابستان 2011، که شهرهای چادری آن افکار کشور را جلب کرد، لحظه حاصلخیزی در تاریخ اسرائیل است . برای بسیاری از شرکت کنندگان آشکار بود که آنها در رخ دادی شرکت می کنند که می تواند سیاست های اسرائیلی را در سال های آینده شکل دهد .

آنتظار آن که اکثریت کسانی که در جنبش شرکت کردند – کسانی که به سازمان دادن اردوگاه کمک کردند، در بحث های مردمی شرکت نمودند، در اعتراض های بی سابقه راه پیمایی کردند-  احتمالا در داخل محدود ه چشم انداز های مسلط جهان باقی خواهند ماند عاقلانه است .

اما کسانی که از آن خارج شدند، و در رابطه با جامعه اسرائیل ومسائل پیش روی آن استنباط های سیاسی ترسیم کردند، بدون شک به ایجاد یک همکاری کیفی مهم در جهت تغییر تعادل نیروها به دور از سرمایه داری لجام گسیخته و به دور از اشغال جنایتکارانه دائمی کمک خواهند کرد .  

شاعر فلسطینی ، محمود درویش ، پیش از این نوشت که " این سرزمین در خود همه آن چه را که زندگی را توجیه کند دارد". با کسب نیرو از انرژی پر توان جنبش اعتراض اجتماعی جاری ، ما به مبارزه برای یک زندگی بهتر در این سر زمین برای همه ادامه خواهیم داد .

3/8/1390

یوری ولت من عضو دبیر خانه ملی هداش ( جبهه دموکراتیک برای صلح وبرابری ، جبهه انتخاباتی حزب کمونیست اسرائیل ) است.

سرچشمه : مسائل سیاسی –ارگان نظری حزب کمونیست امریکا


 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter