نویدنو:24/05/1390  

 

 نویدنو  24/05/1390

 

 

 

.

سوسیالیسم قرن بیست و یکمی – بخش پایانی

بحثی هنوز در میانهٔ راه

نوشتهٔ: احمد سپیداری

12

-      سازماندهی تشکیلاتی حزب و «سانترالیسم دمکراتیک»

-      مبارزه در فضای مجازی و شبکه های دیجیتال، و نوآوری های مورد لزوم در این زمینه

(به علت طولانی شدن مطلب این دو سرفصل را به صورت فشرده تری اینجا تلفیق کرده ام و گسترش بحث در زمینهٔ فضای مجازی را به مقالاتی دیگر واگذار می کنم)

سام وب در تزهای پیشنهادی اش برای ایجاد یک حزب سوسیالیست قرن بیست و یکمی، پس از طرح اهداف، و تاکتیک های حزب به سراغ مسائل سازماندهی و تشکیلات نیز رفته است و بحث از ساختار تازه ای برای حزب کمونیست آمریکا می کند. او ضمن تاکید بر ضرورت تطبیق «مدل سازمانی» با « نیازها و شرایط مادی»، ورود به عصر ارتباطات اینترنتی را دلیل این دگرگونی های ضرور عنوان داشته است.

تردیدی نیست که عصر انقلاب ارتباطات و دگرگونی عمیق در «مفاهیم فضا و زمان» بر امر سازماندهی تاثیرات جدی دارد. تعریف نحوهٔ ارتباط یکی از عناصر اصلی سازماندهی ست. وقتی خود نحوهٔ ارتباط بین افراد جامعه در محیط کار و زندگی بنا بر ضرورت های این دوران تغییر می کند، و این تغییر در نحوه فعالیت های سیاسی اجتماعی آن ها انعکاس می یابد، تاثیر آن بر امر سازماندهی اجتناب ناپذیر است.

مبارزات شبکه ای مردم در ایران، خاورمیانه، اروپا، آمریکا و جهان در همین چند سال گذشته، نشان از تغییر عظیم در شیوهٔ سازماندهی مبارزات - آن هم در ابعادی کیفی - دارد. ضرورت بهره گیری از مبارزات شبکه ای در کنار ساختارهای سنتی مبارزه و ارتقاء سطح سازماندهی از دو لایهٔ علنی و مخفی (با دو سازماندهی کاملا مختلف) به سه سطحی (تعریف سازمان مبارزه در فضای مجازی) یک ضرورت اجتناب ناپذیر است که متاسفانه به دلایل مختلف هنوز آنطور که باید و شاید توسط برخی از رفقای ما مورد توجه قرار نگرفته است.[i]  متاسفانه عوامفریبانی هم وجود دارند که به توهم ها در این زمینه آگاهانه دامن می زنند و مفاهیم شبکه و مبارزات شبکه ای را نه شکل تازه ای از اتحاد، بلکه چیزی رودرروی مبارزهٔ طبقاتی جلوه می دهند. (از این رو به آنان عوامفریب می گویم، چون خودشان با نام های مستعار در اینترنت و شبکه ها بسیار فعال اند).

بحث حضور در فضای مجازی در میان سایر احزاب و از جمله احزاب و سازمان های سوسیال دمکرات که با این تاکید مورد حملهٔ منتقدین قرار گرفته، بسیار بسیار پیش تر از احزاب کمونیست است (طبیعی است که آن ها شکل حضور و نیازهای متفاوتی داشته باشند) .

نوشتهٔ سام وب این بحث مهم را در سطحی بسیار عمومی و ابتدایی پی می گیرد و تازه از بکارگیری اینترنت بعنوان وسیله ای برای ارتباط بین رهبری و اعضا فراتر نرفته است. (همین حد هم مورد هجوم قرار می گیرد.)

او در رابطه با سازماندهی تشکیلات حزب می گوید :

«سازمان دادن هر دو هفته یک بار حوزه های حزبی، اصرار بر عضو بودن هر عضو در یک حوزه و پرداخت حق عضویت ماهانه، تشویق حوزه ها بر تمرکز بر یک کارگاه یا یک محله، و انتظار تبعیت هر عضو از کل برنامه ی حزب، توزیع نشریات، و پایبندی به تصمیمات اکثریت یک روش برای ساختن حزب کمونیست است. اما این تنها شیوه نیست. ما تا آنجا که ساختارهای سازمانی وخواست های اعضایمان اجازه دهد، به انعطاف بسیار بیشتری نیاز داریم. »

«ساختار، شکل و قوانین نیز بستگی به سنت های سازمانی و فرهنگی هر کشور دارد.»

«در این عصرکه به انحای مختلف با اینترنت تعریف می شود، ما نباید تلاش کنیم مدل قدیمی سازمان های کمونیستی را آنهم در جزء به جزء آن تکرار کنیم. یک حزب دارای ساختار متمرکز سازمانی با درجه نظم بسیار بالا با جایگاه موجود حزب ما، روحیه و طرزتفکر زمان ما نمی خواند. ما در سال 1917 به سر نمی بریم- جامعه ی ما بسیار پیچیده است، جوّ حاکم بر جنگ سرد پایان یافته، مردم وحشتناک گرفتارند، مسن ترها خسته اند، و اعضای جوان حزب بین کار، بدهی و کنشگری سیاسی به شعبده بازی مشغولند. این واقعیت ها به شکل های جدیدی از تعامل، ارتباطات، آموزش، تصمیم گیری، سازمان و خبررسانی نیاز دارد. در چنین وضعی برای عضو حزب استانداردهای جدید و الگوی تازه ای از رهبری نیاز است که از منظر سیاسی اعضا را جذب و با نیروی استدلال رهبری نماید. »[ii]

در این زمینه، او حرف های دیگری هم دارد که ظاهرا اشکال خاصی به آن وارد نیست، اما نتیجه ای می گیرد و پیشنهاد به کاربندی اش را می دهد که نشان می دهد دانش و درک کافی از سازماندهی دیجیتال ندارد و به جای استوار کردن درکی دیجیتال از سانترالیزم دمکراتیک، این اصل محوری سازماندهی حزب کمونیست را نقض می کند. (از ورود به بحث سانترالیزم دمکراتیک خودداری می کنم و خوانندگان علاقمند را به مقاله ای در این رابطه رجوع می دهم که قبلا نوشته ام.[iii]) او می گوید:

« پس سنترالیزم دمکراتیزم چه می شود؟ من موافق حذف این واژه هستم. البته اشتباه متوجه نشوید. من موافق بحث جمعی، تعامل گسترده، تصمیمات دمکراتیک، آزمون تصمیمیات در زندگی روزمره، و مبارزه برای وحدت عمل هستم.

اما این قانون که هر عضو مجبور است به تصمیمات حزب گردن بنهد دیگر با شرایط ما همخوانی ندارد. واقعیت این است که قبلا هم آن را اجباری نکردیم و اگربرای مثال کسی نخواست که به تصمیمات گردن نهد، در اغلب اوقات کاری صورت نگرفته است. اگر ما نتوانیم اعضا و رهبری را به یک مواضعی سیاسی برسانیم، احتمالاعمل اداری هم کمکی نمی کند.

تنها راه تحرک و اتحاد یک حزب از میان بحث سیاسی، آموزش، شفافیت تصمیم ها، ترغیب افراد، و تصمیم های سیاسی مناسب است.

به همین دلیل پیشنهاد می کنم واژه ی "وحدت اراده" را کنار بگذاریم. در میان دلایل دیگر، این یک واژه است، یا واقعا یک مفهوم، می توان از آن سوء استفاده کرد، و در تاریخ گذشتهٔ ما این اتفاق افتاده است. »[iv]

او ضمن پیشنهاد باز کردن درهای حزب به روی اعضای تازه و کنار گذاشتن سخت گیری هایی که اعتراف می کند قبلا هم اجرا نمی شده است، مجددا تاکید می کند که :

« چیزی که ما لازم داریم استانداردهای عجیب و غریب نیست، بلکه یک سری روش هاست که اعضای جدید بتوانند با گروه، سیاست و فعالیت های ما آشنا شوند. در این رابطه اینترنت بسیار حیاتی است...»[v]

پر واضح است که این روش های پیشنهادی با هیچ سیستم مدیریتی، حتی یک سیستم مدیریت شرکتی هم نمی خواند، (هر نظام مدیریتی حاوی فرایندها و سازوکارهایی برای کنترل اجرای تصمیمات خود است – پی دی سی ا[vi] : طرحریزی، اجرا، کنترل و اقدام. خلاصه کردن سیستم مدیریتی به یک سیستم ارشادی دیگر حتی برای سایت ها و رسانه های شرکتی هم پذیرفتنی نیست، چرا که امروزه با جمع آوری بازخورد تاثیر نوشته ها بر نویسندگان، اعمال کنترل می شود)، چه رسد به یک حزب سیاسی اپوزیسون و آن هم حزبی که مدعی دگرگونی های عمیق اجتماعی است و قرار است در نبردهایی بزرگ در بالا و پایین جامعه مشارکت کند.

رفقای منتقد می گویند:

»از اينجا می‌توان ديد که وب نه تنها اساس سازمانی محک خورده و مناسب حزب کمونيستی تراز نوين را که در دوران لنين مستدل شد، رد می‌کند، بلکه او ايده حزب به مثابه يک سازمان غيردولتی را تقويت می‌نمايد که مطابق با آن محتوايی است که خود او ارايه داده و از نظر مضمونی «حزب کمونيستی» است که به بخشی از نظم بورژوايی تبديل گرديده که برای صحت و «تصحيح» سرمايه‌داری و نه برای غلبه بر آن کوشش می‌کند.» [vii]

«سازگاري با ايده اي كه حزب "حزبي است كه براي منافع تمام ملت مي جنگد" تركيب آگاهي طبقاتي حزب را مورد حمله قرار مي دهد. هر كس مي تواند صرفا با يك درخواست وارد حزب شود.انضباط شل شده وجاي آن با ليبراليسم اشغال مي شود . حزب تبديل به ان جي او مي شود.ازآنجايي كه اصلاحات و مشاركت در دولت سرمايه داري نه وسيله بلكه هدف و دليل وجودي اين "حزب سوسياليسم قرن بيست و يكم " است، پس تلاش هاي آن نه به سمت نقطه ایجاد مجتمع مهاجمی از كارگران عليه ستمگران بر آنها بلكه به سمت انجمن های صرفا مجازي موجود هدايت مي شوند. »[viii]

»وب سازمان لنينيستی، سازمان پيشاهنگ طبقه کارگر را که لازمه مبارزه طبقاتی برای نابودی استثمار است، رد می‌کند. او سازمان لنينيستی را رد می‌کند، زيرا مبارزه برای سوسياليسم را رد می‌کند و جانب طبقه بورژوازی برای بقای سرمايه‌داری را می‌گيرد.« [ix]

جدا از نتیجه گیری های مربوط به بحث های قبلی در این گزاره ها، چنانکه مشاهده می شود بیانیه های این دو حزب فاقد هرگونه اشاره به ضرورت نوآوری سازمانی در دوران اینترنت است. ما در برخورد این رفقا با ضرورت تطبیق اصول سانترالیزم دمکراتیک بر عصر دیجیتال روبرو نیستیم، با پافشاری بر اجرای همان روش های سنتی سازماندهی و به همان طریق قدیم مواجهیم که کاملا مشهود است کارایی لازم را همانند قبل ندارد.

به این نکته نیز باید توجه داشت که احزاب، تشکل ها و سازمان های بورژوایی از نظمی آهنین برخوردار اند و همهٔ آن ها زیر چتر قوی امنیتی نهادهای اطلاعاتی هستند. با زدن یک کلید سادهٔ عضویت در سایت آن احزاب، به احتمال بسیار قوی، یک نرم افزار کنترلی در کامپیوتر اعضا بکار می افند و ده ها سیستم کنترلی دیگری وجود دارد که مدیریت کلان رهبری این احزاب بر اعضا را تامین می کند. در سازمان های بورژوایی «درهای بازی» وجود ندارد، و همه چیز در نظارت - البته پنهان - سیستم های پیشرفته کنترلی است.

دشواری ها در انتقال تجربیات عظیم مبارزه به فضاهای دیجیتال کم نیست. در این عرصه نه تنها دانش کافی هنوز وجود ندارد، بلکه حتی همتی جدی هم به چشم نمی خورد. نمی توان از مجموعه مشکلاتی که راه ما را برای حضور وسیع در فضای مجازی دشوار کرده، این نتیجه را گرفت که باید از خیرش گذشت و به همان روش های قبلی بازگشت. بسیاری از مردم و از جمله اعضا و هواداران احزاب کمونیست، بویژه جوانترها بنا بر هزار دلیل دیگر به این فضاهای مجازی کوچ کرده اند، و مجموعهٔ مهمی از ارتباطات تعریف شده برای زندگیشان را در آنجا جستجو می کنند. در چنین شرایطی، عدم حضور سازماندهی شدهٔ احزاب کمونیست در این فضاها، به چیزی جز از دست دادن سکان رهبری آن ها بر امور و بیرون ماندن از سیر تحولات بسیار پرشتاب ختم نخواهد شد.  ما در طی سال های گذشته، بویژه در منطقهٔ خاورمیانه، آثار چنین بازماندگی هایی را شاهد بوده ایم.

13

-      و در نهایت: سوسیالیسم قرن بیست و یکمی، بحثی هنوز در میانهٔ راه

منتقدین به تزهای پیشنهادی سام وب درنهایت به این نتیجه می رسند که در برابر پیشنهادهای نظری او دست به حمله بزنند و متاسفانه در این راه حتی نیازی ندیده اند که موازین تشکیلاتی لازم بین احزاب کمونیستی را رعایت کنند. برای مثال بیانیه رفقای یونانی با حذف رهبری منتخب کنگرهٔ حزب کمونیست آمریکا در بالای بیانیهٔ خود، آن را با «خطاب به اعضا و کادرهای حزب کمونيست ایالات متحده آمریکا» جایگزین می کند. حزب کمونیست مکزیک نیز با انحلال طلب خواندن سام وب که انگار دارد توطئه ای شوم را گام به گام پیاده می کند، سند پیشنهادی سام وب را «ساختگی» می خواند و اعلام می کند که حتی اشتباه خواندن این طرح را «جنایت» می داند و از اعضای حزب کمونیست آمریکا می خواهد دست به اعتراض بزنند و به صراحت عنوان می دارد در این راه می توانند روی حزب برادر خود مکزیک «حساب» کنند.

پذیرش چنین شیوهٔ برخودی بدین معناست که در میان کمونیست ها و احزاب کمونیستی انتشار هیچ سند چشم اندازی که برخی مواضع مورد نظر را رعایت نکند، مجاز نیست و نمی شود مثلا در مورد اصولی همچون لنینیسم، استالینیزم، نحوهٔ سازماندهی حزب، تاکتیک های اتحاد با بخش هایی از نیروهای مخالف و غیره و غیره آزادانه حرف زد و پیرامون آن به بحث پرداخت. آیا چنین شیوه هایی همبستگی می آفریند؟ آیا همین بیانیه ها نمی تواند مورد استفادهٔ دشمنان ما برای اثبات این مسئله قرار بگیرد که کمونیست ها به دمکراسی هیچ باوری ندارند؟

پاسخ پر تامل اما متین و ارزندهٔ رهبری حزب کمونیست آمریکا به برخورد رفقای یونانی بسیار آموزنده است. آن ها با مبارزات قهرمانهٔ این رفقا در مصاف با سیاست های ضد مردمی دیکته شده توسط اتحادیه سرمایه داران اروپایی و تصویب آن بوسیله پارلمان یونان، آن هم در کف شهرهای بزرگ و کوچک ، اعلام همبستگی می کنند و نشان می دهند که سند پیشنهادی (چه آن را درست بدانیم و چه اشتباه) نباید سایه ای بر یک همبستگی انترناسیونالیستی بیندازد و نمی اندازد:

«برنامه ریاضت به تازگی تصویب شده در پارلمان یونان اقدامی ارتجاعی است که برای انتقال بار مسئولیت بحران اقتصادی بر دوش کارگران ، کشاورزان و فقرا طراحی شد ، در حالی که ابر ثروتمندان را از تحمل پی آمدهای آزمندی جنایتکارانه آنها در امان نگه می دارد.

این که حزب شما ، و کارگران یونان مایل به فتح خیابان ها با چنین تعداد وبا چنین سرسختی و شجاعتی، در مخالفت با این برنامه ریاضتی بوده اند، به اعتبار شما وبه اعتبار تمام طبقه کارگر کشور شما است .

در ایالات متحده ، ما به شدت درگیر مبارزه همسانی هستیم . در اینجا ، سرمایه انحصاری در تلاش برای تنزل (عقب راندن ) تمام دست آوردهای طبقه کارگر از دهه 1930 تا کنون در حال تهاجم است . در حالی که حکمرانان کشور (عموما ، اما نه همه ، از حزب جمهوری خواه ) کارزار ثابت قدمی را برای محروم کردن کارگران، به ویژه کارکنان موسسات عمومی، از اصلی ترین حقوق کار به راه انداخته اند ، سرمایه انحصاری از طریق سازمانگران سیاسی خود، در استفاده از بحران مالی برای حمله به امنیت اجتماعی (برنامه بازنشستگی دولت) ، بهداشت عمومی و سایر برنامه های بنیادی که مردم با مبارزه به دست آورده اند تلاش می کند. و ما خوشحالیم اعلام کنیم که کارگران امریکا ، نیز خیابان ها را با تعداد بی سابقه ای در تاریخ اخیر برای پایداری در برابر این تهاجم سرمایه انحصاری اشغال کرده اند .

این مبارزه ای جهانی است ، همان گونه که ما در رخ داد های پرتقال، اسپانیا ، انگلستان و بسیاری از کشورهای دیگر نیز ملاحظه می کنیم . دشمن و مبارزه یکسان است . مبارزه می تواند با ایجاد اتحاد بزرگتر وبزرگتر از طبقه کارگر در مبارزه ، در سراسر جهان پیروز گردد. مبارزه شما در یونان الهام بخش همه است.» [x]

همانطور که ابتدای مقاله قول دادم نکتهٔ دیگری را نیز متذکر می شوم. رفقای یونانی در پاسخ به این که هم اکنون چه اهداف کوتاه مدتی را برای مبارزه در دستور کار دارند می گویند:

«حزب ما راهبردی انقلابی تدوین کرده است، و فقط درراه طرد و پس زدن اقدام‌های ضد مردمی مبارزه نمی‌کند، بلکه کارگران را فرا می‌ خواند تا توازن نیروهای سیاسی را معکوس کنند، در محل کار و زندگی خود دست به سازمان‌دهی بزنند، و در مبارزه برای هموار کردن راه به منظور جدا کردن کشور ازناتو” و “اتحایه اروپا” شرکت کنند.»

با آوردن این اقدام‌های ضد مردمی به پارلمان، مبارزه پایان نخواهد یافت. در دوره پیشِ رو، مبارزه در محل‌های زندگی و کار مردم، در راه تقویت کمیته‌های مردمی و سندیکاهایی که گرایش طبقاتی دارند، و به منظور آماده شدن برای انتخابات زودرس احتمالی، ادامه خواهد یافت.» [xi]

(با پرچم های برافراشته در دفاع از زحمتکشان یونان – نامهٔ مردم 872)

من هر چه تلاش کردم این تاکتیک ها را دعوت به یک انقلاب سوسیالیستی بدانم، نتوانستم. دعوت به شرکت در انتخابات زودرس مگر تلاش برای گرفتن اهرم هایی در ساختار قدرت سیاسی موجود نیست؟ و چرا جدا کردن کشور از ناتو و اتحادیهٔ اروپا جایگزین درهم شکستن قدرت دولتی و تملک کلیه وسایل تولید و بهره کشی و پایان دادن هر چه سریع تر به استثمار و بهره کشی ظالمانه سرمایه داری شده است؟ البته پاسخ برایم روشن و این تاکتیک ها آنقدر منطقی ست که نیازی به توضیح ندارد. بازگویی آن ها برای آن است که بگویم آن ها نیز تاکتیک هایی مرحله ای را برای رسیدن به استراتژی خود مد نظر دارند..

تجربه به من نشان داده که بحران خطراتی جدی نیز به دنبال دارد. برای مثال، ما هر بار با بی ثباتی نظام سرمایه داری در تعمیق هر مرحله از بحران ، شاهد یورش های نظامی مرگبار تازه ای بوده ایم که به یک نقطهٔ دیگر جهان صورت می گیرد. در همین راستا نگرانی ای هم در مورد تاکتیک های رفقای یونانی دارم که بد نیست در اینجا بازگو کنم. تلفیق مبارزات دمکراتیک و سوسیالیستی فورمول بندی شده توسط سام وب می تواند فراتر از آمریکا در خود یونان هم کاربردهایی داشته باشد. برنامه ریزی برای یورش به احزاب کمونیستی که این رفقا به درستی خطر آن را گوشزد کرده اند، تنها با ناسزا گویی به دشمنان و یا تدارک هر چه منسجم تر نیروهای هوادار سوسیالیسم بازداری نمی شود. برای این کار از جمله و بویژه ارتباط بسیار قوی و قدرتمند با بخش بزرگی از جنبش دمکراتیک کشور و سایر کشورهای اروپایی لازم است. به معنای دیگر باید همزمان با مبارزهٔ سوسیالیستی، فضای دمکراتیک موجود حفظ شود و تعمیق یابد و اجازه داده نشود نیروهای ارتجاعی حاکم در بین جنبش دمکراتیک شکاف بیندازند. مطمئنا این رفقا این نکته را بهتر از من می دانند، اما در موضع گیری های به غایت منفی پیرامون جنبش برآشفتگان از طرف آن حزب نظراتی را می شنوم که نگرانم می کند. (جز احساس نگرانی و ابراز آن نمی توانم از بیرون آن فضا قضاوت دیگری داشته باشم.)

باید متوجه بود جریانات وسیعی در روزهای انقلاب به ما می پیوندند که امروز از ما فاصله دارند و گاه به شدت بر این فاصله ها پای می فشارند. آیا ما نباید آغوش بازی از هم اکنون برای آن ها داشته باشیم و از افتادن به دام رودررویی های همراه با وزن کشی با آن دوری کنیم؟

باید تحلیل شود چرا در سراسر جهان سرمایه داری موجود، انقلاب ها با مرحله دمکراتیکی دامنه دار آغاز می شوند که به سرعت به مراحل سوسیالیستی فرا نمی روید. آیا طولانی شدن این مراحل دمکراتیک، به تبع خود، تاکتیک هایی دمکراتیک را نمی طلبد؟

و در نهایت اینکه امیددارم رفقای یونانی و مکزیکی با برگزاری جلسات دوجانبه و چند جانبه با رفیق سام وب و رهبری حزب کمونیست آمریکا به بحث های نظری دامنهٔ بیشتری بدهند. با پوشش رسانه ای دیجیتال به این بحث ها، ما را آموزش دهند، و به شعور مخاطبان این بحث ها در انتخاب راه درست اعتماد داشته باشند. این راهی است که ما را برای ورود به عصر ارتباطات و حضور در مبارزات شبکه ای مجازی آماده تر می کند. سوسیالیسم قرن بیست و یکمی هنوز بحثی در میانهٔ راه است و نیاز به تعمیق بسیار جدی دارد. نباید تردید داشت که بخش بزرگی از انقلاب جهانی آینده در فضای مجازی سازماندهی خواهد شد و این فضا پر است از تعدد و تفاوت نظراتی که به همبستگی می رسند و عمل می کنند.

در تمام طول مدت کار برای روی این اسناد و نوشتن این مقاله، خود را در صف پیکار رفقای یونانی و آمریکایی دیده ام، و از گردآوری و بازتاب کوچک ترین خبر و تصویری از مبارزات قهرمانانه شان در صفحهٔ فیس بوک ام کوتاهی نکرده ام. بدون آن مبارزات قهرمانانه و تلاش و کوشش رفقای آن احزاب که به راستی دستاورد یک قرن مبارزات کمونیست ها هستند، این نوشته به راستی چه ارزشی می تواند داشته باشد.  

 

 

سوسیالیسم قرن بیست و یکمی- بخش سوم

سوسیالیسم قرن بیست و یکمی – بخش دوم

سوسیالیسم قرن بیست و یکمی - بخش اول


 


[iii]  سانترالیزم دمکراتیک http://www.rahman-hatefi.net/centeralisme%20democratic-siasat-396-870419.htm

[vi] PDCA ; Plan, Do, check and Act

[vii] -http://www.rahman-hatefi.net/navidenou-577-90-39-900130.htm  و http://www.edalat.org/sys/content/view/5965/47/  

[viii] -http://www.rahman-hatefi.net/navidenou-584-90-91-900228.htm

[ix]- منبع 7

[x] -http://www.rahman-hatefi.net/navidenou-595-90-153-900415.htm

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter