نویدنو:30/04/1390  

 

 نویدنو  30/04/1390

 

 

لنینیسم بمثابه فاز دوم سوسیالیسم علمی
پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس- برگردان میم حجری

انتشار نخست : دائره المعارف روشنگری

1
بنیانگذاری سوسیالیسم علمی در دو گام صورت گرفته است:

گام اول

مارکس و انگلس تئوری نیروهای محرکه بطور قانونمند مؤثر تاریخ را توسعه دادند: دیالک تیک نیروهای مولده، وسایل تولید و مناسبات تولیدی را و انعکاس سیاسی آنها در تضادهای طبقاتی و مبارزات طبقاتی را.
مارکس و انگلس برنامه عام (یونیورسال) دیالک تیک ماتریالیستی را طرح ریزی کردند. و سرانجام با تعیین دورنمای جامعه بی طبقه به مثابه محتوای مبارزه انقلابی طبقه کارگر از معارف حاصله به نتیجه گیری نهائی دست زدند.

گام دوم

شروع بحران عمومی سرمایه داری که با تشکیل قدرت های امپریالیستی بزرگ و رقابت میان آنها انطباق داشت و به جنگ جهانی اول منجر شد، نشانگر گذار به فاز دوم در توسعه سوسیالیسم علمی بود.
فاز دوم در توسعه سوسیالیسم علمی فرمول بندی تعیین کننده خود را در آثار تئوریک  و نوشته های سیاسی- استراتژیکی لنین*  یافت. خودویژگی آنها عبارت از این است که نگرش های تئوریک عام ، به مثابه پروژکسیون (امتداد) مستقیم پراتیک سیاسی،  بر آموزش های مارکس و انگلس از سوئی،  و پروژکسیون آموزش های مارکس و انگلس بر پراتیک سیاسی از سوی دیگر،  کسب می شوند.
وحدت تئوری و پراتیک که مارکس و انگلس در نتیجه انتقاد بغرنج از اقتصاد سیاسی حاصل آورده بودند، اکنون به مثابه پراتیک مبتنی بر تئوری تبیین مستقیم خود را در کردوکار سیاسی می یابد.

 این گذار را لنین و به پیروی از لنین، آنتونیو گرامشی جامه عمل پوشانده اند، آن سان که توگلیاتی** ( تولیاتی) بحق از «لنینیسم گرامشی» سخن می گوید.
از این رو ست که بحق از لنینیسم به مثابه بخش به لحاظ تکاملی ـ تاریخی مستقل سوسیالیسم علمی سخن می رود.

با مبارزات بلشویکی در راه تسخیر قدرت، «پایان دادن به فلسفه »  (تئوری عام) از طریق «در قالب عمل ریختن فلسفه» (تئوری عام) به روند تاریخی ئی بدل شد که در انقلاب اکتبر برای اولین بار با موفقیت تحقق یافت.

2
واماندگی سوسیال ـ دموکراسی

سازمان سیاسی طبقه کارگر تحت رهبری سوسیال ـ دموکراسی، درست در همین مسئله مربوط به قدرت وامانده گشت.
لنین نوشت:  «اوپورتونیسم امروز در شخص شخیص نماینده اصلی اش، در شخص شخیص مارکسیست سابق کارل کائوتسکی*** تجسم می یابد که عرصه به رسمیت شناسی مبارزه طبقاتی را به عرصه مناسبات بورژوائی محدود می سازد
( کلیات لنین، 25، 425)

کارل کائوتسکی در فرم قانون اساسی دموکراسی بورژوائی درجا می زند، یعنی در حاکمیت بورژوازی. سوسیال ـ دموکرات ها از حل مسئله تعویض قدرت شانه خالی می کنند و بدین طریق به دستیار سیاست امپریالیستی بدل می شوند.
زنجیره انطباق سوسیال ـ دموکراتیکی با آماج های سرمایه داران از تأیید و تصویب وام برای جنگ جهانی اول شروع می شود، از حمله غیرقانونی به یوگوسلاوی و تکه تکه کردن آن کشور می گذرد و به استقرار قوای نظامی در افغانستان می رسد.
از این رو، لنین رابطه با قدرت دولتی و فرم دولت را محکی برای وحدت تئوری و پراتیک سوسیالیستی می داند:  «دولت های بورژوائی فرم های فوق العاده متنوع دارد، ولی ماهیت همه انها یکی است: همه این دولت ها ـ خواه چنین و خواه چنان ـ در نهایت، بدون چون و چرا دیکتاتوری بورژوازی اند. برای گذار از سرمایه داری به کمونیسم، بی تردید باید فرم های سیاسی متعدد و متنوع را برقرار ساخت، ولی همه این فرم ها بدون چون و چرا ماهیت یگانه ای خواهند داشت و آن عبارت است از دیکاتوری پرولتاریا (کلیات لنین، 25، 425)
لنین چند هفته قبل از اکتبر سرخ، در اثر خود تحت عنوان «دولت و انقلاب»، نه تنها مشخصات ماهوی گذار انقلابی به سوسیالیسم را نام می برد، بلکه علاوه بر آن، شرایط لازم برای اولین گام ها در راستای ساختمان جامعه سوسیالیستی را نیز بطور موجز تعیین می کند.
کتاب «دولت و انقلاب» متن کلیدی ئی برای درک چگونگی جامه عمل پوشیدن تئوری سوسیالیستی است .  (گذار از تئوری به پراتیک. در قالب عمل ریختن تئوری. مترجم)
لنین در هم نظری با مارکس و انگلس تردیدی به خود راه نمی دهد که فرم دولتی که به جامعه کمونیستی منتهی می شود، دیکتاتوری پرولتاریا خواهد بود. دیکتاتوری پرولتاریا دموکراسی سوسیالیسم در حال ساختمان خواهد بود وبه زوال دولت منتهی خواهد شد. به نظر لنین، هر دولتی عبارت است از نظام حاکمیت طبقه ای.
دموکراسی بورژوائی دیکتاتوری بورژوازی است و دموکراسی سوسیالیستی دیکتاتوری پرولتاریا ست. این مفهوم «دیکتاتوری» کوچکترین وجه مشترکی با دیکتاتوری هیتلر، فرانکو و پینوشه ندارد.  کسی که این دو را با یکدیگر قاطی کند، به حقه بازی روشنفکرانه دست می زند.
لنین سوسیال ـ دموکرات ها و بویژه کارل کائوتسکی را درست به همین حقه بازی روشنفکرانه متهم کرد که وفق دادن خود با جامعه بورژوائی ـ کاپیتالیستی را از طریق تحریف مفاهیم مارکسیستی سرپوش می نهند.
ما این متد را می شناسیم. آنها همه واژه های بزرگ را که از انقلاب فرانسه وارد زبان مارکسیسم شده اند، وارونه و پا در هوا می کنند: وقتی که منظورشان حاکمیت طبقاتی است، واژه آزادی را بر زبان می آورند.
وقتی که منظورشان استثمار و بهره کشی است، از واژه خود فرمائی استفاده می کنند.
 
وقتی که منظورشان سود است، واژه پر طمطراق حقوق بشر را بر زبان می رانند.

کسی که به جعل و تحریف مفاهیم می پردازد، عالم اندیشه انسان ها را تحت اشغال خود در می آورد.

3
وضوح تئوری

لنین در تمامت عمر خود در راه وضوح تئوری مبارزه کرده است. از «چه باید کرد؟» (1901) تا «ماتریالیسم و امپیریوکریتیسیسم» (1908) تا «دولت و انقلاب» (1917) همواره به کمک تدقیق مفاهیم به مبارزه بر سر خط مشی سیاسی و وظایف سازمانی پرداخته است. مفاهیمی که کمونیست ها می بایستی به مثابه راهنمای عمل به خدمت گیرند.
اختلاف نظر در زمینه مسائل منفرد را می توان در پراتیک برطرف کرد. اما در زمینه قوانین باید به چالش برخاست.
لنین در مقدمه «چه باید کرد؟» می نویسد:  «روشن شد که حل مسائل عمدتا نه در رابطه با اختلاف نظر در زمینه مسائل منفرد، بلکه در رابطه با تضاد بنیادی میان دو جریان موجود در سوسیال ـ دموکراسی روسیه باید توضیح داده شود.
بدین طریق، تبیین برداشت ها در رابطه با خصلت و محتوای تبلیغ سیاسی به توضیح تفاوت میان سیاست تریدیونیونیستی و سوسیال ـ دموکراتیکی بدل شد و تبیین وظایف سازمانی به توضیح تفاوت میان خرده کاری های اکونومیست دل خوش کن و سازمان ضروری انقلابیون از نقطه نظر ما  (کلیات لنین، جلد 5، ص 358)
اینجا رشد بی واسطه راهنمای تئوریکی برای سمت گیری پراتیکی تصمیمات ناشی از عمل سیاسی کاملا روشن می شود.
تئوری از خارج به پراتیک حقنه نمی شود. تئوری به مثابه «مشاوره سیاسی» در کله توسعه نمی یابد، بلکه از پراتیک سیاسی سرچشمه می گیرد، به هنگامی که هر مورد منفرد در افق عام در نظر گرفته می شود.
 
ولفگانگ آبندروت ـ پدر پولیتولوژی در آلمان غربی ـ از این رو، به طرزی کاملا لنینیستی رشته خود را نه «علم سیاست»، بلکه «علم سیاسی» می نامد.
 
نادقیق بودن مفاهیم و اغتشاش طرح ها نقاط ضعفی اند که در آنها جبهه مبارزه سیاسی کمونیست ها در هم کوبیده می شود. از این رو ست که مارکس و انگلس انتقادات برنامه ای خود را نوشته اند:
انتقاد از برنامه گوتا
انتقاد از برنامه ارفورت
از همین رو ست که انگلس «آنتی دورینگ» را به این موضوع اختصاص داده است.
در تدارک برای وضع انقلابی، مسئله برای لنین برجسته شد. انحراف به اوپورتونیسم در بسیاری از مارکسیست ها به دلیل ساده ترسوئی و یا فساد صورت نمی گیرد.
به همین دلیل است که لنین به طرح این مسئله می پردازد که چگونه شخصی مثل کائوتسکی که «در چالش با اوپورتونیست ها به سرکردگی برنشتاین» شهرتی خاص کسب کرده بود، به سرگیجه تهوع آور باور نکردنی ئی گرفتار می آید و در ایام وخیم ترین بحران (1914 ـ 1915) به دفاع از سوسیال ـ شووینیسم تن در می دهد  (کلیات لنین، جلد 25، ص 491)
لنین سقوط کائوتسکی را ناشی از این حقیقت امر می داند که او قبلا هم نوسانات و ناروشنی های مفهومی داشته است.
نوسانات و ناروشنی های مفهومی رخنه هائی برای نفوذ ایدئولوژی بورژوائی پدید می آورند. چالش فکری لنین بر ضد کائوتسکی نه فقط محکوم کردن اخلاقی یک خائن، بلکه علاوه بر آن، تلاش در جهت درک علت خیانت نه در عیوب شخصی، بلکه در عیوب فکری است. خودویژگی های خصلتی قابل بحث نیستند. خطاهای فکری اما قابل بحث اند.
بدین طریق است که لنین به نتیجه زیر می رسد:  «بدون تئوری انقلابی نمی تواند جنبش انقلابی وجود داشته باشد!
این اندیشه را نمی توان به اندازه کافی مورد تأکید قرار داد، بویژه در ایامی که موعظه اوپورتونیسم مد روز با اشتیاق تام و تمام با تنگ ترین فرم های کردوکار عملی هم بستر می شود (کلیات لنین، جلد 5، ص 379)

4
مبارزه طبقاتی

هسته تئوری انقلابی را آموزش مبارزه طبقاتی تشکیل می دهد. در «مانیفست»، تضاد کاپیتالیسم با مالکیت بر وسایل تولید تعریف می شود. کار مزدوری و سرمایه دو عنصر طبقاتی تعیین کننده ی مناسبات تولیدی سرمایه داری اند. شق ثالثی در میان آن دو وجود ندارد. مالکین خصوصی کوچک هر چه بیشتر به وابستگی سرمایه داران بزرگ در می آیند و فاقد سطح ساختاری خاص خویش در مناسبات تولیدی اند.
لنین می نویسد:  «خرده بورژوازی خود را در چنین وضعی می یابد: شرایط زندگی او چنان اند که او بی آن که دست خودش باشد، به طور اجتناب ناپذیر و اوتوماتیک گاه به سوی بورژوازی کشیده می شود و گه به سوی پرولتاریا.  خرده بورژوازی نمی تواند به لحاظ اقتصادی خط مشی مستقلی داشته باشد (کلیات لنین، جلد 25، ص 200)
اگرچه لنین این منطق را در مد نظر دارد و نتیجتا خرده بورژوازی را نه به مثابه نیروی سیاسی خودمختار، بلکه به مثابه گله ای دست خوش تحریف و دستکاری از سوی بورژوازی می بیند، ولی از اهمیت این گروه اجتماعی در زمینه مسئله قدرت، لحظه ای غفلت نمی کند. او تأکید می ورزد که «در هر کشور کاپیتالیستی سه نیروی بنیادی و اصلی وجود دارند:
بورژوازی
خرده بورژوازی
پرولتاریا.
حرف همه از بورژوازی و پرولتاریا ست. از خرده بورژوازی، یعنی از به لحاظ تعداد پرشمارترین بخش جمعیت کشور، کسی نمی خواهد به لحاظ اقتصادی، سیاسی و نظامی، تحلیل هشیارانه ای داشته باشد (کلیات لنین، جلد 52، ص 201)
این تذکر لنین از اهمیت خارق العاده ای برخوردار است. برای این که آن به تضاد نمود و بود(پدیده و ماهیت) اشاره می کند.
طبقات در جامعه کاپیتالیستی به لحاظ ماهیت به دو طبقه اصلی تقلیل می یابند. به همین دلیل نیز از بین بردن مناسبات سرمایه داری همزمان به معنی پایان دادن به شکاف طبقاتی جامعه است. اگر طبقه کارگر حاکمیت سرمایه داران را بر اندازد، بشریت از شر حاکمیت طبقاتی نجات می یابد. این «رسالت تاریخی طبقه کارگر» است، نه از سر ایده الیسم فیلانتروپیکی (انساندوستی و خیرخواهی)، بلکه به مثابه نتیجه نهائی حاصل از ساختار دو طبقه ای جامعه بورژوائ.
در تصویر نمودین میان سرمایه داران و کارگران میدان وسیعی از فونکسیون (کارکرد)های مختلف در روند تولید وجود دارد. این تصویر نمودین اما نه توهم، بلکه واقعیت (رئالیته) است، اگرچه فقط به لحاظ نمودین نیروی مستقلی است.
وابستگان به اقشار بینابینی شرایط زندگی و منافع خاص خود را تجربه می کنند، اما آن را ناشی از مناسبات سرمایه داری و وابسته بدان نمی دانند. عقل آنها، می بایستی آنها را به سوی طبقه کارگر سوق دهد، سنت ها و پیشداوری های شان اما آنها را به همرنگ سازی با بورژوازی و تن در دادن به نوکریت بورژوازی وامی دارند.
سازمان های انقلابی باید با توجه به این «تصویر نمودین ره ال» ساختار پلورالیستی (چند وجهی) جامعه در مبارزه در راه تسخیر قدرت به کشف فرم هائی از عمل دست یابند که به جلب توده های بینابینی مناسب باشند.
در جریان ساختمان سوسیالیسم نیز پیدا کردن فرم های سازمانی معینی برای جلب خرده بورژوازی به این ساختمان و تحول شعور آن لازم خواهد بود. بدین طریق، مبارزه طبقاتی نه فقط به مبارزه بر ضد طبقه حاکمه، بلکه همزمان، به مبارزه برای جلب اقشار مردد و دو دل بدل می شود.
لنین در رساله خود تحت عنوان «توهمات قانون اساسی» (1917) این طرح استراتژیکی را مطرح می سازد:
 
برای جلب توافق اکثریت جمعیت کشور نسبت به سیاست مترقی و انقلابی باید همیشه از نو مبارزه کرد. پیشاهنگی بر پیشانی کسی، سازمانی، گروهی، حزبی نوشته نمی شود. پیشاهنگی به محک آزمون و آزمایش زدن مدام است.
در نظر گرفتن انگیزه های بسیاری از جمعیت کشور که از وضوح سوسیالیسم علمی بی نصیب مانده اند، امری ضرور و لازم است. اینجا اما خطر انحراف به اوپورتوینسم پراگماتیکی کمین کرده است.
لنین در مثال کائوتسکی بر همین مسئله انگشت می نهد و به همین دلیل بر تدقیق پر وسواس و سخت گیرانه تئوری پافشاری می کند، آنجا هم که تئوری جامه عمل می پوشد. تئوری فقط اگر به لحاظ انتقادی، سوهان خورد و تیز شود، می تواند به قول مارکس : «پس از نفوذ در توده ها به نیروی مادی بدل شود

سرچشمه : www.kommunisten.at

*-ولادیمیر ایلیچ لنین (1870 ـ 1924)

در باره اعتصاب (1899)،وظايف جوانان انقلابی (1903)،دو تاکتيک سوسيال دموکراسی در انقلاب دموکراتيک (1905)، دموکراسی کارگری و دموکراسی بورژوايی (1909)، دين ازديد لنين (1912)،لیبرالها و روحانیون (1912)
جنبش اعتصابی و حقوق ها (1912)،روحانیت و سیاست (1912)،روحانیت در انتخابات و انتخابات با روحانیت (1912)،يک سيستم علمی عرقریز (1913)،سه منبع و سه جزء مارکسيسم (1913)،حق ملل در تعيين سرنوشت خويش (1916)، در باره اقداماتی برای مقابله با اختلال اقتصادی (1917)،وظايف پرولتاريا در انقلاب ما (1917)،دولت و انقلاب (1917)،به شهروندان روسیه! (1917)،انقلاب پرولتری و کائوتسکی مرتد (1918)،سخنرانی در باره برنامه حزب (1919)، طرح اجمالی برنامه حزب کمونيست روسيه (1919)، وظايف جنبش زنان کارگر در جمهوری شوروی (1919)،طرح اوليه تزهای مربوط به مسئله ملی و مستعمراتی (1920)، کارزار دروغ پردازان در مورد کرونشتات (1921)،حقيقت طبقاتی در مورد کرونشتات (1921)، چهارمين سالگشت انقلاب اکتبر (1921) و...
نامه های لنین: نامه لنين به اعضاء کميته مرکزی (1917) ،نامه اول لنين به ماکسيم گورکی (1919)، نامه دوم لنين به ماکسيم گورکی (1919) و...
**- پالمیرو تولیاتی (1893 ـ 1964)  رهبر حزب کمونیست ایتالیا واز رهبران جنبش کمونیستی بین المللی

***- کارل کائوتسکی (1854 ـ 1938)- فیلسوف و سیاستمدار چکی ـ آلمانی، از نظریه پردازان مارکسیسم و از اولین رهبران حزب سوسیال دموکرات آلمان. از مهم‌ترین و مشهورترین تئوریسین‌های انترناسیونال دوم ،از مخالفین انقلاب اکتبر،مؤلف آثار بیشمار

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter