نویدنو:21/02/1390  

 

 نویدنو  21/02/1390

 

سال 90 سال مرگ صنعت نساجي  


 

آنچه كه درپي مي آيدگزارشي از يكي ازكارشناسا ن نساجي از كارخانجات فرنخ , مه نخ ونازنخ ازبدو تاسيس تا كنون ميباشد :
احترامامطالب بشرح تفکيک موضوعات از قبيل ماشين آلات ،پرسنلي ،موقعيت جغرافيائي ووضعيت مديريتي تقديم مي گردد:
کلنگ تاسيس اين کارخانجات در سال 1349در کيلومتر شش جاده قديم قزوين- کرج توسط آمر يکائيان زده شد .
در سال 1353 با8532 پرسنل وبا استعداد يکصد هزار دوک ريسندگي شروع به فعاليت توليدي نمود .
محصولات اين کار خانه عبارت است از: نخ هاي پنبه ، پلي استر ، اکريليک ونخ هاي پنبه اي شانه شده (نخ هاي الياف کوتاه يا پنبه اي) در سالن فرنخ و مه نخ آن انجام مي گرفت.
در سالن ناز نخ ، نخ هاي کارتن ونخ فرش ( نخ هاي الياف بلند يا پشمي ) توليد مي گردد .
مجموعه تاسيسات موجود در چندين هکتار شامل پنج سوله با تاسيسات گرمايشي وبرودتي ،مهمانسرا ورستوران ، خانه هاي سازماني ( در داخل کارخانه جهت مديران و مهندسين)، تاسيسات کامل ورزشي شامل :زمين فوتبال استاندارد ،سالن کشتي و...... .، سالن لجستيکي ( شامل تعدادي اتوبوس وميني بوس و خودروهاي شخصي مربوط به شرکت وتعمير ونگهداري آنها ) ،مراکز آموزشي از قبيل مهد کودک و... درمانگاه دندانپزشکي وفضاهاي جانبي.
تا فاز انقلاب فقط تعداد دو هزار نيروي دختر از کشور کره بعنوان نيروي اپراتور مشغول کاربوده اند .
در سال 1355 بخشي از سهام کارخانه حدود بيست درصد در راستاي فرمان شاه مبني بر ملي کردن سهام کارخانجات به کارگران واگذار گرديد .و بخش عمده اي از سهام مربوط به مدير عامل کارخانه که مديريت ساواک منطقه را به عهده داشت تعلق داشت(اين شخص هم اکنون نيز به عنوان يکي از مديران شناخته شده صنعت نساجي در کشور به حساب مي آيد)و مابقي به صورت سهامي عام در اختيار افراد و سازمان صنايع بوده است.
در سال 1365 با توجه به نوع توليدات الياف کوتاه و بلند که مي بايست به دلايل فني از هم مجزا باشند و در زمان ساخت نيز در پلان عمومي کارخانجات منظور گرديده بود تشخيص داده شد با توجه به مصوبات سازمان گسترش و نوسازي صنايع بدون تفکيک امکانات عمومي و مشاعات، کارخانه نازنخ از کارخانه فرنخ-مه نخ تفکيک گرديد. در سال 1370 طبق مصوبه هيئت دولت رفسنجاني مبني بر خصوصي سازي کارخانجات در زمان مديريت عاملي آقاي البرز رستمي که قبلا در کارخانه پوشينه بافت قزوين کارگري ساده و اپراتور بود و موذن کارخانه بود و فردي فالانژ در کارخانه بود توسط سهميه به دانشگاه فرستاده شد, ابتدا مدير کارخانه و سپس مدير عامل شد.وي فرنخ را به ظاهر در سال 71 از مه نخ تفکيک نمود،هدف او از اين کار اين بود که او و مديران بالاتر او اين کارخانه را به چنگ آورند ولي با توجه به درهم تنيدگي نوع توليد،ساختمان ها،پرسنل و ساختمان ها و اعتراضات کارگران اين تفکيک عملا تا اوايل دهه 80 امکان پذير نشد.در اوايل دهه 80 رستمي با فريب کارگران و زد و بند با مديران وزارت صنايع به همراه تعدادي از مديران وزارت صنايع کارخانه فرنخ را به صورت تقريبا مجاني خريد. او برای فرار از ابطال اين خريد توسط باندهاي رقيب با بالا گرفتن کش مکش ها با دريافت چند ميليارد تومان کارخانه را به شخص ديگري واگذار نمود و هر بار صاحبان جديد از بانک ها وام هاي چند ميلياردي دريافت نمودند،در اين مقطع از خصوصي سازي در ايران با توجه به سود 25 درصدي بانک ها از تمايل پرداخت وام به کارخانجات،هر بار کارخانه صاحبان جديدي پيدا مي کرد.
با توجه به عدم تمرکز مديريت و مديراني که اصلا توجهي به توليد نداشتند و توجيه اقتصادي نداشتند توليد نخ:
1-
به دليل افزايش هزينه توليد
2-
بدهي هاي سنگين به بانک ها
3-
رفع تعرفه هاي گمرکي براي محصولات وارداتي کشور اعم از پارچه و نخ
4-
عدم کيفيت مواد اوليه پنبه و پلي استر توليدي در داخل کشور و کشاورزي عقب مانده در توليد الياف با طول و قطر مناسب باعث گرديده که نخ توليدي از پنبه ايران فاقد استانداردهاي جهاني باشد و علاوه بر آن فرسودگي ماشين آلات نساجي باعث گرديده که محصولات نخ و پارچه ايران قابليت صادرات نداشته و مصرف کننده داخل کشور نيز تمايلي به خريد اين محصول به دليل عدم کيفيت ندارد.
وضعيت کارگري:
بعد از روي کار آمدن دولت احمدي نژاد اين کارخانجات توسط باندهاي امنيتي سپاه خريداري گرديد.اين باند امنيتي به دليل افزايش قيمت زمين در قزوين و قرار گرفتن اين کارخانه در مکان مناسب از جهت قيمت فروش زمين آن که چند ده هکتار مي باشد (در حال حاضر جزء اراضي شهري محسوب مي شود) به بهانه هاي مختلف از جمله تعميرات دستگاه ها، کارخانه ها را براي چند ماه تعطيل کرده و در اين مقطع ماشين آلات آن را مي فروشند و کارگران را بازنشسته اعلام مي کنند.در عمل اين کارخانجات از نظر فني تعطيل محسوب مي شوند به طوري که در حال حاضر توليد کارخانجات روزانه چهار تن مي باشد، در حاليکه بايد توليد اين کارخانجات در روز 60 تن باشد و مطالبات کارگران تنها براي دريافت بيمه بيکاري و محاسبه اين بيکاري تحت عنوان کار سخت و زيان آور منظور گردد که آنها بتوانند با سابقه 20 سال کار (با 20 سال کار سخت و زيان آور مي توان بازنشسته شد و 30 روز حقوق از بيمه دريافت کرد) حقوق کامل بازنشستگي دريافت نمايند.با توجه به وضعيت فعلي حاکم از نظر قيمت تمام شده محصول، از نظر کليه کارشناسان نساجي که من آنها را مي شناسم هيچکدام از واحد هاي نساجي موجود در کشور داراي توجيه اقتصادي نمي باشند و به نظر مي رسد سال 1390 حداقل سال مرگ صنعت نساجي در کليت آن باشد و دولت احمدي نژاد ممکن است براي کمرنگ نشان دادن مرگ صنايع نساجي در کشور چند واحد گلخانه اي را علي رغم ضرردهي حفظ کند که اين هم از نظر من بعيد است.تعداد کارگران در حال حاضر در کل اين کارخانجات از 3000 نفر در سال 1372 به 300 نفر رسيده.  درپايان من و دوستانم کار اين کارخانجات را با توجه به وضعيت فعلي تمام شده مي دانيم.

 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter