نویدنو:03/02/1390  

 

 نویدنو  03/02/1390

 

 

تزهائی در باره وضع کنونی طبقه کارگر

هلموت فلنر - برگردان میم حجری
پیشکش به یاد خروشان آصف و صابر و شناسائی

1
- تز اول

در دولت های صنعتی در سال های اخیر دامنه کلی طبقه کارگر به معنی وسیع کلمه وسعت یافته است.
در بسیاری از کشورها (از جمله اطریش) در سال های اخیر تعداد کارگران در بخش های تولیدی و در بخش های موجد اضافه ارزش و تعداد پرولتاریا در صنعت و حرفه های دیگر (کشاورزی، ماهیگیری، جنگلبانی، معادن و غیره) افزایش یافته است.
این افزایش علیرغم میزان چشمگیر بیکاران و علیرغم تعویض محل تمامت کارخانه ها و شرکت ها و کوچ آنها به خارج (کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته از قبیل چین) صورت گرفته است.
گسترش بویژه بخش خدمات به افزایش چشمگیر تعداد کارگران زن در چارچوب طبقه کارگر منجر شده است.

2 - تز دوم

اقشار هر چه بیشتری از مزدبگیران (حتی از میان متخصصین و متخصصین عالی و آکادمیکی و یا دانشگاهی) «پرولتریزه» می شوند.
وضع آنها در محل کار، وابستگی آنها به ریاست کارخانه و شرکت، استاندارد اجتماعی، حقوق کاری، مالی و غیره آنها و همچنین وضع زندگی آنها هرچه بیشتر به وضع طبقه کارگر نزدیکتر می شود.
این پدیده در عرصه کارمندان پائین رتبه، مثلا در بخش کومونیکاسیون، حمل و نقل همگانی، خدمات بهداشتی و اجتماعی نیز به چشم می خورد.

3 - تز سوم

مناسبات کاری ـ همگی ـ دستخوش تغییرات عظیمی اند.
زیر پا نهادن حقوق کاری حتی در مناسبات کاری معمولی هر چه بیشتر رواج می یابد.
امکانات مزدبگیران در زمنیه مقاومت بر ضد تضییع حقوق کاری به دلایل زیر محدودتر شده است:

1- به دلیل افزایش فشار کار

2-  به دلیل همبستگی زدائی

3 -  به دلیل سیاست غلط موسوم به «همکاری اجتماعی» از سوی سندیکاها.
سیاست حکومت های سوسیال ـ دموکرات و احزاب بورژوائی به تضییع هرچه بیتشر حقوق کاری و اجتماعی طبقه کارگر منجر می شود.
مناسبات کاری غیرعادی از قبیل استقلال ظاهری و قراردادهای کاری عجیب و غریب در کلیه عرصه های کار رواج روزافزون می یابند.

4 -تز چهارم

بخش اعظم مناسبات کاری عادی تاکنون معتبر، بطرز روزافزونی دستخوش تغییرند:
ساعات کار روزانه افزایش می یابد و میزان دستمزد رو به کاهش می رود.
این روند بطرز نامتناسبی به زیان زنان کارگر تمام می شود.
کارهای تمام وقت به کارهای کوتاه مدت تجزیه می شوند.
زمان کار متناسب با ظرفیت کارخانه ها رواج می یابد.
مناسبات کاری کوتاه مدت رواج روز افزون می یابند.
علاوه بر این، اقداماتی در عرصه وضع قوانین اجتماعی صورت می گیرند که در جهت بیرون راندن زنان از محیط سیر می کنند.

5 - تز پنجم

بسیاری از افراد متخصص ـ بویژه جوانان ـ به امید و یا به توهم کسب استقلال به «تأسیس شرکت های مستقل» دست می زنند.

 ولی اغلب در آخر کار، به جای استقلال آرزوئی، با کوهی از بدهی روبرو می شوند.
موقعیت اجتماعی آنها به موقعیت اجتماعی کارگران مزدبگیر نزدیکتر می شود، ولی خودبهره کشی آنها احتمالا بالاتر از خودبهره کشی کارگران مزدبگیر می ماند.
میان این دسته از شاغلین مستقل نیز همبستگی و شعور سیاسی چپگرا رشد می کند.
از این رو، باید آنها را بمثابه متحدی در راستای منافع طبقه کارگر بسیج کرد.

6 -تز ششم

سازمان کمونیستی راستین، سازمان طبقه کارگر و کلیه اقشار زحمتکش است که از شرایط بهره وری شدت یافته سرمایه مالی و انحصاری رنج می برند.
اینجا ما نه با قربانیان مدرنیزاسیون، بلکه با استثمار شدت یافته کهنه و نو سر و کار داریم.
سازمان کمونیستی راستین بیانگر منافع کارگران، مستخدمین، کارمندان پائین رتبه، شاغلین مستقل و یا «مستقل نما» ست و در پی تدوین و توسعه سیاستی برای آنها و با آنها جهت مبارزه مشترک در راه شرایط بهتر کار و زندگی است.

7 -تز هفتم

مقاومت در برابر وخیم تر گشتن حقوق کاری و حقوق اجتماعی باید سازمان داده شود و رهبری شود.
جلوی تجاوز بر تضمین های حقوق کاری، بر قراردادهای دسته جمعی و بر قراردادهای حداقل دستمزد، صندوق همکاران، بیمه های اجتماعی و سالخوردگی و غیره باید با استفاده از کلیه وسایل حقوقی و سیاسی گرفته شود.
برای نیل به این هدف باید سندیکاها را تحت فشار قرار داد و در کارگاه ها، کارخانه ها و نمایندگی کارگری به تبلیغ و ترویج مواضع مترقی پرداخت.

8 - تز هشتم

مبارزه بر ضد مناسبات کاری غیرمعمولی و کمرشکن باید با استفاده از همه وسایل به طرق زیر صورت گیرد:

1- از طریق به چالش کشیدن شعور غلط و توهم آمیز.

2 - از طریق تبدیل مناسبات کاری غیرمعمولی و کمرشکن به مناسبات کاری معمولی با شکایت بردن به دادگاه کار.

3 - از طریق مبارزه بخاطر استاندارد کاری و حقوق اجتماعی برای «شاغلین مستقل نما»

9 - تز نهم

هدف ما باید تقویت شهامت انسان های زحمتکش باشد، تا به دفاع از حقوق خویش برخیزند و حداقل از حقوق کاری موجود در جهت احقاق حقوق خویش استفاده کنند.
پیش شرط لازم برای این کار، عبارت است از تقویت همبستگی اندیشی بخش های منفرد طبقه کارگر نسبت به بخش های منفرد دیگر این طبقه.
شاغلین مستقل کوچک، صاحبان حرفه ها و اصناف و هنرمندان باید به این همبستگی جلب شوند.
زیرا آنها به لحاظ موقعیت اجتماعی خویش بطرز روزافزونی «پرولتریزه» می شوند.

10- تز دهم

یکی از شاخص های ماهوی طبقه کارگر امروزی، چندفرهنگی بودن آن است.
مهاجرت از کشورهای اروپای جنوب شرقی و شرقی سوبژکت های جدید و بویژه ارزان استثمار را به بازار کار دولت های کاپیتالیستی جاری کرده است.
کارگران مهاجر در معرض سیستم استثماری جدید، شدید و بی شرمی قرار گرفته اند.
رادیکالیسم راستگرا و پوپولیسم* راستگرا به بهانه کارگران مهاجر و بر ضد آنها به تبلیغ بی بند و بار خارجی ستیزی و کینه نژادی می پردازند.
این مسئله در بحث پیرامون گسترش اروپا به اروپای شرقی نیز مطرح می شود.
برای ما کمونیست ها، مبارزه بر ضد رادیکالیسم راست، بیگانه ستیزی و راسیسم وظیفه ای بی چون و چرا ست.
زیرا انترناسیونالیسم (برادری بین المللی کارگران) ستون فقرات سیاست ما را تشکیل می دهد.
طبقه کارگر امروزه در هر کشور انترناسیونالیزه شده است.
طبقه کارگر دیری است که به طبقه ای ترانس ناسیونال (چندملیتی) بدل شده است.
هر کوششی در جهت تجزیه طبقه کارگر به بهانه تعلقات ملی، قومی، قبیله ای، مذهبی و غیره آب به آسیاب سیاست «تفرقه بیانداز و حکومت کن» سرمایه حاکم و فراکسیون های سیاسی آن خواهد ریخت.
ما نه تنها مخالف سرسخت این سیاست هستیم، بلکه بر ضد چنین سیاستی به مبارزه ای آشتی ناپذیر برمی خیزیم.

11- تز یازدهم

مسئله تقسیم دارائی از بالا به پائین، مالیات بندی بر ثروت کلان و املاک و مستغلات بزرگ باید بخشی از استراتژی ما را در مبارزه بخاطر احقاق حقوق طبقه کارگر تشکیل دهد.
این سیاست اما باید عرصه های اجتماعی زیرین در پیرامون طبقه کارگر را نیز در برگیرد:

1- سیستم آموزشی را.

2- تحصیل و ادامه تحصیل را.

3 - شرایط زندگی و سکونت را.
مفهوم کار نباید به کار مبتنی بر دستمزد تقلیل یابد، بلکه باید عرصه کار بازتولید را نیز شامل شود که عمدتا از سوی زنان جامعه در چارچوب اقشار زحمتکش و مزدبگیر صورت می گیرد.

12- تز دوازدهم

آماج ما عبارت است از تحول انقلابی جامعه و تشکیل جامعه سوسیالیستی با مشخصات زیرین:

1-  جامعه سوسیالیستی، جامعه ای است که در آن بر بیگانگی کار بتدریج غلبه می شود.

2 - جامعه سوسیالیستی، جامعه ای است که در آن سود و منفعت دیگر کعبه آمال محسوب نمی شود.

3 - جامعه سوسیالیستی، جامعه ای است که در آن بر استثمار انسان بوسیله انسان غلبه می شود.

در روند توسعه این آماج باید همواره بربریت سرمایه داری و انسانیت ستیزی بی رحمانه آن در مقیاس تمام ارضی و همچنین در مقیاس ملی (اطریش) نشان همگان داده شود.

 

سرچشمه: کومینفرم اطریش
http://www.kominform.at
27. 11 . 2003

 

*- پوپولیسم به سیاستی سرشار از عوامفریبی و اوپورتونیسم اطلاق می شود که با تولید هراس واهی در دلها توده ها را به قبول نظریات خویش وامی دارند و از آب گل آلود ماهی می گیرند. مترجم

 

انتشار نخست : دائره المعارف روشنگری

 

 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter