نویدنو:15/01/1390  

 

 نویدنو  15/01/1390

 

سرمایه داری وسرمایه داری انحصاری - دولتی

پروفسور گونتر هیدن – برگردان:  شین میم شین



I
-سرمایه داری رقابت آزاد

سرمایه داری یک فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی است که بر مالکیت خصوصی بورژوائی بر وسایل تولید مبتنی است و ببرکت مالکیت خصوصی بر وسایل تولید قادر به استثمار طبقه کارگر است. سرمایه داری، بمثابه شیوه تولیدی نوین جای فئودالیسم را می گیرد.  حامل شیوه تولیدی نوین بورژوازی بوده است. بورژوازی در مبارزه بر ضد فئودالیسم، مظهر پیشرفت اجتماعی بوده است.  بورژوازی برای احراز دمکراسی بورژوائی مبارزه کرده، فرهنگ بورژوائی و ایده های مترقی، ایده آزادی شخصیت، تساوی همه شهروندان و برادری همه انسان ها را توسعه و رواج داده است.
این ایده ها با الزامات اجتماعی انطباق داشته اند و از این رو مورد قبول توده های خلق قرار گرفته اند. توه های خلق، تحت رهبری بورژوازی انقلابی، طی یک انقلاب بورژوائی، فئودالیسم را بر انداخته و سرمایه داری را به پیروزی رسانده اند. در نتیجه انقلاب بورژوائی، دولت بورژوائی، بمثابه ابزار قدرت بورژوازی برای تضمین شیوه تولید سرمایه داری بوجود آمده است. پس از رهائی از بندهای اقتصادی، سیاسی و معنوی فئودالیسم، توسعه غول آسائی در کلیه عرصه های زندگی اجتماعی صورت گرفته است. این امر قبل از همه، خود را در توسعه نیروهای مولده نشان می دهد.
 
به قول کلاسیک های مارکسیسم، «بورژوازی در حاکمیت تقریبا صد ساله خویش، نیروهای مولده انبوه تر و غول آساتر از کلیه نسل های پیشین را بوجود آورده است.رام کردن قوای طبیعی، دستگاه های ماشینی، استفاده از شیمی در صنعت و کشاورزی، کشتی بخار، راه آهن، تلگراف الکتریکی، قابل کشت کردن بخش های جهان، قابل کشتیرانی کردن رودخانه ها.کدام جمعیت جهان در قرن های قبل می توانست تصور کند که چنین نیروهای مولده ای در دامان کار اجتماعی قابل پرورش اند؟»
 
با همان شدت و حدت که داربست سیاسی و اقتصادی فئودالیسم درهم می شکند، به همان سان نیز داربست معنوی آن، یعنی کلیسا در هم ریخته می شود و راه به روی توسعه علوم باز می گردد. ثمرات انقلاب بورژوائی و توسعه سرمایه داری را نه توده های خلق، بلکه بورژوازی درو می کند:

1-ایده «آزادی شخصیت»

ایده اعلام شده، تحت عنوان آزادی شخصیت، در پراتیک اجتماعی، خود را بمثابه آزادی فعالیت اقتصادی کاپیتالیستی برملا می سازد.

2-ایده «برابری شهروندان»

ایده برابری شهروندان، بمثابه برابری صاحبان کالا نمودار می گردد.

3-ایده «برادری همه انسان ها»

ایده برادری همه انسان ها، بمثابه جنگ همه بر ضد همه از آب در می آید.
همراه با بورژوازی، طبقه نوینی بنام پرولتاریا پا به عرصه می نهد. بورژوازی و پرولتاریا دو طبقه اصلی جامعه سرمایه داری اند. پرولتاریا، از همان آغاز پیدایش خویش، بر ضد استثمار سرمایه داری وارد مبارزه شد. مبارزه پرولتاریا، نخست به صورت قیام های خودپو با مطالبات اقتصادی بوده، ولی پس از تشکیل جنبش کارگری، پرو لتاریا بمثابه نیروی سیاسی مستقل بر ضد طبقه بورژوازی و دولت بورژوائی وارد عمل می شود. مبارزه طبقه کارگر، ببرکت کمونیسم علمی تدوین شده از سوی مارکس و انگلس، آماج علمی مستدل کسب کرد.
در نظام سرمایه داری، طبقه سرمایه دار که اقلیت کوچکی را تشکیل می دهد، مالک وسایل تولید است، در حالی که اکثریت جمعیت کشور که عمدتا از پرولتاریا و نیمه پرولتاریا تشکیل می یابد، سلب مالکیت شده و فاقد وسایل تولید است و به سبب موقعیت اجتماعی خود مجبور به فروش نیروی کار خود و تولید ثروت برای طبقات اجتماعی حاکم است. توسعه تولید سرمایه داری سبب می شود که میلیون ها کارگر در کارخانجات صنعتی متمرکز شوند و روند کار و تولید اجتماعی گردد، ولی ثمرات تولید را سرمایه داران تصاحب می کنند. با این تضاد اصلی نظام سرمایه داری، یعنی تضاد میان خصلت اجتماعی تولید و فرم خصوصی ـ کاپیتالیستی تصاحب ثمرات کار، که خود را، قبل از همه، در هرج و مرج تولید نمودار می سازد، راه برای پیدایش بحران های اقتصادی عمیق سیکلی (دوره ای) ، جنگ ها و مبارزات طبقاتی باز می شود.
مناسبات تولیدی سرمایه داری که در دوره آغازین کاپیتالیسم راهگشای توسعه پیشرفتمند سریع نیروهای مولده بوده اند، به سدی در راه توسعه بعدی نیروهای مولده بدل می شوند. تراکم و تمرکز تولید و سرمایه در نظام سرمایه داری از سوئی به ثروتمندتر شدن سرمایه داران منجرمی شود، که تعدادشان بطور روزافزون کاهش می یابد ولی قدرت اقتصادی و سیاسی شان غول آساتر می گردد و از سوی دیگر به وخامت هرچه بیشتر وضع طبقه کارگر و به خانه خرابی روز افزون توده های مولدین کوچک می انجامد. تضادهای رشد یابنده که بطور مداوم شدت می یابند، موجب نا خشنودی توده های تحت استثمار و ستم نسبت به نظام سرمایه داری می شوند. تعداد طبقه کارگر و آمادگی اش به پیکار رشد می کند و مبارزه طبقاتی بر ضد نظام سرمایه داری اوج می گیرد.
تضاد لاینقطع میان نیروهای مولده و مناسبات تولیدی، شرایط و امکان انقلاب سوسیالیستی و جایگزینی مناسبات سرمایه داری بوسیله مناسبات تولیدی سوسیالیستی را پدید می آورد. طبقه کارگر به سبب موقعیت اجتماعی خود طبقه انقلابی قاطع و پیگیری است. طبقه کارگر گورکن جامعه سرمایه داری و معمار جامعه سوسیالیستی است.
طبقه کارگر در مبارزه بر ضد سرمایه داری سازمان می یابد، تشکل های طبقاتی و احزاب سیاسی خود را بوجود می آورد و بر ضد بورژوازی وارد مبارزه اقتصادی، سیاسی و تئوریکی می شود.
طبقه کارگر در این میان، نه فقط نماینده منافع خویش، بلکه همچنین نماینده منافع همه زحمتکشان جامعه است.  طبقه  کارگر به مرکز رهبری کلیه نیروهائی بدل می شود که بر ضد سرمایه داری مبارزه می کنند.

II-سرمایه داری انحصاری (امپریالیسم)

سرمایه داری در اوایل قرن بیستم، وارد مرحله امپریالیسم می شود. بورژوازی انحصاری حاکم کلیه دستاوردهای مترقی انقلاب بورژوائی را عمدتا به گور می سپارد. استثمار انسان ها تشدید می شود و به حد اعلای خود می رسد. با جنگ های امپریالیستی و ستم و سرکوب کولونیالیستی ( استثماری)، میلیون ها انسان نابود می شوند و دموکراسی بورژوائی جای خود را به ارتجاع سیاسی می دهد.
 
فساد اخلاقی و فرهنگی و تهدید بشریت با بمب های اتمی وسایل عمده مبارزه سرمایه داری در حال زوال اند. بورژوازی انحصاری می کوشد به کمک سرمایه داری انحصاری ـ دولتی به الزامات اجتماعی و علمی ـ فنی نوین عصر حاضر پاسخ دهد. ولی کلیه اقدامات آن نشان می دهند که سرمایه داری، امروزه در هیچ کدام از عرصه های اجتماعی قادر به حل تضادهای موجود نیست و گذار به سوسیالیسم و کمونیسم برای حل این تضادها ضروری و اجتناب ناپذیر است.

سرمایه داری انحصاری ـ دولتی

سرمایه داری انحصاری ـ دولتی عبارت است از اتحاد قدرت انحصارات با قدرت دولت بورژوائی و در پیوند با آن، مداخله بلاواسطه دولت در اقتصاد و تبدیل دولت به نماینده مستقیم بورژوازی انحصاری در رهبری جامعه. سرمایه داری انحصاری ـ دولتی در دوران امپریالیسم پا به عرصه وجود می نهد و امروز در مهمترین کشورهای امپریالیستی ( ایالات متحده آمریکا، آلمان، فرانسه، انگلستان ) به طور کامل تشکیل یافته است. علل اصلی پیدایش سرمایه داری انحصاری ـ دولتی به شرح زیرند:

1- تشدید تضاد اصلی جامعه سرمایه داری به سبب رشد شتابان اجتماعی شدن تولید سرمایه داری.

2- دشوارتر شدن حل مسئله بازار.

3- بحران های اقتصادی پی در پی.

4- نظامی کردن اقتصاد.

5- تشدید مبارزه طبقاتی در کشورهای سرمایه داری.

6- مبارزه سیستم جهانی سرمایه داری بر ضد سیستم جهانی سوسیالیستی.

*****

کلید فهم توسعه سرمایه داری انحصاری ـ دولتی در عملکرد همگام تضادهای اقتصادی و سیاسی است:

I- به لحاظ اقتصادی

سرمایه داری انحصاری ـ دولتی، بلحاظ اقتصادی به معنی درجه عالی تر انحصاری کردن است.

II- به لحاظ سیاسی

 سرمایه داری انحصاری ـ دولتی، بلحاظ سیاسی به معانی زیرین است:

1- سرمایه داری انحصاری ـ دولتی به معنی بگور سپردن دمکراسی است.

2- سرمایه داری انحصاری ـ دولتی به معنی روی آوردن هرچه شدیدتر به فرم های علنی دیکتاتوری و میلیتاریسم (نظامیگری) است.
III
- به لحاظ ایدئولوژیکی

سرمایه داری انحصاری ـ دولتی بلحاظ ایدئولوژیکی به معنی تشکیل ایدئولوژی دولتی  ای است، که از گرایشات زیرین تشکیل می یابد و هسته مشترک آنها را آنتی کمونیسم (کمونیسم ستیزی) تشکیل می دهد:

1- ناسیونالیسم

2-  کوسموپولیتیسم ارتجاعی (جهان وطنی ارتجاعی)

3- روانشیسم (انتقام جوئی)

4- شووینیسم و غیره
سرمایه داری انحصاری ـ دولتی ماهیتا ضد ملی است. فونکسیون اصلی سرمایه داری انحصاری ـ دولتی عبارت است از وسعت بخشیدن هرچه بیشتر به قدرت اقتصادی و سیاسی بورژوازی انحصاری و همزمان با آن، ممانعت از گذار به سوسیالیسم.

IV-شاخص های ماهوی سرمایه داری انحصاری ـ دولتی

ماهیت سرمایه داری انحصاری ـ دولتی را می توان در اقدامات و عوامل زیرین مشاهده کرد:

1- در تقسیم درآمد ملی به نفع انحصارات از طریق بودجه دولتی

2- در وجود کارخانجات دولتی و بانک های دولتی

3- در مداخله دولت در مبارزه برسر میزان دستمزد به نفع سرمایه مالی

4- در «برنامه های کمک» دولتی و «نقشه های» دولتی برای رشته های اقتصادی منفرد و برای کل اقتصاد و غیره.

*****

سرمایه داری انحصاری ـ دولتی در فرم «انتگراسیون» (همپیوندی) (مثلا همبود اقتصادی اروپا)، بمثابه قدرت سرمایه داری بین المللی عمل می کند. بورژوازی انحصاری می کوشد از طریق شرکت دادن دولت در حیات اقتصادی و با استفاده از امکانات چند جانبه دولت به اهداف زیر جامه عمل پوشاند:

1- روندهای عینی خود پوی مؤثر در سرمایه داری را منظم سازد.

2- از حدت تضادهای ملتهب بکاهد و آنها را خاموش سازد.

3- جنبش کارگری و تأثیرات روزافزون سوسیالیسم را نابود سازد.
 
سرمایه داری انحصاری ـ دولتی اگرچه فرم های اقتصاد سرمایه داری و فرم های حرکت تضادهای آن را تغییر می دهد، ولی نه تنها سرمایه داری را از بین نمی برد، بلکه تضادهای اقتصادی، اجتماعی وسیاسی آن را تشدید می کند.سرمایه داری انحصاری ـ دولتی به تعمیق تضادهای لاینحل موجود میان سرمایه مالی(که دولت را زیر فرمان خود دارد)  و خلق می پردازد. این تضاد شالوده عینی وحدت مبارزاتی طبقه کارگر با کلیه نیروهای ضد انحصاری را تشکیل می دهد.
تضادمندی درونی سرمایه داری انحصاری ـ دولتی عبارت از این است که آن، سیستم سرمایه داری مبتنی بر مالکیت خصوصی بر وسایل تولید را با وسایلی تحکیم می بخشد که سرمایه داری را بسوی انحلال سوق می دهند:
سرمایه داری انحصاری ـ دولتی از سوئی قدرت سرمایه را تقویت می کند و از سوی دیگر آن را به سوی گور سوق می دهد و سوسیالیسم را بطور مادی تدارک می بیند. توسعه سرمایه داری انحصاری ـ دولتی، در مجموع، بیانگر فرتوتی شیوه تولید سرمایه داری و زوال روز افزون آن است.


نشر نخست: دائره المعارف روشنگری

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter