نویدنو:08/01/1390  

 

 نویدنو  08/01/1390

 

 

بحران لیبی

امپریالیسم بمباران های «دموکراتیک» بعدی راتدارک می بیند!

برگردان میم حجری

 

جماهیرعربی بزرگ سوسیالیستی خلق لیبی

کشوری عربی در آفریقای شمالی است

کشور لیبی با مساحتی در حدود 1.757.000 کیلومترمربع، خط ساحلی 1.770کیلومتر،چهارمین کشورپهناور قاره آفریقا و هفد همین کشور پهناور جهان است

جمعیت: 6.173.579(سال 2008)نفر

نرخ رشد جمعیت 2.22 در صد (2008)

 

بحران عمومی جهانشمول سرمایه داری و دستیابی استراتژیک به منابع نفت و گاز اقتصادهای ملی حاشیه ای خاور میانه و نزدیک را بشدت به لرزه در آورده است.

بحران عمومی سرمایه داری توده های تهیدست را به جنبش آورده و همزمان، رقابت موجود میان قدرت های امپریالیستی را از نو تشدید کرده است.

فرانسه و انگلستان به حمله مستقیم مصمم اند و ایتالیا ، امپریالیسم کوچولوتر پایگاه های نظامی در اختیار آنها قرار می دهد و به بسیج نیروهای دریائی، هوائی و زمینی می پردازد.

ارزیابی دقیق حوادث در لیبی هنوز زود است.زیرا وضع هنوز در هم بر هم و مبهم است.

آنچه از هم اکنون عیان است، عبارت از این است که زمینه برای مداخله نظامی امپریالیسم غرب زیر سرپوش «مداخله هومانیستی» آماده می گردد.

حکومت قذافی ظاهرا آخرین نفس هایش را می کشد.

همبود سرمایه داری بین المللی برای تسخیر مجدد مناطق از دست داده و بویژه مناطق نفت خیز کلیه حربه های حقوقی (دادگاه بین المللی جانیان جنگی)، اقتصادی (محاصره اقتصادی، تحریم اقتصادی، مسدود کردن دارائی خارجی) و سیاسی از قبیل قطعنامه سازمان ملل متحد (1973) را تیز کرده است که ممنوعیت پرواز بر فراز لیبی را نیز در بر دارد.

اینها همه مقدمات لازم برای مداخله نظامی همه جانبه اند که بنا بر الزامات تاکتیکی از هوا، دریا و زمین به مرحله اجرا در خواهد آمد.

اما علیرغم ابهام کنونی می توان برای درک اوضاع لیبی سه نکته مهم زیر را مورد بحث و بررسی قرار داد:

 

نکته اول

شورش در بنغازی و دیگر شهرهای سیرنیکا و مناطق جنوب تریپولی تناسب قوای تحمیلی میان طایفه قذافی و سایر طوایف را بهم زده است، طوایفی که از چهل سال پیش تحت دیکتاتوری سیاسی و اقتصادی قذافی قرار داشته اند.

شعار استقلال که از سوی بورژوازی طایفه سیرنیکا و فضان داده می شود، نشاندهنده این نارضایتی دیرمان است.

آنها سرسختانه خواهان تحت کنترل گرفتن درآمد نفت اند، که تا چند هفته قبل حق بی چون و چرای دیکتاتور «سبز» تلقی می شد.

تصادفی نیست که اولین اعتراض ها در شرق لیبی آغاز و به تشکیل حکومت موقت منجر گشته است.

حکومت موقت موظف شده است تا منابع نفت را تحت کنترل خویش گیرد و استفاده و استخراج بوسیله شرکت های بین المللی را تضمین کند.

ثبات پیشین تنها به زور سرنیزه متکی بود.

قذافی و پسرانش، کنترل ارتش، پلیس و نیروی هوائی و نیز کنترل منابع نفت و مدیریت شرکت های ملی نفت و گاز را بدون محدودیتی  به عهده داشته اند.

مبالغی از این درآمد نفت را، بسته به مصلحت روز، به رؤسای طوایف متحد و تحت فرمان خویش می دادند تا امنیت «رئیس» را تامین نمایند.

این توافق اکنون لغو شده است.

طوایف بزرگتر از قبیل وارفلا که مناطق جنوب تریپولی را تحت کنترل خویش دارد، پیش از این سرپیچی را آغاز کرده بود.

در سال 1993 میلادی در اثنای محاصره اقتصادی در رابطه با انفجار هواپیمای لاکربی، کودتائی در لیبی صورت گرفت که بوسیله قذافی بی رحمانه سرکوب شد:دهها تن از کودتاچیان در ملأ عام تیرباران دشند و بیش از دویست تن زندانی گشتند.طایفه سویا که در منطقه میان ترپولی و بنغازی زندگی می کند، طوایف میسوتا و ابولیال که منطقه لوله های نفت در شرق سیرنیکا را تحت کنترل دارند،، ابتکار عمل را در راس اعتراضات به دست گرفته اند، تا به ماجرای چهل ساله خاتمه دهند.

اکنون همه طوایف واحدهای مسلح دارند و به اسلحه های سبکی که از پادگان ها به غارت برده اند مسلح شده اند.

بحران لیبی در حال حاضر، فرم یک جنگ داخلی میان طوایف و یا بهتر است بگوئیم میان فراکسیون های بورژوائی را به خود گرفته است که سودای بدست گرفتن کنترل اقتصادی و سیاسی کشوری را در سر می پرورانند که پس از نیجریه دومین کشور صادر کننده نفت در قاره آفریقا ومقام دوازدهم جهان را دارد.

نکته دوم

نکته دوم به امکان به هم خوردن تناسب قوا در خاورمیانه سرشار از انرژی و پیامدهای آن مربوط می شود.

بی دلیل نیست که ایالات متحده با پشتیبانی فرانسه و انگلستان تصویب قطعنامه سازمان ملل متحد را پیشنهاد کرده است.

هدف ایالات متحده آمریکا این است که ریسک مداخله نظامی در لیبی را به تنهائی بگردن نگیرد.نگرانی امپریالیست ها فقط از باب آینده نفت و گاز لیبی نیست.

منابع نفت و گاز لیبی مهم اند، ولی در تقسیم بین المللی انرژی نقش تعیین کننده ای ندارند.

نگرانی اصلی امپریالیست ها ناشی از گسترش بحران به سراسر شبه جزیره عربستان (عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین، عمان، قطر، کویت و یمن) است.

باد شورش در یمن، عمان و بحرین در نزدیکی های عربستان سعودی ـ بمثابه بزرگترین کشور صادر کننده نفت به ایالات متحده آمریکا ـ وزیدن گرفته است.

اگر توفان شورش به ریاض (عربستان سعودی) برسد، شرایطی پدید خواهد آمد که دیگر با توسل به مانور نظامی، تهدید پسیکولوژیکی و فشار سیاسی قابل حل و فصل نخواهد بود.

وقتی مسئله صدور نفت از خاور نزدیک به میان آید، هر گونه شوخی پایان می یابد.امپریالیسم آمریکا هم اکنون درگیر در دو جنگ هنوز ناتمام است.علاوه بر این در مبارزه سرسختانه ای برای تضمین خرید و حمل طلای سیاه از آسیای مرکزی به سواحل دریای مدیترانه گرفتار است.امپریالیسم آمریکا در صورت بروز شرایط بحرانی در بنادر عربی بی درنگ از قدرت نظامی خویش استفاده خواهد کرد.

هنوز به طورموقت دست نگه داشته است.

اما جمهوری خلق چین که اکنون در نیجر، نیجریه، سودان و چاد حضورجدی دارد، فقط تماشاچی نخواهد بود.در حال حاضر صدها هزار نفر به سبب جنگ میان جناح های رقیب حاکم و بازی بین المللی امپریالیست ها از یار و دیار خود دل کنده و در حال فرارند.

نکته سوم

نکته سوم به تأخیر در تصویب قطعنامه (1973) سازمان ملل متحد و اختلاف نظر در مورد آن مربوط می شود.از 15 عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد، 10 دولت رأی موافق داده اند وبقیه یعنی چین، روسیه، هندوستان، برزیل و آلمان رأی ممتنع.این مسئله به هیچ وجه تصادفی نیست.مسئله فقط 1.5 میلیون بشکه نفت روزانه از لیبی نیست.بلکه مسائل زیر نیز مطرح اند:

1-مسئله بر سر نقش فرانسه و ایتالیا در منطقه دریای مدیترانه است.

2-مسئله نیات امپریالیسم انگلیس و آمریکا ست.

3-مسئله کل خاورمیانه و ذخایر انرژی آن است.

4 – بحرین

در بحرین، کشور کوچک، ولی سرشار از نفت، جنگ داخلی میان اهل تسنن (که 30 در صد جمعیت کشور را تشکیل میدهد، زمام قدرت را بدست دارد و از درآمد نفت بهره مند است) و اهل تشیع که 70 درصد جمعیت کشور را تشکیل می دهد و صناری از درامد نفت دریافت نمی کند، شعله می کشد.در این اختلاف خونین که ریشه اقتصادی دارد، مبارزه میان بورژوازی سنی و همبود مذهبی شیعی در جریان است.

پشت سر این اختلاف خونین دو قدرت امپریالیستی منطقه قرار دارند: ایران شیعه و عربستان سعودی وهابی ـ سنی که در سکوت بین المللی شگفت انگیزی به تاخت و تاز نظامی عظیمی در بحرین دست زده است تا بدین طریق از متحد ضد ایرانی خود در منطقه پشتیبانی کند.

5 - قطر

در قطر نیز همان اختلاف بحرین در جریان است.با این تفاوت که پشت سر این اختلاف دو قدرت امپریالیستی منطقه، یعنی ایران شیعی و ترکیه سنی ایستاده اند.همه این حوادث در متن تشدید تشنج رخ می دهند.

6-یمن

در یمن، صالح بدون کوچکترین تأملی تظاهر کننده ها را به گلوله می بندد ودهها تن از آنان را به قتل می رساند.

7 - عمان

وضع عمان نیز آیستن تشنج است.

8 - عربستان سعودی

در عربستان سعودی تمایلات ضد سعودی کماکان وجود دارند.

با توجه به این وضع، هر جبهه امپریالیستی باید از منافع فوری و آتی خود به دفاع برخیزد.

امپریالیسم آمریکا، فرانسه و انگلستان در جبهه ای و روسیه، چین، هندوستان، برزیل و آلمان در جبهه دیگر.اینجا مسئله ذخایر انرژی ئی است، که 65 در صد نیاز جهان را بر طرف می کند.

از این رو ست که در مسئله لیبی جنبه دیگری نیز وارد عمل می شود.نگرانی اصلی امپریالیسم آمریکا (و نه فقط آن) از بهم خوردن ثبات درعربستان سعودی است، که کشور اصلی صادر کننده نفت و انرژی محسوب می شود.

نقشه واشنگتن این است که کنترل قذافی را به عهده ناتو بگذارد که لگامش دست فرانسه و انگلستان باشد، تا قوای خود را برای روز مبادا در اختیار داشته باشد، تا اگر احیانا در شبه جزیره عربستان جبهه جدیدی باز شود، بتواند وارد عمل شود.

9 - طبقه کارگر

طبقه کارگر لیبی اگر همچنان مجذوب تریبالیسم (تعلقات طایفه ای) بماند و زیر پرچم اوپورتونیستی اوپوزیسیون بورژوائی سینه زند و شعارهای «آزادی» و «دموکراسی» را بر لب راند، رهائی اش محال خواهد بود.این «آزادی»و«دموکراسی»پایگاه سیاسی وایدئو لوژیکی  مؤثرتری برای استثمارو سرکوب طبقه کارگر خواهد شد.

هم مبارزات طایفه ای و بورژوائی و هم دینامیسم مخرب امپریالیسم حریص ریشه های عمیق دارد.اگر طبقه کارگر سیستم اقتصادی را که همچنان تحت نام سرمایه داری فاجعه می زاید، زیر علامت سؤال قرار ندهد، قادر به شکستن طلسم شیطانی بحران و جنگ نخواهد بود.

این مسئله در مورد مناطق بحرانی دیگر در منطقه نیز صادق است.اگر مبارزه به «پیشبرد دموکراسی» محدود شود، سمتگیری ضد کاپیتالیستی غیرممکن خواهد گشت.

چنین خط مشی ئی به پیروزی این و یا آن جناح بورژوازی و پیوستن به یکی از دو جبهه امپریالیستی و بازیچه دست بازی های بین المللی گشتن منتهی خواهد شد.

اگر در صحنه سیاسی خاور نزدیک احیای مبارزه طبقاتی و تشکیل سازمان انقلابی صورت نگیرد، یا در به همان پاشنه خواهد گشت و یا چه بسا حمام خون امپریالیستی دیگری پدید خواهد آمد.

 

سرپشمه : http://gis.blogsport.de 21 مارس 2011 

 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

 

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter