نویدنو:13/11/1389                                                                    صفحه قابل چاپ است

 

 نویدنو  13/11/1389

 

  

" نه این توطئه را سر باز ایستادن نیست" 

 پدرام علوی  

 در هامش مصاحبه آقای باقرمومنی با تلویزیون بی بی سی

پاسخ این سوال: آیا فردی نظیرمن،علاقه مند به چپ، که هیچ گونه وابستگی تشکیلاتی به هیچ یک از گروه های سیاسی نداشته و ندارد، می تواند در مورد مسائل سیاسی اظهار نظر نموده وتراوشات ذهنی خودرا مطرح نماید؟ به دو دلیل مثبت است. اولاً زندگی افراد خواه نا خواه متاثر از سیاست های حاکم بر جامعه است. ثانیاً طرح چنین سوال هایی ممکن است در انکشاف سایه روشن های سیاسی جامعه موثر ومفید واقع باشد.

  دوش تامل ایام گذشته می کردم ودر حالت خواب وبیداری، سنگ سراچه دل به الماس آب دیده می سفتم و پرسشهایی را در مورد وضعیت نیروهای چپ در ذهنم مرور می کردم: در حالی که کشور ما دوران حساس وپر التهابی در زمینه دگردیسی اجتمایی را تجربه می کند وبر خلاف دوران مشروطه وانقلاب 57، نیروهای مذهبی جذبه بسیج توده مردم را تا حدودی از دست داده اند، چرا نیروهای چپ ایران به جای وحدت به سمت کثرت در حرکتند؟ چرا همه گروه های چپ در تئوری از اتحاد ویگانگی سخن می رانند ولی درعمل به نتیجه ملموسی منتهی نمی شود؟ آیا بیماری گروه گرایی(سکتاریسم) وقدرت طلبی مانع این امر است؟ آیا تبلیغات دشمنان چپ چنان موثر ونیرومند است که توانسته ذهنیت آنهارا مغشوش و از متحد شدن آنها با انواع ترفندها از جمله بازی با کلمات وایراد گیری های بنی اسرائیلی از یکدیگر، ممانعت بعمل آورد؟ چرا حزب توده ایران در حیات 70 ساله خود، که از منافع طبقه کارگر ایران دفاع کرده ودر فراز ونشیب های تاریخی، هر موقع اشتباهی در تاکتیک های خود مرتکب شده، در جهت اصلاح آن بر آمده، مورد غضب بعضی از مدعیان چپ قرار دارد؟ آیا این مدعیان چپ تضعیف حزب توده ایران را به نفع طبقه کارگر ایران ارزیابی می کنند؟ آیا اگر افرادی نظیر من به یاری این مدعیان چپ شتافته ودر تضعیف حزب توده ایران با آنها همراهی کنیم،آنها قادر به ایجاد حزب چپ دیگری که بتواند رسالت تاریخی این حزب را انجام دهد، می باشند؟ آیا اگر ایرادات وارده این مدعیان چپ در حزب توده ایران مرتفع شود، حاضرند به صفوف این حزب پیوسته ونظیر دهه 20، در کشورمان یک حزب نیرومند چپ داشته باشیم و مردم مشتاق حقیقت در وادی چپ را سرگردان وگیج نکرده وآنها را یکراست بسوی حزبی که از منافع کارگران وزحمتکشان جامعه دفاع می کند، رهنمون سازیم؟ گروه های مختلف چپ با چه متدی میتوانند بسوی وحدت گام بردارند؟ آیا با اعمال سیاست حذف وتضعیف سایر گروه ها وتقویت خود به عنوان یگانه آلترناتیو چپ ویا اتخاذ سیاست همگرایی وهمسویی با سایر گروه ها، ادغام ونزدیک سازی اندیشه ها به یکدیگر به این هدف نزدیک شوند؟ آیا سمپات ساده یک حزب نیرومندوتاثیرگذار چپ بودن که قدم هایی در حل مشکلات طبقه کارگر بر دارد، شرافتمندانه تر از رهبر یک  گروه وسازمان ضعیف، نا کارآمد وغیر موثر در تحولات جامعه بودن، نمی باشد؟ 

        ناگهان مصاحبه آقای باقر مومنی با تلویزیون بی بی سی، رشته تفکراتم را قطع و مرا از عالم رویا به جهان واقعی کشانید. تلویز یون بی بی سی مدتی است که بصورت سریالی با افرادی که خود را چپ معرفی می نمایند مصاحبه کرده واز طریق آنها سمپاشی های فرسوده،نخ نما وپوسیده خودرا بر علیه حزب توده ایران ترویج می دهد. جالب است حرفهای همگی آنها در یک راستا بر نامه ریزی شده که وجه مشترک آنها تبلیغ بر علیه حزب توده ایران می با شد.

   نگارنده این سطور در پاسخ مصاحبه آقای علی کشتگر مطالبی را نوشته وسوالاتی را از مصاحبه شونده محترم جهت تنویر ذهن خود طلب نمودم ولی تا کنون پاسخی از ایشان دریافت نکردم. البته به نظر اینجانب آنها پاسخی به این سوالات ندارند بلکه با توجه به خوان گسترده امکانات تلویزیون بی بی سی که در برابر شان باز شده است، وظیفه خود در زمینه تبلیغ علیه حزب توده ایران را به انجام می رسانند. ضمن درج مجدد مقاله وسوالات خود از آقای علی کشتگر، پرسشهایی را نبز از آقای باقر مومنی در رابطه با مصاحبه شان با تلویز یون بی بی سی مطرح می نمایم.

1-   آیا دولت سوسیالیستی شوروی در راستای ریشه کنی فقر،فساد، بیکاری وبطور کلی تامین منافع اکثریت مردم بهتر عمل می کرد ویا حکومت سرمایه داری بعد از شوروی؟ به این دلیل این سوال را صراحتاً از جنابعالی می پرسم که شما هر موقع زبان در کلام می چرخانید بر علیه اتحاد شوروی سوسیا لیستی سابق سخن می رانید ولی حد اقل اینجانب مشاهده نکرده ام یک کلمه بر علیه حکومت 20 ساله سرمایه داری در آنجا و فجایعی که بعد از شوروی بر سر مردم آن دیار آمده است به زبان آورید.

2-  در مصاحبه فرمودیداز سال 1335، بخاطر اینکه حزب توده ایران سر سپرده شوروی بود وتمام دستورات را از آنها می گرفت، تصمیم گرفتید که راهتان را از آن جدا کنید. اگر این فرمایش شما را حمل بر صحت بگیریم، الان که حزب توده ایران سر سپرده شوروی نمیباشد، پس اکنون چرا در کنار حزب توده ایران نیستید؟ از این پارادوکس نمی شود نتیجه گرفت که کلام اول شما کاملاً کذب ودروغ است؟ آیا اگر روزی وروزگاری حزب توده ایران سر سپرده امپریالیزم آمریکا واقمارش قرار گیرد،بازهم جنابعالی وشرکا در مصاحبه با بی بی سی بر علیه آن تبلیغ خواهید فرمود ویا در آن روز این حزب را در آغوش گرم خود جا ی خواهید داد؟

3-    یکی دیگر از سوالاتی که همیشه دغدغه فکری است، عبارت از این است که چرا در طول تاریخ حیات حزب توده ایران، افرادی که با این حزب مخالفت و در مخالفت خود عناد داشته اند، سرانجام  از محافل امپریالیستی نظیر تلویزیون بی بی سی وانواع واقسام نهادهای با نام وبی نام آنها سر در می آورند؟

                                                                        پدرام علوی  بهمن 1389

 

 

تشدید تبلیغات بی بی سی برعلیه حزب توده ایران

              با آغار فرو پاشی مالی در نظام سرمایه داری و ایجاد بحران در بنیاد های سیاسی، اقتصادی، ایدئولوژیک و چشم انداز تیره و تاریکی که سرمایه داری با عملکرد خود در زمینه ایجاد فقر، تشدید اختلاف طبقاتی فزاینده و فاجعه زیست محیطی در جهان ایجاد نموده است، نظام سرمایه را در تکاپوی پیشگیری از گسترش اندیشه هایی که عملکرد آن را به چالش می کشد، وادار کرده است.  نظام سرمایه داری، تعمیق و گسترش جنبش های کارگری را خطری بالقوه تهدید آمیز به منافع خود در جهان می داند بطوریکه حرکتی هماهنگ و سراسری  در سطح جهان با ایجاد محدودیت و غیر قانونی کردن احزاب کمونیست و کارگری در بعضی از کشورها گرفته تا تشدید تبلیغات رسانه ای بر علیه آنها آغاز نموده است.

          تلویزیون بی بی سی نیز که یکی از طلایه داران رسانه های امپریالیستی، در راستای صیانت و بقای نظام سرمایه داری در جهان با سرمایه دولت انگلیس فعالیت میکند، نمی تواند مستقل ازاین قافله عمل نماید. تدقیق در عملکرد تلویزیون بی بی سی،  تشدید فعالیت تبلیغاتی این رسانه امپریالیستی، در راستای تضعیف جنبش کارگری در ایران که پرچمدار راستین آن را در قامت حزب توده ایرن می یابد، به سهولت با توجه به مصاحبه هائی که این تلویزیون با مخالفان این حزب معمول میدارد، قابل مشاهده است.

          تلویزیون بی بی سی که با اتاق فکر نظام سرمایه داری هدایت می شود، به خوبی آگاه است که اگر بخواهد خود مستقیماً بر علیه حزب توده ایران (با توجه به شناختی که مردم ایران از ماهیت فعالیت آن دارد  و این ماهیت به واسطه حزب به مردم شناسانده شده است) تبلیغ نماید، کارگر نخواهد افتاد.  لذا با ترفندی زیرکانه، اغلب از عناصری که خود را چپ معرفی می نمایند (نظیر علی کشتگر ودیگران ) مصاحبه کرده و از طریق آنها سم پاشی های فرسوده و کهنه خود را مبنی بر اینکه حزب توده ایران نفوذ معنوی در بین مردم ندارد و یا حزب وابسته به شوروی و مجری سیاست های آن در ایران بود و ...... را القا می کنند.

          نگارنده این سطور نه حرفی با بی بی سی دارد نه میتواند داشته باشد ولی پاسخ سوالات چندی را از این هموطنان مصاحبه شنونده خویش، جهت روشن گری ذهن خود طلب می نماید ؟

1)   اگر حزب توده ایران در نزد توده مردم منفور است و نفوذ معنوی در بین مردم ایران ندارد،  پس چرا شما ها  و تلویزیون بی بی سی (که بر اساس شنیده ها هر ساعت آن پنج هزار دلار هزینه میبرد) وقت شریف و گرانبهای تان را صرف تبلیغ بر علیه آن می کنید ؟ آیا این کار با عقل سلیم سازگار است ؟

 

2) اگر حزب توده ایران وابسته به شوروی و مجری سیاست های آن در ایران بود، الان که این وابستگی وجود خارجی ندارد ، پس چرا بازهم فوبیای حزب توده هراسی در شما ها از بین نرفته است ؟

3) چرا اینهمه گروه های چپ که در ایران وجود دارند ، بی بی سی یک کلمه بر علیه آنها تبلیغ نمی کند ؟ آیا هیچ کدام از آن گروه ها در دراز مدت برای منافع انگلستان  خطر محسوب نمی شوند ؟

4) چرا از زمان شروع بحران اقتصادی در غرب، تبلیغات جهانی رسانه های سرمایه داری بر علیه احزاب کارگری و علیه حزب توده در ایران تشدید شده است.  بطوریکه این قبیل مصاحبه ها در تلویزیون بی بی سی افزایش سرسام آوری یافته است ؟

5) چرا شما مصاحبه شنونده ها بر اساس تجربیات تاریخی، درون هر سازمانی که فعالیت می کنید وقتی تعداد طرفداران تان به بیش از 10 نفر میرسد، انشعاب کرده و گروهک جدیدی را تشکیل می دهید ؟  آیا معتقد هستید هرچه تعداد احزاب و سازمان های چپ بیشتر شود ، طبقه کارگر ایران می تواند زودتر به مطالبات خود دسترسی پیدا کند ؟

6- آیا تلویزیون بی بی سی در صورت آگاهی از این مسئله که شما در مصاحبه تان بر علیه حزب توده ایران تبلیغ ودر راستای پیشبرد سیاستهای جاری آن عمل نخواهید کرد، باز هم حاضر خواهد بود سخنان شما ها را پخش نماید؟ آیا این کار به یک بار امتحان کردنش نمی ارزد؟

7) آیا واقعا معتقد هستید که آفتاب همیشه پشت ابر باقی می ماند و مردم ایران همیشه در شناخت دوستان واقعی خود به خطا خواهند رفت ؟

   پدرام علوی  دیماه 1389

 

  

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter