نویدنو:20/09/1389                                                                    صفحه قابل چاپ است

 

 نویدنو  20/9/1389

 


 

آگراندیسمان-11

16آذر وچپ

57سال از واقعه 16آذر سال 1332می گذرد.واقعه ای که ریشه در یک دهه مبارزه نفس گیر نیروهای چپ وترقی خواه ایران دارد. حرکتی که شعار واستراتژی " اتحاد، مبارزه ، پیروزی " را در جامعه ایران وبرای دهه ها نهادینه کرد. 16آذر از جنبش چپ جدایی ناپذیر است . می توان آن را مصادره به مطلوب کرد ، اما نمی توان به قلب ماهیت تاریخی آن موفق شد . رژیم های شاه وشیخ  وچپ نمایان راست کردار در این راه بسیار کوشیده اند وباز هم خواهند کوشید. راز گشایی از واقعه 16آذر مبین مبارزه ای خستگی نا پذیر برای استقلال ، آزادی وعدالت اجتماعی است. تلاشی که تا همین امروز هم در نیمه راه خود به دست امپریالیسم وارتجاع  در تلاش مرگ وزندگی است . این تلاش البته در هر شرایطی با توجه به تناسب قوا، آهنگ وشتاب خود را داشته و دارد، اما بی وقفه وبا کوله بار تجاربی گرانقدر به راه خود ادامه می دهد.

در سالگرد این واقعه بهتر آن دیدیم که دیدگاه های چپ فرا روئیده سال ها پس از این واقعه را به داوری خوانندگان نویدنو بگذاریم. باشد که نقاط اشتراک ها وافتراق ها راهی برای ارزیابی واقع بینانه از توان چپ به دنیا آمده پس از این واقعه فرا رویمان بگذارد.

برجسته نمایی بیانیه ها همه جا از نوید نو است .

اعلامیه هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)

بیانیه ی کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران در مورد شانزده آذر

اعلامیه ی هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر) به مناسبت ۱۶ آذر

بیانیه کمیته مرکزی سازمان کارگران انقلابی ايران-راه گارگر

بیانیه‌ کمیته دانشجویی حزب دمکرات کردستان بمناسبت ۱۶ آذر

بیانیه جمعیِ ِجوانان و دانشجویان چپ‌ ایران در تبعید در آستانه ۱۶ آذر ۱۳۸۹

بیانیه دانشجویان سوسیالیست دانشگاه های ایران در آستانه 16 آذر روز دانشجو

 

 

اعلامیه هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)

اعلامیه به مناسبت سالگرد ۱۶ آذر

جنبش دانشجوئی پرچم مبارزه علیه استبداد را برافراشته نگه می دارد!

رژیم با کشتار، دستگیری، شکنجه، محاکمه فعالین سیاسی و اجتماعی و صدور محکومیت های سنگین می‏خواهد فضای گورستانی بر کشور حاکم کند. امروز مقابله با استبداد و برافراشته نگهداشتن پرچم مبارزه آزادیخواهانه و نشان دادن اینکه دانشگاه زنده است، هم‏چنان به عنوان مسئله مبرم در مقابل جنبش دانشجوئی قرار دارد.

دانشگاه و جنبش دانشجوئی خار چشم دولت کودتا است. دولت کودتا در یکسال گذشته از تمام ابزارها برای خاموش کردن صدای دانشجو و دانشگاهیان بهره گرفته است. در سال گذشته صدها تن از دانشجویان دستگیر و روانه زندان‏ها شدند. گفته می‏شود هم‏اکنون حدود ۸۰ فعال دانشجوئی در اسارتگاه‏های رژیم به سر می‏برند که در بی‏دادگاههای رژیم محاکمه و به زندان‏های سنگین محکوم شده‏اند.

در سال گذشته در دانشگاه‏های کشور فضای پادگانی گسترش یافت، حضور نیروهای امنیتی به طور قابل توجهی افزایش پیدا کرد، احضار دانشجویان برای بازجوئی به کارروزمره نهادهای حراست تبدیل گردید، دوربین‏های مدار‏بسته و دستگاه‏های شنود برای کنترل دانشجویان و استادان در برخی از دانشگاه ها نصب گردید، بسیاری از تشکل‏های دانشجوئی منحل اعلام شد، فضا برای یکه‏تازی تشکل‏های شبه نظامی بازتر شد، فعالیت‏های صنفی و سیاسی دانشجویان به شدت محدود گردید، ستاره‏دار شدن دانشجویان و محرومیت آن ها از تحصیل ادامه یافت و تهدید و احضار کمیته های انظباطی و حراست ابعاد وسیعی پیدا کرد. فشارها، شامل استادان دانشگاه‏ها هم گردید. عده‏ای از استادان برجسته علوم اجتماعی را به اجبار بازنشسته کردند، فعالیت علمی تعدادی از استادان را تعلیق نمودند، استادان را به خاطر بیان مواضع تحت فشار قرار دادند و فعالیت تشکل‏های صنفی و مستقل آن‏ها را محدود نمودند.

میزان فشار بر دانشگاه‏ها در یکسال گذشته از “انقلاب فرهنگی” بدینسو بی‏سابقه بوده است. این امر از یکسو به مهاجرت موج جدیدی از استادان و دانشجویان انجامیده و از سوی کاهش فعالیت دانشجویان را موجب شده است. با این وجود رژیم در تبدیل دانشگاه‏های کشور به گورستان سکوت شکست خورده است.

تحرکات دانشجویان در سالگرد ۱۶ آذر حاکی از ناکامی رژیم در دستیابی به اهدافش است. دانشجویان در سراسر کشور با انتشار اعلامیه و با برگزاری مراسم به حرکت درآمده‏اند تا به رژیم نشان دهند که دانشگاه زنده است و زنده خواهد ماند. دانشجویان در طی هفته های گذشته با شعارنویسی روی دیوارها، پخش تراکت‏ها، پوسترها، اعلامیه‏ها، تک‏برگ‏ها به چالش با فضای امنیتی و پلیسی دانشگاه ها برخاسته‏اند. تعدادی از فعالین جنبش دانشجوئی از اسارتگاه‏های رژیم نیز پیام فرستاده و بر ایستادگی در مقابل مستبدان تاکید نموده و گفته اند که ما “سر خم نکردیم و همچنان ایستاده ایم”.

امسال جنبش دانشجوئی پای دیگری هم در خارج از کشور پیدا کرده است. گروهی از دانشجویان همراه با فعالین سیاسی با انتشار فراخوان هائی به استقبال سالگرد ۱۶ آذر شتافته‏اند میخواهند با برگزاری تظاهرات و گردهمائی صدای آزادیخواهانه دانشجویان را به گوش جهانیان می‏رسانند.

دانشجویان مبارز!

رژیم با کشتار، دستگیری، شکنجه، محاکمه فعالین سیاسی و اجتماعی و صدور محکومیت های سنگین می‏خواهد فضای گورستانی بر کشور حاکم کند. امروز مقابله با استبداد و برافراشته نگهداشتن پرچم مبارزه آزادیخواهانه و نشان دادن اینکه دانشگاه زنده است، هم‏چنان به عنوان مسئله مبرم در مقابل جنبش دانشجوئی قرار دارد. این مبارزه در شرایط کنونی می‏توانند با خواست های مشخص دانشجویان و استادان پیوند خورد. خواست معرفی و محاکمه حمله‏کنندگان به کوی دانشگاه، آزادی تمام دانشجویان زندانی، بازگرداندن دانشجویان و استادان اخراجی، متوقف کردن تهدید‏ها، احضارها و محرومیت از تحصیل، بیرون ریختن نیروهای امنیتی و برچیدان نهادهای شبه امنیت از دانشگاه های کشور، توقف انحلال تشکل‏های مستقل دانشجوئی و به رسمیت شناختن فعالیت‏های صنفی و سیاسی دانشجویان و برداشتن دوربین های مدار بسته و دستگاه‏های شنود.

دانشجویان آزادیخواه!

سازمان ما همراه با شما دانشجویان سالگرد برگزاری ۱۶ آذر روز جنبش دانشجوئی و خاطره سه شهید این جنبش بزرگ نیا، قندچی و شریعت رضوی را گرامی می‏دارد و امیدوار است که مبارزات مردم ما برای تامین آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی به ثمر نشیند و کشور ما از یوغ استبداد مذهبی رهائی یابد.

هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)

۱۵ آذر ۱۳۸۹(۵ دسامبر ۲۰۱۰)

 

بیانیه ی کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران در مورد شانزده آذر

 

علیه اعدام، برای آزادی زندانیان سیاسی
شانزدهم آذر را گرامی بداریم!

بیش از نیم قرن پیش با ورود گارد ویژه شاه به دانشگاه تهران و به گلوله بستن دانشجویان، آتش مبارزه ای برافروخته شد که از آن روز تا به امروز "رقص شعله اش از هر کران پیداست". در آن روز یعنی در
۱۶ آذر ۱٣٣۲ سه تن از دانشجویان به نام های مهدی شریعت رضوی، احمد قندچی و مصطفی بزرگ نیا، در محوطه دانشگاه تهران با گلوله، به قتل رسیدند. هدف از این جنایت، ایجاد فضای ترس و ارعاب بر جامعه بود. کودتای ۲٨ مرداد و محاکمه دکتر مصدق در ۱۷ آبان، دیدار ریچارد نیکسون معاون رئیس جمهور آمریکا از ایران، یکروز پس از این محاکمه و تجدید رابطه با دولت استعماری انگلیس، احساسات مردم و خصوصا دانشجویان را جریحه دار و برانگیخته بود. دستگاه سرکوب شاه، قصد داشت تا در زمان حضور نیکسون در تهران، هیچ صدائی به اعتراض به گوش نرسد. با چنین هدفی، حکومت یورش به دانشگاه تهران را در دستور گذاشت و اقدام به آن وحشیگری نمود. اما این جنایت، سر برآوردن جنبشی را در پی داشت که نه تنها خواب از چشم حکومت شاه ربود، بلکه، بیش از سی سال است که جمهوری اسلامی را نیز آرام نگذاشته است.
از آن سال تا کنون، دانشگاه های کشورمان یکی از مراکز اصلی جوش و خروش علیه اختناق بوده اند. شاه رفت اما سیاست او در قبال دانشجویان ادامه یافت و وارثان او، امروز همان سیاست را خشن تر و گسترده تر، پی می گیرند. اکنون پس از
۵۷ سال، در هر ۱۶ آذر، دانشجویان از یکسو و حکومت از سوی دیگر بسیج می شوند. دانشجویان به میدان می آیند تا فریاد آزادیخواهانه خود را رساتر فریاد کنند و حکومت نیز با تمام قوا به مقابله برمی خیزد تا نگذارد هیچ صدائی به دادخواهی علیه استبداد به گوش مردم برسد. نفطه قوت حرکت دانشجویان این است که در طول سال های گذشته کوشیده اند شانزده آذر هر سال را با مهم ترین مسائل سیاسی، گره بزنند و به خواست ها و شعار های خود، رنگ و بوی حوادث آن سال را بدهند. بدون شک شانزده آذر امسال نیز ویژگی های خاص خود را خواهد داشت.
امسال، روز دانشجو در شرایط متفاوتی فرا می رسد. جامعه پس از انتخابات سال گذشته، تجربه جدیدی را از سر گذرانده است. جنبش اعتراضی علیه کودتای انتخاباتی، توانسته است سیمای جامعه را تغییر دهد. تضادها در بالا به اوج رسیده و بسیاری از سردمداران اصلی حکومت رو در روی هم قرار گرفته اند. رابطه حکومت با جهان تیره تر و موقعیت آن بسیار ضعیف تر و منزوی تر از همیشه شده است. تحریم و تشدید بحران اقتصادی، زندگی را بر مردم تنگ تر کرده است. در این میان، نگاه مردم هم به حاکمیت و هم به حقوق خود دستخوش تحولی اساسی شده است. در چنین شرایطی، جنبش دانشجوئی بیش از پیش فعال شده در نوک پیکان مبارزه علیه استبداد و برای آزادی قرار گرفته است. این جنبش طی دو سال گذشته، کوشیده است از هر فرصتی برای مبارزه استفاده کند. مشارکت تقریبا سراسری و گسترده دانشجویان در
۱۶ آذر سال پیش، متاثر از چنین شرایطی بود. با فروکش کردن اشکال اعتراضات خیابانی و یورش گسترده حکومت به فعالان جنبش، دانشجویان در مرکز تهاجم گسترده حکومت قرار گرفتند. در همین سالی که گذشت یورش به دانشگاه چنان وسیع و سرکوب بدان اندازه خشن صورت گرفت که اکنون بسیاری از فعالان سیاسی دانشگاه یا در زندانند و یا از دانشگاه اخراج شده اند و یا به شدت تحت کنترل قرار دارند. از این رو امسال، برگزاری روز دانشجو برای دانشجویان بسیار دشوارتر از پیش شده است. جمهوری اسلامی و در مرکز آن دستگاه ولایت به دلیل زیر سئوال رفتن مشروعیت اش توسط مردم، می خواهد به هر ترتیب جلوی حرکات اعتراضی مردم را سد کند. ۱۶ آذر یکی از روزهائی است که همیشه برای حکومت دردسر آفرین بوده است. به همین خاطر دور از انتظار نیست که برای کم دامنه کردن اعتراضات و مهار آن، بیش از هر سال نیرو بسیج کند. برای رژیم بسیار مهم است که روز ۱۶ آذر برگزار نشود. از اینرو، اهمیت دارد روز دانشجو به هر شکل که امکانپذیر است، در داخل و خارج کشور برگزار شود. در داخل کشور جمعی از فعالان دانشجویی دانشگاه های تهران طی اطلاعیه ای مواضع خود را چنین بیان داشته اند:
"برما دانشجویان آزادی خواه است که در روز
۱۶ آذر سکوت نکنیم و به انحا مختلف اعتراض خود را به استبداد نشان دهیم. بر مبارزین دانشجویی است که با توجه شرایط دانشگاه محل تحصیل خود برنامه های مستقل اعتراضی برگزار کنند. در حال حاضر تجویز یک شکل از حرکت های اعتراضی برای دانشگاه های مختلف با شرایط متفاوت نمی تواند نتیجه یکسانی داشته باشد. فعالین دانشجویی در دانشگاه محل تحصیل خود می بایست با در نظرگرفتن امکانات و محدودیت ها، ایده های جدید برای گرامی داشت روز دانشجو بپرورانند. برپایی تجمع و تحصن اعتراضی موثرترین راه برای تزریق روحیه مبارزه طلبی به شریان جنبش دانشجویی است. در صورت عدم امکان برگزاری تجمع، حرکات اعتراضی همه گیرتر و کم هزینه تر چون تعطیلی کلاس های درس و حتی تعطیلی دانشگاه و نیز شعار نویسی و پخش شب نامه های اعتراضی می تواند توسط فعالین دانشجویی در دانشگاه ها مورد توجه قرار گیرد."
ما با تائید مواضع واقع گرایانه این فعالان دانشجویی، تاکید می کنیم که اهمیت دارد این حرکات حول شعارها و خواسته های مشترکی ساماندهی شود. به باور ما شعار آزادی زندانیان سیاسی و آزادی زندانیان جنبش دانشجوئی، آن شعارهای عامی است که به خصوص در شرایط کنونی بیشترین برد را در جامعه داشته، می تواند پشتیبانی وسیع مردم را جلب نماید.
در خارج از کشور که امکانات برای حرکت مشترک بسیار زیاد است، ضروری می دانیم با توجه به دشواری حرکت در داخل کشور، نیروهای مدافع آزادی و دموکراسی با همان شعارها، صدای جنبش دانشجوئی را به گوش مردم در سراسر جهان برسانند. دستگاه ولایت برای تداوم حکومتش از هیچ اقدامی برای سرکوب جنبش مردم و به ویژه جنبش دانشجوئی فرو گذار نخواهد کرد، همانگونه که تاکنون نیز از کشتار و تجاوز و شکنجه کوتاهی نکرده است. مسئولیت حکم می کند که در این اوضاع سیاسی دشوار، دانشجویان را تنها نگذاریم و با پشتیبانی از آنها و مشارکت در مبارزه شان، صدای آنان را رساتر و مبارزه شان را علیه استبداد، نیرومندتر نمائیم.
کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران با گرامیداشت یاد و خاطره تمامی جانباختگان جنبش دانشجوئی و با درود به دانشجویانی که در شرایط غیر انسانی حاکم بر زندان ها، در برابر استبداد ایستادگی می کنند، به مبارزه پرغرور دانشگاهیان ارج می نهد و از تمامی جریانات سیاسی، نهادهای دموکراتیک و تشکل های دانشجوئی و همه فعالان سیاسی و مدنی دعوت می کند که با مبارزه ای متحد علیه سرکوب و شکنجه و اعدام و برای آزادی زندانیان سیاسی صدای دانشجویان را علیه بیداد، پر طنین نمایند.

کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران
آذر ماه
۱٣٨۹

 

اعلامیه ی هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر) به مناسبت ۱۶ آذر

 

جنبش دانشجویی، وجدان آگاه توده های مردم، شکست ناپذیر است

برگزاری پنجاه و هفتمین سالگرد
۱۶ آذر۱۳۳۲ و گرامی داشت خاطره ی تابناک سه شهید جنبش دانشجوئی آن سال، بزرگ نیا، قندچی و شریعت رضوی، گرامی داشت جنبشی است که از همان آغاز، جنبشی برای آزادی، عدالت و استقلال کشور از دخالت قدرت های امپریالیستی بود. در این پنجاه و شش سال گذشته، کشور تحولات مختلفی را از سرگذرانده است. اما از آنجا که علیرغم تمامی مبارزات درخشان مردم و جنبش دانشجویی، هیچ یک از خواست های جنبش مردمی متحقق نشده است، مبارزات دانشجویی، هر بار به شکلی و در ابعادی تازه تداوم یافته است. جنبش دانشجوئی در تمامی دوران ستم شاهی و دیکتاتوری فردی ملوکانه، دست از مبارزه بی امان برای خواست های محوری خود بر نداشت. جنبش دانشجویی همواره پرچمدار دفاع از آزادی های بی قید و شرط سیاسی بود. این جنبش برای آزادی اندیشه، نه تنها دردانشگاه که در کل جامعه، مبارزات شکوهمندی را به پیش برد و در این را فداکاری های بسیاری از خود نشان داد. فعالین جنبش دانشجوئی نیک می دانستند که بدون تلاش برای ایجاد شرایط دمکراتیک در جامعه، نمی توان در راه تحقق خواست ها و آمال جنبش دانشجویی و توده های مردم، گام های موثری برداشت. شکست انقلاب بهمن در اوج پیروزی اش، و روی کار آمدن حاکمیتی تاریک اندیش و واپسگرا، دوران سخت دیگری برای جنبش دانشجویی رقم زد. چه بسیار از فعالین دانشجویی که در دوران "انقلاب فرهنگی" از دانشگاه ها اخراج شدند؛ چه بسیار، مبارزین دانشجو که به اسارات دژخیمان درآمدند و به چوبه های دار سپرده شدند؛ و چه بسیار جوانانی که در سد کنترل های سیاسی ـ امنیتی حاکمیت اسلامی در دهه ی اول انقلابِ نافرجام، گرفتار آمدند و راه تحصیل بر آن ها در میانه راه بسته شد.

سیاست سرکوبگرانه ی حاکمیت اسلامی برای تسلط حوزه بر دانشگاه و تبدیل دانشگاه ها به ارگان های تربیت دانش آموخته گان حکومتی و مبلغ دین و شریعت، و تبدیل دانشگاه به گورستان سکوت و بی تفاوتی، با شکست فضاحت باری همراه شد. اوج مقاومت دانشجویان در
۱۸ تیرماه ۷۸ و یک هفته انفجار خشم دانشجویان و تظاهرات درخشان آن ها، ترس را بر حاکمان اسلامی مستولی ساخت. هرچند جنبش دانشجویی ۱۸ تیر با سرکوب گسترده ای روبرو شد و تصفیه ها و اخراج ها و دستگیری های گسترده ای در پی داشت، اما قدرت مقاومتش چنان گسترده بود که این جنبش هیچگاه از پا ننشست. حضور گسترده دانشجویان در تحولات سیاسی سال های اخیر، و دفاع جانانه شان از آزادی های سیاسی و اعتراضاتشان علیه استبداد دینی و تمرکز بیش از حد سرکوبگران برای جلوگیری از فعالیت های دانشجویی، نشان از شور انقلابی و قدرت تاثیرگذاری این جنبش پویا و زنده در خود دارد. حضور فعال جنبش دانشجویی در مبارزات ضد استبدادی سال گذشته، بیان هم پیوندی و تعهد این جنبش به خواست های محوری اردوی کار وزحمت و توده های میلیونی مردم است. حضور گسترده و درخشان دانشجویان در گرامی داشت ۱۶ آذر در سال ۱۳۸۸، علیرغم سرکوب بی مهار و تمرکز فاشیستی نیروهای حاکمیت، نشان داد که این جنبش هم چنان زنده و پویاست.

حاکمیت پادگانی طالبان وطنی ، با آگاهی از توان و قدرت جنبش دانشجویی، در طول یک سال گذشته، تمرکز سرکوبگرانه ی خود را صد چندان کرده است. آن ها در چهارچوب "انقلاب فرهنگی" دوم بسیاری از فعالین دانشجویی را احضار و رهسپار زندان کرده اند. موج اخراج و بازنشسته کردن استادان، با شدت ادامه دارد. رهبر رژیم ، و به دنبال او مبلغان تاریک اندیشی، علوم انسانی را به باد حمله گرفته و
۱۲ رشته ی تحصیلی علوم انسانی را از رده آموزش حذف کرده اند. با اجرای گسترده طرح "حجاب و عصمت"، و طرح های بومی سازی، فشار بر دانشجویان دختر را به بالاترین حد خود رسانده اند. هدف آن ها این است که فضای پادگانی بر دانشگاه ها مستولی کرده و این سنگر جوشان دفاع از آزادی و عدالت را در هم بشکنند.

اما فضای کنونی دانشگاه ها نشان می دهد که این تلاش های سرکوبگرانه ی استبداد دینی نیز با شکست روبرو خواهد شد. جنبش دانشجویی که در پیوند تنگاتنگ با جنبش مردمی، از آن نیرو می گیرد و به وجدان آگاه توده های میلیونی مردم تبدیل شده است، خاموش شدنی نیست. این آرزو را تاریک اندیشان حاکم باید به گور ببرند. جنبش دانشجویی، بعنوان آگاه ترین بخش جوانان دختر و پسر، طلایه داران جنبش جوانان کشور هستند. آن ها با هزاران رشته دوستی، فامیلی و خویشاوندی، و با هزاران رشته عاطفی و منطقی نه تنها با جنبش زنان که با جنبش توده های کار وزحمت و مردم ملیت های تحت ستم پیوند خورده اند و از آن ها نیرو می گیرند و بر آن ها نیز تاثیر می گذارند. امروز دیگر
۳ میلیون و ۸۰۰ هزار دانشجو، که در ۲۰۰ دانشگاه بزرگ کشوربه تحصیل مشغول هستند، تنها به اقشار میانی و بالای جامعه تعلق ندارند، بخش مهمی از آن ها فرزندان توده های کار و زحمت هستند. همین امر آن ها را نسبت به خواست های مردم بشدت حساس کرده است. این حساسیت در شرایطی که دولت فاشیستی برای پر کردن صندوق های خالی دولت، با حذف یارانه ها دستبرد به سفره ی خالی مردم را در دستور قرار داده است، بیش از پیش افزایش یافته است. خاستگاه اجتماعی دانشجویان می تواند در صورت درک اهمیت بلافصل سازماندهی هر چه گسترده تر اعتراضات صنفی و مطالباتی دانشجویی علیه طبقاتی تر کردن آموزش عالی سدی در برابر تعرض رژیم در این زمینه ایجاد کند. اکنون شرایطی فراهم آمده است که مبارزات مطالباتی مردم، روز به روز رنگ روشن تری بخود می گیرد و همین امر زمینه پیوند هر چه گسترده تر شعار آزادی را با شعار عدالت فراهم می آورد. اکنون شرایطی فراهم آمده است که جنبش دانشجویی بیش از گذشته می تواند در راه این همپیوندی ایفای نقش کند.

سازمان ما، در آستانه فرارسیدن
۱۶ آذر، روز دانشجو، ضمن تبریک آن به تمامی دانشجویان، آزادیخواهان و برابری طلبان، از تمامی تلاش ها در گرامی داشت این روز و پاس داشتن شعارهای اساسی این جنبش در دفاع از آزادی، عدالت اجتماعی، استقلال و نفی سلط گرائی امپریالیستی حمایت می کند.

سازمان ما از تمامی آزادیخواهان، برابری طلبان و فعالین سوسیالیستی می خواهد که همراه و همگام با دانشجویان در گرامی داشت روز دانشجو شرکت کرده و با حمایت بی وقفه از مبارزات دانشجویی اجازه ندهند تیغ سرکوب حاکمیت طالبانی، جنبش دانشجویی را به عقب نشینی وادارد.

سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی ـ زنده باد سوسیالیسم

هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
۱۲آذرماه ۱۳۸۹ـ ۳ دسامبر ۲۰۱۰

 

بیانیه کمیته مرکزی سازمان کارگران انقلابی ايران-راه گارگر

مطالبات 16 آذر در 57 سالگي اش

کودتای 28 مرداد، که ثمره ي مثلث شوم دربار پهلوی،  دستگاه روحانيت و دخالت امپریالیستی بود، زمینه ساز اعتراضِ دانشجویی 16 آذر 1332 گردید. اعتراضی که به شهادت سه دانشجو به  نام های قندچی، رضوی و بزرگ نيا منجر شد. دانشجویان در آن زمان نیروی محدودی  را تشکیل می دادند. آنها عموما قشری آگاه، آزادی خواه ، استقلال طلب و برابری طلب بودند. بر بستر چنین ویژگیهائی بود که اعتراض خونین و آزادی خواهانه 16 آذر 32 به نمادِ مبارزه ی دانشجويان علیه  دیکتاتوری و استبداد تبدیل شد .

57سال ازآن 16 آذر گذشته است و در اين فاصله تغییرات گسترده اي به وقوع پیوسته است، اما ضدیت مثلث شوم علیه جنبش دانشجوئی هم چنان برقرار است. هر چند سلطنت به اُپوزیسیون رانده شده و جایش را حکومت روحانیت وطرفدارانش پر کرده اند، اما مطالبات معوقه  16 آذر 32 هم چنان پا برجاست و پاسخ دموکراتیک خود راتا به امروز نگرفته است.

دانشجویان در این57 سال ازنیروئی به لحاظ کمی کوچک ، به نیروي  3.5 میليون نفره گسترش یافته اند . نیروئی که به لحاظ بافت اجتماعی- طبقاتي اکثراًبر خاسته از خانواده های کارگران و مزد بگیران زحمت کش هستند. این تغيیر کمی و کیفی، وزن اجتماعی و سیاسي دانشجویان را نسبت به قبل به شدت افزایش داده است و در عین حال پايه ی عیني جهت گیری های سیاسی آن ها را به سمت چپ کیفیاً متحول کرده است. این تغيير به همراه عناصر ثابت آینده نگری، آزادی خواهی، نو گرایی، دانش پژوهی ، برابری طلبی که عموماً ارزش های چپ هستند، اکثر دانشجویان را به  یک نيروي اجتماعی تحول خواه  ارتقاء داده است .

مبارزه ي مستقل و آزادی خواهانه ی 16 آذر سال پیش که مستقل از جناحین حکومتی و با شعار ها و خواسته های آزادي خواهانه و ساختار شکنانه ای توانسته بود جنبش 88را به سمت  یک جنبش آزادی خواهانه ، ساختار شکنانه  و بعضابرابری طلبانه سمت و سو دهد . این ظرفیت نتیجه همین تغییرات مهم  در ساخت جمعيتي – اجتماعی دانشجویان ایران بود، تغیيراتي که به نقش بی بدیل دانشجویان در مبارزات توده ای 8 ماهه سال گذشته، انجامید .

بدین لحاظ بی جهت نبود که حاکمان اسلامی برای سرکوب گسترده جنبش مردمی، به قلب تپنده جنبش 88، یعنی دانشجویان بیشترین تعرض را سازمان دادند. کشتار خیابانی و ترور وربودن در خوابگاه ها و در خیابان، شکنجه، تجاوز، زندان، محروميت از تحصیل، ستاره دار کردن، تعلیق از تحصيل، جدا سازي جنسیتی، حذف دروس علمی علوم انسانی و جايگزین کردن آن با خزعبلات حوزوی و در يک کلام سازمان دهی پروژه ی انقلاب فرهنگی -اسلامی دوم بیانگر تلاش حکومتیان برای خاموش کردن آتش فشان جنبش دانشجوئی است . اما مگر حکومت اسلامي با  همه این تلاش هاو ترفند ها و انقلاب فرهنگي اول به جزپا گیری هزاران هزار فعال دانشجویی ضد رژیم اسلامي،توانست چیز دیگری درو کند که اینک در برابر جنبش میلیونی دانشجويي نتیجه ای جز آن را انتظار دارد؟ زهی خیال باطل!  اگر دانشجویان وگسترش حد کمی ی  آنان در ساخت جمعیتی ایران تغیير کیفی ایجاد کرده است، پس مسايل و خواسته ها ی صنفی، اجتماعی، جنسی، ملی، فرهنگي، هنری، ورزشی، رفاهي و ... مجموعه ی وسیعی هستند که به طور بی واسطه  مطرح اند و هم این که رژیم با سیاست پولی کردن دانشگاه، خصوصی سازي ها  و انقلاب فرهنگي-اسلامی دوم تعرض وسیع تری را به دانشجويان  و خواسته های صنفی-اجتماعی آن ها وارد می کند. اکثریت دانشجویان از خواسته هاي صنفی وعمومی کل دانشجویان دفاع می کنند و بدین لحاظ در مقابل رژیم اسلامی و سیاست های جدید آن قرار داردند. آن ها آماده اند برای خواسته های بي واسطه به مبارزه ی مستمر، گسترده و متشکل بپردازند. مبارزه ی اخیر دانشجویان و کارکنان دانشگاه علوم پزشکی ایران که مشخصاًحول مسايل صنفی شکل گرفت و فشار سنگین آن بر حکومت اسلامي،ملموس و آشکار است ، خود اثبات گر همین موضوع مهم است. سازمان يابی تشکل مستقل دانشجویان ایران که غیر مذهبی و غیر ايدئولوژیک بوده و از احزاب و دولت استقلال داشته باشد، آن ظرفی است که مي تواند بطور سراسری پوششي براي خواسته های متنوع دانشجويان فراهم آورد .

گرچه ما هم اکنون با يک جنبش توفنده توده ای روبرو نیستيم، ولی طلایه های یک جنبش اجتماعی و طبقاتی در میان کارگران، مزد بگیران زحمت کش و تهی دستان شهر و روستا هویداست. اين امر به ویژه با گسترش خصوصی سازی ها و پیاده شدن قانون هدفمند سازی یارانه ها که فقیر سازی بیش از پیش کارگران و زحمت کشان را نشانه گرفته است، تشدید خواهد شد. آگاه گري و سازمان یابي اين جنبش بزرگ بسیار حیاتی است . و دانشجويان بدلیل ارتباط طبيعی با این پایگاه اجتماعی که عموماً خانواده، دوست، هم محله ای و هم شهري آنانند، می توانند نقش مهمی داشته باشند. این امر در شرایط کنونی برای روشنایي افکندن به وجوه گوناگون خصوصي سازی ها و قانون حذف یارانه ها و کارکرد سرمایه دارانه نظام اسلامی اهمیت بيشتري پیدا می کند. هم اکنون می بايست جنبش نان را با قدرت هرچه تمام تردر پیوند با جنبش آزادی خواهی و ضد استبدادی سازمان داد . چرا که بدون حضور فعال و سازمانگر جنبش کارگران و زحمتکشان نه تنها آزادی و برابری تحقق نمییابد ،بلکه پایه های اجتماعی هر دموکراسی سیاسی در ایران نیز لرزان خواهد ماند. بنابراین جنبش دانشجوئی ، بویژه جناح چپ و سوسیاليست آن نيازمند راه اندازی ریل های جدید برای کمک به سازمان یابی و آگاه گري فوق است .

و اينک ما در حالی به پيشواز 16 آذر می رویم که اطلاعيه ها و شب نامه ها و تلاشهای متنوع  دانشجویی در اشکال رنگارنگ براي برگزاری مراسم 16 آذر وسیعاً پخش مي شود و اعتراضات دانشجویی نظیر دانشگاه علوم پزشکي تهران، خواجه نصير همدان و ... در جریان است. زنده بودن جنبش دانشجویی و بی اثر بودن سرکوب، زندان، شکنجه، تجاوز و محروميت از تحصیل را به عریانی هر چه تمام تر شاهدیم . توفنده بودن دم افزون این جنبش نشان داده است که  مطالبات معوقه دموکراتیک 16 آذر 32 علیه خاندان پهلوي، دستگاه روحانيت و علیه دخالت امپرياليستی در سر نوشت سیاسي مردم ایران، هم چنان به روز است و تا در هم پیچیدن بساط ننگین حکومت سرمایه داری  جمهوري اسلامي و دستیابي به آزادي و برابری پا برجا خواهد ماند.

سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی

زنده باد آزادی ـ زنده باد سوسیالیسم

کمیته مرکزی سازمان کارگران انقلابی ايران-راه گارگر

13 ـ آذز ـ 1389

 

بیانیه‌ کمیته دانشجویی حزب دمکرات کردستان بمناسبت ۱۶ آذر

هر سال در شرایط وخیم تری نسبت به سال قبل به استقبال روز دانشجو می رویم، امسال بدتر از همیشه. همه نگران و همه هم علت نگرانی را درک می کنیم. وضع به گونهای است که اگر دانشجویان بخواهند مراسم یا جلسهای برگزار کنند، باید از روزها قبل اظهارات مقامات نظامی و امنیتی را رصد کرده باشند و کسی هم تعجب نمی کند که حجم اظهارات نظامیها و امنیتیها در مورد دانشجویان و دانشگاهها در رسانههای خود حاکمیت بمراتب بیش از اظهارات مقامات آموزشی و دانشگاهی است. شکی نیست که به زعم حاکمیت دانشجویان همه سربازان دشمن اند مگر خلاف آن ثابت کنند. لکن در این احوال است که باید با افتخار به دانشجویان درود بفرستیم که عزم کردهاند ذرهای از مطالبات برحق خود و جامعه کوتاه نیایند و همواره گل امید و نشاط و سرزندگی را در جامعه جوانه میزنند.
دانشجویان آزادیخواه و مبارز!
۱ــ جنبش دانشجویی که همواره و بویژه در دو دهه گذشته مرکز ثقل جنبش های دمکراسیخواهی در ایران بوده و تأثیرات ژرف بر سطوح و لایههای مختلف جامعه ایران نهاده است، اکنون و در ماهها و سالهای آتی نیز انتظار میرود جایگاه خویش را حفظ نموده و برحسب موقعیت گفتمان سازی میتواند بسترساز حل دمکراتیک بحرانها و مسائل بزرگ اجتماعی و سیاسی در آینده ایران بشود. حال بدلایلی چند از جمله ماهیت و خصلت غیر دمکراتیک برخی از گروهها و جریانات سیاسی امکان دیالوگ و گفتگوی واقعی پیرامون حل دمکراتیک این مسائل در سطح بسیار نازلی قرار دارد، امید میرود جنبش دانشجویی با همه تنوعاتش بتواند ضمن حفظ اتحاد و انسجام، این مسائل را مطرح نموده و راهکارهای حل دمکراتیک و عقلانی آن را در سطح وسیعی مورد گفتگو قرار دهد. از جمله این مسائل، مسئله کلان و تاریخی مربوط به حقوق حقه ملیتها در ایران میباشد که پروسه دمکراتیزاسیون در ایران تنها در صورت یافتن پاسخی درخور به آن موفقیت آمیز خواهد بود و برای این مهم نیز گشودن باب گفتگو از همین امروز امری حیاتی است، چرا که رفع نگرانی های کاذب و ساخته ذهن شاه و سلطان تنها با گفتگو امکانپذیر است.
۲ــ در چند سال گذشته و بویژه پس از کودتای انتخاباتی سال گذشته، جمع کثیری از فعالین دانشجویی ناچار به خروج از کشور شدند. این جمع می توانند با همراهی و همکاری سایر دانشجویان ایرانی، فعالیتهای دانشجویی در خارج از کشور را به شیوهای یا به نحوهای منسجم، هدفمند و تقویت نمایند. به باور ما دانشجویان ایرانی در خارج از کشور در صورت هماهنگی بیشتر و ایجاد تشکلهای فراگیر و دمکراتیک از جمله کنفدراسیون دمکراتیک دانشجویان ایرانی می توانند نقش پررنگ تر و موثرتری در جنبش دانشجویی ایران ایفا نمایند. بنابراین تأخیر در امر آسیب و کاستی بزرگی برای جنبش دانشجویی در این برهه زمانی است.
٣ــ بر همه عیان است که حاکمیت خواب سرکوب کامل برای جنبش دانشجویی میبیند و در ماههای گذشته بخشی از پروژههای سرکوب جنبش و به انقیاد کشیدن دانشگاه آشکار و به مرحله اجرا درآمدند. لذا اکنون بر همه فعالین جنبش دانشجویی، دوستداران جنبش و روشنفکران لازم است پیرامون وضعیت کنونی جنبش هم اندیشی کرده و رویکرد عقلانی جهت گذار از این وضعیت ارائه دهند. البته مطمئنا جنبش دانشجویی با خصائل پویایی، نشاط و امیدوار بودن از پس فشارهای حاکمیت بر می آید و هرگز از مطالبات دمکراتیک خود کوتاه نخواهد آمد.
۴ــ برای ۱۶ آذر امسال بعنوان یک حرکت اعتراضی و در لحاظ داشتن به حداقل رسانیدن هزینه ها از ایده نرفتن به سر کلاسهای درس طی روزهای ۱۵،۱۶ و ۱۷ آذر حمایت می نماییم و بر این باوریم که در صورت هماهنگی و حمایت فعالین دانشجویی و برقراری تعاملی مستقیم و مثبت، این اقدام عملی ترین و در عین حال موثرترین حرکت اعتراضی دانشجویان برای گرامیداشت ۱۶ آذر امسال میباشد. همچنین این سه روز فرصتی برای شروعی منطقی در راستای ادامه بخشیدن هدفمند به اشاعه فضای باز دیالوگ و گفتگو در محافل خوابگاهی و مراکز تجمع دانشجویی است. لذا خواستار حمایت کامل فعالین و تشکلهای دانشجویی از این ایده هستیم.
۵ــ دانشجویان کرد در دانشگاههای مختلف ایران و کردستان علاوه براینکه همیشه در جنبش سراسری دانشجویی ایران نقش فعال و موثری ایفا نمودهاند، بلکه همزمان با آن در دو دهه گذشته جنبش دانشجویی کردستان را به مرحلهای از بلوغ و تکامل رساندهاند، که امروزه هیچ قدرتی توان انکار، سرکوب و امحاء آن را ندارد. جنبش دانشجویی کردستان به نسبت جمعیت بیشترین فعالیت و همچنین بیشترین هزینه داده است و شکی نیست که جنبش دانشجویی کردستان با الهام از جنبش ملی ــ دمکراتیک کردستان، ــ که جنبش دانشجویی بخش بسیار فعال و پویای این جنبش است ــ بانشاط تر و مقتدرانهتر از گذشته راه خود را ادامه میدهد. لذا از دانشجویان کرد انتظار میرود که امسال نیز ضمن حفظ انسجام و هماهنگی با جنبش سراسری دانشجویان و مشارکت فعالانه در حرکتهای اعتراضی، از هر فرصت ممکن برای طرح مطالبات ملی و دمکراتیک مردم کردستان در جریان حرکتهای اعتراضی روز ۱۶ آذر فروگذاری نکنند. دانشجویان کرد هرگز راه و یاد و خاطره شهدای دانشجویی کرد و کلیه شهدای راه آزادی کردستان، اسماعیل شریفزادهها، فرزاد کمانگرها، کیانوش آساها، ابراهیم لطف اللهی ها و... را فراموش نخواهند کرد.

کمیته دانشجویی حزب دمکرات کردستان
۱٣ آذرماه ۱٣٨۹

بیانیه جمعیِ ِجوانان و دانشجویان چپ‌ ایران در تبعید در آستانه ۱۶ آذر ۱۳۸۹

 

آنان که اینده را می سازند، آینده‌ای به رنگ سرخ انقلاب
بیانیه جمعیِ ِجوانان و دانشجویان چپ‌ ایران در تبعید در آستانه
۱۶ آذر ۱٣٨۹
بگذارید این وطن رویایی باشد که رویاپروران در رویای
خویش‌داشته‌اند.ــ
بگذارید سرزمین بزرگ و پرتوان عشق شود
سرزمینی که در آن، نه شاهان بتوانند بی‌اعتنایی نشان دهند
نه ستمگران اسباب‌چینی کنند
تا هر انسانی را، آن که برتر از اوست از پا درآورد.
(لنگستون هیوز)

اکنون نهال
۱۶ آذر آن‌قدر قد کشیده است ، که تاریخ معاصر ما را برای برگ‌های جوانش معنا کند. تاریخی که اگر چه لبریز از کشتار و خفقان و سرکوب و سلول، اما یکدم تُهی از مبارزه‌ و جنبش‌ها برای رهایی نبوده است. جنبش‌دانشجویی همواره از پیشتازان مبارزه برای تغییر وضع موجود بوده و در کشاکش نبردهای اجتماعی، بیشترین هزینه‌ها را پرداخته‌است.
۱۶ آذر امسال در شرایطی فرامی‌رسد که جامعه ایران تحولات فشرده عظیمی را در یکسال و نیم اخیر از سر‌گذرانده و آبستن دگرگونی‌هایی عمده است، هرچند گاردهای موتوریزه سپاه، بر سنگفرشی از خون جوانان، پادگانی به وسعت مرزهای کشور گسترانده‌اند، تظاهرات‌های خیابانی مردم به ضرب ماشین سرکوب دولتی و سکوت و مماشات سران‌سبز فرونشانده شده، اگرچه تهدید، بازداشت، اخراج، زندان، و شکنجه و کشتار، سایه اسلامی خود را بر جنبش‌های اجتماعی، و از آنجمله جنبش‌دانشجویی گسترانده است، اما روزهایی چون ۱۶ آذر یادآور مبارزه‌ای پیگیر و خاموش ناشدنی‌ست.
با توجه به فضای امنیتی و ترورپلیسی موجود در ایران که امکان ابراز علنی عقیده و بیان را برای تمام دانشجویان و گروه‌های مستقل دانشجویی غیرممکن ساخته‌است، ما جمعی از دانشجویان، کنشگرانِ‌جوان و فعالین سابق چپ‌ جنبش‌دانشجویی، در تبعید و در مسیر سازمان‌یابی نوین، که خود را آلترناتیو اپوزسیون راست در خارج از ایران و صدای هم سنگرانمان در داخل ایران می دانیم، ضروری دیدیم که به برخی از مهمترین خواست‌ها، مطالبات، ایده‌ها و نظریات سانسور شده دانشجویان چپ صدا بخشیده و عموم دانشجویان را در این برهه تعیین کننده خطاب قرار دهیم:

دانشجویان مبارز ایران!
جنبش‌دانشجویی در وضعیتی پیچیده به سر می‌برد و جز در بهار آزادیِ کوتاهی در فاصله دو نظام دیکتاتوری، همواره زیرِ‌فشار بوده است. جمهوری‌اسلامی هیچ‌گاه نمی‌توانست با وجود جنبش نیرومند دانشجویی، حاکمیت سیاه خود را مستقر کند. چنین بود که با همدستی دو جناح فعلی‌اش یا همان حزب الله سابق، پروژه‌ انقلاب فرهنگی که نام واقعی آن «قتل عام فرهنگی» است، کلید خورد و با تصفیهنیروهای پیشرو و چپ دانشجویی و نسل‌کشی‌ وحشیانه، با تعطیلی سه ساله دانشگاه‌ها دهه دهشتناک شصت را آغاز کرد.
نزدیک به دو دهه طول کشید تا بار دیگر جنبش‌دانشجویی توان و نیروی خود را بازیابد و در
۱٨ تیر ۷٨ نقشی محوری در جامعه بیابد. با تشدید تضادهای طبقاتی در جامعه، و گسترش جو یأس و ناامیدی و تسلیم عمومی در برابر موج لیبرالیسم و نولیبرالیسم، باز این جنبش‌دانشجویی بود که شاهد شکوفایی و سازمان‌یافتگی مستقل از حاکمیت و معطوف به طبقه کارگر و جنبش زنان بود. اما یورش همه جانبه حاکمیت به گروه ها و طیف های چپ دانشجویی در سال ٨۶ تا نابودسازی تمام نهادها و کانون‌ها و نشریات مستقل دانشجویی ادامه یافت.با آغاز رویارویی خیابانی مردم با دولت، فشار بر دانشجویان و دانشگاه‌ها تشدید شد. در یکسال گذشته علاوه بر اخراج وترور برخی اساتید، هزاران دانشجو مورد تهدید، ارعاب، بازداشت و اخراج قرار گرفته‌اند.
سویه دیگر امسال اما، سیاسی شدن همگانی در دانشگاه بود. اگر در سال‌های گذشته فعالیت سیاسی دانشجویان عمدتا به گروه‌هایی در دانشگاه‌های معینی در ایران محدود بود، اما تحولات یکسال و نیم گذشته و عریان شدن تضاد حاد حاکمیت و جامعه، جنبش دانشجویی را به لحاظ کمی بسیار گسترده‌تر کرد و دامنه‌اش را به دانشگاه‌های کوچک‌تر و شهرهای دیگر رساند.
اکنون به دلیل سرکوب و خفقان حاد و نیز فقدان سازمان یافتگی مستقل دانشجویان، سطح ظاهری دانشگاه‌ها تحت کنترل به نظر می‌رسد، اما در لایه‌های زیرین، گدازه‌های جنبش همه جا گسترده می‌شود. به ویژه با اشغال نظامی دانشگاه‌ها، جنبش‌دانشجویی مجبور شده‌است کانون گسترش خود را از دانشگاه به بیرون جهت دهد، گرایشی که خود امکان‌های جدیدی را پیش ِروی جنبش‌دانشجویی فرا‌می‌نهد.
در خلاءِ ناشی از فقدان سازمان‌های چپ و پیشروِ دانشجویی، تلاش می‌شود تا "دفتر‌تحکیم وحدت میان حوزه و دانشگاه" نقش نمایندگی جنبش‌دانشجویی را ایفا کند. دفتر تحکیم وحدت که در سالهای اخیر در دانشگاه‌ها رنگ باخته بود، بار دیگر به مدد نیروهای مسلط در خارج از دانشگاه و به کمک نهادهای ارتجاعی انجمن اسلامی به حرکت درآمده و با پشتیبانی رسانه‌های امپریالیستی و سران‌سبز برای انحراف مبارزات دانشجویی به نفع جناح‌های سلطه عمل می‌کند. آنها تلاش می‌کنند جنبش عادلانه علیه دیکتاتوری حاکم را به نفع خونریزان کهن کانالیزه کنند. نامه طیف خارج از کشوری آن‌ها و سازمان ادوارشان به اوباما و دستبوسی هیئت حاکمه آمریکا در حالی‌ست که سرخی سه قطره خون بر تن
۱۶ آذر از سال ٣۲ نقش جنایتکارانه آمریکا علیه مردم و دانشجویان ایران را همواره در ذهن جمعی دانشجویان زنده نگاه داشته است. طیف داخل کشوری این سازمان نیز با حلقه به گوشی نخست وزیر دهه اعدام‌ها، تلاش می‌کند جنبش دانشجویی را در پای بی‌افقی و بی‌عملی رهبران سبز قربانی‌کند.تحکیم وحدت و ادوارش می‌کوشند با لفاظی، ماهیت واقعی نظام را پنهان نگاه داشته و روبنای سیاسی استبدادی آن را بی‌رابطه با زیربنای اقتصادی آن نشان دهند.
دانشجویان چپ بر این اعتقادند که دیکتاتوری کنونی جزئی لاینفک از نظام اقتصادی حاکم بر ایران است و تلاش برای آزادی به تلاش برای دگرگون کردن ریشه ای نظام گره‌خورده است. واقعیت این است که میلیتاریزه شدن روز افزون حاکمیت، و تشدید دیکتاتوری در ایران ارتباط تنگاتنگی با تحولات سرمایه داری ایران دارد.
سرمایه‌داری حاکم بر ایران با در پیش‌گرفتن سیاست‌های نولیبرالی و چوب حراج ثروت‌های اجتماعی را زدن،خصوصی سازی‌های گسترده و بازآرایی نظم سرمایه، که با اخراج‌های گسترده کارگران، تحمیل بی‌حقوقی و .... همراه است، قادر به تحمل آزادی‌های نیم‌بند چند سال گذشته نیز نیست. خط مشی اقتصادی سرمایه داری نولیبرال در ایران، که موسوی و کروبی و رفسنجانی نیز همچون احمدی نژاد بر آن توافق دارند، با توجه به پیامدهای پرهزینه‌اش بر کارگران، بیکاران، دانشجویان، و دیگر گروه‌های فرودست اجتماعی، با اعتراض و ایستادگی مردم مواجه بوده‌است. درنتیجه تحمیل دولت نظامی سپاهیان و اعمال خشونت سیستماتیک و دیکتاتوری عریان، پاسخ کارای سرمایه داری ایران برای تحکیم قدرت خود است.
نتیجه‌یابی مبارزه با دیکتاتوری در ایران به مبارزه با سرمایه‌داری گره‌خورده است و دل بستن به شکاف داخلی میان سران نظامی سراپا ظلم و جور و کشتار ره بردن به بیابان فناست و هرچه بیش تر خنجر سرمایه‌داری را در کتف فرودستان فشردن. بدون دگرگون کردن ریشه‌ای نظم موجود، گذر از دیکتاتوری به آزادی امکان‌پذیر نیست. بی‌دلیل نیست که سران سبز در تلاش برای جلوگیری از دگرگونی ریشه ای، به دیکتاتوری نیز در عمل، گردن نهاده‌اند.
زندگی تحصیلی و زیستی دانشجویان اما فاصله زیاد آن‌ها از شعارهای سبز را نشان می‌دهد. روز به روز دانشگاه‌ها بیشتر به یک کاسبکاری سرمایه‌دارانه و شبه بنگاه‌های اقتصادی بدل می‌شوند. پولی‌شدن تحصیلات عالی و خدمات دانشگاهی نه تنها فشار شدیدی بر دانشجویان وارد می‌آورد، بل‌که فرصت تحصیل و دانشجویی را از گروه‌های کم‌درآمد جامعه سلب کرده و تحصیل را نیز امری مختص طبقات بالادست می‌کند. فشارهای شدید جنسیتی بر دانشجویان دختر، و کنترل فاشیستی معاشرت دختران و پسران در دانشگاه‌ها، معنای رحمانیِ اسلام را واسازی می‌کند. جوانان مناطق محروم به طور سیستماتیک از ورود به دانشگاه های معتبر بازمی‌مانند، محتوای درسی دانشگاه‌ها در یک «قتل عام فرهنگی» دیگر سلاخی شده و علم مدرن با خرافات مذهبی جایگزین می‌شود.
دانشجوی ایرانی با گوشت و پوست خود امروز در حال تجربه دوباره آن چیزی است که سالهای طلایی خمینی و موسوی بر گرده نسل گذشته حک کرده‌اند. میان واقعیت زندگی دانشجویی و راه‌های سبز موسوی شکافی پرناشدنی‌ست. میان مشی مبارزه انقلابی و مشی مماشات و فرصت‌سوزی برای بقای نظام جور طبقاتی از طریق بازگشت به قانون‌اساسی ارتجاعی ایران سازش امکان پذیر نیست. از همین‌روست که جنبش نوین دانشجویی و چپگرای ایران از دل این تضادهای موجود سربرآورده و محصول همین شرایط و فرزند زمانه خویش است و آلترناتیوی انکار ناشدنی.
اکنون به عنوان بخشی از طبقات ستمدیده و در راه هدف والای مبارزاتی مشترکمان، فرایتان می‌خوانیم "تا گرد خواست‌های مشخص و بنیادین، خود را سازمان داده "تا نقش مهم تاریخ خود را در نبرد با دشمن مشترک ایفا کنیم.

-               دیکتاتوری اسلامی حاکم بر ایران نظامی پوسیده است و مانع هرگونه رشد و تکامل جامعه. جنبش دانشجویی نظام حاکم را مانعی بر سر راه تحول مثبت جامعه می‌بیند، مانعی‌ست که باید رفع گردد!
-               جنبش دانشجویی در مقابل هرگونه دخالت سیاسی، نظامی آمریکا و دیگر قدرت‌های امپریالیستی می‌ایستد.
-               جنبش دانشجویی هرگونه دیکتاتوری و بی‌عدالتی را محکوم می‌کند.
-               جنبش دانشجویی متحدان خود را در نهادهای حکومتی ایران، یا اتاق های وزارت خارجه کشورهای غربی جستجو نمی کند. جنبش دانشجویی متحدان حقیقی خود را طبقه کارگر و گروه های اجتماعی می داند که آفریننده ی واقعی جهان اجتماعی اند، در حالی که ماحصل کار و تلاش آنها به صورت روزمره به غارت می رود.
-               تبعیض جنسیتی و ستم آشکار بر زن نیمی از جامعه را مستقیما هدف گرفته است. مبارزه با تبعیض جنسیتی و پشتیبانی از مبارزه برای رهایی زنان مطالبه‌ای اساسی برای جنبش دانشجویی است.
-               جنبش دانشجویی متحد جنبش‌های حق‌طلبانه بوده و هست و دفاع و کارزار در پشتیبانی از فعالین و اهداف این جنبش‌ها را از وظایف خود می‌داند.
-               دفاع از علم در برابر جهل، وظیفه ی تاریخی جنبش دانشجویی در این برهه است. بایستی در برابر هر یورش حاکمیت به علوم انسانی و اجتماعی ایستاد و آن را عقب زد.
-               خصوصی‌سازی دانشگاه‌ها و پولی‌شدن آموزش باید متوقف گردد. میلیاردها تومانی که صرف خیمه‌شب‌بازی‌های نظامی می‌شود، می‌بایست به بخش آموزش اختصاص داده شود و ظرفیت تحصیلات عالی رایگان، متناسب با متقاضیان افزایش یابد. خوابگاه‌ها،غذا، حمل و نقل و متون درسی دانشجویان بایستی به رایگان در اختیار آنان قرار گیرد. طبیعی‌ست که هرگونه کم و کاست در مسایل رفاهی دانشجویان قدرت تشکیل جبهه‌های متحد صنفی را ایجاد می‌کند و می‌تواند راه را برای مبارزه سیاسی هموار کند.
-               جمهوری اسلامی در ادامه سیاست‌های ستم ورزانه‌اش بر قشر فرودست طرح حذف یارانه‌ها را در دستور اجرا دارد و سران سبز نیز ضمن همدلی با اجرایی شدن این طرح ضد انسانی، عملا اعتراضات محتمل و به حق طبقات فرودست را "شورش های کور" خوانده اند و بار دیگر همدستی خود با بخش درون حاکمیت بورژوازی و یکپارچگی منافع سرمایه داری ایران در سرکوب را باز نموده اند، و بدیهی است که، این طرح معاش خانواده‌های بسیاری از دانشجویان را مختل می‌کند و باید متوقف گردد.
-بسیاری از فعالان دانشجویی از طیف ها و جریان های گوناگون بدلیل نظرات سیاسی و کنش های اجتماعی خود اکنون دربندند. آزادی کلیه زندانیان سیاسی و جبران خسارت های وازده بر آنان از مطالبات اساسی جنبش دانشجویی است.
-               جنبش دانشجویی اهرم و بازیچه‌ای برای سران سبز نیست. آن‌ها امتحان‌شان را قبلا پس داده‌اند. جنبش دانشجویی برای به قدرت رسیدن این و یا آن قدرت بیگانه از طریق مردم تلاش نمی‌کند، بل که راه پیوند مبارزات دانشجویی به مبارزات قشرهای تحت ستم و راه رهایی را می‌جوید.
دانشجویان سرباز نیستند. آنان آینده را می سازند. آینده ای به رنگ سرخ انقلاب.

جمعی از جوانان کمونیست سوئد
جمعی از جوانان و دانشجویان چپ - ایتالیا
جمعی از دانشجویان کمونیست ایرانی ساکن کانادا
کمیته جوانان بلژیک
گروه پروسه
امیرمحس محمدی - فعال دانشجویی آزادی خواه و برابری طلب
پریسا نصرآبادی - فعال سوسیالیست جنبش دانشجویی
پویا عزیزی- فعال چپ
پیام شاکر - فعال سوسیالیست جنبش دانشجویی
تیکا کلاکی – فعال چپ - بلژیک
دریا هدایتی - فعال چپ - دانمارک
شروین پناهی - فعال چپ
شهاب سیروان فعال نشریه دانشجویی بذر
عابد رضایی - خلاف جریان
فریبا امیرخیزی فعال نشریه دانشجویی بذر
میترا سپانلو - فعال چپ
وحید ولی زاده فعال سابق چپ رادیکال دانشجویی و دانشجویان آزادی‌خواه و برابری طلب

 

بیانیه دانشجویان سوسیالیست دانشگاه های ایران در آستانه 16 آذر روز دانشجو

 

هرگز مبر ز یاد و بخوان
در فتح و در شکست
هر جا که دست داد
سرود بزرگ را:
...
آهنگ زنده ای
کاندر شکست و
بایست خواند و رفت
بایست خواند و ماند!
(
الف.بامداد)

یک سال و نیم از مبارزه و مقاومت پر هزینه دانشجویان در سطح دانشگاه ها به موازات مبارزات جاری در بطن جامعه ایران می گذرد و طی این مدت، سنگر آزادی مورد تعرض و تجاوز بی وقفه ارتجاع قرار داشته و تنفّس در سطح دانشگاه ها با توجه به امنیتی- پادگانی شدن فضای دانشگاه ها بیش از پیش دشوار شده است.

در بیانیه های قبلی مان به این نکته مهم اشاره کرده ایم که دوره جدیدی از مبارزات آزادی خواهانه و عدالت جویانه آغاز گردیده است که این مساله مستقیما تحلیل ما از شرایط و استراتژی ما برای مبارزه را تحت تاثیر مستقیم خود قرار می دهد.

بدیهی است که بدنه جنبش دانشجویی بدنه یکپارچه ای نیست و بخشی از آن در سایه تلاش های بی وقفه جریانات لیبرال رفرمیست (سبز) و تشکل های رسمی شان که بیش از همه در انجمن های اسلامی و دفاتر تحکیم وحدت حوزه و دانشگاه متبلور است، به زائده و پیش برنده سیاست های رهبران سبز در دانشگاه ها بدل گشته اند و از این بابت هزینه های گزافی را نیز به فعالین خود تحمیل نمودند. هزینه هایی که نه در خدمت یک جنبش آزادی خواهانه و عدالت طلبانه، بلکه مشخصا در جهت منافع جناح بیرون گذاشته ای از حکومت بورژوا- اسلامی به آنان تحمیل گشته است. این در حالی است که سازشکاری و نا پیگیری سران سبز و ایادی داخلی و خارجی شان در مقاطع مختلفی از دوران مبارزات خیابانی مردم، بروز کرده بود و عملا همدستی شان با جناح حاکم آنقدر روشن بود که نسبت به پیشرو بودن این جماعت در نمایندگی و پیگیری خواست ها مطالبات واقعی توده معترض به خیابان آمده، رفع توهّم شود.
اما کماکان شاهد هستیم که علی رغم تلاش های مستمر لیبرال- رفرمیست ها برای ایجاد سرخوردگی از ادامه اعتراضات، نیروهای سیاسی در عرصه اپوزسیون راست و حتی چپ حضور دارند که مداوما به توجیه سران سبز، بیانیه ها و مواضعشان پافشاری می کنند و در جنبش دانشجویی نیز، عملا می کوشند که با واسطه بازوهای اجرایی شان (که جدی ترین آنها دفاتر تحکیم وحدت حوزه و دانشگاه هستند) سنت رزمندگی، ضد دیکتاتوری، ضد امپریالیستی و پیوستگی مبارزات دانشجویان با فرودستان و طبقه کارگر و زحمتکش جامعه را مخدوش کرده و به انحراف بکشانند.

بیانیه تحلیلی اخیر دفتر تحکیم وحدت در آستانه 16 آذر روز دانشجو، "در خصوص راهبرد جدید فعالیت های دانشجویی" نیز دقیقا در همین راستا منتشر گردیده است که در این دوره جدید که خصلت ها و الزامات مبارزه با دور قبلی آن ضرورتا متفاوت خواهد بود، ذهنیت جنبش دانشجویی را با ارائه گزاره های کاملا ایدئولوژیک بورژوایی، از وظایف مبرم و انکار ناشدنی خود منحرف نماید.

این بیانیه با بر شمردن مواردی از جمله پرهیز از خشونت، عقلانی کردن و کنترل هزینه فعالیت های منتقدانه و مسالمت آمیز، خلق راه های جدید و پرنشاط و امید برای فعالیت، حفظ تشکل های شناسنامه دار، استفاده از پتانسیل شبکه های غیررسمی، ارتباط با فعالان دیگر دانشگاه ها و شبکه های اجتماعی-سیاسی و در نهایت تبلیغ و تاریخ سازی برای این تشکل دانشجویی شبه حکومتی، عملا می کوشد که در دوران جدید پیشِ رو موارد خط سیاسی کاملا ایدئولوژیک و منافع طبقاتی پسِ پشت آن را به عنوان گزاره هایی بدیهی به خورد بدنه دانشجویی ضربه دیده از سرکوب های سازمان یافته بدهند. راهبردهایی که دقیقا در تمایز با آنچه ما نیروهای سوسیالیست، استراتژی دوره جدید می نامیم، عملا در جهت توجیه خشونت سازمان یافته حکومتی و تئوریزه کردن انفعال و سرخوردگی پیامد آن، توجیه سازشکاری و سلب حق مشروع دفاع از خود، سرپوش گذاشتن بر روابط منحط با احزاب و جریانات حکومتی و شبه حکومتی که عملا طی دو دهه اخیر نتیجه ای جز وابستگی و جیره خواری را برای بخش هایی از جنبش دانشجویی و در نتیجه عدم استقلال سیاسی آنان را در پی نداشته است، بستن باب شکل گیری تشکل های نوین و از پایین دانشجویی که بر اساس پلاتفرم های سیاسی منطبق با سنت جنبش دانشجویی شکل گرفته اند و هیچ سنخیتی با نهادهای دانشجویی حکومتی و شبه حکومتی سازشکار ندارند؛ این بیانیه عملا به عنوان مکمل بیانیه های سران سبز و خط و خطوط و بیراهه ای که نشان می دهند قابل تعقیب است، کما اینکه سازمان ادوار تحکیم وحدت با صراحت و وقاحت بیان می دارد: : "... آذر این سال ها دیگر سرخ نیست... آذر این سالها سبز است و سبز یعنی تحمل، آگاهی، صبر، استقامت، نستوهی و بخشش... یعنی مدارا، یعنی حق گویی یعنی حقیقت جویی و یعنی خواستن روزگار نیک و شرافتمندانه برای هر کس و همه کس و جنبش دانشجویی امروز حاملان اصلی تمامی این مفاهیم والا و زیباست..." در تقابل با این استراتژی رفرمیستی و تا مغز استخوان سازشکارانه سوسیالیست ها همواره به عنوان یک آلترناتیو جدی و پیگیر خود را مطرح کرده اند که با توجه به عینیت موجود، برنامه و استراتژی سیاسی شان بیشترین انطباق را با شرایط موجود دارد و بیش از هر جریان دیگری می کوشند بر مبنای نیازها و خواست های واقعی فرودستان و زحمتکشان و اقلیت هایی که حقوقشان تاریخا پایمال شده است، مبارزه علیه وضعیت موجود و نظم ضد انسانی مستقر را سازمان دهند.

در جنبش دانشجویی نیز چپ ها و سوسیالیست ها، چندین سال به مثابه بدیل گرایشات راست و رفرمیست در عرصه حضور داشتند تا آن دم که توسط قوای سرکوب گر حکومتی و هم دستان شبه حکومتی و برون حکومتی شان که برای سرکوب چپ دانشجویی لحظه شماری می کردند، به شدت ضربه خورده و دچار محدودیت شدند.

اما بدون شک چپ دانشجویی از آن جا که ریشه در عینیات جاری و واقعیت های موجود دارد و به منافع اکثریت عظیم تحت ستمی در جامعه ارجاع می دهد، ریشه دار و سنّت دار در بستر دانشگاه است. به خصوص با توجه به این که دوره پیشِ رو حامل ویژگی ها و خصیصه هایی است که ضرورتا تنها یک نیروی پیشرو چپ و سوسیالیست می تواند پرچمدار مبارزه در شرایط کنونی باشد. ما پیش شرط این مبارزه بدون شک تحلیلی از شرایط سیاسی- اقتصادی کنونی است. مساله گره خوردن مطالبات اقتصادی با بحران سیاسی حکومتی که در یک سال و اندی اخیر شدت گرفته است، ویژگی دوره پیشِ رو است. با توجه به شرایط اقتصادی ویژه ای که وجود دارد و در پیوند با بحران سیاسی موجود، وضعیت معیشتی مردم روز به روز وخیم تر می شود و سیاست های نئولیبرال دولت در اقتصاد فقر و فلاکت فزاینده ای را در پرتو تورم، بیکاری وگرانی به طور روزانه بر مردم و به ویژه طبقه کارگر و زحمتکشان تحمیل می نماید که عمیقا وصف ناپذیر است.

این در حالی است که رهبران سبز از جمله میرحسین موسوی عملا سرکوب هرگونه اعتراضی علیه وضعیت ناگوار معیشتی به دست حکومت را به رسمیت شناخته اند و حکومت نیز طبعا پا فرا تر گذارده و در درون آن بحث هایی حول تعیین اشّد مجازات اعدام برای معترضین به طرح هدفمند سازی یارانه ها و راه اندازی اردوگاه کار اجباری برای کسانی که به اسم اراذل و اوباش (بخوانید مردم معترض) دستگیر می شوند، در جریان است.

سازشکاری اصلاح طلبان و رهبران سبز بر کسی پوشیده نیست و دقیقا از این جهت است که دانشگاه باید به عنوان سنگری علیه هرگونه مماشات و سازشکاری حفظ شود. از آن جایی که هر گونه مبارزه صنفی در دانشگاه مستقیما بدل به مبارزه ای سیاسی می شود، از آن جایی که ماهیت و سنّت جنبش دانشجویی ضد دیکتاتوری، ضد امپریالیستی، ضد بی عدالتی، ضد ستم جنسی و هر گونه ستمی علیه اقلیت هاست، از آن جایی که چپ دانشجویی بارها خود را به درستی به عنوان متحد جنبش طبقه کارگر اعلام کرده است و اصولیت خود را از منظر جایگاه خود در بطن مبارزه طبقاتی جاری سنجیده است، و از آن جایی که هیچ مبارزه ای برای کسب حداقلی ترین حقوق سیاسی و دموکراتیک بدون پیشروی جنبش طبقه کارگر میّسر نیست، از این روست که در شرایط ویژه ای که چندی است آغاز گردیده است، سیاست سوسیالیست ها در جنبش دانشجویی نیز در تمایز و تقابل مستقیم با سیاست های سبزها (لیبرال- فرمیست ها) تعریف می شود. آنچه که اکنون می توان وظیفه همه سوسیالیست ها در جنبش های اجتماعی و به ویژه در جنبش کارگری شمرد، مساله شکل دادن به یک رهبری کارگری-سوسیالیستی سیاسی برای این مجموعه مبارزات به هم پیوسته است و روشن است که از این رو بحث تشکل یابی و نیز عملیاتی کردن پیوستگی مبارزات جوانان و دانشجویان با مبارزات جنبش طبقه کارگر، و هماهنگی رهبران عملی جنبش دانشجویی و رهبران عملی طبقه کارگر از ضرورتی انکارناپذیر برخوردار است. دانشجویان چپ و سوسیالیست باید برای شرایط جدید قدم های جدی به سوی سازمان یابی های نوینی بردارند که به لحاظ سبک کاری طبعا با گذشته تفاوت هایی دارد. استراتژی ما در دوره جدید نیاز به تاکتیک های متناسب با پیشبردن این استراتژی ها نیز دارد.

16آذر این سال نیز چون هر سال خونین و سرخ است... در کوران مبارزات، سنگر آزادی بهای بسیار پرداخته است... عزیزانمان در بحبوحه مبارزات به خون نشستند و جایشان در نیمکت های کلاس خالی است... اکنون رفقا و هم دانشگاهی های بسیاری در زندان داریم، با اتهاماتی واهی و احکامی سنگین... اخراج ها و تعلیق ها و انواع محرومیت های تحصیلی که از شمار خارج اند...

به احترام همه خون های ریخته و برای آن که به ارتجاع حاکم بار دیگر نشان دهیم که حلقه های این زنجیر از هم نگسسته اند، در 16 آذر امسال نیز، مشت هایمان را گره خواهیم کرد و فریاد انسانیت را در سراسر دانشگاه های ایران سر می دهیم!
زنده باد جنبش دانشجویی پیشرو و آگاه به منافع کارگران و زحمتکشان! زنده باد مبارزه متحد جنبش دانشجویی و کارگری
زنده باد سوسیالیسم
دانشجویان سوسیالیست دانشگاه های ایران 16 آذر 89

 

 

  

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter