نویدنو:12/09/1389                                                                    صفحه قابل چاپ است

 

 نویدنو  12/9/1389

 


 

گروگانگیری واژه ها -4

 ولادیمیرو گیاچی[2]- برگردان  یدالله سلطانپور

کودتای آمریکائی و «حکومت نظامی در مقیاس جهانی»[1]

 

1-کودتای آمریکائی

فیتوسی (اقتصاددان فرانسوی، رئیس مرکز بررسی مسائل اقتصادی فرانسه : او. اف. سی. ای) حمله به اصطلاح «گلوبالیزاسیون» بر دموکراسی را بمثابه «عمل مشترک ایالات متحده و اتحادیه اروپا برای نابودی بدون خونریزی و صلح آمیز دموکراسی» می نامد.[3]

او بر این باور باطل و مضحک است، که اگر «بازار» را قانع کند، که دموکراسی برایش سودمند و مفید است و «سرمایه داری تنها ببرکت دموکراسی خواهی و نه ببرکت دموکراسی ستیزی جان سالم از مهلکه بدر برده»، این روند متوقف خواهد شد.

 

ما به توهمات مقدس او دست نمی زنیم.

اما با شروع قرن، این «عمل برای نابودی بدون خونریزی و صلح آمیز دموکراسی» ابعاد  دیگری گرفته است.

فاکت های کلیدی در این باره را سال های 2000 و 2001 میلادی در اختیار جهانیان گذاشته است.

در نوآمبر سال 2000 میلادی، به حکم عالی ترین دادگاه ایالات متحده آمریکا، جلوی بازرسی و کنترل تعداد آرای داده شده در فلوریدا گرفته شد و جرج بوش به عنوان رئیس جمهور قلمداد شد، اگر چه او بازنده این انتخابات بود.

 

برای فهم قضیه باید به پیشگفته های خود مراجعه کنیم:

این رویداد به معنی تقدیس طرح «دموکراسی بمثابه متد و روش» صرف بود.

کروچ گفت:     

«ظاهرا احساس مسلط مبتنی بر این بود که باید نتیجه ای ـ نتیجه صرفی ـ اعلام شود، تا اشرار، دوباره برگزیده و منتخب مردم جا زده شوند و این امر بمراتب مهمتر از تشخیص این واقعیت امر بود، که اکثریت مردم به کی رأی داده و انتخابش کرده است.»[4]

 

از کله حزب دموکرات ایالات متحده ـ در هر حال ـ باید این حقیقت امر گذشته باشد که در واقع، اگر هدف تضمین کارکرد مکانیسم موجود است، اگر مسئله فقط تأمین «کارآئی سیستم» است، آنگاه همان بهتر که انتخابات تقلب آمیز باشد، تا اینکه تضادهای اجتماعی شعله ور شوند و ثبات مملکت به خطر افتد و خدای ناکرده توده های کوچه و خیابان بسیج شوند.

نکته اصلی و نو، اما این است که جلوگیری از شمارش مجدد آراء به معنی زیر پا گذاشتن قواعد حداقل دموکراسی است.

جیمز گالبرایت، در کنفرانس سال 2005 می گوید:

«آماج اصلی مبارزه در راه حقوق شهروندی باید امروز این باشد، که حق انتخابات عمومی دوباره به رسمیت شناخته شود، آرای داده شده بدون دوز و کلک و تقلب شمرده شوند و بازرسی و کنترل امکان پذیر گردد.» [5]

2 -اعلام حکومت نظامی در مقیاس جهانی

رویداد مهم دیگر عبارت است از «اعلام حکومت نظامی در مقیاس جهانی» که پس از 11 سپتامبر سال 2001  از سوی ایالات متحده آمریکا اعلام شده است.

به قول گیورجیو آگامبن[6]، «ما با پیدایش نوعی زورگوئی دولتی سر و کار داریم که در روابط خارجی حقوق بین المللی را نادیده می گیرد و در داخل کشور حکومت نظامی منظم و دائم برقرار می سازد و ضمنا قانون شکنی خود را اجرای قانون جا می زند.»[7]

لیست تخلفات این حکومت نظامی هم طویل و هم نگرانی آور است:

1-هزاران نفر به عنوان «عناصر مظنون» بازداشت و به اتهام واهی «جنگجویان متخاصم»[8] از محل کار و زندگی خود کنده، به سلول های بازجوئی مخفی منتقل و از هر حق و حقوقی محروم می شوند.

2-شکنجه های رایج در گوانتانامو و ابوقریب.

3- حمله مغایر با حقوق ملل به افغانستان و عراق.

4-قتل سربازان مجروح و اسراء.

5-تفاوت قائل نشدن میان جنگ و صلح و میان جبهه داخلی و خارجی (در ایتالیا هم حقوق نظامی به این معنا نوفرمولبندی شده است.)

6-نابودسازی بی حد و حصر حقوق مبتنی بر آزادی شهروندی[9]

7-اعطای اختیارات فوق العاده برای بوش به عنوان «فرمانده کل قوا»

 

*****

خطر این که بدین طریق،  ایالات متخده آمریکا ـ و نه فقط آن ـ «به لغو پی در پی حقوق مردمی» متوسل شود، «یعنی درست با همان رسم و روال حکومت کند که ویژگی اصلی حکومت های خودکامه و استبدادی است»، بسیار جدی و واقعی است.[10]

پدیده «دموکراسی خود مصون»[11] ـ که دریدا[12] به طنز می گفت ـ و مدتها ست که مثل یک بیماری مسری، از ایالات متحده به اقصاء نقاط گیتی منتشر می شود، مشخصه اصلی «حکومت نظامی»[13] است و می توان آن را بمثابه الغاء و امحای دموکراسی به بهانه دفاع از دموکراسی نام داد.[14]

«حکومت نظامی» و جنگ باعث تقویت و تکثیر عوامل دیگر بحران دموکراسی معاصر اند:

1-تحت کنترل کنسرن های بزرگ ـ و نه فقط آنها ـ بودن مؤسسات اطلاعاتی:

مثلا کنسرن رسانه های گروهی معروف به مردوخ[15] که به درخواست رژیم ایالات متحده، افکار عمومی مردم آمریکا و چه بسا جهان را برای ضرورت لشکرکشی بر ضد عراق و اشغال آن کشور آماده ساخت.

2-سلب قدرت از قوه مقننه به نفع قوه مجریه:

مثلا تصویب عجولانه اکت میهنی[16] از سوی کنگره ایالات متحده در اکتبر سال 2001 میلادی و سوء استفاده از مصوبات و یا مصوبات فوری با توسل به قوه مقننه در ایتالیا و جاهای دیگر.

3-تابع قوه مجریه ساختن قوه قضائیه:

مثلا زورآزمائی رژیم ایالات متحده آمریکا با دادگاه عالی آن کشور در مورد اردوگاه گوانتانامو و قوانین قوه قضائیه ستیز برلیسکونی در ایتالیا.

 

 


 

[1] Der amerikanische Putsch und der weltweite „Ausnahmezustand“

[2] Vladimiro Giacché Welche „Demokratie“?

[3] J.-P. Fitoussi, La democrazia e U mercato, Mailand 2005

[4] C. Crouch, a. a. O., 16 f.

[5] A Galbraith Revival“, 7.6.2005: vergl. www.tompaine.com

[6] Giorgio Agamben

[7] G. Agamben, Stato di eccezione, Turin 2003, S. 111.

[8] feindliche Kombattanten

[9] Freiheitsrechten (Patriot Act)

[10] P. Hassner, „Vers l’ état d’ exception permanent?”, Le Monde, 24.6.2003.

[11] autoimmunen Demokratie

[12] Derrida

[13] Ausnahmezustand

[14] J. Derrida, Stati canaglia, it. Übers., Mailand 2003, bes. S. 67 f. S. dazu auch A. Asor Rosa, „I rischi per la democrazia al tempo della guerra“ La Repubblica, 5.3.2003.

[15] Medien Murdochs

[16] Patriot Act


 

 

  

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter