نویدنو:14/08/1389                                                                    صفحه قابل چاپ است

 

 نویدنو  14/8/1389

 


ریشه ها -11

درک ایده الیستی تاریخ

پطر ولفگانگ ایش هورن - برگردان شین میم شین

 

·      درک ایده الیستی تاریخ[1] عبارت است از تفسیر ایده الیستی مناسبات اجتماعی و توسعه تاریخی جامعه.

·      همان طور که ما در جهان بینی ایده الیستی میان جهان بینی ایده الیستی ـ عینی و جهان بینی ایده الیستی ـ ذهنی تفاوت می گذاریم، در رابطه با درک ایده الیستی تاریخ نیز باید میان درک ایده الیستی ـ عینی تاریخ و درک ایده الیستی ـ ذهنی تاریخ تفاوت قائل شویم:

 

 1-درک ایده الیستی عینی تاریخ

·      کلیه تئوری هائی که نیروهای تعیین کننده جامعه و توسعه تاریخی را در اصولی جستجو می کنند که در خارج از روند زندگی اجتماعی انسانها قرار دارند، به درک ایده آلیستی ـ عینی تاریخ تعلق دارند:

·      مثلا کلیه تعالیم اجتماعی کاتولیکی، تاریخ سازی های تئولوژیکی ـ غیبگویانه توینبی[2] و امثالهم و ساختارگرائی فلسفی[3]  فرم های مدرن درک ایده الیستی ـ عینی تاریخ محسوب می شود.

 

 2-درک ایده الیستی ذهنی تاریخ

·      کلیه تئوری هائی که مناسبات اجتماعی و توسعه تاریخی را بر مبنای نظرات و یا تصمیمات سوبژکتیف افراد منفرد و یا بر مبنای آرزوها، ارزیابی ها و بافت های هنجاری[4] گروه ها و افراد توضیح می دهند، به درک ایده الیستی ـ ذهنی تاریخ تعلق دارند.

·      درک ایده الیستی ـ ذهنی تاریخ گرایش غالب  را در جامعه شناسی بورژوائی معاصر  تشکیل می دهد.

 

*****

·      تئوری های اجتماعی پوزیتیویستی نیز که مدعی بیطرفی فلسفی اند و خود را نه ماتریالیست و نه ایده الیست قلمداد می کنند، در حقیقت در موضع پذیرش مسکوت تئوری های ایده الیستی و چه بسا ایده الیستی ـ ذهنی جامعه و تاریخ قرار دارند.

·      تئوری های ناتورالیستی (از جمله تئوری های بیولوژیستی و جغرافیائی) به نحوی از انحا در موضع ایده الیستی ـ ذهنی درک تاریخ  قرار می گیرند.

·      باید یاد آور شد که میان درک ایده الیستی ـ عینی و درک ایده الیستی ـ ذهنی تاریخ دیوار چین (مرزهای مطلق) وجود ندارد، بلکه آندو در یکدیگر نفوذ می کنند.

·      در مغایرت با توسعه فلسفه بطورکلی، که از آغاز نظریات ماتریالیستی و ایده الیستی وجود داشته اند و مبارزه میان آن دو جاری بوده است، تئوری فلسفی جامعه و تاریخ تا تشکیل مارکسیسم تحت سلطه بلامنازع تئوری های ایده الیستی بوده است.

·      کلیه تلاش های به عمل آمده برای ارائه درک ماتریالیستی در باره پدیده های اجتماعی ـ تاریخی ناپیگیر بودند و در ایده الیسم گیر کرده بودند.

·      سلطه بلامنازع ایده الیسم بر عرصه تئوری اجتماعی ما قبل مارکس علل اجتماعی داشته است.

·      درک ماتریالیستی تاریخ تنها زمانی توانست تشکیل شود که پیدایش جامعه سرمایه داری، منشاء تغییرات اجتماعی را (یعنی شیوه تولید را) بوضوح نشان داد و با پرولتاریا، طبقه ای پا به عرصه وجود نهاد که کشف پیوندهای اجتماعی واقعی، کشف روندهای توسعه اجتماعی و توسعه همه جانبه نیروهای خلاق توده های زحمتکش با منافعش انطباق بی چون و چرا داشت.

 

·      در تئوری عمومی جامعه و تاریخ کنونی، در خارج از حیطه مارکسیسم ـ لنینیسم نیز درک ایده الیستی تاریخ حکمفرما ست.

·      درک ایده الیستی تاریخ امروزه به ابزار مهم ایدئولوژیکی و جهان بینانه بورژوازی امپریالیستی بر ضد سوسیالیسم و جنبش کارگری انقلابی و پیشرفت اجتماعی بدل شده است.

 

·      درک ایده الیستی تاریخ در کلیه مظاهر خود نه به درد توضیح و پیش بینی[5]  روندهای اجتماعی می خورد و نه به درد تدوین برنامه مستدل علمی و انقلابی مبارزه بخاطر سوسیالیسم.

 

·      درک ایده الیستی تاریخ با معارف علوم و با تجارب و مطالبات مبارزه بخاطر سوسیالیسم نا سازگار است.

·      مراجعه کنید به ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی، تفکر تاریخی. [6]

 

 

 


 

 

 

  

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter