درک ایده الیستی تاریخ
پطر ولفگانگ ایش هورن - برگردان شین میم شین
·
درک ایده الیستی تاریخ
عبارت
است از تفسیر ایده الیستی مناسبات اجتماعی و
توسعه تاریخی جامعه.
·
همان
طور که ما در جهان بینی ایده
الیستی میان جهان بینی ایده الیستی ـ عینی
و جهان بینی ایده الیستی ـ ذهنی
تفاوت می گذاریم، در رابطه با درک ایده
الیستی تاریخ نیز باید میان درک
ایده الیستی ـ عینی تاریخ و درک
ایده الیستی ـ ذهنی تاریخ تفاوت قائل شویم:
1-درک
ایده الیستی عینی تاریخ
·
کلیه
تئوری هائی که نیروهای تعیین کننده جامعه و توسعه تاریخی را در اصولی جستجو
می کنند که در خارج از روند زندگی اجتماعی انسانها قرار دارند، به
درک ایده آلیستی ـ عینی تاریخ تعلق
دارند:
·
مثلا
کلیه تعالیم اجتماعی کاتولیکی،
تاریخ سازی های تئولوژیکی ـ غیبگویانه
توینبی
و
امثالهم و ساختارگرائی
فلسفی
فرم های مدرن درک ایده الیستی ـ عینی تاریخ
محسوب می شود.
2-درک
ایده الیستی ذهنی تاریخ
·
کلیه
تئوری هائی که مناسبات اجتماعی و توسعه تاریخی را بر مبنای نظرات و یا
تصمیمات سوبژکتیف افراد منفرد و
یا بر مبنای آرزوها، ارزیابی ها و بافت های هنجاری
گروه ها و افراد توضیح می دهند، به درک ایده
الیستی ـ ذهنی تاریخ تعلق دارند.
·
درک ایده الیستی ـ ذهنی تاریخ
گرایش غالب را در جامعه شناسی بورژوائی معاصر تشکیل می دهد.
*****
·
تئوری های اجتماعی
پوزیتیویستی نیز که مدعی
بیطرفی فلسفی اند و خود را
نه ماتریالیست و نه ایده الیست
قلمداد می کنند، در حقیقت در موضع پذیرش مسکوت تئوری های ایده الیستی و چه
بسا ایده الیستی ـ ذهنی جامعه و تاریخ قرار دارند.
·
تئوری
های ناتورالیستی (از جمله تئوری
های بیولوژیستی و جغرافیائی) به
نحوی از انحا در موضع ایده الیستی ـ ذهنی درک
تاریخ قرار می گیرند.
·
باید
یاد آور شد که میان درک ایده الیستی ـ
عینی و درک ایده الیستی ـ ذهنی تاریخ دیوار چین (مرزهای مطلق)
وجود ندارد، بلکه آندو در یکدیگر نفوذ می کنند.
·
در
مغایرت با توسعه فلسفه بطورکلی، که از آغاز نظریات
ماتریالیستی و ایده الیستی وجود
داشته اند و مبارزه میان آن دو جاری بوده است،
تئوری فلسفی جامعه و تاریخ تا تشکیل
مارکسیسم تحت سلطه بلامنازع
تئوری های ایده الیستی بوده است.
·
کلیه
تلاش های به عمل آمده برای ارائه درک
ماتریالیستی در باره پدیده های اجتماعی ـ تاریخی ناپیگیر بودند
و در ایده الیسم گیر کرده
بودند.
·
سلطه
بلامنازع ایده الیسم بر عرصه
تئوری اجتماعی ما قبل
مارکس علل اجتماعی داشته است.
·
درک ماتریالیستی تاریخ
تنها زمانی توانست تشکیل شود که پیدایش جامعه سرمایه داری،
منشاء تغییرات اجتماعی را (یعنی
شیوه تولید را) بوضوح نشان داد و با
پرولتاریا، طبقه ای پا به عرصه
وجود نهاد که کشف پیوندهای اجتماعی
واقعی، کشف روندهای توسعه اجتماعی
و توسعه همه جانبه نیروهای خلاق توده های زحمتکش با منافعش انطباق بی چون و
چرا داشت.
·
در
تئوری عمومی جامعه و تاریخ کنونی،
در خارج از حیطه مارکسیسم ـ لنینیسم
نیز درک ایده الیستی تاریخ
حکمفرما ست.
·
درک ایده الیستی تاریخ
امروزه به ابزار مهم ایدئولوژیکی و جهان بینانه
بورژوازی امپریالیستی بر ضد
سوسیالیسم و جنبش کارگری انقلابی و پیشرفت
اجتماعی بدل شده است.
·
درک ایده الیستی تاریخ
در کلیه مظاهر خود نه به درد
توضیح و پیش بینی
روندهای اجتماعی می خورد و نه به درد تدوین برنامه مستدل علمی و انقلابی
مبارزه بخاطر سوسیالیسم.
·
درک ایده الیستی تاریخ
با معارف علوم و با تجارب و مطالبات مبارزه
بخاطر سوسیالیسم نا سازگار است.
·
مراجعه
کنید به ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی،
تفکر تاریخی.
مطلب
را به بالاترین بفرستید: