نویدنو:30/07/1389                                                                    صفحه قابل چاپ است

1389/7/30:نویدنو

 

 


 

سخنی با آقای محمد رضا شالگونی  

پرویز بصیر

 

دو چیز طیره عقل است 

 دم فروبستن به وقت گفتن و                               

 گفتن به وقت خاموشی

" سعدی"

 

سالیان متمادی است که آقای محمد رضا شالگونی از رهبران راه کارگر( هئیت اجرائی)  از هر فرصتی برای حمله به حزب توده‌ ایران بهره میجویند, حتی اگر ضرورت پیدا کرد تاریخ را آن چنان روایت می کنند که خود می‌پسندند درتازه ‌ترین اظهارنظردرمصاحبه با رادیو سپهر سوئد در تاریخ ۲۲ مرداد۱۳۸۹ که ظاهراً به مناسبت انقلاب مشروطیت انجام گرفته ایشان بدون عنایت به سوال پرسش کننده که چرا حزب توده‌ ایران با تمام قوا از اصلاحات ارضی شاه حمایت نکرد می‌گویند:

" همین ایده ( انترناسیونالیسم ) را توجه کنید که حزب توده‌ چه کرد، بعضی‌ اوقات یک فرهنگ بسیار درخشان را شما میتوانید به یک چیز بسیار مزخرف تبدیل کنید، این طوری شد که هر چه دولت شوروی بگوید درست است، باید دنبال آن بروید، شما را میکنند جاسوس شوروی،وای به حالتان اگر جاسوسی هم بکنید, در حالی‌ که دکتر محمد مصدق از ملی‌ شدن نفت در سراسر کشور صحبت میکرد حزب توده‌ دلقک مابانه راه افتاده بود و از دادن امتیاز نفت به شوروی در زمان استالین حمایت میکرد، تظاهرات راه می‌‌انداخت معلوم است که این حزب متلاشی میشود،آبروی چپ را میبرد" نامبرده   در پاسخ به این سوال شنونده ای می‌پرسند که "حیف نیست آدمی چون شما کمونیست باشد" دوباره در تاریخ ۱۶ مهر ۱۳۸۹ می‌گویند:

" مثلا توجه داشته باشید که در دهه ۲۰ تا ۳۲ که آن ۱۲ سال حساسی است در تاریخ معاصر ما حزب توده‌ سکاندار چپ ایران بود و بزرگترین تشکیلات چپ ایران را داشت عملا در آن دوره که مردم ایران تحت رهبری دکترمصدق برای ملی‌ کردن نفت مبارزه میکردند توده‌ای ها، افتادند دنبال این مساله که نفت شمال را به اتّحاد شوروی بدهند معلوم است که این چه فاجعه‌ای به بر می‌‌آورد این شد که کمونیست‌ها جاسوسان شوروی اند "

 

نگارنده مایل است به عنوان یک هوادار ساده حزب توده‌ ایران به جای پاسخ به این اتهامات که به سبب لجاجت درخصومت مانع قضاوت عادلانه و مسئولانه میشود, تنها به موضوع اصلی‌ این اتهام یعنی "نفت شمال و رابطه آن با جریان ملی‌ کردن نفت توسط زنده یاد دکتر مصدق " به پردازد که شاید بتواند مورد استفاده امروز نسل جوان قرار گیرد و پاسخ به این اتهامات آقای محمد رضا شالگونی را به به قضاوت تاریخ بسپارد .

 

پیشینه تاریخی:

 

قرین ۶۷ سال است جنگ روانی‌ بلاوقفه‌ای علیه حزب توده‌ ایران در موضوع نفت شمال از سوی محافل امپریالیستی،مزدوران ارتجاع و دوستان نه آشنا به تاریخ در میهن ما سازمان یافته است.  موضوع امتیاز نفت شمال دو بار در تاریخ کشور ما تکرار شده است، بار اول کابینه‌ی قوام‌السلطنه در سال۱۳۰۰ پس از قرار داد ۱۹۲۱ و بار دیگر ۲۲ سال بعد در دولت ساعد مراغه ای. موضوع  نفت شمال از یک سو به قرار داد ۱۹۲۱ و از سوی دیگر به در خواست آمریکایی‌ها برای امتیاز نفت شمال مربوط میگردد.  

 قرار داد۱۹۲۱  برگ زررینی در تاریخ معاصر ما است و نماینگر احساس همبستگی‌ دولت جوان شوراها به رهبری لنین است .قرارداد ۱۹۲۱ که همه‌ی امتیازات استعماری دولت روسیه تزاری علیه ملت ایران را قاطعانه رد و لغو و باطل کرد، بهره‌برداری از نفت شمال را در حق حاکمیت مطلق ایران قرار داد، اما از آن‌جا که خطر تهاجم به دولت نوبنیاد سوسیالیستی شوروی از طریق خاک ایران به عناوین مختلف و راه‌های گوناگون به شدت احساس می‌شد، در ماده ۱۳ قرارداد شرط و تعهد شده بود که بهره‌برداری از منابع نفت شمال توسط دولت ایران انجام شود و اگر دولت قصد دادن امتیاز به کشورهای دیگری را داشته باشد، دولت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی برابر توافق و نظر دولت ایران نسبت به دیگر خواستاران بهره‌برداری اولویت خواهد داشت. وجود این شرط تا حدی از نگرانی دولت شوروی در مورد ایالات شمال ایران که مرزهای مشترک ایران و شوروی است و سال‌ها تحت سلطه‌ی قوای استعماری انگلیس بود، می‌کاست اما این خطر باز هم احساس می‌شد که عوامل ارتجاع و امپریالیسم که در هیئت حاکمه‌ی ایران نفوذ قابل ملاحظه‌ای دارند، شرایطی را تحت بهانه و ترفندهای گوناگون مانند «مبارزه با دو قدرت روس و انگلیس» ایجاد کنند و پای دولت آمریکا را به مسئله‌ی نفت شمال و مرزهای شوروی بکشانند. رویه خصمانه‌ی کابینه‌ی سیاه سیدضیاء‌الدین علیه قرارداد ۱۹۲۱ و پس از آن اقدامات کابینه‌ی قوام‌السلطنه، مؤید این نگرانی و تشویش شد و سیر حودادث تا سال‌های متمادی ثابت کرد که هیئت حاکمه‌ی ایران رویه ضدیت با شوروی را علی‌رغم وجود قرارداد ۱۹۲۱ ادامه خواهد داد.

 کابینه‌ی قوام‌السلطنه که پس از سقوط سیدضیاء بر روی کار آمد، در سال ۱۳۰۰ هجری شمسی به فاصله‌ی کم‌تر از یک سال که از امضای پیمان ۱۹۲۱ میلادی می‌گذشت، اقداماتی را محرمانه و سری برای انعقاد قرارداد با آمریکایی‌ها در همان موردی که به تصریح قرارداد ۱۹۲۱، دولت شوروی حق اولویت داشت، شروع کرد( گوشه هایی از تاریخ معاصر ایران -رسول مهربان)

حسین مکی یکی از علاقه‌مندان به قوام‌السلطنه که بعدها از طریق حزب دموکرات قوام به جبهه ملی آمد و تا دبیر کلی جبهه ملی صعود و عروج کرد می‌گویند: 

"یکی از اقدامات سریع و عاجل کابینه‌ی قوام‌السلطنه واگذاری امتیاز استخراج نفت شمال به کمپانی استاندارد اویل آمریکایی بود که دولت با یک مهارت و سرعت فوق‌العاده‌ای که در تاریخ مشروطیت و قانونگذاری ایران بی‌سابقه بود، به‌طور محرمانه مواد قرارداد را تنظیم و در جلسه سری مجلس شورای ملی تقدیم ریاست مجلس نمود،..........

گزارش کمیسیون که حاوی چهار ماده‌ی پیشنهادی دولت و یک ماده‌ی الحاقی کمیسیون بودجه، به مضمون زیر قرائت شد:

1- مجلس ملی ایران واگذاری حق استخراج نفت ایالات مفصله‌الاسامی شمال ایران را به کمپانی استاندارد اویل آمریکایی تصویب می‌نماید. نقاط مزبور شامل ایالات آذربایجان- استرآباد- مازندران- گیلان- خراسان خواهد بود.

2-مدت این امتیاز پنجاه سال.

3-حقوق دولت ایران زاید بر صدی ده از کلیه‌ی نفت و مواد نفتی مستخرجه از چاه‌ها قبل از آن که هرگونه خرجی به او تعلق بگیرد خواهد بود.

4-شرایط دیگر امتیاز از قبیل تسعیر سهم دولت از پرداخت آن و طرز نظارت دولت در عواید کمپانی و شرایط ابطال کننده‌ی این امتیاز و سایر شرایط دیگر را دولت پس از مذاکره تهیه و برای تصویب به مجلس شورای ملی تقدیم خواهد نمود.

5- کمپانی مزبور حق نخواهد داشت این امتیاز را به دولت یا یک شرکت خارجی واگذار نماید و در صورت تخلف از این ماده امتیاز مزبور ملغی خواهد شد4 "( تاریخ بیست ساله‌ی ایران، حسین مکی، جلد اول، ص334،)

  روزنامه‌های آزادی‌خواه کشور اعلام خطر کردند و دولت شوروی شدیداً به دولت قوام اعتراض کرد و تصویب چنین امتیازی را به مثابه حضور عوامل نظامی و سیاسی آمریکا که با دولت و انقلاب شوروی علناً در حال جنگ بود دانست از طرفی ملت ایران متوجه شد،. لازم به یادآوری است که کابینه‌ی مشیرالدوله به علت مقاومتی که در برابر مطامع استعماری آمریکا نشان داد و مایل نبود با دوستی و موافقت یک‌جانبه با دولت آمریکا موجب رنجش و مخالفت دولت شوروی شود و نیز به علت رویه‌ی سیاست استقلال که در شخصیت مشیرالدوله وجود داشت، شراکت و تبانی کمپانی استاندارد اویل با شرکت نفت جنوب را بهانه کرد و با اجرای قراردادی که در کابینه‌ی قوام‌السلطنه تصویب شده بود شدیداً مخالفت ورزید. کابینه‌ی مشرالدوله حتی یک میلیون دلار پیش پرداخت دولت آمریکا را که به بانک شاهی حواله شده بود قبول نکرد، زیرا در همان موقعی که این حواله‌ها صادر شد ناگهان از طرف سفارت انگلیس به مشیرالدوله اطلاع داده شد که قبول این وجه رضایت ضمنی و تقبل مشارکت، کمپانی انگلیسی می‌باشد. به«مجرد وصول این خبر مشیرالدوله فوراً این مسئله را رد کرد و از طرف دیگر حواله را توقیف نمود و دیناری از آن را نگرفت"( تاریخ بیست ساله‌ی ایران، حسین مکی، جلد اول، 346)

 

در اکتبر ۱۹۴۳ نمایندگانی از جانب گروه نفتی‌ داچ شل(که همان کمپانی نفت جنوب بود ) محرمانه برای مذاکره در موضوع گرفتن امتیازاتی در نواحی جدید به ایران آمدند، با وجود رخنه آی‌ که مستشاران آمریکا یی در نقاط حساسی داشتند موضوع نمی‌توانست مخفی‌ بماند، لذا چندی بعد در فوریه ۱۹۴۴ شرکت‌های استاندارد ایل نیو جرسی،استاندارد وکوم ایل کمپانی ،سکونی واکوم ایل کمپانی و سینکلر نیز نمایندگانی از سوی خود به همین منظور اعزام کردند. این دوران مقارن است با دوران پایانی کابینه سهیلی که آقای ساعد مراغه‌ای وزیر امور خارجه این کابینه است. همه‌ی این امکانات و عوامل مساعد، علی‌الظاهر اجرای نقشه‌ی واگذاری امتیاز نفت شمال را به آمریکا سهل و آسان می‌نمود و این‌بار  دولت مورد قبول آمریکا و انگلیس، یعنی دولت ساعدِ مراغه‌ای مأمور اجرای برنامه شد و مقدمات کار را با دعوت مستشاران نفتی از هر جهت آماده کرد. آقایان هوور پسر پرزیدنت هوور رییس جمهور سابق آمریکا و کریتس به ایران آمدند کمیسیونی مرکب از نامبردگان ،رکس، ویویان از طرف آمریکا و انتظام ،نخعی،پیرنیا از طرف دولت ایران برای مطالعه پیشنهادات رسیده تعیین گردیدند و این مذاکرات طبق معمول نظر دولت‌ها در خفای کامل انجام می‌شد. پس از گذشت 22 سال مجدداً چنین شرایطی را اوضاع جنگ جهانی دوم برای خیزش و پرش ایالات متحده‌ی آمریکا به سوی اخذ امتیازات استعماری در ایران و ایجاد کمربند امنیتی به دور شوروی فراهم کرد.

هنگامی که موضوع مذاکرات در جراید رسوخ کرد و پرده‌ها بالا رفت دولت شوروی بر خلاف انتظار آمریکا و انگلیس تصمیم به اعزام کمیسیونی برای دادن پیشنهادات در باره استخراج نفت در شمال ایران گرفته و دولت ایران را در تاریخ ۱۹ شهریور ۱۳۲۳ از تصمیم خود با خبر نمود.  این کمیسیون به ریاست کافتارادزه معا ون وزیر امور خارجه شوروی وارد تهران شد. هیأت اعزامی شوروی شرایط مزایای بهره‌برداری منابع نفتی شمال را توسط دولت شوروی طی جلسات متعدد به اطلاع کابینه رساند و معلوم شد که پیشنهادات دولت شوروی اختلاف ماهوی و بنیادی با شرایط استعماری دولت‌های آمریکا و انگلیس دارد و دولت ساعد نمی‌تواند علناً و رسماً آن را رد کند، زیرا شرایط و پیشنهادات شرکت‌های آمریکایی و انگلیسی، حداکثر همان شرایط مصوبه‌ی کابینه‌ی قوام بوده است. آن‌چه داوطلبان آمریکایی مخفیانه درصدد جلب و اخذ آن از دولت ایران بودند، امتیازی بود در همان اندازه امتیاز نفت شرکت انگلیسی نفت جنوب و امتیاز دارسی و قرارداد 1933. اما آن‌چه که معاون وزارت امور خارجه دولت شوروی حامل آن بود، پیشنهاد ایجاد یک شرکت مختلط متساوی‌الحقوق ایران و شوروی برای اکتشاف و استخراج نفت و صدور و بهره‌برداری آن بود. در هیچ یک از اسناد وزارت دارایی و یا امور خارجه ایران درخواست امتیازی از طرف روسیه شوروی در همان حد و حدود امتیازات استعماری وجود ندارد و اگر چنین درخواستی وجود می‌داشت، تا کنون اصل آن درخواست و نامه و یا مواد پیشنهادی شوروی را گروه‌های ضد شوروی در نشریات رنگارنگ خود منتشر می‌کردند. مقابلِ چنین شرایط و اوضاع و احوالی که به علت ورود و حضور هیأت اعزامی شوروی در صحنه‌ی مذاکرات ایجاد شده بود، هیچ راهی برای دولت ساعد باقی نماند، جز این‌که با تبانی و مشورت و زد و بندهای خاصِ متولیان مجلس  مذاکرات مربوط به بهره‌برداری از نفت شمال را به خاتمه‌ی جنگ موکول نماید. پروفسور آبراهیمیان استاد برجسته تاریخ دانشگاه دولتی نیو یورک مینویسند:

 

 

"مجلس پيشنهاد سال 1324 اتحاد جماهير شوروي براي کسب امتياز نفتي در شمال کشور را رد کرد، اگرچه اين موافقت نامه به ايران سهم مساوي در سود، مديريت و توزيع مي‌داد. امپرياليسم انگليس و کارگزاران بومي آن با همه توان به مخالفت با آن برخاستند. امروز معلوم شده است که اين غوغاي تبليغاتي و عوام‌فريبانه که هنوز ادامه دارد، در اجراي دستورالعمل زير از طرف دولت انگليس و سازمان جاسوسي آن صورت گرفته است:

«قدرت نفت انگليس در اين نهفته است که ما در سراسر جهان امتيازاتي داريم که به موجب آن‌ها، رأساً به توسعه ميادين نفتي پرداخته و بهره‌برداري و توزيع نفت آن‌ها را در اختيار داريم. اگر کشورهايي بخواهند رأساً منابع نفت خود را توسعه دهند، موقعيت ما تضعيف خواهد شد. اگر ايران به توسعه ميادين نفتي خود در شمال کشور اقدام کند، ديري نخواهد گذشت که خواستار اجراي همين سياست در جنوب نيز خواهد شد. از اين رو ما بايد با استفاده از همه امکانات آن‌ها را از توسعه نفت خودشان منصرف کنيم.» (ملي شدن نفت، کودتا و ديوار بي‌اعتمادي، ارواند آبراهاميان، مجله آفتاب، شماره 13، سال 1380)

 

موضع سیاسی حزب توده‌ ایران در این مورد:

 

در کتاب شمه‌ای در باره جنبش کارگری ایران که در سال ۱۳۵۱ بوسیله حزب توده‌ ایران انتشار یافته در صفحه ۸۸ با صراحت نظر حزب در این مورد اظهار نظر شده است:

"۱- حزب توده‌ ایران با هر گونه امتیازی مخالف بوده است

۲-حزب توده‌ ایران معتقد است مردم ایران خود قادرند منابع ثروت خود را در دست بگیرند ولی‌ حزب اضافه مینماید در صورتی‌ که دولت این مورد را استثئایی میداند و تصمیم قطعه به دادن امتیاز دارد نباد چنین تعجیلی در کار داشته باشد که بدون مطالعه لازم و در نظر گرفتن مصالح مردم و مملکت عمل کند

۳- حزب توده‌ ایران در صورت چنین استثئایی  مطالعه دقیق هر کسی‌ را که به مصالح کشور علاقه‌ دارد به این نتیجه خواهد رسند که شرایط شوروی را ارجح بداند،زیرا اولا دولت شوروی نمی‌تواند (و به حق هم نمی‌تواند)موافق باشد که در مناطق مرزی وی انحصارات امپریالیستی پایگاه هایی داشته باشند و ثانیا این عمل را ماده ۱۳ قرار داد ۱۹۲۱ منع کرده است .در این قرار داد حکومت شوروی لغو  امتیاز نامه نوبل را به این کرده است که استخراج نفت در این منطق به هیچ دولت ثالثی داده نشود و این قرار داد در جهت تامین استقلال سیاسی و اقتصادی ایران بوده است." حزب توده‌ ایران یقین داشت که انحصار‌های امپریالیستی به این زودی زیر بار قبول شرایطی نظیر آن چه شوروی مطرح کرده نخواهند رفت و ترجیح میدهند ادعأیی نداشته باشند تا موقع مناسب تری برسد." در نامه‌ای که دکتر مصدق اندکی‌ بعد دلجویانه  به سفیر شوروی نوشته اند همین موضوع تأیید گردیده است:

" خوشبختانه ورود آقای کافتارادزه به تهران سبب شد که داوطلبان امریکا‌یی از پیشنهاد خود صرف نظر کنند و فرصتی به دست نیامد که نظرات خود را در موضوع معادن نفت ایران در مقام مخالفت با شرکت‌های امریکأیی بیان نمایم...........چون معتقدم اتحاد شوروی حق بزرگی‌ به گردن ما دارد و ما را از مخاطره حیاتی‌ نجات داده است......... جناب سفیر : .........چنان که در مجلس علناً اظهار داشتم گذشته شما ثابت کرده است که هر وقت دولت شوروی از صحنه سیاست ایران غایب شده است روزگار ایران تباه شده است" ( سیاست موازنه منفی‌ حسین کی‌ استوان صفحه ۲۴۶-۲۴۷)

برخلاف نظر آقای شالگونی تظاهرات انجام شده به گواهی روزنامه‌های آن دوران به مناسبت سالگرد انقلاب اکتبر با شرکت حزب توده‌ ایران و شورای متحده مرکزی برگزار و شعار‌های آن برکناری دولت ساعد و اخراج دکتر میلیسپو از ایران بود نه دادن نفت به دولت شوروی، در نتیجه این فشار‌ها کابینه ساعد جای خود را به بیات داد. تمام این حوادث در سال‌های ۱۳۲۲ و ۱۳۲۳ اتفاق افتاده است، و کوچک‌ترین ارتباطی‌ با داستان ملی‌ شدن نفت در سال‌های ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۲ ندارد،  این که آقای شالگونی این حوادث را همزمان می‌بیند ناشی‌ از خطا ی معرفتی ایشان است. رفیق شهید دکتر فرج الله میزانی‌(جوانشیر) در پاسخ به افرادی چون آقای شالگونی مینویسد:

 

"ادعا می كنند كه حزب توده ایران گویا به این دلیل مخالف اصل ملی شدن بود كه در اصل تصویب شده جبهه ملی، ملی شدن نفت در سرتاسر كشور درنظر گرفته شده بود و حزب توده ایران گویا می خواست نفت شمال ملی نشود و به شوروی ها واگذار شود. مبلغین این دروغ، انترناسیونالیسم پرولتری حزب ما را نشانه گرفته اند. آنان می خواهند این فكر را به مبارزین تلقین كنند كه گویا اگر حزب توده ایران جزو اردوگاه جهانی كارگری و كمونیستی نبود و در ورطه ضد شوروی می غلطید راه درست تری می رفت. درحالی كه ملی كردن نفت اصولا" به مساله نفت شمال ارتباطی نداشت. قرارداد همكاری ایران و شوروی برای بهره وری از نفت شمال : اولا"، اگر اجرا می شد، با ملی شدن نفت تناقضی پیدا نمی كرد زیرا این قرارداد به حاكمیت ملی ایران به طور كامل احترام می گذاشت.ثانیا"، این قرارداد چندین سال پیش رد شده و موضوع آن پایان یافته بود. دیگر نفت شمالی وجود نداشت كه حزب توده ایران به خواهد به اصطلاح برای شوروی ها حفظ كند. این نوع ادعاهای دروغین را دشمنان نهضت و نفاق افكنان حرفه ای ساخته اند تا تبلیغات ضد كمونیستی را دامن زنند و مانع اتحاد نیروها شوند.( ف. م. جوانشیرتجربه ۲۸ مرداد)"

 

کلام پایانی:

 

هنگامی ‌که حزب تودۀ ايران شعار «مبارزه عليه هر گونه استعمار» را در سر لوحه خود قرار داد، هيچ سازمان ‏و گروه سياسی ديگر حتا کلمه «استعمار» و «امپرياليسم» را بر زبان نمی‌آوردند. اين کلمات در فضای سياسی ‏آن روز طنينی غريب و ناآشنا داشت. گويی سِّر ناگفته و راز سَر به مُهری است که نزديکی به آن حرام بود. خدماتی که حزب توده ایران به جامعه ایران و بویژه طبقه کارگر ان کرده، در تاریخ سایر احزاب کارگری هم کم سابقه است.  اگر روشنفکران بورژوا می کوشند تاریخ طبقه کارگر را به لجن بکشند تا شاید گناهان کبیره سرمایه داری ایران و جنایتهای باورنکردنی سرمایه داری انحصاری بین المللی در ایران، دور از دیده ها بماند و یا لااقل کمرنگ شود و با حساب دقیق و با استقاده از همه وسایل تبلیغات جهنمی امپریالیسم جهانی، تاریخ نهضت کارگری ایران را تحریف می کنند تا نسل جوان را نسبت به گذشته نهضت کارگری بدبین کرده، به سنگر سرمایه داری جلب کنند, آقای شالگونی از این گفته‌ها چه سودی میبرند؟

 

 ژيلبر تووی يرا، دبيراول کميتۀ مرکزی حزب ‏کمونيست کلمبيا، در پاسخ حريفانی که اشتباهات و شکست‌های حزب طبقۀ کارگر را با آوايی زهرآلود در ‏شيپورها می‌دمند، اين شعر کهن اسپانيايی را می‌خواند که گويی از حنجرۀ تاريخ حزب تودۀ ايران طنين ‏می‌اندازد:‏
‏«شما به رخشندگی و صيقل سلاحتان غره ايد،
جنگ‌افزارهای من اما بی‌جلوه و کدر است،
آيا می‌دانيد راز اين تفاوت را؟
در ميدان جنگ،
در گرد و غبار مهلکه‌ها بوده اند اين‌ها، ‏
آثار ضربه‌های سخت بر قامتشان پيداست.»

سرچشمه : صدای مردم

http://sedayemardom.net/didgah/articles_detail_

didgah.php?aid=550


 

 

 

  

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter