نویدنو:30/07/1389                                                                    صفحه قابل چاپ است

1389/7/30:نویدنو

 

 


 

 

گزینه ونزوئلا

مایکل آلبرت – برگرداننده : آرش

 

تفسیر انتخابات ونزوئلا هنوز در حال سیلان است – عکس العمل ها هنوز قطره چکانی هستند. هنوز، تحلیل های موجود به طورکلی از نشان دادن مهمترین معانی انتخابات ناتوان هستند .

آری، انقلاب بولیواری هنوز حاضر یراق است .

آری،چاوز–علیرغم بیش از ده سال ریاست جمهوری- وسیعا از اوباما، بادوسال ریاست جمهوری ، محبوب تر است .

آری حزب سوسیالیست متحد ونزوئلا حمایت ونفوذ بیشتری ، مثلا نسبت به دموکرات ها در امریکا دارد.

هر کسی می تواند درآن  ترک های ایجاد شده ادامه دهد ، اما در نظر گرفتن انتخابات  مثل تجربه ی انجام شده ای که تعیین برد یا باخت آن به شمارش برگه های آرا ازبخش انتخابات تا تعیین کرسی های  کسب شده ازسوی طرفداران چاوز ومخالفان بستگی دارد ، که مطابق با این معیار هواداران چاوز می توانند هورابکشند که ، ما برنده شدیم – یا با در نظر گرفتن انتخابات در مقایسه با آنچه در امریکا یا سایر نمونه ها از بالا تا پایین وجوامع از نظر سیاسی ورشکسته ، جریان دارد ، هم  بازچاویست ها می توانند  هورابکشندکه ، ما بهتر انجام دادیم ، بسیار ساده نگرانه است .    

 ونزوئلا به بیش از یک دهه مبارزه طولانی پیچیده باور ناپذیرخود برای آینده ادامه می دهد.این بدان معنی است که آنچه در ونزوئلا جریان دارد نمی تواند به طورمفیدی با آن چه درمحیط ساده تر جریان دارد مقایسه گردد.

در ونزوئلا برخی هاآرزومی کنند که روابط سابق را با تمام چرندی آن تحکیم  یا احیا کنند- به طور اساسی سرمایه داری، بوروکراسی سیاسی، هیرارشی نژادی ، هیرارشی جنسی -.

در ونزوئلا رانشی به سوی چیزی جدید هم وجود دارد – هدفی که واضح نیست ودر حقیقت از بسیاری جنبه ها حتی آشکارا بیان نشده ، اما با این وجود چیزی است که به وضوح هم ضد نژادی وهم ضد جنسیتی است ،  با صراحت طرفدار فقیر وضعیف ، وشاید تاحدزیادی خودگران است .

نمایند گان ارتجاع هر آنچه را که از دستشان بر آید برای مسدود کردن راه نمایندگان تغییرانجام خواهند داد – ومرتجعین در انجام آن هیچ تردیدی به خود راه نمی دهند وراه حل ها یا منابع بسیار فراوانی برای انجام وظایفشان در اختیار دارند.

اگر کوتایی عملی باشد آن را آزمایش می کنند.یا برای برگزاری رفراندمی تلاش می کنند . یا سعی می کنند انتخاباتی را تحریم نمایند.آن ها  ( در این راه ها ) تلاش کردند وشکست خوردند وشکست خوردند. چاوز بازهم محبوب تر شد . بنا براین به استراتژی پیچیده تری نیاز داشتند.

آنچه آنها  موفق به انجام آن  شدند خرابکاری در تلاش های دولت چاوز برای حرکت به جلو از طرف فقرا، وسپس سرزنش کردن چاوز به خاطر قصور در حل مسائل وبهتر کردن زندگی مردم بود .به محض این که مردم خسته ودچار تردید شوند ، مخالفین پرچم ها را بر می افرازند. یک مخالف ازتجاعی  در اصل (در برابر انقلاب) چه می تواند بکند؟ بیایید روش هارا بشماریم .

1- طرح های خرابکاری مالکین قدیمی در تولید برای فقرا وضعیفان. آنها درتلاش های  ساخت مسکن وسایر پروژه ها به شیوه های بسیار زیادی خرابکاری کردند، از جمله حراج کردن منابع مورد نیاز خارجی ها ، ایجاد فشردگی در ترافیک ، یا حتی به سادگی کار نکردن ، آهسته کار کردن، یا کار ناچیز در پروژه های مختلف. این شیوه به ویژه در کاراکاس بسیار موثر است.  

2- پلیس سابق از خشونت ودزدی جلو گیری نکرد- اما در عوض درآن درگیر شد .آنها نه تنها به خاطر پر کردن جیب هایشان بلکه برای ایجاد محیط ترس وآشفتگی  به عناصر جنایتکاری تبدیل شدند. آنها حتی آدم می کشند – به خاطر همان غایت . آن سخاوت سرقت شده نیست بلکه هدف بسیاری مهمی است .هدف آن قربانیان مرده نیست . نه . مهمترین هدف  یورش به تصور اجتماعی است .هدف آن محتاط کردن ، بیمناک کردن وبی علاقه کردن مردم به صحبت کردن ، سازمان یافتن ومشارکت است . این خیلی موثراست ، به ویزه در کاراکاس ، اما در سراسر کشور هم اثر دارد . 

3- بوروکرات های سیاسی سابق – یا افراد جدیدی به همان منظور – می توانند در ظهور افکار عمومی جدید درمحافل مردمی مانع ایجاد کنند تا کمک ( همانطور که دولت چاوز متعهد است ) . فرض می شود که ساختار های جدید به دولت جدید تبدیل شود. نمی تواند شگفت انگیز باشد که شهرداران وفرمانداران سابق در کمک به آنها کندعمل می کنند، یا حتی خیلی از اوقات ، برای خراب کردن  آنها سریع عمل می کنند، بدین منظور دولت های محلی را اغلب از روند های انقلابی خارج  و به داخل  روند های ارتجاعی می کشانند. حتی تمایلات بوروکراتیک در سمت چپ،  روند توده ای را همچون باخت شخصی می بیند. خرابکاری آنها ، نسبت به دفاع آنها ، از مشاکت توده ای در سراسر ونزوئلا خیلی اثر بخش تراست . 

4- رسانه های قدیمی – تقریبا تمام رسانه های ونزوئلا- به حمله ای پایان ناپذیرعلیه چاوز ودولت از جمله سرزنش آنها به خاطر هر چیز وهمه چیزهایی که سبب عذاب یا نگرانی مردم می شود ادامه می دهند  – از جنایت تا مستی، از ادامه فقر تا عقیم سازی اجرا با تلاش درحکومت های محلی – با زهم با این وصف ، این صاحبان رسانه ومتحدان آنها، که صاحبان سایر صنایع ومدیران شهرها ومناطق و"پلیس" عمومی هستند ، که عملا پریشان هستند.

  5- باید قبول کرد که استراتژی چهارگانه فوق برای اشکالتراشی ، ایجاد اخلال وسرزنش ، خیلی موفق بوده است . ونیز باید قبول کرد که این موفقیت می تواند حتی تا تحت فشار قرار دادن دستور کار چاویستا گسترش یابد. این استراتژی نه تنها قادر است نتایج بدست آمده  رادرعرصه هایی به روش هایی تحریف نماید ، بلکه (راه) تغییرات رهایی بخش را مسدود نموده وسپس زیر آب حمایت از آن را بزند، این ( استراتژی ) حتی می تواند انگیزه های چاویستا را آلوده نماید ، از جمله در باره نواقص حالت دفاعی وحتی انکار ایجاد نماید  ونیز منزوی شدن از مردم  به نوبه خود سبب مشکلات اضافی دیگری از جمله ، مثلا،  ایجاد بی علاقگی دربخش های محلی دولت و مقاومت در برابر پذیرش دستورات وبدین گونه به اندازه کافی سبب در گیری با موضوعات جنایی گردد .     

 " اما چاویستا باز هم  برنده نمایش دیگری هستند .چگونه می توانید ادعا کنید که مخالفان پیروزی بزرگی داشته اند " – من باگوش دادن به مطالب فوق می توانم پاسخ ها ، یا درخواست هایی رابشنوم.

بسیار خوب ، اگر شما به کرسی های پارلمان بنگرید ، واگر به سادگی تعداد نهایی چوب خط  کسانی را که برنده آن ها شده اند ، بشمارید، این انتقادها از موضع من کاملا درست است . برخی کرسی ها از دست رفته اند ، درست ، اما کل انتخابات ، اگرچه اندکی سخت تر،  پیروزی دیگری را نشان می دهد. 

اما اگر ما به اوضاع نه همچون داوری درخور یک انتخابات پارلمانی ساده بلکه به جای داور یک محاسبه احساسات  در یک مبارزه گسترده وطولانی اجتماعی نگاه کنیم چه اتفاقی خواهد افتاد؟

پس از گذشت ده سال ازعمر حکومتی که برای انتقال  انقلابی درراستای منافع  مادی ، اجتماعی ،  و روانی 80درصد از جمعیت ، و، نیز تقریبا، درراستای منافع اجتماعی نعداد  بیشتری  تلاش می کند – حمایت تقریبا 10درصد افت کرده است . جایی که  حمایت از روند بولیواری توانست ، در ده سال گذشته از تقریبا 60درصد به 80 درصد ارتقا یابد ، در عوض به نظر می رسد که به تقریبا 50درصد سقوط کرده است . میزان حرکت رو به ریزش است . امید همگانی کاهش می یابد ، پشتیبانی آنها که خیلی کم  تمایل به عمل دارند تقلیل می یابد.حتی  رای پذیرفته شده انقلابی  پلاسیدن را آغاز می کند. 

این منحنی باید به خاطر آن چه هست مشاهده شود: شیبی به سوی جهنم .

این منحنی باید برگردانده شود.

این منحنی نمی تواند بر گردانده شود اگراستراتژی چهارگانه مخالفت ذکر شده در بالا ، ونیز رخنه های داخلی بولیواری اضافه شده بر پروسه وعادت سماجت نماید .

این منحنی نمی تواند بر گردانده شود اگرتلاش ها برای بر خورد با عارضه های مخالفت چهارگانه و پرداختن به کوتاهی های داخلی آنچنان آهسته باشد که کمترین دست آورد آنها با خستگی وشک دائما فزاینده عمومی به باتلاقی تبدیل شود. 

انقلاب بولیواری نیازمند کسب مجدد شتاب درحرکت مترقی ومشارکت گسترده است .

انقلاب بولیواری به شفافیتی همانند هدف هایش نیازمند است. مردم به چه جهت دیگری  می توانند حامیان پر تلاشی باشند ؟  مردم ازچه طریق دیگری جز ازراه شناختن اهداف انقلاب ، وقادر بودن به پذیرش آن  واصلاح اهداف  برای خودشان ، می توانند بخشی  وبه معنی دقیق کلمه  فرمانده مراحل مختلف انقلاب باشند؟

انقلاب بولیواری برای نیل به اهداف خود نیازمند بسیج در جوامع بنیانی واز درون محل های کار است . پیشرفت از چه راه دیگری می تواند حاصل گردد ومورد حمایت قرار گیرد؟

در طول شب نمی توان به دستاورد زیادی  نایل شد .اما بی عملی هم به دلیل عدم تمایل به تحریک مخالفان قوی تر به خاطر پرهیز از درگیری جدی – یا عدم تمایل به مشاهده وپذیرش نیاز- جاده مستقیمی به سوی جهنم است .

ایده بولیواری ، یا به قول بعضی ها امید بولیواری ، در یک بحث بی طرفانه وعقلانی با رای اکثریت پشت رای اکثریت–دلیل تمایل غالب ودوست داشتنی برای مردمی که مایل به پیروزی بودند - به صورت باور نکرنی قابل تحسین بود . وبه خوبی می توانست آن را حفظ نماید ، مگر به خاطریک چیز . مخالفان به بحث بی طرفانه وعقلانی علاقه ای ندارند. مخالفان به سادگی با توسل به هر ابزاری ، از جمله خرابکاری ، دروغ گویی ، تقلب ، ایجاد وحشت وجنایتکاری ، خواهان پیروزی هستند . انتظارداشتن  بحثی بی طرفانه خود کشی است . در طی انتظار، حمایت فرد رو به کاهش می رود ، یا دلسردی وخستگی رشد می کند ، وبه اولویت ها ورویکردهای فردنیز تغییر شکل داده می شود.   

 زمانی فرا می رسد که فرد در نهایت باید به پذیرد- هر چند با شگفتی ، بسیاری از افراد آرزومند لغو کردن معانی هستند- که  ونزوئلا ناچار از تحمل یک ارزیابی واقعا دموکراتیک وخودگردان مردمی  ازگزینه ها وسپس گزینش آزادانه وبینش مندانه در بین آن گزینه ها است – مخالفان باید افتخارجایگاه و عمل را منکر شوند.   

مخالفان می توانند مثل دیگران در تلویزیون ها ، روزنامه ها و سایر رسانه های خود بحث کنند – اما نمی توانند مالک باشند  وتنها بلندگوی جامعه را کنترل نمایند.

مخالفان می توانند در تولید محصولات  اجتماعی مثل دیگران کار کنند ، اما نمی توانند کار را با تصاحب شرکت ها وجهت دادن آنها به دور از دستور کار انقلابی مختل نمایند.

 

 مخالفان مثل دیگران می توانند به حکومت کردن کمک نمایند ، اما نمی توانند موقعیت های حکومتی را برای ایجاد مانع در برابر سازماندهی مردمی وتصمیم گیری ومشارکت سوء  به کار برند.

مخالفان می توانند در مبارزه علیه فساد ودزدی همانند دیگران یاری نمایند ، اما نمی توانند به فاحش ترین مفسدان ودزدان کشور تبدیل گردند.

وحتی در میان سازمان ها ومتحدان انقلاب نیز، توان  پذیرش بیشتر نسبت به مطالبات  تمام توده ها ی مردم جامعه ، تمایل بیشتر به  پذیرش واصلاح خطا ها تا انکار ولا پوشانی آنها، وپذیرش بیشتری به گسترش مشارکت ، حیاتی است .

با نگاه از خارج ونزوئلا ، مسلما  با داشتن تنها  ارتباطی  نسبتا کم  به یا داشتن  اطلاعاتی در باره جزئیاتی  گزینه های گسترش یابنده پچیده در داخل ونزوئلا ، به نظر می رسد که غلبه کردن بر ارتجاع و تعقیب  جدی آزاد سازی ، چیزی کاملا شبیه به تعقیب مراحلی است که باید به هر طریقی خیلی زود بعنوان نیازبنیاد های حداقلی برای ادامه موفقیت بدان دست یافت.

1- رسانه ها بایددموکراتیک وملی شوند – با بینش انتقادی وامید بخش- نه سگ دست آموز سخنگوی انقلاب ، بلکه یقینا نیز نه سگ دست آموز عامل  دیوانه وپست ارتجاع . آری ، در یورش لفظی واغتشاش واقعی در سرتاسر جهان وقتی که رسانه های گروهی از مالکیت خصوصی دیوانه وحتی جانی بیرون کشیده می شوند وبه وسایل نقلیه ستودنی مشارکت عمومی ، آموزش وپررش ، انتقاد واکتشاف تبدیل می شوند قیمتی خواهند داشت – اما این قیمتی است که باید در برخی نقاط پرداخته شود – وهرچه زودتر بهتر.    

2- شهرداران ، فرمانداران ، وسایر مقامات سراسر ونزوئلا، صرف نظر ازآن که  تمایل دیگر آنها چه باشد ، باید به مشوقین وهواداران قدرت مردمی تبدیل شوند. نه چاوز ونه حزب سوسیالیست متحد ونزوئلا از نامزدها ویا مقامات مجددا  انتخاب شده  برای منصب که همچون یک عامل مرکزی برنامه وعمل آنها برای پیشرفت مجامع  مردمی مشارکت وحکومت  مردمی ، از جمله حمایت کردن وهمکاری کردن  برای اجرای برنامه های تصویب شده از سوی آن مجامع  سخت کار نمی کنند حمایت نخواهند کرد .آری ، آنهایی که حمایت را از دست دهند ممکن است در مقام بعدی به مخالفان انقلاب تبدیل شوند ، اما آنها در آن نقش برای پیشرفت دگرگونی  تا بعنوان مقامات مورد اطمینان قدرت گرفته برای خرابکاری روند ها بسیار بی ضررخواهند بود. 

3- پلیس سابق ، همدست ارتجاع ودرگیر جنایت وایجاد وحشت – خواه عملا یا با بر آورد عملکرد- باید تعویض گردد. اگر پلیس ملی جدید بتواند نیروی پلیس محلی را آموزش داده ووادار به همراهی نماید ، عالی است . اما اگر نتواند ، باید گام های تهاجمی تر برداشته شود.آیا چنین سناریوهای متمرکز کننده خطر ها وجود دارد؟ حتما متمرکز کردن خطرها ی خیلی جدی دوش به دوش یک هزینه لفاظی در انتقاد ها وجود دارد . اما چه باید کرد ، باید عملی کرد – وبه عقب انداختن کارهایی که با تاخیرشان ، موفقیت احتمالی آنها را دشوارتر می سازد ، نه آسانتر، خودزنی است .  راه حل خطرها نشان دادن پلیس مثل دادن نشانی تولید ، یا بهداشت یا هر چیز دیگراست  – نه تنها بهبود بخشیدن بدان ورای بسیار بد ، بلکه فکر کردن از طریق آنچه می تواند در تطبیق با خود گردانی وغیره سرمشق باشد ، واجرایی کردن آن  .

  4- مالکین سابق  باید دارایی های خودرا تحت کنترل  نیروهای کار مربوطه قرار دهند.جبران دارایی های آنها باید آن چیزی باشد که جامعه آن را بعنوان حکم اخلاقی مشاهده می کند – یعنی مثلا ، حداقل از نظر من ، برای حفظ سطح در آمد قابل دوام در حین تلاش برای یافتن مشغولیت های اقتصادی جدید کافی باشد   .مالکینی که دستور کارهای بولیواری را برای فقرا وضعیفان تخریب کرده اند ، هر چند ، به طور قابل بحث چیزی در یافت نکنند. دوباره ، هر تغییراتی برخی از زمین ودارایی از دست دادگان را به مخالف علنی هدایت خواهد کرد – اما آن مخالفت علنی آسیب بسیار بسیار کمتری تا قبول مخالفت خاموش همان  افراد بعنوان سرپرستان محل های کار، نسبت به شهروندان صرف خواهد داشت .  The  5- انقلاب هم نیازمند نگاهی دوباره به خویش است .تمام مشکلات جاری ناشی از عمل مخالفت آشکار بیرونی  نیست . برخی از مشکلات در درون انقلاب جای دارند ، هر چند  شاید به طور وسیع ناشی  ازخرابکاری های  طولانی مدت و تهدیدات  ارتجاع باشند، اما تا این زمان نیزدرعادت های مداوم و خود خواهانه  جاری ریشه دارد . بنا بر این علاوه بر بر خورد با 4 مانع مخالف فوق ، باید سطح جدیدی از تعهد عملی برای راستگردی مزمن یارفتار نا درست هدایت شده را ،  با شکل دادن  انتقاد مشترک  بر مبنای تمایلات وسیع توده ای از عملکرددولت محلی ، حزب سوسیالیست متحد ، ونیز دولت ملی ایجاد نمود.  

اقدامات فوق انقلاب نیستند.

اقدامات فوق برای فقرا فراوانی به ارمغان نمی اورد.آن ها نمی توانند ضعف نفوذ را بهبود ببخشند. آن ها تفاوت های هیرارشیکال (مرتبه ای) را از بین نمی برند. آنها در حقیقت  موانع جدی واستوارپیش روی پیگیری کنندگان اهداف بزرگتراز جمله مشارکت رشد یابنده دائمی وخود گردانی مردمی برزندگی سیاسی وتولید وتخصیص بالاتر، و در واقع بالا بردن تمام ابعاد آینده ونزوئلا، را با ساختار اجتماعی وبرنامه هایی منطبق بر اهدافشان از بین می برد.

اما در غیاب انجام دادن گام های فوق ،احاطه کردن فعالیت های مثبت ترتا واژگونی ادامه خواهد یافت ،افکار عمومی احساس افسردگی ودلسردی خواهد کرد ، وحمایت چاویستا به لاغر شدن ادامه خواهد داد.

راه جهنم ، یا راه یکپارچگی وگسترش انقلاب  

از بیرون، به نظر می رسد که گزینه منتخب آن  است.

در برزیل ، وقتی که حزب ولولا برنده ریاست جمهوری شدند ، از ترس ارتجاع وخشونت از پای در آمدند.برای پرهیز از آن فاجعه آنها راهی کمتر ریشه ای و محاصره کننده راسامان دادند ولفاظی های آنها نشان می داد که آنها می توانند آن راه را تعقیب نمایند.

در ونزوئلا ، راه بر عکس بوده است . تهدید ها چاوز ودولت بولیواری  رابه حرکت بیشتر به چپ ، نه عقب نشینی به راست تحریک کرد. اما نقاط عطف واقعی اکنون فرا رسیده اند.

بنا بر موضع پات کنونی وادامه مباحثات با مخالفان درحالی که آنها به صورت جنایتکارانه ای در طرح ها خرابکاری می کنند– با در نظر گرفتن رفتار حساب شده مخالفان که تنها در ماه های آینده تهاجمی تر خواهد شد -  به بدبختی منجر خواهد شد

عقب نشستن وصدور فتوایی مبنی بر آن که مسیر سوسیال دموکراتیک برزیلی ها حداقل مشارکت وسیع سیاسی را حفظ می کند واز در گیری آشکار می پرهیزد ، منجر به بدبختی خواهد شد .

تنها راه پیمان بستنی راه به پیش است . وراه به پپش باید از سراپا ودرون – نه به سادگی ازگرداگرد- مالکین سابق ، بوروکراسی سیاسی قدیم، پلیس سایق ، رسانه های قدیم ، ونیز تنها عادت های ظاهری جدید اما امیدوارانه گرد گرفتن حالت دفاعی در حزب سوسیالیست متحد ونزوئلا ونیز انقلاب عبور داده شود.

سرچشمه : znet


 

 

 

  

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter