نویدنو:26/07/1389 صفحه قابل چاپ است |
|||||
1389/7/26:نویدنو
|
یوهان گوتلیب فیشته (1762 ـ 1814) یکی از برجسته ترین نمایندگان ایدئالیسم آلمانی |
· مثال بارز در این مورد فیشته است!
· او که قبلا خواننده آثار ژان ژاک روسو و ستاینده پر شور انقلاب فرانسه، فرهنگ کشور انقلاب 1789 و شیفته «ملت کبیر» فرانسه بود، بعد از شکست در ینا به تجلیل شیفته وار از ملت آلمان، عادات و آداب و زبان آن می پردازد و بدان قدمت، اصالت و ارجی را نسبت می دهد که ملل دیگر حتی به گردش هم نمی توانند برسند.
· سخنرانی های او در باره ملت آلمان و بزرگداشت پیدایش «هنر دولتی آلمانی» اصیل که نظیرش در هیچ کشور دیگر و بویژه فرانسه یافت نمی شود.
· فیشته در این مورد تنها نیست!
· دیگر نمایندگان جریان ضد فرانسوی در آلمان سنگ تمام می گذارند:
· آنها اخلاق جنسی لیبرال و بی بند و بار فرانسه را با «آداب و عادات آلمانی»، «پاکدامنی و عفت آلمانی» و حتی «لباس محلی آلمانی» مقایسه می کنند، که گویا برای زنان محجوبیت ضرور را به همراه می آورد و الزامی می سازد :
· همانندی آشکاری در این مورد با فوندامنتالیسم اسلامی به چشم می خورد.
· حتی مذهب از گزند ملی کردن فرهنگ در امان نمی ماند.
· برخی از میهن پرستان به پرستش «خدای آلمانی ما» می پردازند و معلوم نیست منظور حضرات کدام خدای آلمانی است؟
· خدای مسیحی لوتر و یا خدای خیلی قدیمی اقوام هایدنی ـ ژرمنی؟
· برای تویتون ها (آلمان ستایان) لیکن جزئیات مسأله بی اهمیت است.
· مهم این است که از نظر مذهبی نیز با فرانسه مرزبندی شود:
· تجزیه طلبی مذهبی!
· هویت دگرستیز با برگشت به ریشه های قومی پر فر و شکوه قوام می یابد.
· روشنفکران فرانسوی مورد کینه، نفرت، تحقیر و توهین قرار می گیرند.
· مردم ساده به عنوان حاملین اصالت آلمانی به رخ فرانسوی ها کشیده می شوند و هر آنچه که مربوط به گذشته آلمان باشد، مورد تقدیس و تجلیل قرار می گیرد و بدین طریق حتی گاهی کلماتی مانند دویچلند و دویچ جای خود را به طرز تلفظ هزاران سال پیش می دهند و تویچلند و تویچ نامیده می شوند.
· ستودن ژرمن های پاک و مطهر، امین و رشوه نگیر باستان (بنا بر توصیف تاسیتوس) از همین رو ست!
· (تاسیتوس مورخ روم باستان. مترجم)
· آداب و رسوم ژرمن ها به عنوان راهنمای عمل قلمداد می شود، همانطور که شریعت و هالاخا از سوی فوندامنتالیست های اسلامی و یهودی!
· و نتیجه این می شود که راه حل مسائل و معضلات سیاسی در جامعه آلمان را نباید در قانون های اساسی و یا مؤسسات بیگانه با روح آلمانی جست!
· از دیدگاه تویتون های (آلمان ستایان) سابق مبارزه ژرمن ها بر ضد متجاوزان و ستمگران رومی سابقه ای طولانی دارد :
· زمانی بر ضد ارتش واروس و آگوستوس بوده.
· زمانی بر ضد روحانیان و نمایندگان دستگاه مذهبی روم بوده و بعد بر ضد سپاه ریشه لیو، لودویک چهاردهم و ناپلئون، ارتش فرانسه (روم معاصر).
· بنظر حضرات فوندامنتالیست، سنن فرهنگی و سیاسی آلمان و فرانسه اموری طبیعی (آسمانی) اند:
· تنها رابطه و مبادله ممکن میان این دو هویت متخاصم عبارت است از تضاد آشتی ناپذیر ابدی!
· دیگر از تأثیر ژرف علما و صاحب قلمان فرانسوی از جمله ولتر، دکارت و روسو بر فلسفه و فرهنگ آلمانی حرفی رانده نمی شود.
دوک برانشوایک (1735 ـ 1806) مارشال ارتش پروس |
· فرانسوی ها (رومی های معاصر) بعنوان متجاوزان ابدی معرفی می شوند و بدین طریق فصل مهمی از تاریخ آلمان، یعنی لشکرکشی صلیبی دوک برانشوایک (سال 1789 میلادی) برای قلع و قمع انقلابیون فرانسوی، به باد فراموشی سپرده می شود.
*****
· جریانی مشابهی در اسپانیا صورت می گیرد.
· حمله ناپلئون به محو مناسبات فئودالی در اسپانیا می انجامد و تا حدودی راه گذار به مدرنیته هموار می گردد.
· ولی این امر اسارت و تحقیر هویت ملی و مذهبی مردم اسپانیا را به دنبال می آورد.
· و لذا مردم اسپانیا با اقدام به قیام واکنش نشان می دهند و نه تنها خواستار بیرون راندن سپاه ناپلئونی، بلکه همچنین طرد سنن فرهنگی و بویژه ایده های روشنگری و انقلاب فرانسه می شوند.
*****
· رستاخیز ایتالیا نیز می تواند تحت عنوان تضاد فرهنگ ها مورد ملاحظه قرار گیرد.
· مردم ایتالیا می بایستی هویت خود را از خاک تصرف و اشغال شده، از خاک تنزل یافته به یک قطعه جغرافیائی، بلحاظ ناتورالیستی سرهم بندی و احیا کنند.
وینسنتسو گیوبرتی (1801 ـ 1852) فیلسوف و سیاستمدار ایتالیائی |
· بخش مهمی از فلسفه گیوبرتی را می توان چنین خلاصه کرد :
· گیوبرتی برتری ایتالیا را در اخلاق و تمدن آن کشور می بیند.
· او ایتالیائی ها را جزو اقوام بسیار قدیمی (پله سگر) بشمار می آورد.
· او تصمیم می گیرد که مدرسه فلسفی کاتولیکی، میانه رو، ضد فرانسوی، ضدآلمانی و صد در صد ایتالیائی تأسیس کند، تا از این طریق «به فاجعه و مصیبت سیصد ساله پایان بخشد!»
· برخی از نکات موجود در سرود ملی ایتالیا، از آنجمله تجلیل از «کلاه خود سیپیوس» و «شهرت و آوازه رومی های باستان» را نیز می توان در این چارچوب فهمید.
· طبیعی است که جنبش های رهائی بخش ملی فرم های معقول تری از تبیین را نیز بخدمت گرفته اند.
برتراندو اسپاونتا (1817 ـ 1883) فیلسوف ایتالیائی |
· برتراندو اسپاونتا[5] در بحث با کسانی که با طرح شعارهای میهن پرستانه خواستار طرد «فلسفه آلمانی» در ایتالیا هستند و دلیل شان این است که متون آن به زبان نیروهای اشغالگر اطریشی نوشته شده است، تز «گردش دایره وار اندیشه»[6] را یادآور می شود، که بنا بر آن، «فلسفه کلاسیک آلمانی» نمی توانست بدون رنسانس ایتالیا بوجود آید.
· اقرار بدان بمعنی خیانت نیست.
· به رخ همدیگر کشیدن سنن ملی ئی که گویا رابطه متقابل با یکدیگر نداشته اند، کار بیهوده ای است!
مارتین لوتر (1483 ـ 1883) فقیه و آموزگار رفرماسیون |
· آموزش هگل بر تز «گردش دایره وار اندیشه» مبتنی بوده که در زمان خود به مبارزه بر ضد تویتومانی (آلمان ستائی) برخاست و در ترازبندی (بیلان) تاریخی خود، منشأ انقلاب فرانسه را در اندیشه های لوتر خاطرنشان شد.
· طرد اندیشه های انقلاب 1789 (انقلاب کبیر فرانسه) در آلمان با طرح شعارهای میهن پرستانه بر اعتبار فلاسفه آلمانی نمی افزاید:
· روشنگران و انقلابیون فرانسوی تا حدود زیادی بر رد پای رفرماسیون لوتر حرکت می کرده اند و جنبشی را که در چشم لوتر ـ عمدتا ـ بعد درونگرایانه داشته است، از محتوای مشخص واقعی ـ جهانی انباشته اند. [7]
[1] Domenico Losurdo
[2] Fundamentalismus und nationale Befreiungsbewegungen im Westen
[3] postthermidorianischen und napoleonischen Expansion
[4] Frankomanie, Frankophobie und Teutomanie
[5] Bertrando Spaventa
[6] Zirkulation des Denkens
[7] Hinsichtlich der hier vorgeschlagenen Interpretation der antinapoleonischen Kriege vgl. Losurdo, 1983, S. 189-216 und Losurdo, 1989, I. Kap., § 2 und 14. Kap., § 1; hinsichtlich der verschiedenen Tendenzen im italienischen Risorgimento vgl. Losurdo, 1997 a, 5. Kap