نویدنو:12/07/1389                                                                    صفحه قابل چاپ است

1389/7/12:نویدنو

 

 

 ریشه ها -7

تولید ، نیروهای مولده ، مناسبات تولیدی ، شیوه تولید

گونتر هیدن- برگردان شین میم شین

 

 تولید

 

·      تولید عبارت است از ایجاد وسایل حیاتی انسان ها و مناسبات اجتماعی مادی ئی که در چارچوب آنها، انسان ها به تولید می پردازند. 

·      تولید شالوده زندگی اجتماعی و ـ در تحلیل نهائی ـ گشتاور تعیین کننده  توسعه جامعه بشری است.

·      تولید همیشه در فرم های اجتماعی معین تاریخی صورت می گیرد.

·      تولید روندی است که در مناسبات تولیدی تاریخا تعیین گشته صورت می گیرد و به تولید و باز تولید شرایط هستی مادی و مناسبات متقابل انسان ها، یعنی فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی منجر می شود.

·      پیش شرط های تولید اجتماعی عبارتند از وجود انسان ها و طبیعت و به عبارت  دقیقتر کار انسانی، موضوع کار و وسایل کار.

 

I-             شرایط طبیعی تولید

 

·      شرایط طبیعی تولید را عوامل زیرین تشکیل می دهند:

 

1-   غنای طبیعی مربوط به مواد غذائی

 

·      غنای طبیعی مربوط به مواد غذائی:

·      حاصلخیزی زمین،

·      ماهی مندی آبها،

·      شکار،

·      میوه جات و امثالهم.

 

 2- غنای طبیعی مربوط به وسایل کار

 

·      غنای طبیعی مربوط به وسایل کار:

·      آبشارها.

·      رودخانه های قابل کشتیرانی.

·      مواد خام طبیعی برای تهیه وسایل کار از قبیل چوب، سنگ آهن، ذغال سنگ، نفت و امثالهم.

 

*****

·      به قول کلاسیک های مارکسیسم، «غنای طبیعی مربوط به مواد غذائی در اوایل تشکیل فرهنگ بشری، نقش مهمی به عهده داشته است و غنای طبیعی مربوط به وسایل کار در مراحل توسعه یافته تر فرهنگ بشری اهمیت عظیمی کسب می کند» [1]  

 

·      درمرحله معینی از توسعه اجتماعی، غنای طبیعی مربوط به مواد غذائی به سدی در راه توسعه تولید و در نتیجه به سدی در راه توسعه جامعه بدل می شود، زیرا این امر انگیزه استفاده از وسایل و متدهای نوین برای مبارزه با طبیعت را از بین می برد.

·      میزان استفاده از شرایط طبیعی تولید وابسته است به سطح توسعه نیروهای مولده جامعه.

·      از این رو مسئله مناسب و یا نامناسب بودن شرایط طبیعی موجود در کشوری مفروض و در زمانی معین برای توسعه تولید، باید همواره بطور تاریخی ـ مشخص مورد بررسی قرار گیرد.

·      اما نه فقط سطح توسعه نیروهای مولده، بلکه علاوه بر آن خصلت مناسبات تولیدی نیز تأثیر معینی بر میزان و نوع استفاده از شرایط طبیعی تولید اعمال می کند.

·      از این رو، به قول کلاسیک های مارکسیسم، مثلا حاصلخیزی زمین «یک مشخصه طبیعی صرف، آنسان که بتوان تصور کرد، محسوب نمی شود.

·      زیرا آن با مناسبات اجتماعی مربوطه در پیوندی تنگاتنگ قرار دارد.

·      قطعه زمینی می تواند زمین حاصلخیزی برای کشت گندم باشد ولی قیمت گندم در بازار می تواند سبب شود که دهقان آن را به چمن مصنوعی مبدل کند و بیحاصلش سازد [2]  

 

·      شرایط طبیعی تولید آنقدر برای توسعه تولید و در نتیجه برای توسعه جامعه اهمیت دارند، که سب شود که «کیفیت کاری واحدی در کشورهای مختلف، میزان متفاوتی از نیازهای جامعه را برطرف سازد و در شرایط مشابه، زمان کار لازم در آن کشورها با هم فرق داشته باشد [3]

·      پس شرایط طبیعی تولید نه تنها شرایط همیشه ضرور برای تولیدند، بلکه علاوه بر آن تأثیر کم و بیش مثبتی بر توسعه تولید اعمال می کنند.

 

 II - وجود انسان ها

 

·      وجود انسان ها و تولید مثل آنها ـ بطورکلی ـ شرط لازم تولید محسوب می شود و تراکم جمعیت و افزایش آن توسعه اجتماعی را تحت تأثیرقرار می دهد.

·      توسعه نیروهای مولده در کشوری با تراکم نازلتر جمعیت در مقایسه با کشوری با تراکم بالاتر جمعیت کندتر است.

·      اما تراکم و افزایش جمعیت تحت همه شرایط و در همه زمان ها به تسریع توسعه تولید منجر نمی شود.

·      تراکم و افزایش جمعیت تنها امکان توسعه تولید را فراهم می آورد.

·      جامه واقعیت پوشاندن به این امکان، وابسته به عوامل زیرین است :

 

1-   سطح توسعه علم و تکنیک

 

·      مسئله اول این است که آیا سطح توسعه موجود علم و تکنیک، توسعه توفانی نیروهای مولده را مجاز می دارد و یا نه؟

 

 2- فرم اجتماعی تولید

 

·      آیا فرم اجتماعی تولید علاقه مندی مولدین (و در جامعه طبقاتی علاقه مندی مالکین وسایل تولید) را به توسعه تولید برمی انگیزد و یا نه؟

 

*****

·      روند تولید ـ ماهیتا ـ از سوئی به معنی از آن خود کردن طبیعت توسط انسان ها و تغییر آن برطبق اهداف خویش است و از سوی دیگر به معنی تشکیل مناسبات اجتماعی است که انسان ها در چارچوب آنها زندگی می کنند و مناسبات زندگی انسانها را تشکیل می دهند.

·      در بکار افتادن همزمان کار و وسایل تولید، انسان ها از طریق تأثیرگذاری بر دیگر، یعنی از طریق برقراری مناسبات اجتماعی معینی با یکدیگر، به تولید نعمات مادی موفق می شوند.

·      تولید شرایط هستی و شرایط زندگی مادی نیز علت توسعه تولید محسوب می شود.

·      انسان در روند تولید به عیب و نقص و محدودیت ابزارهای تولید خود پی می برد و با ایجاد تکنیک تازه تر و بهتر به رفع آنها مبادرت می ورزد.

·      از این رو هر ابزار تولید تازه، هر تکنولوژی عالی تر، نتیجه حل تضاد هماره تازه زاد است میان نیازهای مولدین به ابزارهای تولیدی کاملتر و محدودیت نسبی و یا «مقاومت» اشیای مورد نظر و قوای طبیعی که در تولید مورد استفاده قرار می گیرند.

·      ما اینجا ـ ماهیتا ـ با تضادهای هماره تازه زاد میان جامعه و طبیعت سروکار داریم که از طریق توسعه نیروهای مولده حل می شوند.

·      سطح توسعه نیروهای مولده هم تعیین کننده میزان تسلط انسان بر طبیعت است و هم تعیین کننده خصلت مناسبات تولیدی است.

·      در حال حاضر انقلاب علمی و فنی به تحول تولید منجر می شود.

·      مناسبات تولیدی تعیین کننده هدف و آماج تولید، محتوای قوانین اقتصادی، شرایط زندگی و کار انسانها و در نتیجه تعیین کننده محتوای عمل انسانها هستند.

·      مناسبات تولیدی در کلیه فرماسیون های اجتماعی، که بدلیل مالکیت خصوصی بر وسایل تولید، مناسبات حاکمیت و استثمار بوده اند، یعنی جامعه به طبقات متخاصم تجزیه شده است، «اگر تولید به برآوردن نیازمندی های ضرور زندگی طبقات تحت ستم محدود نبوده، عنصر محرکه تولید را منافع طبقه حاکمه تشکیل داده است.

·      این امر در کاملترین فرم خود، در شیوه تولید سرمایه داری در اروپای غربی صورت می گیرد.

·      سرمایه داران منفرد حاکم بر تولید و مبادله، تنها کاری که می کنند، پرداختن به فواید بیواسطه اعمال خویش است.

·      حتی این پرداختن به فواید بیواسطه اعمال خویش، اگر به فواید حاصل از کالاهای تولید شده و مبادله آنها مربوط باشد، بطور کامل رنگ می بازد و یگانه عامل محرکه تولید در سود حاصله به هنگام فروش خلاصه می شود.» [4]  

 

·      در سوسیالیسم این موانع بازدارنده توسعه تولید از بین می روند.

·      «آماج تولید سوسیالیستی عبارت است از رفع هماره بهتر نیازمندی های مادی و معنوی اعضای جامعه، شکوفا سازی روابط اجتماعی سوسیالیستی و شخصیت انسانها، استعدادها و لیاقت های خلاق آنها و تقویت سازمان سیاسی آنها، دولت و جامعه.

·      تولید ـ به این معنا ـ وسیله ای برای توسعه شخصیت های همه جانبه رشد یافته در همبود سوسیالیستی انسانها ست.» [5]

·      از این روست که تولید بدلیل علاقه نامحدود همه اعضای جامعه سوسیالیستی توسعه چشمگیری می یابد.

·      به این طریق «وسایل لازم برای زندگی، لذت از زندگی، آموزش و پرورش و بکار انداختن کلیه استعدادهای جسمی و روحی بطور همگون و روزافزون در دسترس مردم قرار می گیرند.» [6]  

·      مراجعه کنید به کار، مناسبات تولیدی، شیوه تولید. [7]

 


 


[1] MARX/ ENGELS 23, 535

[2] MARX/ENGELS 4, 172

[3]MARX/ENGELS 23, 537  

[4]MARX/ENGELS 20, 455  

[5] W. ULBRICHT

[6] MARX/ENGELS 6, 599

[7]  Arbeit  Produktionsverhältnisse   Produktionsweise


 

نیروهای مولده

 

·      نیروهای مولده عبارتند از سیستم تأثیر متقابل میان عناصر شیئی ـ مادی و عناصر انسانی ـ سوبژکتیف. [1]

 

I-             عناصر متشکله نیروهای مولده

 

·      نیروهای مولده شامل عناصر زیرین می شوند : 

 

1·      انسان هائی که بطور باواسطه و یا بیواسطه در روند کار شرکت می کنند. 

 

2·      مدیریت تولید. 

 

3·      علم. (علم در عصر حاضر، بمثابه نیروی مولده بیواسطه تلقی می شود. مترجم )  

 

4·      وسایل تولید. 

 

5·      تکنولوژی. 

 

6·      سازمان تولید.

 

*****

·      نیروهای مولده نشاندهنده رابطه انسان با اشیاء و قوای طبیعی، تغییر این رابطه و سطح توسعه جامعه اند.

·      انسان بکمک وسایل کار بر طبیعت تأثیر می گذارد و بدین طریق، خواص مکانیکی، فیزیکی و شیمیائی طبیعت را مورد استفاده قرار می دهد.

·      ابزارهای تولید ـ به قول مارکس ـ بمثابه «سیستم استخوانبندی و ماهیچه ای تولید» معیار تعیین سطح توسعه نیروهای مولده و در نتیجه، معیار تعیین میزان تسلط انسان بر طبیعت اند.

 

·      نیروهای مولده اصلی و تعیین کننده عبارتند از انسان ها، توده های خلق که ببرکت کار جسمی و روحی شان ابزارهای تولید بوجود می آیند، بکار می افتند و اشیاء طبیعی بر طبق نیازهای انسانی تغییر می یابند.

·      ولذا توده های خلق سازندگان حقیقی تاریخ و جامعه اند.

 

·      تحولات علمی و علمی ـ فنی در دوران کنونی، سبب می شوند که علم هرچه بیشتر به نیروی مولده بیواسطه بدل شود.

 

·      نیروهای مولده عنصر تعیین کننده و انقلابی هر شیوه تولیدی را تشکیل می دهند.

·      رشد و توسعه نیروهای مولده تعیین کننده راندمان کار[2] و در تحلیل نهائی، معیار و سرچشمه پیشرفت اجتماعی اند.

·      توسعه نیروهای مولده باعث تغییر مداوم مناسبات تولیدی می شود که بنوبه خود  می توانند بر نیروهای مولده تأثیر پیش برنده و یا بازدارنده اعمال کنند.

·      چون هر نسل جدید باید از نیروهای مولده موجود آغاز کند و آنها را بر طبق شرایط جدید، توسعه و تکامل بخشد، پس نیروهای مولده ضامن تداوم و توسعه بالنده تولید و جامعه اند.

·      «توسعه نیروهای مولده شالوده پیشرفت اقتصادی است و لذا شالوده توسعه همبود انسانی سوسیالیستی است.» [3]

·      مراجعه کنید به تولید، مناسبات تولیدی، شیوه تولید. [4]

 


 


[1]System der Wechselwirkung sachlich-gegenständlicher und menschlich-subjektiver Elemente

[2]  Arbeitsproduktivität

[3]W. ULBRICHT   

[4]  Produktion  Produktionsverhältnisse  Produktionsweise

 

 

 

مناسبات تولیدی

 

·      مناسبات تولیدی عبارت است از سیستمی از مناسبات اجتماعی که انسان ها ـ بطور اوبژکتیف ـ در روند تولید برقرار می سازند. 

 

·      انسان ها به قول انگلس، «تنها از طریق شیوه معینی از همکاری و مبادله متقابل کردوکار خود تولید می کنند.

·      انسان ها برای تولید، مناسبات و روابطی را با یکدیگر برقرار می سازند و تنها در این روابط  و مناسبات اجتماعی است که تأثیرگذاری بر طبیعت جامه عمل می پوشد، یعنی تولید انجام می یابد.»

·      مناسبات تولیدی در هر نظام اجتماعی کل واحدی را تشکیل می دهند که خصلت و حرکت آن بوسیله بخش های بنیادی و روابط ساختاری ماهوی میان این بخش ها تعیین می شود.

 

 I- اجزای متشکله مناسبات تولیدی

·      مناسبات تولیدی شامل عوامل زیرین می شود: 

 

1·      روابط انسان ها در روند تولید و قبل از همه، مناسبات مالکیت

 

2·      مناسبات مبادله ی کردوکارها. 

 

3·      همکاری. 

 

4·      تقسیم کار. 

 

5·      جایگاه و روابط میان گروه های اجتماعی و طبقات مختلف در تولید. 

 

6·      مناسبات توزیع.

*****

 

·      مناسبات مالکیت در تمامت مناسبات تولیدی نقش تعیین کننده و اصلی را به عهده دارد.

·      مناسبات مالکیت نشان می دهند که وسایل تولید از آن کیست.

·      مناسبات مالکیت نحوه و ونوع وحدت مولدین با وسایل تولید را، یعنی نوع مناسبات تولیدی را تعیین می کنند.

·      مناسبات مالکیت حاکم تعیین کننده خصلت کلی فرماسیون اجتماعی مربوطه اند.

·      هر تغییر بنیادی در مناسبات اجتماعی مستلزم تغییر بنیادی در مناسبات مالکیت بر وسایل تولید است.

 

·      مناسبات تولیدی ـ بمثابه مناسبات بنیادی هر جامعه ـ همزمان فرم حرکت اجتماعی نیروهای مولده را تشکیل می دهند و در جامعه طبقاتی خصلت طبقاتی دارند.

 

·      (میان مناسبات تولیدی و نیروهای مولده رابطه دیالک تیکی فرم و محتوا برقرار است.

·      به عبارت دیگر، دیالک تیک مناسبات تولیدی و نیروهای مولده به معنی بسط و تعمیم دیالک تیک فرم و محتوا ست.

·      دیالک تیک فرم و محتوا به خطه ماتریالیسم دیالک تیکی تعلق دارد و دیالک تیک مناسبات تولیدی و نیروهای مولده به خطه ماتریالیسم تاریخی.

·      یعنی اولی عامتر و فراگیرتر و کلی تر از دومی است.

·      منظور از بسط و تعمیم، یعنی گذار از عام (کل هستی) به خاص (جامعه) است. مترجم) 

·      مناسبات تولیدی مناسبات اوبژکتیف (عینی) و مادی اند. 

·      (اوبژکتیف یعنی مستقل از انسان ها و اراده و میل و هوس آنها بودن.

·      مادی یعنی وجود واقعی ـ عینی داشتن.

·      مادی ضد دیالک تیکی فکری است.

·      مادی قلمداد کردن مناسبات تولیدی را ما مدیون لنین هستیم.

·      مناسبات تولیدی علیرغم اینکه به دیده نمی گذرند، وجود دارند. مترجم) 

·      فرم اجتماعی و تاریخی ـ مشخص مناسبات تولیدی بسته به سطح توسعه نیروهای مولده تعیین می شود.

·      مناسبات تولیدی نیز ـ بنوبه خود ـ بر نیروهای مولده تأثیر پیش برنده و یا بازدارنده اعمال می کنند.

·      (اینجا هم سخن از تأثیر فرم بر محتوا ست، اگرچه نقش تعیین کننده در دیالک تیک فرم و محتوا، از آن محتوا ست.

·      نقش تعیین کننده در دیالک تیک مناسبات تولیدی و نیروهای مولده از آن نیروهای مولده است.

·      این اما بدان معنی نیست که مناسبات تولیدی ـ بمثابه فرم ـ در نیروهای مولده ـ بمثابه محتوا ـ متقابلا تأثیر نگذارد.

·      در هیچ دیالک تیکی قطب منفعل و هیچکاره و بی بو و خاصیت وجود ندارد. مترجم)

 

·      توسعه جامعه بشری دو فرم اصلی از مناسبات تولیدی را به خود دیده است :

·      مناسبات مبتنی بر همکاری و کمک متقابل، که بر مالکیت اجتماعی بر وسایل تولید استوارند و

·      مناسبات مبتنی بر استثمار و ستم بر مردم از سوی اقلیت بلحاظ اقتصادی و سیاسی حاکم، که بر مالکیت خصوصی بر وسایل تولید استوارند. 

·      در فاصله میان این دو فرم اصلی، مناسبات گذار از یکی به دیگری نیز وجود داشته اند.

·      بر مبنای مناسبات تولیدی حاکم در توسعه تاریخی جامعه بشری پنج نوع اصلی از مناسبات تولیدی، به شرح زیر وجود داشته است :

·      همبود اولیه (جامعه اشتراکی اولیه)

·      برده داری

·      فئودالیسم

·      سرمایه داری

·      سوسیالیسم و کمونیسم. [1] 

·      هر شیوه تولیدی از وحدت دیالک تیکی نیروهای مولده و مناسبات تولیدی تشکیل می یابد.

·      مراجعه کنید به شیوه تولید، نیروهای مولده. [2]

 


 


[1]Urgemeinschaft, der   Sklaverei, des   Feudalismus, des  Kapitalismus, des  Sozialismus und Kommunismus

[2]Produktionsweise, Produktivkräfte    

 

 

شیوه تولید[1]

 

·      شیوه تولید عبارت است از وحدت مناسبات تولیدی و نیروهای مولده اجتماعی

·      شیوه تولید ـ در مقایسه با پیش شرط های دیگر زندگی اجتماعی (انسان، محیط جغرافیائی و غیره) ـ شرط تعیین کننده برای وجود جامعه است.

·      جامعه بشری تنها در سایه تولید مادی می تواند دوام آورد و توسعه یابد.

·      تنها شیوه تولید است که می تواند کردوکارهای انسانی دیگر را امکان پذیر سازد.

·      نحوه و نوع  تولید اجتماعی تعیین کننده خصلت فرماسیون های اجتماعی است.

·      به عبارت دیگر نحوه و نوع تولید اجتماعی هم تعیین کننده ساختار اجتماعی، مؤسسات سیاسی، قضائی و غیره و هم تعیین کننده خصلت نگرش های سیاسی، اخلاقی و غیره  انسانها و در نتیجه مجموعه شیوه زندگی آنها ست. 

·      به قول مارکس، «شیوه تولید زندگی مادی روند زندگی اجتماعی، سیاسی و معنوی انسانها ـ بطورکلی ـ را مشروط می سازد.»  

·      انسانها در روند تولید بر طبیعت تأثیر می گذارند و نعمات مادی لازم را تهیه می کنند.

·      انسانها در روند تولید توانائی ها، لیاقت ها و استعدادهای خود را، وسایل لازم برای تولید را و نیروهای مولده اجتماعی را توسعه می دهند و از این طریق تسلط خود را بر طبیعت کمال می بخشند.

·      انسانها در روند تولید نه تنها بر طبیعت، بلکه علاوه بر آن در جریان همکاری، بر یکدیگر تأثیر می گذارند.

·      بنابرین تولید تحت هرشرایطی به معنی از آن خود کردن طبیعت بوسیله انسانها در فرم اجتماعی معینی و بواسطه فرم اجتماعی معینی است. 

·      روابط اجتماعی اساسی انسانها را نسبت بهم (برخلاف روابط انسان ها با طبیعت در روند تولید مناسبات اقتصادی، یعنی مناسبات تولیدی تشکیل می دهند.

·      مناسبات تولیدی نشان می دهند که وسایل تولید لازم برای وجود و توسعه جامعه در دست کدام طبقه اجتماعی قرار دارند.

·      تغییر شیوه تولید به تغییر کل زندگی اجتماعی منجر می شود.

·      تغییر شیوه تولید از توسعه نیروهای مولده ناشی می شود، ازطریق کردوکار فعال انسان برای گسترش تسلط خود بر طبیعت.

·      از این رو، نیروهای مولده متحرکترین و انقلابی ترین عنصر شیوه تولید اند.

·      توسعه نیروهای مولده پس از رسیدن به مرحله معینی، تغییر مناسبات تولیدی را (که اکنون توسعه آنها را ترمز می کند) الزامی می سازد و این تغییر در کلیه جوامع طبقاتی از طریق مبارزه طبقاتی و انقلاب اجتماعی صورت می گیرد.

·      تحول کلیه مناسبات اجتماعی به تغییر شیوه تولید مربوط می شود:

·      به قول مارکس، «انسان ها با توسعه نیروهای مولده، شیوه تولید خود را تغییر می دهند و با تغییر شیوه تولید خود، یعنی با تغییر نحوه تهیه نیازمندی های زندگی خود، همه مناسبات اجتماعی خود را تغییر می دهند.

·      آسیاب دستی جامعه ای با اربابان فئودال می طلبد و آسیاب بخاری جامعه ای با سرمایه داران صنعتی  

·      پیدایش و زوال شیوه های مختلف تولید در جریان تاریخ بشریت روند تاریخی قانونمندی است.

·      هر شیوه تولید نوینی ـ در مقایسه با شیوه تولید قدیمی ـ شیوه تولید برتر و پیشرفته تری است، زیرا آن بر سطح توسعه بالاتری از نیروهای مولده استوار شده است و امکان توسعه بزرگتر و آزادتری را برای آنها فراهم می آورد.

·      تاریخ واقعی بشریت با شیوه تولید سوسیالیستی آغاز می شود که امکانات بی حد و مرز توسعه را برای نیروهای مولده فراهم می آورد و با منافع همه اعضای جامعه انطباق دارد.

·      مراجعه کنید به مناسبات تولیدی، نیروهای مولده، زیربنا و روبنا. [2]

 

 


 


[1] Produktionsweise

[2]Produktionsverhältnisse à Produktivkräfte à Basis und Überbau

 


 

ریشه ها -6 

 

 

  

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter