نویدنو:23/06/1389 صفحه قابل چاپ است |
|
1389/6/23:نویدنو
به قلم گونتر هیدن- برگردان : شین میم شین
· سوسیال ـ داروینیسم عبارت است از جریانی در جامعه شناسی بورژوائی که در نیمه دوم قرن نوزدهم بوجود آمده و اصول بیولوژیکی تنازع بقا و انتخاب طبیعی را از آموزش داروین بطور مکانیکی به عرصه جامعه منتقل می کند. · سوسیال ـ داروینیسم فرمی از بیولوژیسم در علوم اجتماعی است. · بنیانگذار سوسیال ـ داروینیسم اسپنسر[3] نام دارد. · در آلمان، گومپولوویچ، راتسن هوفر، ولتمن، امون، شال مایر، پلاته[4] کوشیدند تا بر مبنای داروینیسم و ژنتیک ثابت کنند که جامعه سرمایه داری ـ با «جنگ همه علیه همه» اش و با جنگ هایش ـ طبیعی ترین نوع جامعه بشری و بیانگر قوانین ابدی طبیعی است. · آنها مبارزه طبقاتی را بوسیله کینه نژادی، جنگ نژادی، مبارزه زورمندان بیولوژیکی بر ضد عاجزان بیولوژیکی جایگزین ساختند و هر مسئله اجتماعی و اقتصادی را از نظریه تاریخی خویش دور افکندند. · آنها با این ادعا که در جامعه نیز فقط زورمندترین و زیستمندترین افراد و نژادها در تنازع بقا قادر به ادامه حیات اند و عاجزان محکوم به شکست و نابودی اند، به توجیه بی عدالتی های اجتماعی سرمایه داری و به غیرطبیعی قلمداد کردن مبارزه طبقاتی (از پائین) پرداختند.
· سوسیال ـ داروینیسم واکنشی بود بر ضد اشاعه مارکسیسم و رونق گرفتن جنبش کارگری در نیمه دوم قرن نوزدهم. · برخی از طرفداران معروف داروینیسم (هاکسلی، والاس، هه کل، وایزمن)[5] هم به سبب بی خبری و هم به سبب عدم درک ماتریالیسم تاریخی کوشیدند تا داروینیسم را برای بررسی تاریخ و جامعه مورد استفاده قرار دهند. · وجود بیولوژیکی انسان ها فقط پیش شرطی برای حیات اجتماعی آنها ست. · از این رو تشبثاتی از این قبیل در جهت استفاده از داروینیسم برای بررسی پدیده های اجتماعی بی پایه و غیرعلمی است.
· در آلمان، مسابقه آلفرد کروپ در زمینه نتایج حاصل از تئوری اوولوسیون[6] برای سیاست داخلی و قانونگزاری دولت ها در سال 1900 میلادی، نقش مهمی در ترویج سوسیال ـ داروینیسم بازی کرده است. · سوسیال ـ داروینیسم از همان آغاز در رابطه با نظریات نژادی به یکی از مهمترین مبانی راسیسم (نژادپرستی) و برنامه آدمکشی[7] فاشیست های آلمان بدل شد.
· مارکس با پیاده کردن قوانین بیولوژی بر عرصه جامعه به مخالفت شدید برخاست و نظریات لانگه[8] را مورد انتقاد قرار داد: · «آقای لانگه ظاهرا به کشف بزرگی نایل آمده است : · تمام تاریخ را تابع یک قانون بزرگ طبیعی دانستن! · و این قانون طبیعی بزرگ یاوه تنازع بقا (مبارزه برای حیات)[9] است (عبارت داروین در این میان به یاوه صرف بدل می شود) و محتوای این یاوه جز قانون اضافه جمعیت مالتوزی[10] نیست. · حضرات بجای تحلیل چند و چون «مبارزه برای حیات» در فرماسیون های اجتماعی معین، هر مبارزه مشخص را به یاوه «مبارزه برای حیات» مبدل می کنند و سپس آنرا به خیالبافی اضافه جمعیت مالتوزی تبدیل می سازند. · باید اقرار کرد که این متد بسیار سودآوری است برای جاهلان کودن عالم نما و فخرفروش.» [11] · مراجعه کنید به بیولوژیسم، تئوری نژادی. [12]
پایان
[1] Sozialdarwinismus [2] SPENCER [3] SPENCER [4] GUMPLOVICZ, RATZENHOFER, WOLTMANN, AMMON, SCHALLMAYER, PLATE [5] (HUXLEY, WALLACE, HAECKEL, WEIS-MANN U. a.) [6] Deszendenztheorie [7] Euthanasieprogramm [8] F. A. LANGE [9] struggle for life’, ,Kampf ums Dasein' [10] Malthussche Bevölkerungs- oder Übervölkerungsgesetz [11] MARX/ ENGELS 32, 685 [12] Biologismus à Rassentheorie
|
|
|