نویدنو:23/06/1389                                                                    صفحه قابل چاپ است

1389/6/23:نویدنو

 

 

 

ریشه ها -3

 سوسیال ـ داروینیسم[1]

به قلم گونتر هیدن- برگردان :  شین میم شین

 

هربرت اسپنسر (1820 ـ 1903)[2]

فیلسوف و جامعه شناس ، مؤسس تئوری اوولوسیون و از پیشقزاولان سوسیال ـ داروینیسم

 

·      سوسیال ـ داروینیسم عبارت است از جریانی در جامعه شناسی بورژوائی که در نیمه دوم قرن نوزدهم بوجود آمده و اصول بیولوژیکی تنازع بقا و انتخاب طبیعی را از آموزش داروین بطور مکانیکی به عرصه جامعه منتقل می کند. 

·      سوسیال ـ داروینیسم فرمی از بیولوژیسم در علوم اجتماعی است.

·      بنیانگذار سوسیال ـ داروینیسم اسپنسر[3] نام دارد.

·      در آلمان، گومپولوویچ، راتسن هوفر، ولتمن، امون، شال مایر، پلاته[4] کوشیدند تا بر مبنای داروینیسم و ژنتیک ثابت کنند که جامعه سرمایه داری ـ با «جنگ همه علیه همه» اش و با جنگ هایش ـ طبیعی ترین نوع جامعه بشری و بیانگر قوانین ابدی طبیعی است.

·      آنها مبارزه طبقاتی را بوسیله کینه نژادی، جنگ نژادی، مبارزه زورمندان بیولوژیکی بر ضد عاجزان بیولوژیکی جایگزین ساختند و هر مسئله اجتماعی و اقتصادی را از نظریه تاریخی خویش دور افکندند.

·      آنها با این ادعا که در جامعه نیز فقط زورمندترین و زیستمندترین افراد و نژادها در تنازع بقا قادر به ادامه حیات اند و عاجزان محکوم به شکست و نابودی اند، به توجیه بی عدالتی های اجتماعی سرمایه داری و به غیرطبیعی قلمداد کردن مبارزه طبقاتی (از پائین) پرداختند.

 

·      سوسیال ـ داروینیسم واکنشی بود بر ضد اشاعه مارکسیسم  و رونق گرفتن جنبش کارگری در نیمه دوم قرن نوزدهم.

·      برخی از طرفداران معروف داروینیسم (هاکسلی، والاس، هه کل، وایزمن)[5] هم به سبب بی خبری و هم به سبب عدم درک ماتریالیسم تاریخی کوشیدند تا داروینیسم را برای بررسی تاریخ و جامعه مورد استفاده قرار دهند.

·      وجود بیولوژیکی انسان ها فقط پیش شرطی برای حیات اجتماعی آنها ست.

·      از این رو تشبثاتی از این قبیل در جهت استفاده از داروینیسم برای بررسی پدیده های اجتماعی بی پایه و غیرعلمی است.

 

·      در آلمان، مسابقه آلفرد کروپ در زمینه نتایج حاصل از تئوری اوولوسیون[6] برای سیاست داخلی و قانونگزاری دولت ها در سال 1900 میلادی، نقش مهمی در ترویج سوسیال ـ داروینیسم بازی کرده است.

·      سوسیال ـ داروینیسم از همان آغاز در رابطه با نظریات نژادی به یکی از مهمترین مبانی راسیسم (نژادپرستی) و برنامه آدمکشی[7]  فاشیست های آلمان بدل شد.

 

·      مارکس با پیاده کردن قوانین بیولوژی بر عرصه جامعه به مخالفت شدید برخاست و نظریات لانگه[8]  را مورد انتقاد قرار داد:

·      «آقای لانگه ظاهرا به کشف بزرگی نایل آمده است :

·      تمام تاریخ را تابع یک قانون بزرگ طبیعی دانستن!

·      و این قانون طبیعی بزرگ یاوه تنازع بقا (مبارزه برای حیات)[9]  است (عبارت داروین در این میان به یاوه صرف بدل می شود) و محتوای این یاوه جز قانون اضافه جمعیت مالتوزی[10] نیست.

·      حضرات بجای تحلیل چند و چون «مبارزه برای حیات» در فرماسیون های اجتماعی معین، هر مبارزه مشخص را به یاوه «مبارزه برای حیات» مبدل می کنند و سپس آنرا به خیالبافی اضافه جمعیت مالتوزی تبدیل می سازند.

·      باید اقرار کرد که این متد بسیار سودآوری است برای جاهلان کودن عالم نما و فخرفروش.» [11]   

·      مراجعه کنید به بیولوژیسم، تئوری نژادی. [12]

 

پایان


 


[1] Sozialdarwinismus

[2] SPENCER

[3] SPENCER

[4] GUMPLOVICZ, RATZENHOFER, WOLTMANN, AMMON, SCHALLMAYER, PLATE

[5] (HUXLEY, WALLACE, HAECKEL, WEIS-MANN U. a.)

[6]  Deszendenztheorie

[7]  Euthanasieprogramm

[8]  F. A. LANGE

[9]  struggle for life’, ,Kampf ums Dasein'

[10]  Malthussche Bevölkerungs- oder Übervölkerungsgesetz

[11]  MARX/ ENGELS 32, 685

[12]  Biologismus à Rassentheorie

 

 

ریشه ها - 2

ریشه ها -1

 

 

  

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter