نویدنو:02/06/1389                                                                    صفحه قابل چاپ است

 نویدنو

 

 

جنگ وصلح - بخش اول

 

 از سخنان ایت الله خامنه ای در دیدار با کارگزاران نظام

 

ببينيد، اينها همه، مسائل امروز ماست. گستردن عدالت، عدالت قضائى، عدالت اقتصادى، عدالت در گزينشها، عدالت در تقسيم منابع و فرصتهاى كشور بين گروه‌ها، عدالت جغرافيائى، اينها مسائل خيلى مهمى است؛ اينها همه نيازهاى ماست. گستردن عدالت، بالاترين رقمهاى تقواست؛ اين از يك نماز خوب، از يك روزه‌ى روز گرم تابستان بالاتر است. روايتى است كه فرمود: هر اميرى - امير يعنى همه‌ى شماها؛ هر كسى يك دستگاهى دارد كه در آن فرمان ميراند، حكم او در آنجا نافذ است - كه روزى را به عدالت حكم كند، مثل اين است كه هفتاد سال عبادت كرده؛ اينها خيلى مسائل مهمى است؛ اهميت عدالت را، رفتار عدالت‌آميز را به ما نشان ميدهد.
فرو بردن خشم در مقابل دوستان. بحث اينجا دوستان است. البته در مقابل دشمنان بايد غيظ داشت؛ «و يذهب غيظ قلوبهم».(5) در مقابل آن دشمنى كه با هويت شما، با موجوديت شما مخالف است، آنجا خشم ميشود خشم مقدس؛ آن اشكالى ندارد. نه، در جمع مؤمنين، در بين افرادى كه مأمور به رفتار مسلمانى با آنها هستيم، خشم و حالت عصبانيت نبايد باشد. خشم به انسان ضرر ميزند. تصميم‌گيرى با خشم مضر است، حرف زدن با خشم مضر است، كار كردن با خشم مضر است، غالباً دچار غلط و اشتباه است؛ اين چيزى است كه ماها متأسفانه خيلى ابتلاء پيدا ميكنيم. جلوگيرى از اين خشم، خشمى كه موجب انحراف ميشود، موجب خطاى در فكر و عمل ميشود، يكى از موارد تقواست؛ «و كظم الغيظ».
كار ديگر، «اطفاء النّائرة». بعضى‌ها آتش‌افروزى‌هاى سياسى و جناحى ميكنند. عده‌اى كأنه براى اين كار مأموريت دارند. من مى‌بينم در داخل كشور خودمان كه يك عده‌اى ميخواهند اصلاً عناصر گوناگون را، جناحهاى مختلف را، افرادى از هر يك از جناحها را به جان هم بيندازند و اختلاف ايجاد كنند؛ كأنه اصلاً از آتش‌افروزى خوششان مى‌آيد؛ اين خلاف تقواست. تقوا اين است: «اطفاء النّائرة». همچنان كه در يك محيط مادى و فضاى مادى، شما يك آتش‌افروزى را اطفاء ميكنيد، بايد در فضاى انسانى و معنوى و اخلاقى هم آتش‌سوزى‌ها را مهار و اطفاء كنيد. و همين طور: «و ضمّ اهل الفرقة».
ما عرض كرديم جذب حداكثرى، دفع حداقلى. البته معيار و ميزان، اصول و ارزشهاست. انسانها از لحاظ ايمان در يك حد نيستند. ما در بين خودمان آدمهائى داريم ضعيف‌الايمان، آدمهائى داريم كه ايمانشان قوى‌تر است. بايد راه بيائيم. نميشود ضعيف‌الايمان را دفع كرد، نميشود فقط به كسانى چشم دوخت كه قوى‌الايمانند؛ نه، ضعفا را هم بايد در نظر داشت. كسانى كه خودشان را قوى ميدانند، آن كسانى را كه ضعيف ميدانند، ملاحظه كنند، مراعات كنند، دفع نكنند. آن كسانى كه جزو مجموعه هستند، ليكن بر اثر اشتباه و غفلت كنار افتادند، جدا افتادند، اينها را به خود بياورند؛ اينها را نصيحت كنند، دلالت كنند، راه را به آنها نشان بدهند، آنها را برگردانند. اينها مسائل اساسى است.
پس اينها شد تقوا، اينها شد راه‌هاى توبه و انابه؛ «شهر التّوبه»، «شهر الانابه». منتها جالب اين است كه روزه و اين ماه، يك عمل جمعى است؛ يك عمل فردى نيست. يعنى همه روزه‌ايم، همه داخل اين ماهيم، همه سر اين سفره نشستيم؛ همه‌ى افراد جامعه‌ى اسلامى، امت اسلامى. وقتى كه ميخواهيم اين نصايح را، اين توصيه‌هاى مهم كتاب و سنت را عمل كنيم، اگر همه خود را مخاطب آن بدانيم، ببينيد در دنياى اسلام چه اتفاقى مى‌افتد؛ در دايره‌ى محدودتر در كشور چه اتفاقى مى‌افتد. قدر اين ماه را بايد دانست. قدر دانستنش هم به همين است كه واقعاً ماه را ماه توبه قرار بدهيم، ماه انابه قرار بدهيم، ماه تطهير قرار بدهيم، ماه تمحيص قرار بدهيم؛ برويم به سمت اين چيزها. خوب، حرف اصلى ما، عرض اصلى ما توى اين جلسه همين بود كه عرض كرديم.
درباره‌ قضاياى كنونى كشورمان آقاى رئيس جمهور گزارش خوب و مبسوط و مشروح و مفيدى دادند. اگر بخواهيم قضاياى كنونى كشورمان را تحليل درست بكنيم و در تحليل، به خطا دچار نشويم، بايد از اينجا شروع كنيم كه يك جبهه‌بندى قديمى‌اى بين ايران اسلامى و بين يك مجموعه‌اى وجود دارد. از عمر اين معارضه و منازعه و جبهه‌بندى، سى و يكى دو سال ميگذرد؛ جديد نيست. البته اين جبهه‌ى مقابل ما تغييراتى هم ديده، ولى ما تفاوتى نكرده‌ايم. ما حرفمان همان حرف است، اصولمان همان اصول است، راهمان همان راه است. يك خطى را با سرعت گرفتيم، داريم حركت ميكنيم. اهدافمان را مشخص هم كرديم. اين اهداف، از اول هم در فرمايشات امام و در پايه‌هاى انقلاب، مشخص و معلوم بوده است. داريم به قدر توان جلو ميرويم. ليكن جبهه‌ى مقابل تغييراتى داشته است، كم و زياد شده؛ كسانى بودند، خارج شدند؛ كسانى نبودند، داخل شدند. امروز در اين جبهه‌بندى، دو پديده به چشم ميخورد: يك پديده اين است كه طرف مقابل ما، جبهه‌ى مقابل ما نسبت به قبل دچار ضعف است؛ يعنى حركت جبهه‌ى مقابل، حركت به سمت نزول بوده است؛ ضعيف شده است. پديده‌ى دوم اين است كه جبهه‌ى ما به سمت قوّت است؛ يعنى حركت ما حركت رو به تقويت بوده. اين دو پديده، دو پديده‌ى قابل استدلال است؛ يعنى حرفِ شعارى نيست، متكى به واقعيات است.
يك نكته‌ كوتاهى را من در مورد جبهه‌ى مقابل عرض بكنم. جبهه‌ى مقابل يعنى چه؟ تبليغات آن جبهه به خودش اسم «جامعه‌ى جهانى» گذاشته، كه اين يك دروغ بزرگى است؛ به هيچ وجه جامعه‌ى جهانى نيستند؛ يك تعداد معدودى از كشورها هستند. محور اصلى دشمن هم عبارت است از رژيم صهيونيستى و كشور ايالات متحده‌ى آمريكا؛ بقيه يا از لحاظ سياستها تابعند، يا دچار رودربايستى‌اند، يا دچار ضعف مفرطند و كارى نميتوانند بكنند. عدد زيادى بر محور اين دو عنصر اصلى مجتمع نيستند؛ نه امروز، نه سالهاى گذشته. ادعاها را رها كنيد؛ واقعيتها اين چيزى است كه عرض ميكنم.
خوب، ملاك چيست در اينكه ما اين دو تا دولت را يا اين دو مجموعه را مخالفين اصلى خودمان در اين جبهه‌بندى ميدانيم؟ اين مخالفت چيست؟ ببينيد، دو جور مخالفت است: مخالفتهاى بنيانى، مخالفتهاى سطحى. مخالفتهاى سطحى مثل مخالفتهاى ارضى، مخالفت بر اثر مسائل تجارى، مخالفت در بعضى از سياستهائى كه بين دو كشور وجود دارد. مخالفت بنيانى، مخالفت با موجوديت است؛ يعنى دو كشورى كه موجوديت يكديگر را قبول ندارند. در مورد رژيم صهيونيستى وضع ما اينجورى است. ما موجوديت رژيم صهيونيستى را قبول نداريم؛ ما معتقديم اين رژيم يك رژيم جعلى است، يك رژيم تحميلى است، يك عارضه‌ى زشت در طبيعت منطقه‌ى خاورميانه است، كه اين عارضه هم بلاشك از بين خواهد رفت؛ يعنى ترديدى در اين نيست كه آن باقى نميماند. به هر حال با هويت او، با موجوديت او مخالفيم. آن رژيم هم با موجوديت نظام اسلامى مخالف است. ايران را در صورتى كه تحت كنترل يك نظام طاغوتى باشد، دوست دارند؛ اما با نظام اسلامى بشدت مخالفند. مخالفت بنيانى يعنى اين.
در مورد آمريكا: نگاه ايالات متحده‌ى آمريكا به نظام اسلامى، نگاه نفى موجوديت است؛ اين را در طول سالها كاملاً فهميديم. البته خودشان ميگويند نخير، تغيير رفتار. تغيير رفتارى كه آنها ميگويند، اگرچه هميشه هم روى آن پافشارى ندارند، معنايش نفى هويت است. يعنى آن رفتارهاى اصلى‌اى كه شاخص اسلامى بودن است، بايد تغيير پيدا كند. ما هم نگاهمان به آمريكا، نفى موجوديت استكبارى آمريكاست؛ والّا رژيم آمريكا و دولت آمريكا يك كشورى است مثل بقيه‌ى دولتها. استكبارى بودن آمريكا، سلطه‌ى جهانى بودن، ابرقدرتى آمريكا، از نظر ما مردود است؛ ما قبول نداريم. پس اين شد مخالفت بنيانى. اين مخالفت بنيانى هم گاهى اوقات فعال است، گاهى آرام است. ممكن است اين مخالفت بنيانى را بعضى ديگر از كشورها هم در دنيا داشته باشند، بين ما و آنها اين مخالفت وجود داشته باشد؛ اما اين مخالفت، مخالفت فعال نيست؛ به دلائلى آرام است. دلائلى آنها دارند، ممكن است دلائلى ما داشته باشيم. مخالفت اين دو دولت، مخالفت فعال است. پس اين شد جبهه‌ى مخالف. اين جبهه‌ى مخالف در حال حركت به سمت ضعف و تنزل است. يعنى اگر با سى سال قبل از اين مقايسه كنيم؛ مقايسه كنيم وضع سياسى او را، وضع اقتصادى او را، وضع اجتماعى او را، نفوذ و حضور او را در دنيا، بوضوح خواهيم ديد كه تنزل كرده و رو به ضعف آمده است. در اين خصوص، مواردى را من اينجا يادداشت كرده‌ام:
جبهه‌ مقابل ما از عقبه‌ى مردمى در دنيا بكلى محروم است. يعنى شما هيچ كشورى را پيدا نميكنيد كه مردم آن طرفدار رژيم ايالات متحده‌ى آمريكا يا رژيم غاصب صهيونيستى باشند. اينها هيچ جا عقبه‌ى مردمى ندارد؛ حتّى آنجاهائى كه دولتهايشان متعصبانه از اينها دفاع ميكنند، مردمشان نسبت به اينها مخالفند؛ با اينكه خيلى‌شان غير مسلمانند. همين امروز توى روزنامه‌ها ديديد. رئيس رژيم صهيونيستى به يكى از كشورهاى اروپائى رفته، مردم به شكل هزاران نفر - آنطور كه توى خبرها بود - جمع شدند و خطاب به او گفتند كه برو گم شو، برو بيرون! همه جا همين جور است؛ هرجا ميروند، همين است. پس اينها هيچ عقبه‌ى مردمى ندارند. حالا رژيم صهيونيستى كه به جاى خود؛ رژيم آمريكا با همه‌ى قدرتش، با همه‌ى نفوذ سياسى و اعمال قدرتى كه ميكند، وضعش همين جور است. علاوه‌ى بر اين، جبهه‌ى مقابل ما در بين ملتها منفورند. فقط اين نيست كه طرفدارى از آنها وجود ندارد؛ نفرت از آنها وجود دارد: پرچمشان را آتش ميزنند، عكسشان را آتش ميزنند، آدمَكشان را زير پا مى‌اندازند. اين، وضع آنهاست.
از حوادث اخير نظامى‌اى كه راه انداخته‌اند، تجربه‌ى تلخى دارند. آمريكا از افغانستان تجربه‌ى تلخى دارد، از عراق تجربه‌ى تلخى دارد؛ ناكام شدند. در قضيه‌ى فلسطين، فعاليت و تلاش سياسى آمريكا به جائى نرسيده است؛ ناكام شدند. صهيونيستها هم كه منفوريتشان و شكستشان در جنگ 33 روزه و در حمله‌ى به غزه، براى همه روشن و آشكار است.
جبهه‌ مقابل ما همچنين در وضع اقتصادى بدى قرار دارد. با همه‌ى تلاشهائى كه كردند، هنوز نتوانستند اين بختك سنگين ركود اقتصادى و وضع بد اقتصادى را برطرف كنند. البته ميگويند كارهائى شده است، ليكن نخير، هنوز كار درستى انجام نشده است؛ هنوز زير فشار اقتصادى‌اند. تدابيرى كه به كار گرفته‌اند - تزريق پولهاى فراوان و هنگفت به مراكز مالى - افاقه‌اى نكرده است؛ هنوز در وضع اقتصادى بسيار بدى هستند.
در سياستهاى خاورميانه‌اى خودشان، چه در فلسطين، چه در سوريه، چه در لبنان، ناكام مانده‌اند. اشتباهات فاحشى كه كردند، دولتمردان آنها را از حالت تصميم‌گيرى عاجز كرده است؛ يك حالت حيرتى دارند. حقيقتاً امروز آمريكائى‌ها نميدانند در افغانستان چه كار بايد بكنند و چه كار خواهند كرد. بين خودشان اختلاف است. نميتوانند تصميمى بگيرند كه مطمئن باشند اين تصميم به سود آنهاست. از افغانستان خارج بشوند، يك جور بدنامى و بدبختى براى آنها دارد؛ در افغانستان بمانند، يك جور ديگر براى آنها ناكامى و بدبختى دارد. عين همين قضيه در مورد عراق هم كم و بيش هست؛ نميدانند چه كار بايد بكنند. دخالت هم ميكنند، فعاليت هم ميكنند، به جائى هم نميرسند. اعتماد به نفس مسئولينشان امروز از گذشته بسيار كمتر است. آمريكاى امروز را مقايسه كنيد با آمريكاى دوران ريگان در اوائل انقلاب؛ آن اعتماد به نفسى كه آن روز آنها داشتند، اينها ندارند؛ آن توانائى‌هائى كه آن روز داشتند، اينها ندارند؛ آن نفوذى كه آن روز آنها داشتند، اينها ندارند. پس دشمن در خط نزولى است و امروز در موضع ضعف است.
اين طرف قضيه، اين پديده‌ى دوم، عكس است. جمهورى اسلامى و نظام اسلامى در يك حركت صعودى دارد حركت ميكند. منحنى به سمت بالاست؛ در همه‌ى قسمتها همين جور است. ما از لحاظ پيشرفتها وضع بسيار خوبى داريم. من چندى پيش در يك جلسه‌اى آمارى را نقل كردم - البته آمار فرنگى‌هاست - گفتم رشد پيشرفت علمى در ايران، يازده برابر متوسط جهان است؛ اين خيلى چيز مهمى است. البته اين معنايش اين نيست كه ما در پيشرفت علمى به سطح كشورهاى پيشرفته‌ى علمى رسيده‌ايم؛ نه، اين معنايش اين است كه حركت ما به سمت جلو، يك حركت شتابنده‌اى است؛ اين براى يك ملت خيلى چيز بزرگ و خبر باارزشى است. اگر همين پيشرفت را ادامه بدهند، طولى نميكشد كه ملت ما و جوانان ما به سطوحى كه بايد برسيم، خواهند رسيد. در زمينه‌هاى علمى اينجور است، در زمينه‌هاى فناورى هم همين جور است، در زمينه‌ى ساخت و سازهاى در كشور هم همين جور است. رئيس جمهور محترم الان آمارهائى دادند؛ اين آمارها درست است. در زمينه‌ى ساخت و سازها، در بخش صنعت، در بخش انرژى، در بخش راه و ترابرى، در بخشهاى گوناگون، كارهاى برجسته‌اى دارد ميشود. نسبت به سى سال قبل از اين كه ما شروع كرديم، حتّى نسبت به بيست سال قبل از اين، امروز خيلى پيشرفته‌تريم. ليكن پيشرفتها فقط در اين زمينه‌هاى مادى نيست؛ در زمينه‌هاى اجتماعى و معنوى هم همين جور است. امروز روحيه‌ى ما خيلى خوب است. در كشور ما روحيه بالاست. جوانهاى ما باانگيزه‌اند. ميدان سياسى، ميدان پرشور و نشاطى است. وقتى انتخابات راه مى‌افتد، چهل ميليون شركت ميكنند، بيست و پنج ميليون انتخاب ميكنند؛ اينها خيلى چيزهاى مهمى است، اينها پديده‌هاى مهمى است. بله، به دنبال انتخابات، عوارض تلخى پيش آمد؛ روى عوامل خودش. هركدام از اين حوادث، يك عاملى دارد؛ ليكن اصل اين حضور مردمى خيلى چيز بزرگى است، خيلى پيشرفت مهمى است. مخالفين ما توقع داشتند كه بعد از اينكه سى سال از شروع انقلاب ميگذرد و ما حدود سى تا انتخابات داشتيم، يواش يواش انتخابات در كشور ما، براى ملت ما از دهن بيفتد، از چشم مردم بيفتد؛ ديگر خيلى شور و شوقى به انتخابات نباشد؛ ليكن نخير، انتخابات جدى بود؛ حركت، حركت عمومى بود؛ اينها پيشرفت است.
عقبه‌ نظام جمهورى اسلامى در بين كشورها بى‌نظير است. هر كشورى كه امروز مسئولين ارشد ما مسافرت كنند، با استقبال مردم، با هيجان احساسات مردم مواجه ميشوند؛ اين نسبت به هيچ كشور ديگرى نيست. اين مخصوص امروز هم نيست؛ از اوائل انقلاب همين جور بوده است. مسئولين كشور، هر جا مسافرت كردند، رؤساى جمهور با استقبال مردم در كشورهائى كه هيچ وجه مشترك هم بعضاً از لحاظ زبان و نژاد و منطقه‌ى جغرافيائى با ما نداشتند، روبه‌رو شدند؛ يعنى مردم جمع ميشوند، اظهار ارادت ميكنند. عقبه‌ى مردمى نظام جمهورى اسلامى، امروز از قبل اگر بيشتر نباشد، كمتر نيست.
اميد ما به آينده، اميد سرشارى است. ما اميدوار نبوديم كه بتوانيم اين ساخت و سازهائى كه امروز ميكنيم، به اين زودى به اين ساخت و سازها دست پيدا كنيم. خداى متعال تفضل كرد. امروز جوانهاى ما در زمينه‌ى علم، در زمينه‌ى فناورى كارهائى ميكنند كه خيلى براى ما، براى كسانى كه پانزده سال پيش، بيست سال پيش، بيست و پنج سال پيش ميخواستند براى آينده فكر كنند، از نظر آنها دور بود، اما تحقق پيدا كرد. اين، اميد ما را به آينده زياد ميكند. اميدمان سرشار است.
تجربه‌هاى سياسى‌مان، تجربه‌هاى موفقى است. ما بعكسِ جبهه‌ى مقابل كه تجربه‌اش در خاورميانه شكست خورد، در عراق شكست خورد، در افغانستان شكست خورد، در مناطق مختلف شكست خورد، در هر جائى كه وارد شديم، تجربه‌هاى ما موفق بوده. در همين جاهائى كه اسم آوردم، در آن حدى كه جمهورى اسلامى وارد شده است، وظيفه‌ى خود دانسته است، موضعى گرفته است، اقدامى كرده است، ما با موفقيت همراه بوديم؛ اين را همه اعتراف ميكنند. همان رقباى ما هم از اين جهت بسيار ناراحتند.
يكى از موفقيتهاى ما هم اين است كه امروز دشمنان ما در حصار نفرت جهانى محصور و محبوسند؛ اين جزو موفقيتهاى ماست. پس اين دو پديده چشمگير است؛ يعنى منحنى جبهه‌ى مقابل رو به نزول است، منحنى ما رو به صعود است. اينجورى وقتى كه مقايسه كنيد، همه‌ى قضاياى كشور را با اين نگاه كه نگاه كنيد، ميتوانيد درست تحليل كنيد.
خوب، ما نسبت به اين جبهه‌بندى فكر ميكنيم، تحليل ميكنيم، تدبير ميكنيم، مى‌نشينيم برنامه‌ريزى ميكنيم؛ دشمن هم عيناً همين جور است. دشمن هم مى‌نشيند، نسبت به جمهورى اسلامى، نسبت به آنچه كه بايد با جمهورى اسلامى انجام بدهد، ضربه‌هائى كه بايستى حواله بكند، برنامه‌ريزى ميكند. دشمن نسبت به ما، هم از موضع تهاجم، هم از موضع تدافع، برنامه‌ريزى دارد. ما هم يك برنامه‌ريزى‌هائى در مقابل دشمن داريم. همه بايد با هم اينها را بفهميم، همه بايد با هم در ميدان عمل پيش برويم؛ همچنانى كه بحمداللَّه تا امروز هم همين جور بوده است.
من يك اشاره‌ گذرائى بكنم به آنچه كه دشمن انجام ميدهد. برنامه‌هايش اينهاست: فشار اقتصادى، تهديد نظامى، جنگ روانى براى اثرگذارى بر روى افكار عمومى؛ هم در داخل كشور، هم در سطح بين‌المللى؛ اينها كارهائى است كه دارند ميكنند. ايجاد اختلال سياسى و خرابكارى در داخل. بلاشك هستند در داخل، مراكزى كه الهام ميگيرند از دشمن؛ با هدايت دشمن، با الهام از دشمن، اينها مشغول كارهائى هستند؛ «انّ الشّياطين ليوحون الى اوليائهم ليجادلوكم».(6) هستند بلاشك، مراكزى وجود دارند. در كنار همه‌ى اين كارها، آمريكائى‌ها شعار مذاكره را هم از دست نميدهند! حالا تحريمهاى يكجانبه هم هست، قطعنامه هست، تهديد نظامى هم هست، اما مذاكره هم مطرح ميشود؛ هِى مكرر در مكرر: ما حاضريم با ايران بنشينيم مذاكره كنيم! خوب، اين تدابير جبهه‌ى مقابل ما، تدابيرِ در واقع دشمن ما، هيچكدام جديد نيست. به نظر من يكى از نكاتى كه بايد به آن توجه كرد، اين است كه هيچكدام از اينها جديد نيست، كه بى‌سابقه باشد. تحريمها سابقه‌ى سى ساله دارند و تهديد نظامى هم در همه‌ى دوره‌هاى قبل از اين دوره وجود داشته است.
بنده به شما عرض ميكنم و بيشتر از همه كس من ميدانم؛ در دوره‌ى به نظرم رياست جمهورى كلينتون بود كه تهديد نظامى به‌قدرى شديد بود كه رئيس جمهور محترم آن روز به من غالباً اين را ميگفت كه مثلاً بيائيم فكرى بكنيم، كارى بكنيم؛ حيف است كه بيايند حمله كنند، كارهائى را كه انجام داديم، ساخت و سازهائى را كه انجام داديم، بزنند از بين ببرند؛ يعنى احتمال حمله كم نبود؛ تهديد ميكردند و ميگفتند. در همين دوره‌ى رياست جمهورى قبل از دوره‌ى نهم، تهديدهاى نظامى گاهى به‌قدرى شديد ميشد و تكرار ميشد از طرف دشمن كه حسابى دست‌اندركاران داخلى را دچار رعب ميكرد. جلساتى وجود داشت كه حالا فراوان خاطراتى از آن وقت ما داريم؛ من از آن وقت يادداشتهائى دارم. تهديد نظامى هميشه بود؛ اينجور نبود كه وجود نداشته باشد.
تبليغات عليه ما از اول انقلاب بود. هر چيزى را كه توانستند، در داخل مورد اتهام قرار دادند؛ از شخص امام گرفته تا مردم، تا اجتماعات مردم، تا نماز جمعه‌ى مردم را مورد اهانت، مورد تهمت و نسبتهاى خلاف قرار دادند در تبليغات جهانى، با امكانات فراوانى كه در تبليغات داشته‌اند؛ مخصوص امروز نيست؛ امروز هم البته هست، ليكن در گذشته كمتر از امروز نبوده، مواردى بيشتر هم بوده.
خرابكارى‌هاى داخلى مخصوص امروز نيست. در سال 82 بعد از قضاياى عراق - حمله‌ى اشغالگران به عراق - اينجا در تهران چند روزى اغتشاش شد. آن زن سياهپوستِ مشاور رئيس جمهور آمريكا كه بعد شد وزير خارجه‌ى او، صريحاً اينجور گفت: ما از هر اغتشاشى و شورشى در تهران حمايت ميكنيم؛ اين را صريح اعلان كرد. اميدوار شده بودند، خيال كردند كه حالا حادثه‌اى در تهران دارد اتفاق مى‌افتد؛ اين مال سال 82 است. آن روز بود، قبل از آن روز هم كم و بيش شبيه آن بود، بعد از آن هم بود؛ سال 88 هم نظائرش را، شبيه‌اش را، ديگر همه يادشان است، ملاحظه كرديد، ديديد. آنچه كه امروز به صورت تهديد وجود دارد، جديد نيست. من درباره‌ى هر كدام از اين موارد يك كلمه‌اى عرض ميكنم.
اما در قضيه‌ مذاكره كه اين را زودتر از همه بگوئيم؛ بد نيست كه حرف مذاكره ميزنند. اين پيشنهاد البته جديد نيست. از قبل هم دولتهاى آمريكا به ما پيشنهاد ميدادند براى مذاكره؛ ما هم هميشه اين پيشنهاد را رد كرده‌ايم. البته دلائلى وجود دارد، اما يك دليل واضح اين است كه مذاكره‌ى در سايه‌ى تهديد و فشار، مذاكره نيست. يك طرف مثل ابرقدرتها بخواهد تهديد بكند و فشارى بياورد و تحريمى بكند و يك دست آهنى‌اى را نشان بدهد و از آن طرف هم بگويد خيلى خوب، بنشينيم پشت ميز مذاكره! اين مذاكره، مذاكره نيست. اينجور مذاكره‌اى را ما با هيچ كس نميكنيم. لذا آمريكا هميشه با اين چهره براى مذاكره وارد ميدان شده است.
دوتا تجربه‌ كوتاه‌مدت هم داريم: يكى مذاكرات در مورد مسائل مربوط به عراق بود، كه من در سخنرانى عمومى گفتم كه ما اين مذاكره را قبول ميكنيم و رفتند مذاكره كردند؛ يكى هم در دولتهاى قبل بود، درباره‌ى يك موضوعى كه آمريكائى‌ها پيغام دادند يك مسئله‌ى امنيتى مهمى هست، دولت دو سه دور مذاكره كرد. آمريكائى‌ها معمولاً در مذاكره اينجورند كه وقتى در مقابل استدلال متين كم مى‌آورند، وقتى نميتوانند استدلالى كه قابل قبول و منطقى باشد، ارائه كنند، متوسل ميشوند به زورگوئى. و چون زورگوئى روى جمهورى اسلامى اثر ندارد، يكطرفه اعلان ميكنند كه مذاكرات تعطيل! خوب، اين چه جور مذاكره‌اى است؟ اين تجربه را هم ما داريم. در هر دو مورد اينجورى شد. البته در آن مورد قبلى، بنده اين را پيش‌بينى ميكردم. از كيفيت مذاكرات ميفهميدم اينها دارند به چه مسيرى ميروند؛ گزارشش را براى من ميفرستادند؛ دو سه جلسه با هم مذاكره كرده بودند. بنده همان وقت به وزارت خارجه گفتم اين مذاكره را قطع كنيد. هنوز اقدام‌نكرده، آنها يكجانبه اقدام كردند؛ اينجورى‌اند. بنابراين نه، اينى كه گفته ميشود؛ رئيس جمهور محترم و ديگران ميگويند ما اهل مذاكره‌ايم، بله، ما اهل مذاكره‌ايم؛ اما نه با آمريكا. علت هم اين است كه آمريكا صادقانه مثل يك مذاكره‌كننده‌ى معمولى وارد ميدان نميشود، مثل يك ابرقدرت وارد مذاكره ميشود. ما با چهره‌ى ابرقدرتى مذاكره نميكنيم. ابرقدرتى را بگذارند كنار، تهديد را بگذارند كنار، تحريم را بگذارند كنار، براى مذاكره يك هدف و نهايت مشخصى فرض نكنند كه بايد مذاكره به آنجا برسد. من در چند سال قبل در شيراز، در سخنرانى عمومى اعلام كردم، گفتم ما قسم نخورده‌ايم كه تا آخر مذاكره نكنيم؛ مذاكره نميكنيم، به خاطر اين عوارض است؛ به خاطر اين است كه اينها مذاكره‌كننده نيستند؛ اينها ميخواهند زور بگويند؛ مثل آن الواطى كه وارد ميشد توى دكان، عسل دوست داشت؛ ميپرسيد شيشه‌ى عسل چند است؟ ميگفت مثلاً صد تومان، دست طرف را ميگرفت فشار ميداد، اين كاسب بيچاره ميترسيد ديگر؛ زير فشارِ او ميگفت: خوب، هر چه شما بگوئيد! ميگفت سى تومان، ميگفت خيلى خوب! اين كه مذاكره نشد، اين كه معامله نشد. اگر ميتوانند دست ديگران را فشار بدهند، آنها را وادار كنند كه از صد تومان بيايند به سى تومان، جمهورى اسلامى نه، زير بار اين فشارها نخواهد رفت؛ او هم به سبك خود به هر فشارى پاسخ خواهد داد. به زورگوئى متوسل نشوند، از نردبان ابرقدرتى كه نردبان پوسيده‌اى هم هست، پائين بيايند، اشكالى ندارد؛ اما تا وقتى كه آنجور است، امكان ندارد.
اما در قضيه‌ هسته‌اى، چرخه‌ى توليد سوخت حق ماست و ما از اين حق كوتاه نخواهيم آمد و دست برنخواهيم داشت؛ اين حق ماست. ما ميخواهيم سوخت را توليد كنيم. چندين هزار مگاوات، ما به سوخت هسته‌اى نياز داريم. نيروگاه‌هاى هسته‌اى بايد به وجود بيايد. خوراك اين نيروگاه‌ها بايد در داخل توليد بشود. اگر قرار شد براى خوراك اين نيروگاه‌ها به خارج متوسل بشويم و محتاج باشيم، امور كشور نخواهد گذشت؛ بايد داخل بتواند خودش توليد كند. بنابراين حق ماست و دنبال اين را خواهيم گرفت. آنها در جواب ميگويند خوب، ايران احتياج دارد به سوخت هسته‌اى، ما برايش تأمين ميكنيم؛ بانك جهانى درست بكنيم، چه ميكنيم، تأمين ميكنيم. اين حرف، حرف مهملى است، حرف بى‌معنا و بى وجهى است. در همين ماجراى جريان تبادل سوخت بيست درصد، معلوم شد كه چقدر اينها صادقند(!) ما نياز داشتيم براى اين نيروگاه كوچك و آزمايشى، به سوخت بيست درصد. خوب، اين چيز معمولى هم هست، در دنيا ميگيرند، ما هم قبلها، چندين سال قبل از اين، پانزده شانزده سال قبل از اين خودمان گرفته بوديم؛ اين را خريده بوديم و هيچ مشكلى هم وجود ندارد. اينها بمجرد اينكه حس كردند ايران به اين احتياج دارد، شروع كردند به بازى درآوردن و اين را تبديل كردند به يك مسئله. خود اين به نظر من اشتباه بزرگى بود از طرف آمريكا و غرب؛ اشتباه كردند در قضيه‌ى سوخت بيست درصد اينجورى عمل كردند.
اولاً با اين كارشان ما را تشويق كردند كه ما خودمان برويم سراغ سوخت بيست درصد. ما نميخواستيم؛ ما تصميم نداشتيم سوخت بيست درصد توليد كنيم؛ ما همان سه و نيم درصد برايمان كافى بود؛ اما با اين كار، اينها ما را تشويق كردند، وادار كردند، به ما تفهيم كردند كه بايد برويم سراغ بيست درصد؛ و رفتيم. اين اشتباه اوّلشان بود. اشتباه دوم اين بود كه به همه‌ى دنيا ثابت كردند، مدلل كردند كه آمريكا و بقيه‌ى كسانى كه اين سوخت را ميتوانند توليد كنند، قابل اطمينان نيستند براى اينكه انسان سوختش را به اميد اينها بگذارد. چون تا مورد احتياج قرار گرفت، همه‌ى مدعاهاى خودشان، همه‌ى خواسته‌هاى خودشان را فهرست ميكنند، ميگويند: آقا! بايد اينها را عمل كنيد تا ما اين سوخت را به شما بدهيم! خوب، اين كه معامله نشد. بنابراين در مسئله هسته‌اى حرفى ندارند، منطقى ندارند. ما هم راه را پيدا كرده‌ايم، داريم حركت ميكنيم؛ ان‌شاءاللَّه همين راه را هم ادامه خواهيم داد.
در قضيه‌ تهديد نظامى هم كه البته بعيد است چنين حماقتى را بكنند؛ ليكن اگر چنانچه چنين تهديدى به وجود بيايد، همه بايد بدانند كه ميدان اين مقابله فقط منطقه‌ى ما نيست؛ ديگر ميدانش گسترده‌تر خواهد بود.
در قضيه‌ تبليغات آمريكائىِ ضد جمهورى اسلامى هم، به نظر من واقعاً ناحق‌ترين كارى است كه دشمنان ما ميكنند؛ چون بدترين ناقض حقوق بشر، خود آمريكائى‌هايند. واقعاً اينجورى است. آنجائى كه دنبال يك منفعتى هستند، جان انسانهاى بيشمار برايشان ميشود بى‌ارزش، اصلاً هيچ حقى قائل نيستند؛ آنجائى كه نوبت خودشان ميشود، طلبگار ميشوند. در همين حمله‌ى اشغالگرها به عراق، به بصره، بمبهاى ده تنى زدند! كه خود آمريكائى‌ها به آنها ميگفتند، مادر بمبها. ده تن! مردم زيادى را، غيرنظاميان زيادى را، بچه‌ها و زنان زيادى را كشتند؛ هم در بصره كشتند، هم در جاهاى ديگر كشتند. همان روزها چند تا خلبان آمريكائى ساقط شده بودند، رژيم بعثى عراق اينها را آورد توى تلويزيون و با آنها مصاحبه كرد. فرياد آمريكائى‌ها بلند شد كه آقا! خلاف قوانين بين‌المللى عمل كرديد؛ اسير جنگى را نبايد بياورند مصاحبه كند! يعنى اينجور؛ اين دوگانه نگاه كردن، دوگانه قضاوت كردن.
بزرگترين ناقض دموكراسى، خود اينهايند. در بسيارى از جاها نتائج مردم‌سالارى‌ها و انتخابات مردمىِ واضح را آمريكائى‌ها به هم زدند. يك نمونه‌اش غزه است - حكومت حماس - نمونه‌هاى قبلى هم در جاهاى ديگر دارد كه من نميخواهم اسم بياورم. بدترين‌ها خودشان هستند. اما به هر حال اينها هست.
آنچه كه لازم است به آن توجه شود، اين است كه اين حملات، اين دشمنى‌ها جديد نيست. و جمهورى اسلامى هم در مقابل همه‌ى اينها تدابيرى دارد. در مقابل تحريم، خوشبختانه مسئولين تدابير بسيار مستحكم و خوبى گرفتند. من درخواست كردم از رئيس جمهور محترم كه وزراى اقتصادى بيايند گزارش بدهند؛ آمدند آنچه را كه در مقابل قطعنامه‌ى شوراى امنيت - كه تحريم هست - و بعد تحريمهاى يكجانبه‌ى آمريكا و اروپا تصميم‌گيرى كردند، گفتند، كه تصميم‌گيرى‌هاى بسيار درستى است؛ كارهاى بسيار خوبى است و ان‌شاءاللَّه تصميم مسئولين بر اين است كه اين تحريم را تبديل كنند به فرصت. واقعاً هم بايد همين جور باشد كه به يك فرصت تبديل شود.
ما بايد توليد ملى را افزايش بدهيم، تقويت كنيم؛ عادت كنيم به مصرف توليدات داخلى؛ عادت كنيم به بالا بردن كيفيت توليدات داخلى، كه البته در اين مورد مسئولين دولتى و همچنين قانونگذاران وظائف سنگينى دارند. من نسبت به مسئله‌ى مديريت واردات به دولتى‌ها سفارش كردم؛ الان هم تأكيد ميكنم. من نميگويم واردات متوقف بشود؛ چون يك جاهائى لازم است كه واردات انجام بگيرد؛ اما واردات بايد مديريت بشود. يك جائى واردات مطلقاً نبايد بشود؛ يك جاهائى بايد انجام بگيرد. با مديريت، واردات انجام بگيرد. البته مسئولين محترم دولتى به من گفتند كه قوانينى كه مجلس تصويب كرده، به ما اجازه نميدهد جلوى واردات را بگيريم؛ من خواهش ميكنم اين قضيه را حل كنند. اگر واقعاً قانونى وجود دارد كه دولت را ممنوع ميكند از جلوگيرى از واردات، اين قانون را اصلاح كنند؛ جورى باشد كه مديريت بشود. بايد توليد ملى بالا برود.
تدبير خردمندانه بايد در اين زمينه‌ها گرفته بشود. خرد خيلى مهم است. عقل‌گرائى در تصميم‌گيرى‌ها بسيار حائز اهميت است. تصميم، خردمندانه و شجاعانه. خردمندى را به معناى ترس و گريز و عقب‌نشينى نبايد معنا كرد. خردمندى همراه با شجاعت. انبياء خردمندترين انسانها بودند. در روايتى از پيغمبر اكرم است كه: «ما بعث اللَّه نبيّا و لا رسولا حتّى يستكمل العقل»؛(7) هيچ پيغمبرى را خدا مبعوث نكرد، مگر آن وقتى كه عقل او كامل شده باشد. اما همين پيغمبر، بيشترين جهاد را، بيشترين مبارزه را، بيشترين خطرپذيرى را ميكند؛ يعنى شجاعت با عقل‌مدارى بايد همراه باشد؛ با عزم راسخ و بدون تزلزل، با نگاه به دوردستها و با حفظ اتحاد و همدلى.
من روى اتحاد تكيه ميكنم. اتحاد و همدلى بين مسئولين كشور يك فريضه است. تعمد در مخالفت با آن، امروز يك خلاف شرع است؛ بخصوص در سطوح بالا. همه به اين توجه داشته باشند. دشمن از اختلافات كوچك، يك مسئله‌ى بزرگ ميخواهد بسازد؛ نبايد بگذاريد. اينجور نيست كه هر اختلافى بين دو مسئول يا بين دو دستگاه، فاجعه‌اى باشد؛ نه، بالاخره ممكن است مجلس در يك زمينه‌اى جهتگيرى‌اى داشته باشد، دولت جهتگيرى ديگرى داشته باشد، عقايدشان، سلايقشان مختلف باشد؛ اينها فاجعه نيست. اما اين اختلافات را تبديل كردن به شكافهاى غير قابل پر شدن و زخمهاى غير قابل علاج، خطاى بسيار بزرگى است.
البته يك چيزهائى هم مستمسك قرار ميگيرد. ما حالا از چندى پيش از شوراى محترم نگهبان خواستيم جلسه‌اى را تشكيل بدهند، مواردى را كه بين دولت و مجلس محل گفتگو و مناقشه است، مشخص بكنند و حدود اختيارات قوا معلوم بشود، كه اين تفكيك قوا - كه يكى از اصول قانون اساسى است - تحقق پيدا كند. حفظ اتحاد، تمسك به اصول، رعايت كامل اصول، همان چيزى است كه امام بزرگوار ما هميشه به آن توصيه ميكردند.
توجه به ترفندهاى دشمن و بازى نكردن طبق نقشه‌ى دشمن. يكى از كارهائى كه دشمن ميكند، بى‌اعتماد كردن مردم نسبت به مسئولين است. ما بايد مواظب باشيم خودهامان جورى حرف نزنيم كه مردم به مسئولين كشور، مسئولين دولتى، مسئولين قضائى، مسئولين قوه‌ى مقننه بى‌اعتماد بشوند؛ كه اين بى‌اعتمادى ناحق است؛ دشمن اين را ميخواهد. ما نبايد خودمان عمل كنيم. من مى‌بينم گاهى اوقات بى‌دليل، بى‌جهت در آمارهائى كه ارائه ميشود، خدشه ميشود؛ خوب، چرا؟ چرا در آمارها خدشه‌هاى بيجا و بى‌مورد ميشود؟ آمارى است يك دستگاه مسئول دارد ميدهد، حرفش مسموع است. و از اين قبيل چيزهائى كه موجب بى‌اعتمادى است و نااميدى است.
و توجه به قدرت الهى و صدق وعده‌ى الهى؛ كه اين اساس همه‌ى كارهاست كه مطمئن باشيم به وعده‌ى الهى. خداى متعال كسانى را كه سوءظن به وعده‌ى او دارند، سوءظن به او دارند، لعنت فرموده است؛ «و يعذّب المنافقين و المنافقات و المشركين و المشركات الظّانّين باللَّه ظنّ السّوء عليهم دائرة السّوء و غضب اللَّه عليهم و لعنهم و اعدّ لهم جهنّم و سائت مصيرا»؛(8) يعنى خداى متعال كسانى را كه سوءظن به وعده‌ى الهى دارند، مذمت ميكند. خداى متعال فرموده است كه «لينصرنّ اللَّه من ينصره»؛(9) «أوفوا بعهدى أوف بعهدكم».(10) در راه خدا حركت كنيد، خداى متعال كمك ميكند. حالا اين فقط هم وعده‌ى الهى نيست. ما اگر آدمهاى ديرباورى هم باشيم، آدمهاى كورباطنى هم باشيم كه نتوانيم درست وعده‌ى الهى را قبول كنيم، تجربه‌ى ما به ما اين را نشان ميدهد. كدام از عناصر اصلى انقلاب و دوستان انقلاب و طرفداران انقلاب و دشمنان انقلاب، چهل سال قبل از اين، احتمال ميدادند كه يك چنين اتفاقى در كشور بيفتد؟ يك حادثه‌ى به اين عظمت، يك بناى به اين رفعت به وجود بيايد؟ كى احتمال ميداد؟ اما شد؛ به خاطر توكل به خداى متعال، به خاطر عزم راسخ، به خاطر نهراسيدن از مرگ، نهراسيدن از شكست، پيش رفتن به نام خدا و توكل به خدا اتفاق افتاد. بعد از اين هم همين خواهد شد.
پروردگارا! به محمد و آل محمد، رضوان و رحمت و مغفرت خود را بر روح امام بزرگوار كه ما را وارد اين راه كرد، فرو ببار. پروردگارا! شهداى عزيز را در عالى‌ترين درجات قرار بده. پروردگارا! ملت ايران را به آرزوهاى بزرگ خود، به هدفهاى بزرگ خود برسان. پروردگارا! دست دشمنان را از اين ملت و اين كشور كوتاه كن. پروردگارا! خدمتگزاران به نظام را، كسانى كه با اخلاص و علاقه در خدمت اين مردم هستند، همه‌ى اينها را مشمول رحمت و بركت و توفيق خودت قرار بده.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته‌


سپاه پاسداران طي بيانيه‌اي:

درصورت عملي‌شدن تهديد منافع دشمن در هر نقطه دلخواه هدف قرار مي‌گيرد

 

خبرگزاري فارس: سپاه پاسداران طي بيانيه‌اي ضمن تمسك به منويات و فرامين فرماندهي كل قوا تاكيد كرد كه آمادگي دارد هرگونه تهديد عملي و حماقت احتمالي دشمنان را با پاسخ قاطع و جدي مواجه ساخته و با بهره‌گيري از ظرفيت بسيج جهان اسلام منافع آنان را در هر نقطه دلخواه مورد هدف قرار دهد.

 

به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از روابط عمومي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در بيانيه‌اي با فصل الخطاب خواندن منويات و رهنمودهاي مقام معظم رهبري بر ضرورت توجه به ارتقاي وحدت و همدلي بين مسوولان نظام و هوشمندي و هوشياري آحاد ملت ايران برابر نقشه‌ها و توطئه‌هاي شيطاني دشمنان انقلاب، بر آمادگي همه جانبه پاسداران انقلاب اسلامي براي رويارويي سخت با حماقت‌هاي احتمالي آمريكا و رژيم صهيونيستي تاكيد كرد.

بر اساس اين گزارش، در بخشي از اين بيانيه آمده است: نگاه واقع‌بينانه و صحيح به روند وقايع و رخدادهاي 32 سال گذشته نشان مي دهد آنچه باعث سربلندي و حركت موفق و رو به جلوي ملت ايران در پيگيري اهداف و آرمان‌هاي بلند انقلاب اسلامي و ناكامي و شكست‌هاي پي در پي دشمنان قسم خورده جمهوري اسلامي شده است همانا تمسك دائمي مسوولان و مردم به حبل‌المتين وحدت و همدلي حول محور ولايت فقيه بوده‌است.

اين بيانيه مي افزيد: ترديدي نيست كه ملت عظيم الشان ايران اسلامي به بركت تجارب ارزشمند و موفق خود در عرصه سه دهه مصاف با جبهه استكبار جهاني همچنان در مسير انقلاب اسلامي ثابت قدم ايستاده و به‌رغم برنامه‌هاي بيگانگان در اعمال فشار اقتصادي، تهديد نظامي، جنگ رواني، ايجاد اختلال سياسي، فتنه انگيزي و بحران سازي‌هاي داخلي حركت پر‌فروغ و مصمم خود را تداوم خواهد بخشيد.

اين بيانيه در ادامه با اشاره به رهنمودهاي حكيمانه رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار اخير مسوولان نظام و تاكيد ايشان بر روند رو به ضعف و تزلزل دشمنان ايران به ويژه آمريكا و رژيم صهيونيستي خاطر نشان كرده است: ملت ايران راه خود را برگزيده است و حضور دائمي و هوشمندانه خود در صحنه‌هاي نياز انقلاب و نظام را به عاملي قدرتمند براي شكستن تمامي سدها و موانع فراروي تبديل كرده است و به فضل پروردگار همچنان مي تواند با خنثي‌سازي تمامي نقشه ها و ترفند هاي جبهه ضد انقلاب و دشمني با نظام و مهار و مقابله با تلاش هاي تفرقه انگيز داخلي ، در عمل با اطمينان به اهداف و افق‌هاي دور دست خود و نيل به جايگاه هاي ممتاز جهاني در تمامي عرصه هاي غرورآفرين بينديشد.

در ادامه اين بيانيه آمده است: عمق استراتژيك انقلاب و گسترش دامنه الهام‏بخشي آن در اقصي نقاط جهان و نگاه ملل و جوامع آزاده و حق طلب به الگوي استكبار ستيزي ملت ايران و در مقابل نفرت روز‌افزون جهاني نسبت به دشمنان جمهوري اسلامي به‏ويژه آمريكا و رژيم صهيونيستي و هم پيمانان آنان بيانگر اين حقيقت است كه آينده‌اي درخشان و آرماني برابر جبهه انقلاب اسلامي و علاقمندان آن و در مقابل، خفت، رسوايي و سرنوشتي شوم و محكوم به فنا و نابودي در انتظار جبهه استكبار جهاني و نظام هاي سلطه گر و زور گو قرار‌دارد.

اين بيانيه در پايان با تشريح ابعاد قدرت بازدارندگي كشور و آمادگي‌هاي همه جانبه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در حوزه هاي مختلف دفاع از انقلاب و ميهن اسلامي و پاسداري از ارزش‌ها و آرمانهاي نظام آورده است: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي با تمسك به منويات و فرامين مقام معظم رهبري و فرماندهي كل قوا و اطاعت محض از ولي فقيه و تكيه بر توانمندي‌هاي قدرتمند دفاعي خود و اشراف اطلاعاتي كامل بر وضعيت پيراموني كشور به درجه اي از آمادگي رسيده است كه مي تواند هر گونه تهديد عملي و حماقت احتمالي دشمنان بزرگ و كوچك را با پاسخ قاطع و جدي مواجه ساخته و با بهره گيري از ظرفيت بسيج جهان اسلام منافع آنان را در هر نقطه دلخواه مورد هدف قرار دهد و در نبردي سرنوشت ساز شكست قطعي را به دشمنان تحميل كند.

 

در صورت حمله به ایران
احمدی نژاد: پاسخ ما جهانی خواهد بود!

• احمدی نژاد به یک روزنامه ی قطری گفته است: در صورت حمله به ایران، پاسخ تهران «کره زمین را شامل می‌شود» ...

 

اخبار روز: 

رادیو فردا: در تازه‌ترین واکنش مقامات تهران به احتمال حمله نظامی به خاک ایران از سوی اسرائیل یا ایالات متحده، محمود احمدی‌نژاد، رئیس دولت دهم، می‌گوید در صورت حمله به ایران، پاسخ تهران «کره زمین را شامل می‌شود».
وی در مصاحبه‌ای با روزنامه قطری الشرق که روز شنبه منتشر شد در مورد واکنش تهران به چنین حمله‌ای گفت: «گزینه‌های ما حد و حدودی نخواهد داشت و همه کره زمین را در بر می‌گیرد.»
ایالات متحده و اسرائیل که از برنامه هسته‌ای ایران ابراز نگرانی می‌کنند تاکنون موضوع استفاده از گزینه نظامی برای متوقف ساختن این برنامه را منتفی اعلام نکرده‌اند.
محمود احمدی‌نژاد در ادامه مصاحبه تازه خود اظهار داشت: «فکر می‌کنم بعضی در فکر حمله به ایران هستند، به خصوص آنهایی که داخل رژیم صهیونیستی هستند. اما آ‌نها می‌دانند که ایران یک قلعه استوار است و فکر نمی‌کنم اربابان آمریکایی‌شان اجازه این کار را به آن‌ها بدهند.»
وی افزود: «آن‌ها همچنین می‌دانند که پاسخ ایران سخت و دردناک خواهد بود.»
اظهارات محمود احمدی‌نژاد در مورد واکنش «بی‌حد و حدود» ایران به یک حمله احتمالی بازتاب‌دهنده سخنان آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، است که چهارشنبه هفته گذشته در واکنش به خطر حمله به ایران گفت در صورت هرگونه اقدام احتمالی نظامی علیه ایران، «عرصه مقابله با چنین اقدامی محدود به مرزهای ایران نخواهد بود و میدان گسترده‌تری را در بر خواهد گرفت».
در ادامه واکنش‌های مقام‌های ایرانی به احتمال حمله خارجی به تاسیسات اتمی ایران، سپاه پاسداران ایران نیز روز پنج‌شنبه در بیانیه‌ای اعلام کرد در صورت حمله احتمالی، می‌تواند «با بهره‌گیری از ظرفیت بسیج جهان اسلام، منافع آنان را در هر نقطه دلخواه مورد هدف قرار دهد و در نبردی سرنوشت‌ساز شکست قطعی را به دشمنان تحمیل کند».
دریاسالار مایک مالن، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، در روز دهم مرداد گفته بود آمریکا طرحی احتیاطی برای حمله به ایران دارد، اظهاراتی که باعث واکنش مقامات جمهوری اسلامی شد.
در همین زمینه، اسحاق آل‌حبیب، معاون نماینده ایران در سازمان ملل، روز چهارشنبه در نامه‌ای به دبیرکل سازمان ملل و روسای شورای امنیت و مجمع عمومی گفت که دریاسالار مایک مالن و دیگر مقام‌های آمریکایی ایران را به استفاده از نیروی نظامی «تهدید» کرده‌اند.
سوخت‌گیری نیروگاه هسته‌ای بوشهر که روز جمعه آغاز شد نیز بار دیگر مسئله یک حمله احتمالی از سوی اسرائیل به این تأسیسات را مطرح کرده ‌است.
جان بولتون، نماینده پیشین ایالات متحده آمریکا در سازمان ملل، روز چهارشنبه گذشته به اسرائیل گوشزد کرد که وقت زیادی برای حمله به این نیروگاه ندارد و انتشار این خبر باعث شد تا رامین مهمان‌پرست، سخنگوی وزارت خارجه ایران، روز سه‌شنبه هشدار دهد که هرگونه تعرض اسرائیل به نیروگاه بوشهر «واکنش جدی» ایران را به دنبال خواهد داشت.
شدت گرفتن گمانه‌زنی‌ها در مورد احتمال چنین حمله‌ای موجب شد تا مقام‌های کاخ سفید روز جمعه به اسرائیل «اطمینان» دهند که بر پایه ارزیابی‌های آنان دستیابی ایران به جنگ‌افزار هسته‌ای «دست‌کم یک سال به طول خواهد انجامید».

 


 

  

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter