توزیع نامتوازن ثروت وریشه های بحران اقتصادی

نویسنده: دیوید باربر- برگردان:  نوید شادی

 

     اخیراً، رابرت شیلر، متخصص اقتصاد در دانشگاه "یاله" با نگارش مقاله ای در نیویورک تایمز هشدار می دهد که ترس از "بحران اقتصادی دو چرخه ای" عملا ممکن است حادثه دهشتناکی به بار آورد. در نهایت شیلر هشدار می دهد که: "خطر وسیعاً در روانشناسی اجتماعی مستقر است".

     من به عنوان فردی که متخصص در اقتصاد نیست، نمی دانم که آیا نقطه نظرات پروفسورشیلر در حیطه تخصصی ایشان هست یا نه؟ آنچه برای من مفهوم است، این است که "روانشناسی اجتماعی" ممکن است نقش ناچیزی بعنوان عامل موجد در سقوط سال 2008 داشته باشد. آن سقوط ناشی از ساختار عملی اقتصاد آمریکا وجهان بود که موجب بحران گردید و اگر در واقع چرخه دومی رانیز به این سقوط ودرهم شکستن وارد بدانیم، ناشی از آنچه که دکتر شیلر "ضعف و آسیب پذیری اعتماد " می نامد، نیست بلکه از همان عنصر ساختار اقتصادی ما که چرخه اول سقوط را فراهم نمود، منتج می شود.

        توزیع خارق العاده نا متوازن ثروت در جامعه آمریکا، یکی از اصلی ترین خطوط خطای ساختاری، پی ریزی سقوط را بعهده دارد. یک درصد آمریکا یی های ثروتمند، بیش از40% ثروت کشور آمریکا را( بدون در نظر گرفتن مالکیت مسکن )در اختیار دارند و این عظیم ترین انباشت ثروت در جامعه در تاریخ است که تا کنون شناخته شده است. برعکس 60% اقشار پایین جامعه آمریکا، تقریبا یک درصد ثروت را در دست دارند. بعبارت دیگر، اگر ما یک سالن کنفرانس را با یکصد نفر وبا یک صد صندلی مجسم کنیم، ثروتمند ترین فرد قادر به لم دادن در روی حدود 43 صندلی می باشد در حالیکه 60 نفر از بقیه مردم بایستی در روی یک صندلی چپانده شوند.

        این توزیع بد ثروت برای جامعه ای که برمبنای خریدو فروش کالا ها اداره می شود، شگون خوبی ندارد. این اشراف ثروتمند بی نظیر ما، بهر حال به بیش از 5 یا 10 اتومبیل ، خانه و....نیاز ندارند. این یک درصد طبقه فوقانی جامعه (3 میلیون نفر)، توانائی خرید تمامی کالا ها را که 180 میلیون نفر افراد فقیر در صورت توزیع برابر ثروت میتوانستند انجام دهند، نخواهند داشت. بنابرین، قرض بایستی بازار اقتصادی ما راپایدار کند. توزیع نا متوازن ثروت در فرایند زمان رخ داده  واقتصاد دیوانه وار مجبور به آفرینش آرایه در حال رشد مکانیزم مصرف بر پایه قرض، نظیر قرض های رهنی، پرداخت های اقساطی و قرض کارت های اعتباری با ساختار پیچیده وبغرنج، شده است تا بتواند عملکرد خود را حفظ کند.

        وقتی توده فقیر و طبقه کارگر آمریکا در درازمدت قادر به پرداخت دیون افسانه ای و صورت حساب کارت های اعتباری ربا خوارانه خود نمی شوند، این خانه کارت ها فرو می پاشد. تعدادی از موسسه های مالی با ساختاری مبتنی بر مصرف کننده قرضی فرو ریختند و بقیه نیاز بی سابقه ای به تزریق ثروت فدرال برای بقاء خود پیدا نمودند. بازار مسکن، ساخت وساز مسکن جدید، بازار کالا های مصرفی (اتومبیل،لوازم مصرفی ، الکترونیکی ) به همراه آنها اشتغال و پس انداز باز نشستگی میلیون ها آمریکایی در هم ریخت. کوتاه سخن، سقوط و درهم شکستن یک حادثه ضمنی هیستری جمعی یا اضطراب و هراس نبود، بلکه  نشانگر بحران ساختاری با رشد توزیع نا برابر فاحش ثروت در جامعه بود. وقتی میلیون ها آمریکایی قادر به خرید کالا ها نمی شوند، صنعت بایستی پا بر روی ترمز نهد. آنچه که در مورد توزیع نا برابر ثروت در آمریکا مطرح است، به تناسب در مقیاس جهانی نیز صادق است. تقریبا نصف جمعیت دنیا بادر آمد روزانه 2 دلاریا کمتر زندگی می کنند. این توده فقیر بی نظیر انسان ها  کسانی را که با شکافتن خاک در معادن و زمین های کشاورزی ثروت می آفرینند و بغیر از آنها کارگرانی که عهده دار تولید کالا های جهانی هستند و تقریبا همه ی آنها در اقتصاد بازار جهانی مشارکت دارند شامل می گردد. هم چنین این مردمان باید متکی به وام  باشند. مهمتر از همه، حیات سیستم اقتصادی جهانی ما همانطور که در حال حاضر شکل داده شده است، بستگی به این مردم فقیر و بدهکار پیدا کرده است، ولی هر دو فقرو وام است که منجر به سقوط و در هم شکستن سر سختانه گردیده است.

         به نظر می رسد که پادزهر  پروفسور شیلر به چرخه دوم بحران اقتصادی به احساس بهتر ما راجع به اقتصاد جهانی ربط پیدا می کند، حتی قبل از سقوط و درهم شکستن سال 2008، بهرحال آن سیستم با وضوح تمام اکثریت عظیم مردم این سیاره را عاجز و ناتوان کرده بود.  پیشنهاد من برای جلو گیری واقعی از گسترش و تعمیق این بحران و یگانه پاسخ به بحران جاری که مردم فقیر در طی زمان های دراز با آن مواجه بوده است، در توزیع برابر ثروت ملی وبین المللی نهفته است.

 

     history news network      :             سر چشمه اصلی political affairسرچشمه:          

 

  

مطلب را به بالاترین بفرستید: