نویدنو:10/05/1389                                                                    صفحه قابل چاپ است

 نویدنو

 

 

ویکي لیکس و افشاي ارتباط ایران و القاعده

مارک لینچ- فارین پالیسي- برگردان: مهتاب گرجی

 

بیشتر واکنش ها تا به امروز نسبت به انتشار اسناد محرمانه افغانستان بر روي فقدان آشکارسازي متمرکز شده است و بجاي زیرسووال بردن مقامات درمورد جنگ بیشتر به جزئیات تحلیل هاي موجود پرداخته است. همین واکنش ها در مورد داستانسرایي هایي که درباره رابطه ایران و القاعده مي شود، وجود دارد. اطلاعات موجود در این اسناد ، به گفته روزنامه وال استریت ژورنال "شواهد بیشتري را درمورد رابطه مستقیم ایران و سران القاعده و طالبان در اختیار ما مي گذارد". آنچه در این داستان ها بیشتر به آن پرداخته شده است جزئیاتي است از فعالیت هاي ایران در افغانستان به قصد تبدیل کردن آن به "داستان رابطه ایران و القاعده" بمنظور تقویت موضوع تضعیف شده حمله آمریکا به ایران.

مسلما در مورد نقش ایران در افعانستان هیچ رازي وجود ندارد، این موضوع همواره در بحث هایي که در مورد سیاست افغانستان مي شود، مطرح است و براي مدتي طولاني به عنوان موضوعي که مي تواند بعنوان بهانه اي براي همکاري یا مناقشه ایران و آمریکا تبدیل شود، در مورد آن بحث مي شد. بسیاري از اطلاعات داده شده در اسناد ویکي لیکس در مورد نقش ایران در افغانستان را همه مي دانند اما اطلاعات دیگر هم مورد شک است. ما از رابطه ایران و گلبدین حکمتیار خبر داشتیم. این جزئیات جدید به پرونده اضافه شده است تا به ایران نقش موثرتري در مورد سیاستگذاري در افغانستان چه در زمینه نظامي چه در ابعاد سیاسي، بدهد. اما این جزئیات چیزي بعنوان مدرک جرم همکاري ایران و القاعده به موضوع آنچه ما مي دانستیم اضافه نمي کند.

این نوع استفاده از اسناد ویکي لیکس من را به یاد خاطرات قدیمي انداخت، به یاد ماه مارس 2006 در یک کهکشان دور دست، زماني که پنتاگون اسناد زیادي در مورد عراق روي اینترنت منتشر کرد. تحلیلگران به این اسناد هجوم بردند تا شاید مدرک جرمي در مورد سلاح کشتار جمعي عراق یا ارتباط آن با القاعده بدست بیاورند. وبلاگ هاي جناح راست و مجله هایي که بي وقفه اعلام مي کرد که اسنادي پیدا شده است که موارد مختلفي را اثبات مي کند. هر سندي که به دست مي آمد زماني که در مفهوم امنیت تعریف مي شد از بین مي رفت و درنهایت بیشتر این موضوع را ثابت مي کرد که صدام با القاعده رابطه مهمي نداشته است. اما تاثیر این همه "افشاگري انبوه" حتي اگر اعتباري نداشت مردم را متقاعد مي کرد که چنین رابطه اي وجود داشته و به ادامه حمایت از جنگ در عراق کمک مي کرد. اما این خط موازي دقیق نیست، در اینجا این واقعیت وجود دارد که این اسناد برخلاف میل دولت آمریکا منتشر شده است اما باعث مي شود که ما به این موضوع فکر کنیم که از این اسناد ممکن است در مباحث عمومي سوءاستقاده هم بشود.

تجربه نشان داده است که اعلام این که "ایران با القاعده رابطه دارد"، که به شکلي نامفهوم به این اسناد ارجاع مي شود، ما را وارد مقوله حمله به ایران مي کند که به زعم من در ماه هاي آینده بحث اش داغ تر هم خواهد شد. استفاده از این اسناد و انتشار این خبر که ایران با القاعده رابطه دارد براي تقویت موضوع تضعیف شده جنگ با ایران، عملي غیرمسئولانه و انحرافي است. اما بزودي هیجان حمله به ایران ما را چنان به وادي سناریوي جنگ عراق مي کشاند که به نظرمان کاملا طبیعي است که ما گزارش هاي سووال برانگیز و اغراق شده اي در مورد رابطه ایران و القاعده دریافت کنیم تا این حلقه کامل شود. اگرچه این تراژدي هنوز تمام نشده است اما نمایش مضحکه بي صبرانه پشت پرده نمایش در انتظار است.

منبع: فارین پالیسي 27 ژوئیه
مترجم: مهتاب گرجی

http://lynch.foreignpolicy.com/posts/2010/07/27/

wikileaks_and_the_iran_aq_connection

سرچشمه: جرس


 

  

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter