نویدنو:07/05/1389                                                                    صفحه قابل چاپ است

 نویدنو

 

 

چند بیانیه در رابطه با احکام دادگاه ها وسرنوشت زندانیان سیاسی

بیانیه شورای فعالان ملی- مذهبی در اعتراض به وضعیت صابر و تاجیک

جرس: شورای فعالان ملی- مذهبی، با انتشار بیانیه ای نگرانی خود را نسبت به وضعیت هدی صابر و عبدالرضا تاجیک اعلام کردند.


متن کامل این بیانیه که در اختیار جرس قرار گرفته،  به شرح زیر است:

 

به‌نام خدا

نگراني شديد از وضع آقايان هدي صابر و عبدالرضا تاجيک

 با وجود تمامي انذارها و هشدارهاي دلسوزان ايران، گروه حاکم، همچنان سياست «النصر بالرعب» (پيروزي با ايجاد ترس) را با روش‌هاي غيرقانوني و غيراخلاقي، از طريق دستگيري و زندان نمودن منتقدان و مخالفان پي‌مي‌گيرند.


در يکي از جديدترين نمونه‌ها، آقاي عبدالرضا تاجيک، از فعالان ملي_مذهبي و روزنامه‌نگار پيگير حقوق بشر، كه در يك سال گذشته سه بار دستگير شده، اكنون حدود 45 روز است که در حبس غيرقانوني به‌سر مي‌برد. با کمال تاسف، بازداشت اين روزنامه‌نگار آزاده با اخبار بس نگران‌کننده درباره‌ي رفتارهاي غيرانساني و غيراخلاقي مجريان امنيت با ايشان توأم شده است، تا آنجا که وي در ملاقات با خانواده‌اش از «هتک حرمت» خود در نخستين شب بازداشت، آن‌هم در حضور بازپرس و معاون دادستان، خبر داده است - حال سؤال ما اين است که در آنجا چه برخوردي صورت گرفته که آقاي تاجيک چنين تعبيري را به‌کار برده است؟


دريغا که صاحبان قدرت، در حکومتي که مدعي دين‌مداري است، نه تنها ابتدايي‌ترين اصول و تاکيدات قانون اساسي را پاس نمي‌دارند، بلکه حرمت اخلاق و انسانيت را نيز فرومي‌نهند. افزون بر اين، و با افسوس تمام، بايد گفت، حکومت بجاي تکريم فعالان حقوق بشر و تجليل از پيگيران حقوق اساسي و مدني شهروندان، صادق‌ترين بازوان «رکن چهارم دموکراسي»، يعني روزنامه‌نگاران مستقل و وطن‌دوست را به حبس و بند مي‌کشد. در حالي که پايمال‌کنندگان حقوق انساني و قانوني شهروندان، همچنان رها و در کمال امنيت، به تعقيب کردارهاي ناصواب خويش مشغولند.


شوراي فعالان ملي_مذهبي ضمن اعتراض شديد نسبت به تداوم حبس تمامي کنشگران مدني و فعالان سياسي که در پي حوادث پس از انتخابات 22 خرداد بازداشت شده‌اند، نگراني عميق خود را از وضع آقاي تاجيک ابراز کرده، خواهان رعايت حقوق قانوني ايشان (ازجمله ديدار با وکيل)، و پيگيري قانوني بدرفتاري‌هاي صورت گرفته با وي در زندان اوين است.


همچنين با خبر شديم آقاي هدي صابر از فعالان ملي- مذهبي بيش از دو روز است که مفقود شده است. وي قبلاً به صورت شفاهي و از طريق تلفن به همسرشان براي تحمل حبس به دادگاه انقلاب فراخوانده شده بود. هنگام مراجعه دکتر محمد شريف (وکيل آقاي صابر) و در خواست ارائه حکم به صورت کتبي، مسؤولان مربوطه گفته بودند که حکم به صورت کتبي ابلاغ خواهد شد. دو هفته پس از اين گفتگو، چند نفر ناشناس که ظاهراً مأمور امنيتي بوده‌اند، به محل کار ايشان مراجعه مي‌کنند. اما وی در آن موقع در آنجا حضور نداشته است. بدين ترتيب در حاليکه آقاي صابر در دسترس قانون بوده و بنا به گفته مسؤولان قرار بوده حکم ايشان به صورت کتبي ابلاغ شود، اما وي از دو روز پيش، پس از خروج از محل کار ناپديد شده است. در اين فاصله مسؤولان اجراي احکام دادگاه انقلاب به وکيل ايشان اعلام نموده‌اند که آقاي صابر توسط آنها بازداشت نشده، همين مطلب از سوي مقامات امنيتي نیز به خانواده وي اعلام شده است.


حال سؤال اين است که آقاي صابر کجاست، چه بر سر وي آمده و بازداشت احتمالي وي توسط چه افراد يا ارگاني بوده است؟ ما به همراه خانواده‌ي آقاي صابر به شدت نگران وضعيت وي و سلامتي‌اش هستيم و مقامات و نهادهاي انتظامي و امنيتي را مسؤول حفظ امنيت کلیه شهروندان مي‌دانيم و از مسؤولان و مقامات حکومت به جد مي‌خواهيم هر چه زودتر وضعيت آقاي صابر و محل نگهداري ايشان را مشخص نمايند و ايشان را از بازداشت احتمالي آزاد نمايند.

شوراي فعالان ملي ـ مذهبي

4 مرداد 1389


 

قضاوت در دادگاه ها از روي وابستگي جناحي صورت مي گيرد

بیانیه هواداران جنبش مسلمانان مبارز

 

به نام خدا


مردم آگاه ايران


همان گونه که آگاهيد وضعيت يک سال گذشته ميهن مان در دوره يک صد سال اخير بي سابقه بوده است و اگر هم بوده مسبب آن کساني بوده اند که شعاري مبني بر اين که نماينده بلامنازع خدا هستند و يا اينکه همه اموراتشان بر مبناي تفکرات توحيدي است در اعمالشان مشاهده نشده است.


اما درد ما از آن هست که شاهد وقايع در حاکميتي هستيم که همه اصول و قوانين اش را برگرفته از بينش توحيدي مي داند و تا جايي که حتي دخالت در نوع پوشش و رفتار مردم را نيز جايز دانسته و حق دخالت را براي خود محفوظ مي داند. فزون تر از آن وضعيتي است که براي فعالان جنبش هاي مختلف در زندان هاي کشور به وجود آمده است. زندان هاي کشور مملو از ميهن دوستاني است که تمام درد و غم شان فقط و فقط سربلندي و پيشرفت کشور است.


عدم پاي بندي به قانون توسط مدعيان اجراي قانون در باره آنها و خانواده شان، شکنجه و بي احترامي و هتک حرمت به فعالان جنبش هاي اجتماعي در داخل زندان ها، همه و همه دردهاي امروز جامعه ما هستند. آري اين فجايع در کشوري رخ مي دهد که روي پرچم آن نام الله درج گرديده به خاطر آنکه مي خواست نمايانگر اسلام و انسانيت و مدارا و مردم دوستي و پاي بندي به اصول خداپرستي و تعهد به مباني اخلاقي در سرلوحه حکومت داري اش باشد.


مردم آگاه ايران


همان گونه که مطلعيد قوه قضاييه در هر کشوري به عنوان تنها مرجع شناخته شده براي احقاق حقوق تضيع شده مردم است، حاکميتي که مبناي قضاوتش را بينش توحيدي مي داند فرزندان ملت را به حبس هاي طولاني محکوم مي کند. آن هم به چه دليلي! آري به دليل دفاع از حقوق همنوعان خويش و دفاع از حاکميت خود بر سرنوشت خويش.


ولي مي بينيم که مسببان و عاملان جنايت هاي سال اخير، کساني که بايد در دادگاه ها محاکمه و به مردم معرفي شوند ترفيع درجه و مقام مي گيرند و شاهديم که قضاوت در دادگاه ها نه از روي استقلال قوه بلکه از روي وابستگي جناحي صورت مي گيرد.


مطمئنا هيچ وجدان بيدار و آگاهي نمي تواند به سادگي چشم خود را بر روي اين فجايع ببندد و از ياد ببرد. به طور يقين بار اصلي بر دوش کساني است که نسبت به ارزش هاي توحيدي تعهد دارند و احساس مسئوليت مي کنند. آري مراجع تقليد, روحانيون و طلبه هاي جواني که به ارزش هاي والاي انساني واقف اند نبايد در مقابل بي قانوني ها سکوت کنند که اين سکوت نشانه تائيدي باشد بر ظلم هايي که بر مردم روا مي شود آيا نبايد به رسالت تاريخي خود همان دفاع از مظلوم در مقابل ظالم بپردازند که در طول تاريخ همواره نمود داشته است. مادران داغديده، پدران دل سوخته، همسران تنها مانده و فرزندان بي پناه اين ميهن مان منتظر شنيدن صداي حامياني هستند که در طول قرون متمادي همواره به عنوان نماد مبارزه بر عليه استبداد و ديکتاتوري بوده است.


ما هواداران جنبش مسلمانان مبارز ضمن محکوم نمودن تمام مسائل ضد انساني که در زندان ها و بازداشت گاه هاي سراسر کشور بر عليه مردم ايران وارد مي شود خطا
ب به کسي که مدعي نماينده 24 ميليون نفر است و شعار عدالت خواهي اش گوش فلک را در نورديده اين است، آيا فجايع يک سال گذشته را نديده و نشنيده ايد؟ آقاي عدالت خواه و عدالت محور آيا اين دو کلمه را در جامعه مان عمل نموده ايد؟ اگر پاسخي داريد و اگر کاري انجام داد ه ايد بگوئيد تا ملت بدانند که راست مي گوئيد! ما هواداران در پايان خواستار مشخص شدن وضعيت برادر مبارزمان عبدالرضا تاجيک و هدي صابر هستيم و بار ديگر از محاکم قضايي مي خواهيم که به رسالت انساني خود که همان اجراي عدل و قسط است بپردازد و در مقابل انحصار طلبان ايستادگي نمايد باشد که با اعمال صحيح خود در آينده مورد عفو مردم ايران قرار بگيرند.

 

هواداران جنبش مسلمانان مبارز
چهارم امرداد هزارو سيصد و هشتاد و نه

 

در پس این برخوردها هدفی جز سرکوب بیشتر و حاکم کردن جو رعب و وحشت نیست

بیانیه شورای تهران دفتر تحکیم وحدت

در محکومیت تایید احکام سنگین فعالان دانشجویی

 

بیش از یک سال از انتخابات ریاست جمهوری دهم که رنگ تقلب و خون به خود گرفت گذشت و اکنون بیش از هر زمان دیگری ماهیت و منویات اقتدارگرایان از برپایی نمایشی که بر آن نام انتخابات نهادند روشن شده است. نوع عملکرد و شدت برخورد حاکمیت با معترضین مسالمت جو و بی شمار مردم و در رأس آن فعالین سیاسی و مدنی نشان از اوج تمامیت خواهی و استبداد مطلقه دولتمردان فعلی است. این در حالی است که کنشگران و منتقدان، فعالیت های مدنی خود را، که بی شک در جهت صلاح و فلاح جامعه و ایران بود، همواره در چارچوب تنگ قوانینی که هر روز با اعمال سلیقه حاکمان مجال کمتری جهت ابراز می یافت تعریف می کردند.

 

دولت اعمال حاکمیت خود را در نشان دادن مشت آهنین می داند و قاصر از تصمیم گیری های عقلانی و سازنده برای ایران است. برخوردهای حذفی و مقابله با هر نوع حرکتی که از آن بوی مخالفت به مشام برسد راهی است که تمامیت خواهان در پیش گرفته اند. در حالی که جامعه ایرانی در انبوهی از مشکلات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی قرار دارد، سر منشأ بسیاری از این مشکلات در مواضع و تصمیم گیری های حاکمان در زمینه مسایل داخلی و سیاست خارجی نهفته است. موج تحریم ها به سوی ایران روانه است و رئیس دولت آن آرزو می کند که این تحریم ها و محدودیت ها گسترده تر شود. اقتدارگرایان با خیالی وهم آلود به جای حل کردن مسائل و رسیدگی به مطالبات به حق مردم، با سوء عملکرد خود بیشتر به دنبال پاک کردن صورت مسئله هستند. از این رو هر روز مشکلی بر مشکلات پیشین می افزایند و گرهی بر گره می زنند. هر روز بیش از گذشته سرنیزه های سرکوب را تیز می کنند و به جان منتقدان و مخالفان خویش می افتند غافل از آن که به سرنیزه می توان تکیه کرد ولی بر آن نمی توان نشست. آری، حکایت امروز تمامیت خواهان نشستن بر سرنیزه است، حکایت بر سر شاخ نشستن و بن بریدن.

 

عدم وجود سیاستی صحیح و کار آمد برای حل مشکلات فراوان، امروزه فضای تصمیم گیری در کشور را به آشفته بازاری بدل کرده است. به گونه ای که گویی رشته امور از هم گسسته است. دولت حتی در تصمیم گیری های جزئی و حل مشکلات روزمره درمانده شده است. زمانی که کوچکترین و پیش پا افتاده ترین مسائل از جمله میزان مالیات اصناف، سلامت آب شرب تهران، وضعیت برنج های وارداتی، جمعیت شهر تهران، اساتید و حتی ائمه جمعه منتقد دولت به سرعت بدل به مسئله ای امنیتی می شود و برخود و حذف و سانسور در دستور کار قرار می گیرد، نشانه ضعف مفرط حاکمیت است، نه اقتدار و انسجام آن. و این همانا نتیجه ندانم کاری ها و سیاست های اشتباهی است که فعالین مدنی و دلسوزان و دغدغه مندان، سالیان پیش خون جگر خوردند و به صد زبان به گوش اقتدارگرایان می خواندند. اما گوش آن ها بدهکار نبود و امروز نتیجه آن را می بینند. با این وجود همچنان بر سبیل ماضی می روند و بدین ترتیب خود و کشور را گام به گام به ورطه ناکامی و نابودی می کشانند.

 

حضور فعالین سرشناس و افراد گمنام از تمامی گروه ها و نحله های فکری و سیاسی و طبقات اجتماعی در زندان ها و بازداشتگاه ها آنچنان گسترده و فراگیر است که نام بردن از یکایک آنها حکایت مثنوی هفتاد من کاغذ است. و این را اگر در کنار اعدام ها، شکنجه ها، اذیت و آزار ها در بازداشتگاه ها و زندان ها و ... قرار دهیم به سهولت میزان بیگانگی حاکمیت با مردم در حال حاضر نمایان می شود. تمام دشواری ها و ناتوانی های دولت در حل مشکلات جاری و درازمدت همه ناشی از عدم اتکا دولت به مردم و عدم اطمینان و اعتماد به خیرخواهان و منتقدان است. پر کردن زندان ها از مردم بیگناه تنها نشانه میان تهی بودن پشتوانه مردمی دولت است و تاریخ نشان داده است که این بار کج به سرمنزل مقصود نمی رسد. تمامیت خواهان سکوت قبرستانی و برخوردهای تند و تیز امنیتی را همه نشانه آرامش و اقتدار می بینند. اما هر عقل سلیمی درک می کند که شرایط هر روز برای حاکمیت دشوارتر می شود و دشواری ها آن را هر روز شکننده تر می کند و شکست های پی در پی آن را به انتخاب اندک گزینه های سخت در آینده ای نزدیک ناگزیر می سازد.

 

در کنار دیگر اقشار و گروه ها، دانشجویان در طول سالیان گذشته، خصوصا یک سال اخیر، متحمل هزینه های سنگین، برخورد و حذف گسترده قرار گرفتند. در همین راستا از روز گذشته موج تأیید احکام سنگین حبس برای فعالین دانشجویی که به علت فعالیت های قانونی و متعهدانه خود ماه هاست در زندان می برند آغاز شده و ادامه دارد. تائید احکام سنگین حبس تعزیری بهاره هدایت، میلاد اسدی و مهدیه گلرو و صدور حکم سنگین دیگری برای علی ملیحی در عرض چند روز و به فاصله اندک از هم نقشه ای از پیش برنامه ریزی شده به نظر می رسد و کیست که نداند که در پس این برخوردها هدفی جزء سرکوب بیشتر و حاکم کردن جو رعب و وحشت نیست. دو عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت که به گروگان هایی برای به خاموشی کشانیدن مجموعه دفتر تحکیم وحدت و سایر فعالین دانشجویی مبدل شده اند در حالی با احکامی سنگین در محبس ظالمان در بندند که روند بازداشت، بازجویی و دادگاه و صدور احکام آنان غیرقانونی بوده و جرمی جزء تن ندادن به خواسته های زورگویان ندارند. در عین حال دانشجویانی چون ضیاء الدین نبوی، مجید توکلی، مجید دری و... نیز با همین هدف شوم در زندان ها به سر می برند.

 

مصداق این سخن که غاصبان از بقای خود احساس امنیت نمی کنند همین بس که برای بهاره هدایت فعال جوان و برجسته دانشجویی که طی چهار سال گذشته پنج بار بازداشت شده است و میلاد اسدی دانشجو و فعال شجاع دانشجویی، احکام ۱۶ سال حبس تعزیری صادر می کنند و بر این خیال اند که دانشگاه و دانشگاهیان از ترس مشت آهنین سر در گریبان فرو خواهند برد. افسوس که آنان نمی دانند احکامی این چنینی گرچه بهاره هدایت و میلاد اسدی را چند صباحی بیش در زندان نگه می دارد اما بهاره ها و میلادهای بسیاری هستند که در بهار جنبش دانشجویی متولد شده اند و سخت تر از گذشته برای دستیابی به آرمان های جنبش دانشجویی می کوشند. دفتر تحکیم وحدت بارها اعلام کرده است که در بند کشانیدن فرزندان آگاه و بیدار بیراهه ایست که گر تا به آخر طی شود، راه نجاتی برای حاکمان باقی نخواهد ماند. جالب آن که حاکمیتی که خود را مقتدرتر از همیشه می داند سنگین ترین احکام حبس را برای فعالین دانشجویی که به فعالیت مدنی و مسالمت آمیز و شناسنامه دار مشغول بوده اند، بهاره هدایت، میلاد اسدی و ضیاء نبوی، صادر می کند.
 

حاکمان بایستی بدانند در همین فصل سخت و سرد سرزمینمان که لحظه ها را به شمارش تعداد سال های زندان های دانشجویان در بند می گذرانیم نسلی بالنده و متفکر در زندان های مستبدان در حال شکل گرفتن است که آینده را خواهد ساخت. نسلی که مقاومت و ایستادگی را برای دست یابی به حق نه در حرف که در عمل ثابت نموده است. دانشجویانی که در سالهای طی شده همواره ثابت کردند پیکان حرکت و جنبش دموکراسی خواهی در ایران هستند. آرمان هایشان پر رنگ تر از همیشه در فکر و عملشان زنده است. حال حاکمیت بر این خیال باطل نشسته که با بالا بردن روزهای زندانیان و درد دانشجو و مردم از در بند بودن یاران دبستانی و فرزندانشان می تواند گره از کار فروبسته خود بگشاید. دیگر نه مجالی برای پند و اندرز در گوش حاکمان مانده نه جایی برای لابه و ناله از سوی ما. سال هاست که دانشجویان حق را دلسوزانه با وجود حملات و هجوم ها فریاد می زنند اما گوش شنوایی که اگر بود دستان خویش را آلوده به خون بیگناه جوانان پاک سرزمین مان نمی کرد. دفتر تحکیم وحدت ضمن محکومیت احکام صادره برای بهاره هدایت و میلاد اسدی و دیگر دانشجویان در بند و همچنین روند پرشتاب سرکوب فعالین مدنی، نوید صبح آزادی را در افقی نه چندان دور به حق طلبان می دهد.

 

شورای تهران
دفتر تحکیم وحدت
۳ مردادماه ۱۳۸۹


 

  

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter