نویدنو:20/03/1389 صفحه قابل چاپ است |
نویدنو
فرهاد
بعد از آن قرن ها وسال ها وماه ها اعدام من همین دیروز 19اردیبهشت89 هم 5بار بر دار شدم ! سکوها ودارها مرا می شناسند ودیوارهای تمام زندان ها تراشه های ناخنم را به یاد دارند که رد پایم را حک می کرد **** من "عادلانه" مستحق دارم ! چون همگروه "برابری" بودم رفیق "آزادی" وبا عنصر ناباب "عدالت" رابطه داشتم. من اعتراف کردم که خرمن تمام ارباب هارا با ماشه ی آبی کبریت ها سوختم من اعتراف کردم که بند بند سیمان سالن کارخانه را با عرق روفتم من اعتراف کردم که با هرچه ممنوع چرخیدم من خود اعتراف کردم که با تبسم شکوفه نفس کشیدم واز تماس نازک پوستم بر کاغذ اعلامیه لذت بردم. **** من با بازجوها گفتم : " قلم توتم من است و سکوت در مجاری داغ ودرفش تابو " من "عادلانه "مستحق دارم ! که "عدالت" را در شکنج صامت سلول تنها نگذاشتم. *** فردا هم با زنجیر هایم بر پا ودستبندهایم بر دست با پیزامه وپیراهن از دیوارها رها خواهم شد ودر سکوهای اعدام بر دارها لبخند شکوفه خواهد روئید. بازجویم کفری است می دانم عدالت میرا نیست
میلاد 10/3/1389
|
|