نویدنو:19/02/1389                                                                    صفحه قابل چاپ است

 نویدنو

 

سرمایه موفق خواهد شد مگر این که ما آن را متوقف کنیم

 جان فاستر:  "بحران سلاح آن ها است."

برگردان: نوید شادی

جان فاستردر دانشگاه کمونیستی بریتانیا اقتصاد تدریس می کند. او در این مصاحبه  در مورد آنچه در سرمایه داری سراسر جهان خطا است و چگونگی عبور از سرمایه داری صحبت می کند .

 

 

سوال1 : شما در دوره تحصیلی "بحران اقتصادی " تدریس می کنید. بحران را چگونه تعریف می کنید؟ بحران چقدر جدی است ؟

: این بحران یک بحران سرمایه داری– وبحرانی بسیار جدی است.  این بحران نظیر بحران های دیگر سرمایه داری، در صدد  نابودی محدودیت هایی است که سود را محدود می کند. به همین خاطر است که سرمایه دارها،  سرمایه گذاری را متوقف نموده اند . در این مورد ما با یک سرمایه داری  به شدت انحصاری شده تحت حاکمیت موسسه های مالی عظیم اندکی سروکار داریم  که اعتبار به شدت بادکرده ای دارند که در نتیجه آن سطح سود را در مخاطره قرار می دهند .  آنها مسئله را چگونه حل خواهند نمود؟ بحران اسلحه آنهاست. این اسلحه  در اینجا و اکنون برای نابودی قدرت چانه زنی طبقه کارگر، وادار کردن دولت به قطع حقوق اجتماعی، حذف سرمایه حاشیه ای و کاهش بیشتر قدرت چانه زنی تولید کنندگان کشور های جهان سوم مورد استفاده قرار می گیرد. و سرمایه موفق خواهد شد مگر این که ما آن را متوقف کنیم .

سوال 2: به نظر می رسد که سرمایه داری یک باشگاه است. سرمایه داری فاجعه ای برای مردم و روبه زوال است. مشکل آن است که سرمایه داری تعداد عظیمی از مردم وچیزها رابا خود به زیرمی کشد. مردم در تلاش برای اجتناب از این تقدیر شوم چه کاری می توانند انجام دهند؟

:اولین چیز این است که در درک سرمایه داری برنده شویم. سرمایه داری به تعداد اندکی بانکدار آزمند و طماع محدود نمی شود. سرمایه داری عبارت از این ا ست که: چگونه یک طبقه حاکم بسیار اندک از ثروتمندان (کمتر از 1/0 درصد از جمعیت) سود حاصل از اقتصاد ی را که درمالکیت اجتماعی است ، بله اجتماعی - مبتنی بر پس انداز های مردم عادی - ، تصاحب می کنند. طبقه حاکم ما، سالانه برای سرمایه هایشان 20 -15 درصددریافت می کنند ، اما مردم عادی یک یا دو درصد. اما این پس انداز های مستمری و حقوق آنان است که بانک های سرمایه گذار، و صندوق های تضمین ریسک  سرمایه با تکیه بر آن سودهای خودرا بالا وپائین می کنند .

 دومین چیز عبارت از ایجاد جنبش توده ای  بسنده برای افشا و منزوی کردن سیاسی این طبقه حاکم است . این اهمیت  منشور مردم است. این خواست کلیدی است  که مستقیما عملکرد سرمایه مالی را به چالش می کشد . از طرفی ضرورت دارد که خصوصی سازی مسکن وخدمات رفاهی عمومی بر انداخته شود و پس انداز ها به بخش عمومی برگردانده شود  ومستقیما برای سرمایه گذاری در تولید بکار رود. از طرف دیگر لازم است مراکز فرار از مالیات تحت لوای قانون در آیند  و به پرداخت مالیات  مجبورو از فعالیت های احتکاری (محروم از علت وجودشان )منع شوند .

سوال 3: من تصور می کنم بعنوان دبیر بین المللی حزب کمونیست، شما علاقمندید به بحث ابعاد بین المللی داده شود ولی این اصلا افسانه سوسیالیستی نیست که ما در مورد موضوع های گسترده ای، نظیر آب،غذا، فقر و تغییرات آب و هوایی جهان بحث می کنیم. آیا در بستن ما به روی اتحادیه اروپا تاثیر چنین موضوعاتی را آسان تریا سخت تر می کند؟

:در بریتانیا، کارگران بحران را از طریق بیکاری، بی خانمانی و فروپاشی خدمات اجتماعی،  و در اغلب کشورهای آفریقایی ، قسمتی از آسیا و آمریکای لاتین مردم بحران را با تماشای مرگ فرزندان از قحطی و گرسنگی و انواع بیماریها تجربه می کنند. در دولت های غربی ثروتمند همزمان با گفتمان محدود کردن نشر آلاینده ها، بانگ ها و شرکت های عظیم در حال تعطیل کردن سرمایه گذاری در زمینه تکنولوژی مربوطه هستند. تمایز عمده ای بین رهبری حکومت های با جهت گیری سوسیالیستی وحکومت های مبتنی بر بازار آزاد لجام گسیخته، وجود دارد .در کشور های "آلبا " آمریکای لاتین به رهبری کوبا، بولیوی، ونزوئلا عکس العمل در برابر بحران موجب گسترش سرمایه گذاری بخش های عمومی در امور زیر بنائی و تولیدی شده است. اقتصاد چین به رشد خود بر مبنای سر مایه گذاری های عظیم دولت در بهداشت، آموزش و اقتصاد روستائئ تداوم یافته است. از طرف دیگر، اتحادیه اروپا خواستار قطع فوری هزینه های بخش عمومی است و آن نه بعلت تسلط کشور خارجی مثل آلمان یا فرانسه، بلکه به این دلیل است که علایق مرسوم به تجارت گسترده از جمله در انگلستان را به نمایش می گذارد. اتحادیه اروپا به دفاع از آزادی مالکیت در بازار و درداخل بازار مدل ما که به مفهوم تجارت بزرگ است، متعهد است. اتحادیه اروپا معمولا حق تدوین سیاست های تجاری را بدون مراجعه به مجالس ملی داشته است و پارچه کهنه اتحاد یه اروپا را برای وادار کردن کشور های فقیر آفریقا و آسیا به پیمان های مخرب و نا برابر بکار می گیرد. اتحادیه اروپا تحت معاهده "لیسبون " قدرت زیادی برای وادار کردن به خصوصی سازی بیشتر و محدود کردن چانه زنی ها جمعی را به چنگ خواهد آورد. اتحادیه اروپا در خیلی از رابطه ها، تجارت بزرگ را بعنوان پاسخی به منشور مردم به نمایش می گذارد .وخود منشور مردم مخالف اتحادیه اروپا بعنوان مجموعه جاری است . به این جهت  موضوعی است که نمی تواند مورد اجتناب جنبش اتحادیه کارگران واقع گردد .

سوال 4: واضح است که سالها ی دوران "تاچر" به ویژه از لحاظ تولید، مهارت واتلاف منابع با ارزش نظیر زغال و فولاد خیلی مخرب بود. به نظر میرسد ما اکنون بعنوان "بخش خلق کننده ثروت "داریم هزینه آن را می پردازیم و راهکاری را ارائه می دهد که لنین آن را "ابزار کوپنی " نامید. گر چه آنها ممکن است حق امتیاز بهتری درعصر خودش بوده باشد. چالش برای بازسازی صنعت چقدر اهمیت دارد؟ آیا آن یک راهکار کلیدی است؟

:توسعه مجدد مبنای تولیدی انگلستان، یگانه راه امن نگهداشتن آینده ماست. از سال 1979 اشتغال در بخش تولید از 8/6میلیون به 6/2 میلیون نفر تنزل و اشتغال در خدمات مالی از 6/2میلیون به 8/5 میلیون افزایش پیدا کرده است ولی توسعه مجدد بایستی بر مبنای اولویت های بدست آمده بشکل دموکراتیک برنامه ریزی گردد.  باز توزیع در آمد ها ، درک نیاز به حمل ونقل عمومی پایدار وموثر، تولید انرژی،  خانه سازی و تکنو لوژی که بتواند مهارتها و دانش علمی موجود ما را ارتقاءبخشد.

سوال 5: وقتی فردی می گوید "باز سازی صنعت "مفهومش باز سازی قدرت طبقه کارگر است.  حزب کمونیست کارگران متشکل را به مبارزه برای اشتغال وصنعت همانطوریکه معدن چیان در اعتصاب عظیم خود انجام دادند، فرا می خواند .

ما بایدانتظار چه نوع صنعت، مهارت وکاری را داشته باشیم وازآن دفاع کنیم؟ کارگران در حالت کلی و یا اکثریت اتحادیه ها در پهنه صنایع ملی ؟

:قدرت طبقه کارگر تحت سلطه سرمایه داری مداوم (حتی در سرمایه داریی که به دادن امتیازاتی مجبور شده است ) اول و قبل از همه باید به قدرت، همبستگی و بسیج جنبش اتحادیه های کارگری، وابسته باشد زیرا این یک درخواست کلیدی منشور مردم است که تمام قوانین ضد اتحادیه های کارگری ملغی گردد. اقدام مشترک ، مبنای تمام آگاهی طبقاطی و وحدت سیاسی طبقه کارگراست. تاچر وقتی که اتحادیه کارگری را غیر قانونی می کرد کاملا واقف بود که چه می کند. همچنین این طبقه کارگراست که بهترین مبنای ساختن دولت و موسسات اقتصادی ، خواه عمومی یا خصوصی  است که در برابر کارگران و منافع گسترده زحمتکشان پاسخگو می باشد.

شنبه 1 نوامبر 2009

  

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست