نویدنو
نویدنو: با برآمد موج نوین اعتراضی درایران اکثرنیروهای سیاسی
دچارسردرگمی شدند. حاکمیت هم ازاین بلا دور نماند. اوایل جنبش گمان
میکرد با وصله زدن اصلاح طلبان به تریبونهای دولتی و دادن فرصت به
آنها در صدا وسیما میتواند روی "خردجمعی" تاثیر بگذارد. از این رو
دست به دامن کرباسچی و قوچانی و... شد تا مگر تار تازهای از دروغ و
ریا تنیده شود. نشد. برخی رفتند سراغ خود اصلاح طلبان. اول با آقای
بهزادنبوی رئیس جبههی آنها گفتگو کردند. که گفت خرما ازکره گی دم
نداشت، مارا با"برانداز"ها کاری نیست. بعد حادثه شاهچراغ که پیش آمد
آقای خاتمی شان هم آفتابی شد و گفت: «
ولی در همه حال انتقاد و اعتراض باید متوجه نفی خشونت هم باشد و نباید
خود به خشونت آلوده شود» و
دستی تکان داد و رفت. بعد سراغ "تئوریسین اصلاحات" یعنی شخص شخیص سعید
خان حجاریان رفتند که بچه محلهاش، یعنی نازی آبادی ها هم آمده بودند
وسط میدان. اوهم نه گذاشت و نه برداشت ، فرمود:«
اگر نگاهی به آمارها و روندها بیندازیم، میبینیم که از الان تصویر
اقتصاد کشور در آستانه نوروز مشخص است، وضعیت بینالمللی ایران هم مشخص
است، کیفیت دولت و مجلس هم اظهر من الشمس است. همه اینها به ما
میگوید اعتراضات میآیند و میروند؛ یکی قویتر، یکی خفیفتر؛ به شکل
سینونسی منتهی با فرکانس بیشتر. اگر حاکمیت پلهپله مشکلات را حل کند
آنگاه میتواند اعتراضات را هضم کند و اگر نتواند تغییر و بهبودی
متصور نیست.»
اما موتور قدرتمند جنبش مردم فراتر از زور آنها بود، که مجمع مدرسین
حوزه علمیه را وادارکرد، اول دبیر مجمع درتماس تلفنی با مولوی
عبدالحمید:«
از بروز چنین حوادثی در این شهر(زاهدان) ابراز تاسف کرده و برای
درگذشتگان این وقایع، طلب مغفرت» کند،
و بعد هم مجمع اطلاعیه "غلّاظ و شدّادی" صادرکند و بگوید:
«- حاکمیت به کرامت انسانی همه اقشار جامعه ایران چه مقید به ظواهر شرع
و چه غیر مقید، به صورت برابر ادای احترام کند.
- همه زندانیان سیاسی را بدون قید و شرط آزاد کند و دانشجویان را به
دانشگاه باز گرداند.
- مرگ مهسا امینی و دیگر کسانی که مدعی قتل عزیزانشان هستند با همکاری
خانواده آنها بررسی گردد و نتیجه را اعلام نماید.
- متهمان به قتل نمازگزاران زاهدان توسط قضات مورد اعتماد مردم به صورت
علنی محاکمه شوند.»
لحن بیانیه چنین است که انگار آقایان از کشور و قاره دیگری همین الان
از پای پلکان هواپیما دورشده و در کنفرانس مطبوعاتی درباره موضوعی که
همین یک ساعت پیش روی داده است شرکت کردهاند. این بیانیه همه چیز!
دارد جز یک جو صداقت!
اما کاربه اینجا ختم نمیشود. نوهی "عزیز" امام هم که درعرض " 50 روز
شاهد اعتراضات و اتفاقات ناگواری درکشوربوده" لب به سخن باز میکند و
از باب نصیحت الملوک نتیجه میگیرد که "دموکراسی اکثریت گرا" چاره
کاراست».
ظاهرا همه لال مونی گرفته اند یا "مصلحت" نمیدانند که سخنی از عامل
اصلی وضعیت به وجود آمده، همانی که در راس شعارهای معترضین قرار گرفته
است، برزبان بیاورند؟
به نظر میرسد اصلاح طلبان ازیک سو زیر فشار شدید بدنه خود قرار دارند
و از سوی دیگربوی کباب شنیدهاند و حسی از دوران "صدیقی- بختیاری" شدن
اوضاع دارند. اما قطعا آنچه میشنوند بوی کباب نیست بلکه ... الله
واعلم!
ما برای آشنایی خوانندگان گزیدهای از این سخنان را جمع آوری کرده ایم.
****
بهزادنبوی
رئیس شورای اصلاح طلبان
مانطور که پیشتر گفتم در حال حاضر، فعالیت سیاسی برای کسانی که بخواهند
در چارچوب نظام فعالیت کنند، با توجه به یأس و ناامیدی گسترده پایگاه
اجتماعی ما (طبقه متوسط)، بسیار دشوار است. البته برای دیگران هم،
وضعیت بهتر نیست؛ سلطنتطلبان و مجاهدین خلق در اعتراضات اخیر جوانان،
کمترین حضور و نقش را دارند. برادرمان آقای مرعشی نقل میکرد که در
جلسهای با آقای رئیسی به ایشان گفته بود:«ما با شما رقیب بودهایم و
خواهیم بود، ولی رقیب اصلی ما یأس و ناامیدی مردم است؛ توصیه میکنم
برجام را امضا کنید تا هم شما از مزایایش بهرهمند شوید و هم ما در
انتخابات آینده پیروز شویم». در شرایط یأس و ناامیدی مردم سختترین
شرایط برای فعالیت سیاسی اصلاحطلبان، اصولگرایان و حتی انقلابیون جوان
که بهرغم همه تلاشها و برنامهریزیها در نهایت حدود 30درصد مردم از
نامزد آنها حمایت کردند؛ است. ما به عنوان اصلاحطلب در این بین چند
راه داریم؛ 1- فعالیت اصلاحطلبانه و قانونی را کنار بگذاریم و به سمت
انقلاب برویم. به دوستانی که پس از زندان به دیدارم میآمدند؛ توضیح
میدادم که اگر من بدانم انقلاب خوب است، بهرغم سن بالا در رأس
انقلابیون قرار میگیرم، ولی معتقدم انقلاب کاری غلط و به زیان کشور و
ملت است و بههمین دلیل امروز تقریبا هیچکس در دنیا به دنبال انقلاب
نیست، مگر گروههایی مانند داعش و القاعده. 2- منتظر حل مشکل توسط
خارجیها باشیم که آن هم تجربه شده است و افغانستان و عراق دو طرف ما
هستند و وضعیتشان مشخص است. در جریان حمله آمریکا به افغانستان و
عراق، برخی فکر میکردند اگر آمریکا به سراغ ما بیاید اوضاع خوب
میشود. امروز وضعیت عراق، افغانستان، سوریه و لیبی را میبینیم. 3-راه
سوم تداوم حرکت اصلاحی است. بهنظر من بهرغم شرایط نامساعد برای ادامه
فعالیت سیاسی، کماکان باید حرکت اصلاحی را ادامه دهیم. فیالمثل در
ماجرای مهسا امینی جبهه در اولین روز، بیانیه داد و به رئیس قوه قضائیه
نامه نوشت، ولی قطعا نمیتوانیم با معترضان کف خیابان که شعارهای
براندازانه میدهند، همسو شویم. بحث محافظهکاری نیست؛ ما شعارهای آنان
را قبول نداریم. ما میخواهیم در چارچوب نظام، نظام را اصلاح کنیم.
نمیخواهیم دینامیت زیر ساختمان نظام بگذاریم، بلکه میخواهیم همین بنا
را اصلاح و ایراداتش را برطرف کنیم که البته میدانیم کار بسیار مشکل و
پرهزینهای است. با چنین مواضعی چون اینکاره نیستیم، برای همین نه
میتوانیم با کسانی که شعارهای براندازانه میدهند، همراهی کنیم و نه
وضعیت حاکم را قبول کنیم. البته میدانیم دو طرف به توصیههایمان توجه
نمیکنند، اما آنقدر تلاش میکنیم، شاید گوش شنوا پیدا کنیم.
صعوبت کار در این است که در انتخابات اخیر سخنان مسئولان تغییر بسیاری
کرده بود. رهبری پس از دوم خرداد 76 فرمودند:«من آرزویم این بود که
جمعیت زیادی شرکت کند» یا چند سال پیش اظهار داشتند:«اگر ما را قبول
ندارید عیبی ندارد، به خاطر ایران در انتخابات شرکت کنید.» اما در
انتخابات 1400 نهتنها سخنی از این دست مطرح نشد؛ حتی بعضی از مقامات
میگفتند:«انتخابات حداکثری به ضرر کشور است»؟ صداوسیما در
نظرسنجیهایی که پیش از انتخابات پخش کرد، درصد مشارکت را برای
اولینبار، حتی کمتر از آنچه که در عمل اتفاق افتاد، پیشبینی کرد! و
معنای این مواضع، تشویق مردم به عدم مشارکت بود! در چنین شرایطی به نظر
میرسد حرکت اصلاحی و توسل به صندوق رای را باید تعطیل کرد، ولی من
معتقدم ما تا نفس داریم باید اعلام موضع کنیم، حتی اگر صدایمان شنیده
نشود. ما نباید خودمان به تعطیلی خودمان حکم دهیم، مگر در شرایطی مانند
بعد از 15 خرداد 1342 که همه احزاب منحل و فعالیتهای سیاسی قانونی،
کاملا تعطیل شده بود.
بهزادنبوی درگفتگو با روزنامه هم میهن
https://hammihanonline.ir/news/politic/skht-tryn-rwzhay-syast
متن پیام رئیس دولت اصلاحات بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
حادثهٔ تروریستی شیراز که به جانباختن عده ای از هموطنان عزیز و
آسیبدیدن عده ای بیشتر منجر شد، نشان داد که خشونت تا چه حد میتواند
بیرحم و مصیبتبار باشد.
ضمن محکوم کردن این حرکت پلید و دردآفرین، برای جانباختگان عزیز رحمت
واسعه الهی و برای آسیبدیدگان، بهبودی از خداوند منان طلب می کنم.
آنچه در جامعهٔ ما جاریست و میتوان ریشه های آن را از دیرباز جستجو
کرد و رو به سوی آزادی و زندگی دارد، درخور توجه است؛ ولی با کمال تأسف
بروز خشونت -از هر طرف که باشد- دلها را آزرده میکند.
زیستن اولین حق هر انسانی است و بهزیستن انسانها باید هدف و رسالت
نظامها و حکومتها باشد. ملاک ارزیابی یک نظام و یک حکومت این است که
تا چه حد زمینهٔ بهزیستی مردم را فراهم می آورد.
تقاضای زندگی خوب، امن و عادلانه از سوی مردم، تقاضای طبیعی است و اگر
ببینند شرایط این زندگی فراهم نیست، حق دارند انتقاد و حتی اعتراض
کنند. ولی در همه حال انتقاد و اعتراض باید متوجه نفی خشونت هم باشد و
نباید خود به خشونت آلوده شود. مخصوصاً در شرایطی که بدخواهان ایران و
ایرانی در بیرون مرزهای کشور با حربههای غیر انسانی مانند تحریم و یا
تشویق خشونت برای بهره گیری از خون پاک جوانان کشور امیدهای واهی در سر
دارند.
ضمن عرض تسلیت و ابراز همدردی با همه کسانی که عزیزان خود را در حادثهٔ
تروریستی اخیر شیراز و پیش از آن از تهران تا زاهدان و مازندران و
کردستان و جایجای میهن از دست دادهاند، تأکید میکنم که خشونت را با
خشونت نمیتوان پاسخ داد، هرچند باید با خشونتگران مقابله کرد.
برای بهبود اوضاع و فراهم آمدن فضای زندگی امن و سالم و برخوردار برای
همه، بخصوص حکومتها باید موازین حکمرانی خوب را رعایت کنند و ضمن
شنیدن صدای انتقاد و اعتراض -حتی اگر ناحق باشد- زمینه را برای فراهم
آوردن رضایت مادی و معنوی مردم فراهم آورند.
من نیز به نوبه خود در آشکار و نهان راههایی که به این امر مبارک منتهی
میشود و امنیت را پایدار و آزادی و توسعه و پیشرفت را تأمین میکند در
حد فهم و توان اندک خود نمایاندهام.
امید است که گوشها شنوا و دلها پذیرا شود.
سیدمحمد خاتمی
پنجم آبانماه ١۴٠١
خبرآنلاین
khabaronline.ir/xjnb7
سعید حجاریان در گفتگو با انصاف نیوز:
انصاف نیوز: نسبت
اصلاحطلبان با اعتراضات اخیر چگونه است؟
حجاریان: اصلاحطلبان یک موضع اخلاقی-سیاسی دارند و آن اینکه باید از
جامعه دفاع کنند. اکنون جامعه معترض است و تعدادی کشته بر روی دستاش
مانده است. ما باید از اینها دفاع کنیم. به قول گلشیری: آنقدر عزا بر
سر جامعه ریخته است که فرصت زاری ندارد. اصلاحطلبان باید کنار مردم
باشند.
از طرف دیگر، اصلاحطلبان باید بهدنبال گروههای حقیقتیاب بروند و
آنها را ترغیب کنند تا همه وقایع اخیر پیگیری و ثبت و ضبط شود بهخصوص
فجایع جمعی مانند زاهدان که ممکن است سالها در ضمیر مردم آنجا نقش و
مُهر خود را بزند.
علاوه بر این باید فشار آورد تا نیروی لباس شخصی در خیابان حضور نداشته
باشد؛ خطرناکترین نیرو، نیروی بیشناسنامه است زیرا هر خفتگیر و
زورگیر و مجرمی میتواند تحت عنوان نیروی لباس شخصی به اموال مردم صدمه
بزند و یا به جان آنها صدمه وارد کند. اساساً حل نشدن مسئله لباس
شخصیها ناظر به بحث مسئولیتناپذیریشان است و گویا هنوز ارادهای
برای مسئولیتپذیری وجود ندارد!
مضاف بر این، باید یکبار برای همیشه مسئله ورود غیرقانونی نیروهای
امنیتی به دانشگاه حل شود. زمان شاه قانونی بود معروف به
۶
بهمن؛ بر اساس آن قانون ورود گارد به دانشگاه ممنوع بود و هرگاه گارد
تخطی میکرد و وارد دانشگاه میشد دانشجویان یکصدا شعار میدادند: مرگ
بر این پلیس قانونشکن! نمونهاش سال
۱۳۵۱
بود که گارد وارد کوی دانشگاه شد و دانشجویانی را که به ماشین نیکسون
سنگ پرتاب کرده بودند، کتک زد. نمیدانم بعد از انقلاب این قانون به
قوت خود باقیست یا نه اما چه باشد چه نباشد، اجرا نمیشود و میبینیم
نهتنها همه وارد دانشگاه میشوند بلکه اخیراً به مدارس هم ورود
میکنند.
و اما درباره گشت ارشاد؛ به اعتقاد من گشتِ «بگیر و ببند» بیفایده است
و جامعه از این محدویتها عبور کرده است. تجربه امر به معروف و نهی از
منکر در پاکستانِ زمان ضیاء الحق تحت عنوان «شرطه الخمیس» بهکار بسته
شد و آثار آن بهقدری زیانبار بود که یکی از دلایل سقوط دولت ضیاء
الحق را همین دست اقدامات میدانند. منتهی یک نکته بسیار مهم وجود دارد
و آن اینکه مطالبات بخشی از مردم فراتر از اینهاست و طالب اسقاط
نظاماند. مطالبهای از جنس تغییر رژیم سیاسی عموماً مطالبهای سخت و
چندعاملی است بهویژه آنکه تا امروز هم توان و هم اراده سرکوب وجود
داشته است و علاوه بر آن نشانهای از شکاف در بالاییها به چشم
نمیخورد. یعنی نظام سیاسی کشور بهرغم بحران ناکارآمدی و بحران
مشروعیت میتواند در میانمدت موجودیتاش را حفظ کند و یا آنکه سقف
حیاتاش را بر روی مطالبات جامعه آوار کند. وضعیتی که بسیار خطرناک
است. اصلاحطلبان در چنین فضایی ضمن درک خواستههای معترضان و شرایط
عمومی که وصف شد، همواره باید بر یک گزاره تأکید کنند و آن اینکه: یک
جان هم عزیز است…
انصاف نیوز: موضع
رهبران اصلاحات را چگونه ارزیابی میکنید؟
حجاریان: من معتقدم فرد یا افرادی که ردای رهبری یک جریان سیاسی را به
تن میکنند، همزمان باید ردای عوامفریبی را از تن خارج کنند. یک رهبر
سیاسی باید تحلیل دقیق و مستدل از شرایط داشته باشد و همزمان با نگاه
به آینده بتواند راهحل ارائه کند. به گمان من ایستار یک رهبر سیاسی
در مواقع بحران باید دو وجه داشته باشد: درک کردن و همدردی. یعنی اگر
مردم گرسنه بودند، اولاً گرسنگی را درک کند و ثانیاً زیست در آن شرایط
را حس کند. این نگاه قابلیت تعمیم به عموم مسائل را دارد. بعد از این
مرحله است که میتوان از سیاستورزی سخن گفت. بنابراین اگر رهبر یا
رهبران سیاسی نتوانند این مرحله را بهخوبی طی کنند، سکوتشان از
سخنگفتنشان ارزشمندتر است.
انصاف نیوز: در
شرایط کنونی حاکمیت باید چه کند؟
حجاریان: نمیدانم اطلاعیه مشترک وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه را
خواندهاید یا خیر. این روش و رویه معطوف به حل مسئله نیست. یعنی
تفاوتی با نطقها و گعدهها ندارد. اگر نگاهی به آمارها و روندها
بیندازیم، میبینیم که از الان تصویر اقتصاد کشور در آستانه نوروز مشخص
است، وضعیت بینالمللی ایران هم مشخص است، کیفیت دولت و مجلس هم اظهر
من الشمس است. همه اینها به ما میگوید اعتراضات میآیند و میروند؛
یکی قویتر، یکی خفیفتر؛ به شکل سینونسی منتهی با فرکانس بیشتر. اگر
حاکمیت پلهپله مشکلات را حل کند آنگاه میتواند اعتراضات را هضم کند
و اگر نتواند تغییر و بهبودی متصور نیست. من بهرغم اینکه معتقدم باب
گفتوگو با حاکمیت باز نیست اما مصرانه میخواهم بگویم، باید در
برخوردهای قضایی با بازداشتشدگان اخیر از رویههای دلبخواهانه جلوگیری
کرد. اینکه بگوییم فردی را از حقوق اجتماعی محروم میکنیم یا
«شناسنامهدارش ميکنیم» مانند آن فرد لباس شخصی است که خودسرانه دست
به هر کاری میزند.
دلجویی آیت الله موسوی تبریزی از مولوی عبدالحمید امام جمعه زاهدان در
پی اتفاقات اخیر زاهدان
در پی اتفاقات دلخراش اخیر در زاهدان و کشته شدن عدهای از شهروندان،
آیت الله سید حسین موسوی تبریزی دبیرکل مجمع مدرسین و محققین حوزه
علمیه قم، طی تماس تلفنی با مولوی عبدالحمید امام جمعه محترم اهل سنت
زاهدان، از بروز چنین حوادثی در این شهر ابراز تاسف کرده و برای
درگذشتگان این وقایع، طلب مغفرت کردند. همچنین در این تماس تلفنی آیت
الله موسوی تبریزی از مولوی عبدالحمید بهدلیل توجه و درایت ایشان نسبت
به مسائل ملی و کشوری تشکر نمودند.
اطلاعیه مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
و انجمن محققان و مدرسان روحانی اصفهان
درباره شرایط جاری کشور
بسم الله الرحمن الرحیم
امام على عليه السلام: قُلوبُ الرَّعِيَّةِ خَزائِنُ راعيها فَما
اَوْدَعَها مِنْ عَدْلٍ اَوْ جَوْرٍ وَجَدَهُ. (غرر الحكم و درر الكلم،
ج4، 521)
احساسات قلبی مردم انعکاس عملکرد حاکمان آنهاست. آنها عدل یا جور خود
را در قلوب مردم خواهند یافت.
انقلاب
اسلامی برای نهادینه سازی حاکمیت قانون، احیای حقوق مردم، رفع
تبعیضها، دگرگونی نظام سیاسی استبداد فردی به مردمسالاری بود؛ برای
استقلال، آزادی، عدالت فراگیر و استقرار نظامی مردمی همراه با حاکمیت
قانون و به دور از استبداد و استعمار شرق و غرب بود؛ اما از همان اوایل
انقلاب، بحرانهای داخلی و خارجی پی در پی مانع پیشرفت و توسعه متوازن
و متناسب با استعداد، ثروت و پیشینه تمدن کشور شد. فضا امنیتی گشت و بر
طبل انحصار قدرت سیاسی و اقتصادی کوبیده شد. برخوردهای خشن با آزادگان
و مخالفان، تحقیر اقلیتهای قومی و مذهبی و زنان و جوانان، فساد گسترده
و فاصله طبقاتی تجربه زندگی چند دهه اخیر حیات ملت ایران شد. ترویج
تفاسیر خرافی از مفاهیم دینی، تحمیل عقاید و نظریات مذهبی گروهی خاص به
عنوان اسلام ناب و سلب آزادی و ابراز عقیده نواندیشان دینی و دیگران،
ارائه تصویری مستبدانه از دین و نظام اسلامی، نپذیرفتنِ حقوق طبیعی
اقشار اجتماعی به ویژه زنان، جوانان و کسانی که وابستگی با مدیریت حاکم
ندارند، فساد مالی و تورم افسارگسیخته، امید به سادهترین زندگی را
برای مردم به ویژه نسل جدید مبدل به رؤیایی محقق ناشدنی کرد و امیدی
برای مشارکت در تعیین حق سرنوشت خویش باقی نگذاشت. از این رو فاصله نسل
جدید و قدیم روز به روز زیاد و زیادتر شد تا مبدل به گسلی عمیق گشت.
آیا خیانتی به اسلام از این بزرگتر قابل تصور هست که با بیتدبیری نه
تنها تجربه تاریخی حاکمیت دینی را با شکست روبرو کردند، بلکه چنین
نظامی را منفور نسلهای حال و آینده ساختند؟
امروز ساختار نظام جمهوری اسلامی با بحران مقبولیت روبرو شده است؛
مقبولیتی که مشروعیت آن را نیز به شدت زیر سوال برده است؛ اما هنوز هم
راه بازگشت بسته نشده است و میشود جبران مافات کرد و گسل مردم و
حاکمیت را تا حد زیادی پر کرد. عاجلترین رفتار در این راستا عبارت است
از اینکه:
- حاکمیت به کرامت انسانی همه اقشار جامعه ایران چه مقید به ظواهر شرع
و چه غیر مقید، به صورت برابر ادای احترام کند.
- همه زندانیان سیاسی را بدون قید و شرط آزاد کند و دانشجویان را به
دانشگاه باز گرداند.
-
مرگ مهسا امینی و دیگر کسانی که مدعی قتل عزیزانشان هستند با همکاری
خانواده آنها بررسی گردد و نتیجه را اعلام نماید.
-
متهمان به قتل نمازگزاران زاهدان توسط قضات مورد اعتماد مردم به صورت
علنی محاکمه شوند.
-
آزادیهای خود را محدود و آزادیهای مردم را در سبک زندگی توسعه دهد.
-
اجتماعات را مطابق قانون اساسی آزاد و نیروی انتظامی امنیت آن را
تضمین و تأمین کند.
-
رادیو تلویزیون خواستههای معترضان و اقشار مختلف مردم را پوشش دهد.
-
راه گفتگو با منتقدان و معترضان را باز کند.
-
قانون انتخابات را متناسب با خواست مردم اصلاح کند و نظارت استصوابی
حذف گردد.
- در سیاست خارجی که موجب انزوای ایران شده و هزینه بزرگی بر کشور
تحمیل کرده است و مسئولین را از توجه به ملت خود غافل ساخته است
تجدیدنظر شده و روابط بین الملل بر اساس اصول «عزت، حکمت و مصلحت» به
طور واقعی مبنا قرار گیرد.
در
پایان ما روحانیان ضمن محکوم کردن هر نوع خشونت از هر طرف به مسئولین
محترم یادآور میشویم که همه اقشار ملت حتی مخالفان آنها ولی نعمت آنان
هستند. امیدواریم ملت ایران، وکلاء و خدمتکاران خود را در مسیر بازسازی
کشور یاری کنند تا کشور عزیز ایران از این بحران خطرناک عبور کند و بیش
از این خسارت نبیند. تداوم راه گذشته موجب افزایش خشونت میشود و تحقق
آرمانهای بلند و تاریخی ملت را به تأخیر خواهد افکند. ادامه تخریب،
خشونت و ویرانی به نفع هیچ کس جز دشمنان ملک و ملت ایران نیست.
منبع تلگرام سحام نیوز
https://t.me/sahamnewsorg/78579
ابراز همدردی سیدحسن خمینی با جانباختگان وقایع اخیر
خلاصه سخنان سیدحسن خمینی در همدردی با خانوادههای جانباختگان
رویدادهای هفتههای گذشته
مکانیزم عمل حکومت باید عقلایی باشد؛
مردم میفهمند؛ اگر حرف درستی بزنید همدل میشوند؛
همه چیز از سبک زندگی تا نوع پوشش تغییر کرده است؛
باید مسیر گفت و گو را بدون ترسیدن از واکنش های اولیه گشود و آن را
بسط داد؛
عقلانیترین روش اداره کشور، «دموکراسی اکثریت محور» است که از
صندوقهای رأی درمیآید و راههای دیگر، خطاها و هزینههایی به مراتب
بیشتر دارند؛
اگر کسانی هستند که نمیگذارند بخشی از جامعه وارد این رقابت سادۀ سالم
در انتخابات بشوند، کارشان به دور از عقلانیت است و روش دیگری را
جایگزین دموکراسی و حاکمیت اکثریت مردم کردهاند؛
چه از مردم عادی با هر مذهب و تفکر و چه از مأموران دولتی، هر خونی که
ریخته شود، متعلق به این ملت بوده است و از دست رفتن هر کدام آنها
خسارت بار است؛
گفتوگو نه تفهیم اتهام به طرف مقابل است و نه به قصد اقناع او انجام
می پذیرد. در گفتگویی که برای حل مشکلات کشور مطرح کردم، اصلا قصد
نباید حتی کشف حقیقت باشد. بحث برای کشف حقیقت در جای خود کاملا درست
است، ولی گفت و گو برای یافتن راه حلی است که همه ضمن حفظ عقاید خود به
آن تن دهند و آن را مفیدترین راه بدانند؛
باید تلاش کرد با ایجاد آرامش، فضا برای اصلاح زمینههای بروز اعتراضات
و شنیدن سخن مردم فراهم شود، که رسانه ها در این میان نقشی اساسی بر
عهده دارند.
سحام نیوز
https://t.me/sahamnewsorg/78582
سخنان
سید حسن خمینی
مردم خودشان مسیر خود را اصلاح می کنند
وی یادآور شد: ما در همین طول عمر خویش دیده ایم که مردم به کسانی رأی
دادند که از دید ما خطا بود، ولی مردم رأی هم دادند. اما این هم مهم
نیست و مردم خودشان مسیر خود را اصلاح می کنند. حالا سؤال جدی شما این
است، که با همۀ اینها و با همۀ قیوداتی که گفتیم، آیا راه دیگری جز
دموکراسی وجود دارد؟ من نمیشناسم. به نظر من، عقلانیترین روش اداره
کشور، «دموکراسی اکثریت محور» است که از صندوقهای رأی درمیآید و
راههای دیگر، خطاها و هزینههایی به مراتب بیشتر دارند. سوال بعدی این
است که آیا هر چه از این روش در میآید، درست است؟ نه! راه حل چیست؟
این است که شما دوباره بیایید و دوباره با مردم صحبت کنید. شما بیایید
نظر خود را بدهید تا مردم به شما رأی بدهند، اما، اینجا اشکال کاملاً
وارد است که گروههایی هستند که نمیگذارند این روش محقق شود.
یادگار امام ادامه داد: اگر کسانی هستند که نمیگذارند بخشی از جامعه
وارد این رقابت سادۀ سالم در انتخابات بشوند، کارشان به دور از عقلانیت
است و روش دیگری را جایگزین دموکراسی و حاکمیت اکثریت مردم کرده اند.
در این صورت فواید دموکراسی که همان هزینه های کمتر است، به دست نمی
آید. با فرصت ندادن به بخش هایی از جامعه در انتخابات ها، حذف شدگان
نمی توانند خرد خودشان را در جامعه نشان دهند و جامعه از آن محروم می
شود.
اگر به بن بست برسیم باز دوباره راهی غیر از حرکت دموکراتیک نداریم
وی در بخشی دیگر از سخنان خود درباره سوال یکی از حاضران که معتقد بود
«کنشگران اصلاح گرا در این ساختار به بن بست رسیدهاند»، گفت: اگر به
بن بست هم برسیم باز دوباره راهی غیر از حرکت دموکراتیک نداریم. ممکن
است کسی انتظار داشته باشد که با یک حرکت اجتماعی، همه چیز عوض شود.
این طور نیست. اما واقعا همین دولتهای مختلف که تاکنون آمدند، یکسان
بودهاند؟
سید حسن خمینی در ادامه سخنان خود با بیان اینکه فضای رسانه امروز نسبت
به دهۀ
۷۰
اصلاً قابل مقایسه نیست، یادآور شد: درست است که الان هم امکان طرح
خیلی مسائل وجود ندارد، اما میزان سخنانی که شما اکنون میتوانید در
رسانههای داخلی مجوزدار خودتان طرح کنید، خیلی بیشتر از قبل است. بخشی
از این مسأئله ناشی از واقعیت جهانی و به واسطۀ پیدا شدن شبکه های
مجازی و ماهواره هاست. شما قبلا اخبار را از روزنامه ها دنبال می کردید
اما امروز همه چیز را آنلاین می بینید از آن بالاتر الأن شما خودتان
کنشگر در خبر هستید، یعنی خودتان خبر میگذارید، خبر را کامنت
میگذارید، نسبت به خبر اظهار نظر میکنید. یعنی شهروندان خود وارد
عرصۀ تولید خبر و حواشی خبر شده اند و حالا هر کسی به اندازۀ فهم خویش
مطالب را تحلیل و منتشر میکند، در حالی که قبلا صرفا باید یک خبرنگار
این کار را انجام می داد که گزارشش در شورای سردبیری طرح و بعد از حذف
و اصلاح چاپ می شد.
متن کامل در:
khabaronline.ir/xjpRv
|