برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

2021-06-07

نویدنو   17/03/1400           Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • براساس داده‌های بایگانی، بیش از300 هزارشهروند‌ترکمن درسال‌های جنگ‌کبیرمیهنی به‌جبهه رفتند. دربین آن‌ها «نوری آلییف» پدر«مراد آلییف» نیزبود. من و «مراد آلییف» سال‌هاست که درمسکو زندگی می‌کنیم. و در آستانه 76- مین سالگرد پیروزی‌بزرگ، من از«مراد» خواستم تا درباره پدرش- «نوری آلییف» و درباره نحوه دیدار پدرومادرش سخن بگوید.

 

 

 

 

 

 

به‌مناسبت 76 - مین سالگرد پیروزی برفاشیسم‌هیتلری

ترکمن‌ها در جنگ کبیرمیهنی

نیکولای گولووکین- ترجمه- رحیم کاکایی

سربازخط مقدم جبهه‌ی جنگ «نوری آلییف»

 

«مراد نوریویچ آلییف» نیازی به‌معرفی خاص ندارد. درگذشته یک‌ترکمن‌شوروی، اکنون کارگردان مشهورفیلم روسی، بازیگرفیلم و سناریونویس است. ما با هم همشهری هستیم. دراصل ازعشق‌آباد است؛ همسایه بودیم، و دریک ساختمان چهارطبقه در مرکزپایتخت‌ترکمنستان زندگی می‌کردیم. در نزدیکی خانه ما، در گردشگاهی، بین ساختمان‌های کمیته مرکزی حزب‌کمونیست ترکمنستان و خانه افسران، هرساله درروز پیروزی درکنارشعله‌جاودان هزاران‌نفر از ساکنان عشق‌آباد و ساکنان مناطق اطراف جمع می‌شدند تا ادای احترام به نسل بزرگ پیروزمندان کنند. براساس داده‌های بایگانی، بیش از300 هزارشهروند‌ترکمن درسال‌های جنگ‌کبیرمیهنی به‌جبهه رفتند. دربین آن‌ها «نوری آلییف» پدر«مراد آلییف» نیزبود. من و «مراد آلییف» سال‌هاست که درمسکو زندگی می‌کنیم. و در آستانه 76- مین سالگرد پیروزی‌بزرگ، من از«مراد» خواستم تا درباره پدرش- «نوری آلییف» و درباره نحوه دیدار پدرومادرش سخن بگوید.

***

در سال 1881 ریل راه‌آهن به روستای «قیزیل آروات» منطقه ماوراء خزرامپراتوری روسیه(در سال تاسیس مرکزاداری منطقه عشق‌آباد کنونی، که 25 ماه مه 140 سالگی خود را جشن می‌گیرد) کشیده شد. به‌همراه این ضرورت احداث مرکزبزرگ‌حمل‌و نقل، تعمیرگاه‌ها و سایر مؤسسات صنعتی برای نیاز راه‌آهن ماوراء خزر بوجود آمد. ... دراینجا پس ازانقلاب‌اکتبر در سال 1918، قهرمان داستان ما در خانواده یک کارگر تعمیرگاه واگن «قیزیل آروات» متولد می‌شود.این موسسه  و واحد صنعتی که آموزشگاه کادرهای مهندسی درماوراء‌خزر بود، با گذشت زمان در اتحادشوروی معروف شد و نام 26 کمیسارهای باکو را گرفت(در سال‌های جنگ داخلی 26 کمیسارهای باکو در این محل توسط گاردهای سفید تیرباران شده بودند). «نوری» جوان این چنین «فولاد آب دیده شد» و از دوران کودکی ناظر نحوه کار پدر و همکارانش در این تعمیر گاه بود.

* * *

«مراد آلییف» می‌گوید « پدرش پیش از این‌که در سال 1939 به ارتش‌سرخ احضارشود، موفق شد ازآموزشگاه فنی حرفه ای فارغ التحصیل شود و درآن‌جا به کامسومول پیوست. مدتی به‌عنوان مکانیک سینما در استودیوی فیلم عشق‌آباد کارکرد. او فعالانه در فعالیت‌های اجتماعی طبق خط مشی کامسومول مشارکت داشت». هنگامی‌که «نوری آلییف» به ارتش‌سرخ احضارشد، آموزش توپخانه  را بپایان رساند و در واحدهای توپخانه خدمت کرد. «مراد آلییف» ادامه می‌دهد:« من نمی‌دانم پدرم هنگام شروع جنگ‌کبیرمیهنی کجا خدمت کرد. اما او قبلا توپچی بود. با «مراد آلییف» به‌یاد «مارش توپچی‌های» معروف می‌افتیم(گفته‌های و.م. گوسایف، موسیقی از ت.ان. خرنیکوف؛ نخستین اجرای گروه سرود دارنده نشان پرچم‌سرخ  ترانه و رقص ارتش‌سرخ  اتحادجماهیرشوروی‌سوسیالیستی در سال 1943 برگزارشد):

 

... توپچی‌ها استالین فرمان داد! توپچی‌ها میهن ما را فرا می‌خواند! ازصدها هزارآتشبار، بخاطر اشک‌های مادرانمان ، بخاطر سرزمین مادری‌مان – آتش ! آتش...!».

«مراد» می‌گوید:« آری، این آهنگ مورد علاقه پدرم و همرزمانش بود. آن‌ها به جنگ رفتند، با جمله «بخاطرسرزمین مادری! بخاطراستالین!» باعزم قاطع برلین را تسخیرکردند. نقش توپچی‌ها در شکست دشمن بسیارعظیم بود!». درعکس شماره(1)دراینجا «نوری آلییف» درآغازجنگ‌کبیر‌میهنی هنوز به شکل مدل قدیمی است.

او یک توپچی است. «مراد آلییف» ادامه می‌دهد« آن‌طورکه بر طبق تعریف مادرم بیاد دارم، پدرم درجبهه اول اوکرایین جنگید. او چندین بار زخمی شد. در بیمارستان بستری شد و دوباره به جبهه باز گشت و به نبرد ادامه داد. به حزب‌کمونیست شوروی پیوست. جزو جبهه اول اوکراین به برلین رسید، درحمله به‌آن شرکت کرد. مدال‌ها ونشان‌ستاره‌سرخ دریافت کرد». دومین‌عکس خط مقدم جبهه«نوری آلییف» در برلین با همکاران خود است. وی درجه سرگرد گارد را دارد.

 

* * *

جنگ و خدمت در ارتش برای «نوری آلییف» در 1945 پایان نیافت. او را برای خدمت به بخارست فرستادند. وی تا سال 1948 معاون فرمانده بخارست بود. «مراد» تعریف می‌کند« همانا در این سال‌ها دربخارست بود که پدرم مادرآینده مرا ملاقات می‌کند وعاشق او می‌شود– در آن‌زمان او «لوبوو ایوانوا توشیشویلی» بود. دختر یک‌گرجی و زن‌روس با ریشه‌های لهستانی. مادردر سال 1922 درمنطقه «ساراتوف» متولد شد. پدربزرگ مادری من «وانو توشیشویلی» نام داشت و مادر بزرگ من «لیدیا نیکولاونا توشیشویلی» بود. در سال 1945 «نوری آلییف» هنگامی‌که برای خدمت به بخارست اعزام شد، وی در خانه اقامت گزید. با «وانو توشیشویلی» دخترش «لوبا» نیز زندگی می‌کرد. «نوری» و «لوبا» با همدیگر آشنا شده وعاشق یکدیگر می‌شوند. آن‌ها با رضایت پدرش «وانو توشیشویلی» ازدواج کردند. در سال 1948 «نوری آلییف» ضمن دریافت درجه نظامی دیگر، سرهنگ دوم گارد، پس از مرخصی از خدمت نظام با همسرش به عشق آباد رفت. «مراد آلییف» می‌گوید:« مادرباردارشده بود. درآغاز سال 1948 آن‌ها صاحب یک‌پسرمی‌شوند. پدرم در بدو ورود به عشق‌آباد به‌عنوان مشاورو سپس به‌عنوان رئیس بخش کشاورزی کمیته‌مرکزی حزب‌کمونیست ترکمنستان منصوب شد. درشب دلخراش زلزله عشق‌آباد در ششم اکتبر مادر و پسر در خواب بودند. پسر زیر آوار زلزله فوت می‌کند. و پدرمادر را از زیر خاک بیرون می‌آورد. او«نوری آلییف» از جلسه شبانه (آن‌ها همه در آن موقع جلسات شبانه داشتند!) که درساعت دو بامداد در کمیته‌مرکزی برگزارشده بود، به‌دو بیرون می‌آید. «مراد آلییف»هیچ عکسی از والدین خود جایی که آنها در بخارست و عشق آباد با هم هستند، ندارد. «مراد» ادامه می‌دهد:« من در سال 1951 بدنیا آمدم و در سال 1952 برادر کوچک‌تر من «باتیر» بدنیا آمد. «نوری آلییف» فقط چندسال در بخش‌کشاورزی کمیته‌مرکزی حزب‌کمونیست ترکمنستان کارکرد. سپس خونریزی زخم‌های دوران جنگ پیش آمد. او یک‌سال در خانه  ماند. درسال 1954 هنگامی‌که 36 ساله بود، بسیارجوان درگذشت. پسران «نوری آلییف» «مراد» و«باتیر» درباره سرنوشت پدرنظامی و دیداروالدین خود تنها طبق گفته‌های مادرشان اطلاع داشتند. «لوبو ایوانونا آلییوا» به‌تنهایی کودکان را پروراند و بزرگ کرد. «مراد آلییف» تعریف می‌کند که:« من و برادر کوچکم – من ده ساله بودم و برادرم نه ساله، تنها در خانه می‌ماندیم. مادرم به‌عنوان رئیس بخش پرسنل درانستیتوی «ساخت‌وساز و احیا آب» کار می‌کرد. من و برادرم- خوب، پسربودیم- بالای کمد می‌رفتیم. برای ما جالب بود که درآنجا مادرم چه‌چیزی را نگه داشته است. کاوش می‌کردیم. وهمه جوایزونشان‌های پدر و اسناد نشان‌های دریافتی را پیدا می‌کردیم. و مهم‌تر ازهمه آن‌چه ما را بسیارشیفته می‌کرد جایزه تپانچه پدرمن بود. تصورکنید، پسران اسلحه جایزه پدر را پیدا می‌کنند! وقتی مادرم از سر کار می‌آمد، ما را با تپانچه می‌دید، وحشت کرده اسباب بازی را از ما می‌گرفت. بعدها این تپانچه به اداره نظام وظیفه پس داده شد».

 

* * *

«مراد آلییف» می‌گوید،« این است تاریخ کوتاه سرنوشت پدرمن، یکی از قهرمانان جنگ‌کبیرمیهنی  و پس ازجنگ کارمند کمیته‌مرکزی حزب‌کمونیست درمیهن خود ترکمنستان، انسانی وفاداربه سرزمین مادری. من و دخترانم به او افتخار می‌کنیم».«مراد آلییف» سه دختر دارد. «مرادآلییف» می‌گوید:« ما فرزندان خود را با روح میهن دوستی شوروی و عشق به سرزمین مادری پرورش دادیم. نه به ترکمنستان بطورجداگانه، بلکه به اتحادشوروی- به همه میهن بزرگ ما که افسوس دیگر وجود ندارد. فقط با مشارکت همه مردم اتحادجماهیرشوروی توانستیم به پیروزی بزرگ بر فاشیسم دست بیابیم. فقط با کمک تمامی جمهوری‌های اتحادجماهیرشوروی‌سوسیالیستی توانستیم «عشق آباد» را که دراثر زلزله ویران شده بود، بازسازی کنیم. نام یکی از نوه هایم را به افتخار پدر بزرگش«نوری» گذاشتیم .خوشحالم که نوه‌ام بخوبی می‌فهمد پدربزرگش،سرگرد گارد «نوری آلییف» بخاطر چه چیزی جنگیده است».

* * *

«مراد آلییف» و نزدیکانش هرساله دراقدام «هنگ جاویدان» شرکت می‌کنند. در یک راهپیمایی چند کیلومتری در خیابان‌ها و میادین مسکو دو «نوری» در حال حرکت هستند، پدر بزرگ قهرمان جبهه جنگ و نبیره آن که با افتخارعکس پدربزرگ را حمل می‌کند...« هنگ جاودان» به‌سمت میدان سرخی، که بسیاری وقایع بزرگ را بیاد می‌آورد حرکت می‌کند. این رژه هفتم نوامبر سال1941 است- که با این رژه مستقیما به جبهه‌ای رفتند، که از مرکزمسکو تنها چند کیلومتر فاصله داشت. این رژه پیروزی در 24  ژوئن 1945 است که ژنرال «گ.ک.ژوکوف» برروی اسب سفید آخال تکه ترکمنی آنرا افتتاح می‌کرد و شرکت کنندگان رژه پای آرامگاه «و.ای.لنین» پرچم‌های فاشیستی را می انداختند...

* * *

خاطره پدر، خاطره قهرمانی‌های نسل پیروزمندان است. برای «مراد آلییف» این خاطره  درفیلم‌های او تجسم می‌یابد. شماری از فیلم‌ای ساخته شده توسط او- فیلم‌های پرماجرا، مهیج، سریال‌های دارای خصلت‌نظامی-میهن‌دوستانه هستند. مانند: «تشکیل ‌گروه«آ»(2003)، «جوانانی ازفولاد»(2004)، «افسران» (2006)،« تفنگداران دریایی»(2010)،«کدکس افتخار»(2013)، «صحرا»(2018) ،«دلفین»(2019-2021) و فیلم‌های دیگر- جوایزعالی درجشنواره های بین‌المللی دریافت کردند. سربازان شوروی نبرد نابرابری را با فاشیست‌ها انجام می‌دهند. «مراد آلییف»«یاد آوری می‌کند که این  نخستین تجربه عملی کار در سینما در زندگی من است! من دستیار کارگردان («خلوپوشکا») در گروه «بولات منصورف» بودم. «آرینا آلینیکووا» ،«یوگنی ژاریکوف»،«آرتیق جاللییف» ،«شاجان آق محمدوف» ....و  چند نام دیگر! این آموزشگاهی برای من بود، جوانی 18 ساله! آموزشگاه بزرگ «بولات منصورف». در سال 1977 «مراد آلییف» از موسسه سینمایی «گراسیموف» یا همان دانشگاه دولتی سینمایی روسیه فارغ التحصیل می‌شود. از سال 1975 تا 1990 – کارگردان فیلم خبری در استودیوی سینمای«ترکمن فیلم»، جایی که پدرش تا جنگ کبیر میهنی در آن‌جا فعالیت می‌کرد، بود. دراین‌جا «مراد آلییف» بیش از 30 فیلم ساخت. « راه المپ»،«مختومقلی»،« پالوان»- دارنده  جوایز جشنواره‌های فیلم سراسراتحاد شوروی است. در اواخر سال 1988- اوایل 1989، «مراد آلییف» در ترکیب گروه کمیته‌مرکزی کمسومول ترکمنستان در قطاری تبلیغاتی از افغانستان بازدید کرد؛ در واحدهای گروه محدودی از نیروهای شوروی که از طریق«کوشک» خارج می‌شدند، سخنرانی کرد. او فیلم مستندی در این باره ساخت. کمیته رزمندگان انترناسیونالیست زیر نظر کابینه وزیران اتحاد جماهیرشوروی سوسیالیستی (که در اوت سال 1991 به ریاست «روسلان آوشوف» تاسیس شد)  به «مرادآلییف»  مدال و گواهی‌نامه جنگجویان انترناسیونالیست را اهداء کرد. از سال 1990 تا 1992 «مراد آلییف» – سرپرست هنری مرکزسینما و تلویزیون ترکمن برای کودکان و نوجوانان«نوسای» بود. در سال‌های 1993-1999 – معاون رئیس شرکت فیلم دولتی ترکمنستان، رئیس‌مرکزترکمنی سینما و تلویزیون برای کودکان و نوجوانان«نوسای» می‌شود. او شخصیت ممتاز هنری ترکمنستان، برنده جایزه لنینی کمسومول ترکمنستان است.

* * *

«مراد آلییف» که امسال هفتادمین سالگرد تولد خود را جشن می‌گیرد موفقیت و پیشرفت‌های زیادی را درزندگی خود داشت. از سال 2001 او در مسکو زندگی و کار می‌کند. به او نشان افتخاری رئیس جمهورفدراسیون روسیه (12 ماه اوت سال 2019) بپاس خدمات در توسعه فرهنگ و هنرمیهنی، سال‌ها کار و فعالیت پرثمراهداء شد. سپاس ویژه رئیس‌جمهورفدراسیون‌روسیه را (دوم سپتامبر 2013) به پاس خدمات در زمینه فرهنگ و سال‌ها کار پرثمر دریافت کرد. «مراد آلییف» به دریافت جایزه «اف سی بی» روسیه(2009) بخاطر سریال تلویزیونی «پلاتینا-2» مفتخرشد. در سال 2016 « مراد آلییف» جزو گروه مبلغین از پایگاه هوایی «حمیمیم» در سوریه باز دید کرد؛ در پایگاه و در ایست‌های بازرسی، اعضای این گروه مبلغین به پرسنل‌نظامی کنسرت می‌دادند. پس ازاین سفر وزارت دفاع فدراسیون روسیه به «مراد آلییف» مدال « شرکت کننده عملیات نظامی در سوریه» را اعطاء کرد. پدر او «نوری آلییف» می‌توانست به چنین پسری افتخارکند، اما زود درگذشت. اما «لوبوو فرونتوویکا نوری آلییف» مادر«مراد آلییف»عمری طولانی داشت... این روز پیروزی است! بوی باروت است...». گفتگوی ما با «مراد آلییف» به‌پایان می‌رسد. روز پیروزی بر فاشیسم‌هیتلری جشن‌بزرگ و روزی‌بزرگ در تاریخ بشریت است! این روز را بیاد خواهیم آورد و فراموش نخواهیم کرد! بگذارید آن‌را به کودکان و نوه‌های خود منتقل کنیم.

عکس شماره (3) ، کارگردان «مراد آلییف» با نوه‌های خود و «نوری» کوچک عکس پدربزرگ خود را نگه داشته است. عکس شماره (4) ، نبیره های«نوری آلییف» با عکس پدر بزرگ در میان همرزمان خود در برلین ماه مه سال 1945.

 

منبع: پرتال بررسی و تحلیل اوضاع جهان-  بنیاد فرهنگ استراتژیک.8.05.2021

از این قلم :

 

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست