نویدنو 04/10/1399
چاپ مطلب
بازیگری نفتی در اقتصاد پرآشوب جهانی
فریبرز مسعودی
اینکه بگوییم دیرزمانی است اقتصاد جهانی به شدت در یکدیگر تنیده شده
سخن تازهای نگفتهایم، اما برای حضور در این اقتصاد به شدت جهانی شده
و درهم تنیده نیاز به تبحر و کسب مهارتهای گوناگونی است که حتی نسبت
به چند سال اخیر که کشور ما درگیر دست و پنجه نرم کردن با پیامدهای
تحریم آمریکا بود این شرایط به شدت دگرگون شده است. به این معنی که
شاید در 20 یا 30 سال پیش هر کشوری به صرف دسترسی به معادن و یا منابع
طبیعی غنی میتوانست یک استراتژی اقتصادی برای خود ترسیم کرده و با
تکیه بر دوستان خود در منطقه یا جهان نقش خود را بازی کند، اما اکنون
به نظر میرسد به صرف داشتن ذخیرههای غنی نفت و انرژی، یا فلزات با
ارزش یا حتی موقعیت جغرافیایی استراتژیک نمیتوان بدون یک نقشه
استراتژیک کارا و تکیه بر نیروهای زبده در سطح جهانی در عرصه شطرنج
جهانی بازی قابل قبولی انجام داد.
نگاهی به روابط جهانی نشان میدهد در چند سال گذشته بهویژه با افول
هژمونی آمریکا و برآمدن قدرتهای جدیدی چون چین، روسیه و هند فضای
جهانی بیشتر به سالهای پر تنش و آشوب پیش از جنگ اول جهانی شباهت دارد
تا دوران جنگ سرد. در این فضای ژلاتینی هیچ دو کشوری دوست و متحد
درازمدت به نظر نمیرسند و تأمین منافع ملی کارپایه اتحادهای موقتی است
که ممکن است از دل آنها اتحادهای تعیین کننده و دراز دامن سر برآورد.
البته در پس دود و غباری که بر روابط کشورها پرده افکنده میتوان
سایههایی از اتحادهای قوی در حال شکلگیری پیرامون منافع اقتصادی
کشورها بهویژه در میان قدرتهای نوظهور اقتصادی را دید. اتحادیه
اوراسیا، پیمان شانگهای، پیمان روسیه با چین و روسیه با هند، پیمان
اخیر میان چین و کشورهای مهم منطقه پاسیفیک از ژاپن و کره جنوبی گرفته
تا مالزی، ویتنام، تایلند و سایر کشورهای منطقه و در برابر تضعیف اتحاد
سنتی میان آمریکا بهعنوان برادر بزرگتر با اروپا، تضعیف و تزلزل
اتحادیه اروپا و پیمان نفتا و غیره که عمدتاً در اثر سیاستهای تک
روانه ترامپ روی داد و این کشور را در صحنه جهانی به انزوا کشاند
نمونههایی از این دست اتحادها و واگراییها هستند. در ایران اما برخی
سیاستمداران که همچنان در فضای رخوتناک جنگ سرد سیر میکنند با تکیه
بیش از حد و ظرفیت بر موقعیت جغرافیایی ایران و منابع نفت و گاز فراوان
که هر دو داشتههایی طبیعی و بدون نقش نیروی انسانی در آنها بوده تلاش
کردهاند ایران را در حد یک قدرت و بازیگر مؤثر منطقهای یا حتی
فرامنطقهای جا بیندازند. بخشی از این تلاش به دلیل نقش ایران در پیش
از انقلاب به عنوان یک بازیگر مؤثر منطقهای، بخشی نیز به دلیل فشارها
و طمع دشمنان و رقیبان منطقهای بر ایران تحمیل شده است. اما تحمیل
تحریمهای ظالمانه آمریکا به ایران در دوره ترامپ واجد این درس تلخ است
که ایران دیگر آن موقعیت استراتژیک جغرافیایی خود را از دست داده و تا
حد زیادی از مبادلات منطقهای و جهانی کنار گذاشته شده و غیبت آن در
بازار نفت نیز باعث کمبود نفت نشده و خریداران نفت ایران به راحتی
توانستهاند نفت مورد نیاز خود را از دیگر تولیدکنندگان تأمین کنند. از
این روست که بازگشت ایران به بازارهای جهانی نفت در صورت برداشته شدن
تحریمها کار چندان سادهای به نظر نمیرسد.
متأسفانه
برخی از اقتصاددانان وطنی علاقهمند به سیاستهای نولیبرالی با طرح
موضوعهای انحرافی، بالا بردن قدرت اقتصادی کشور و رقابتپذیری آن را
وارونه جلوه داده و بدون توجه به پیشینه تاریخی و فرهنگی و
ترکیب اقتصادی کشور راه رشد اقتصادی کشور را در گرو خصوصیسازی،
آزادسازی اقتصادی ، مقررات زدایی
از نیروی کار و کاهش دستمزدها، بیارزش کردن پول ملی به بهانه واقعی
کردن نرخ دلار و
برداشتن حمایتهای دولتی از اقتصاد به بهانه سهولت کسبوکار عملاً کشور
را در تله فقر،
بیکاری، بیماری، بیسوادی گرفتار کردهاند.
خریداران نفت ایران و بازیگران منطقهای
چین، هند، ترکیه، کره جنوبی، ژاپن از مهمترین خریداران نفت ایران پیش
از تحریمهای آمریکا علیه ایران بودند. این کشورها بهجز چین در جریان
تحریمها نشان دادند که هیچ وابستگی و تعهدی به خرید نفت از ایران
نداشته و بهسرعت نفت کشورهای دیگر را با نفت ایران جایگزین کردند.
ظرفیتسازیهای تاریخی در زمینه کشف و استخراج نفت در کشورهای
ایالاتمتحده آمریکا، کانادا، نروژ، روسیه، عربستان و عراق هرگونه
نگرانی از کمبود نفت را در اثر خروج یک تولیدکننده از بین برده و شاهد
بودیم با وجود غیبت ایران، ونزوئلا و لیبی در بازار نفت با قیمت منفی
نفت در تابستان گذشته روبرو بودیم. احداث دهها خط لوله نفت در منطقه
که ایران را دور میزنند و سلطه شرکتهای بزرگ نفتی چندملیتی جهان بر
جریان نفت و انرژی بهجای سیاست سنتی سلطه بر چاههای نفت و همچنین
سلطه بازارهای بورس جهانی بر بازار نفت باعث افزایش دامنه و ضریب امنیت
جریان نفت شده است. همین موضوع باعث شده که حتی کشوری چون ترکیه که
بهشدت به واردات نفت و انرژی وابسته است بهجای ایجاد روابط گرم با
ایران و روسیه دو همسایه نفتخیز خود حاضر است به قیمت لشکرکشی به
ارمنستان و افروختن جنگ در قرهباغ انرژی خود را از آذربایجان تأمین
کند. یا آنکه با بالا بردن تنش در منطقه مدیترانه تا نقطه جوش انرژی
خود را از آن محل تأمین کند و در کشور جنگزده و دوپاره شده لیبی حضور
نظامی داشته باشد.از سوی دیگر دولت هند که از سال 2014 توسط حزب راست
افراطی بهاراتیا جاناتا اداره میشود، آنچنان برای ادامه رشد اقتصادی
و رقابت با چین دست و پا میزند که پس از تحریم ایران توسط ترامپ
علیرغم وابستگی قدیمی به نفت ایران طی یک برنامه دو ساله ایران را کنار
گذاشت و پالایشگاههای خود را با نفت کشورهایی مانند عربستان و حتی
آمریکا سازگار کرد، زیرا این کشور حاضر نیست روند رشد اقتصادی خود را
با تنشهای کشورهای نفتی گره بزند. کره جنوبی نیز نه تنها خرید نفت از
ایران را تعطیل کرد بلکه با بلوکه کردن پولهای ایران در این کشور و
جلوگیری از صدور محصولات و حتی قطعات مورد نیاز ایران عملاً در تحکیم
تحریمهای آمریکا علیه ایران گام برداشت. عراق به عنوان همسایه و دوست
ایران لحظهای از تأمین نفت اوپک در غیبت ایران درنگ نکرد و با افزایش
تولید و صادرات نفت به بازارهای جهانی جای پای خود را در اپک در نبود
ایران محکمتر کرد.
در همین راستا در پیرامون ایران شاهد بازیگری فعالانه کشورهایی مانند
عربستان، ترکیه، امارات و قطر در مبادلات اقتصادی منطقهای و جهانی
هستیم. حضور چشمگیر ترکیه در قطر پس از اختلاف فطر با عربستان و
امارات، و همچنین حضور ترکیه در بازارهای عراق، لیبی و افغانستان و
تنگ کردن جا برای حضور ایران در این بازارها، روابط پرتنش اما پراهمیت
ترکیه با روسیه و حضور آن کشور در سوریه علیه ایران، حضور پررنگ
عربستان و امارات در اقتصاد کشورهای اروپایی، چین و هند و
سرمایهگذاریهای وسیع و گسترده این دولتها در اقتصادهای منطقهای و
جهانی و تلاش روسیه برای ایفای نقش کلیدی در تأمین انرژی اروپا علیرغم
کارشکنیهای آمریکا و تلاش این کشور برای ارتقاء سطح روابط راهبردی با
چین چه از طریق پیمان شانگهای و چه از طریق اتحادیه اوراسیا و نقش
فرامنطقهای و جهانی روسیه در زمینه تأمین نیازهای کشاورزی اروپا با
ایجاد پایگاههای مهم اقتصادی در سوریه و اجاره بندر طرطوس، چرخش حکومت
افغانستان به سمت طالبان دشمنان کینهتوز ایران و روابط مستحکم پاکستان
و عربستان و سایر شیخنشینهای خلیجفارس، تحکیم روابط ترکیه با
کشورهای آسیای میانه که اتفاقاً تاریخ مشترک و تشابهات فرهنگی بیشتری
با ایران تا ترکیه دارند نشان میدهد که کشور ما تنها با حربه نفت و
موقعیت استراتژیک قادر به ایفای نقش یک کشور درجه اول منطقهای نیست و
در این روابط سیال و ژلاتینی حتی قدرتهایی مانند چین و روسیه نخواهند
توانست اقتصاد ایران را نجات دهند.
بازسازی اقتصاد بر پایه منافع ملی
متأسفانه برخی از اقتصاددانان وطنی علاقهمند به سیاستهای نولیبرالی
با طرح موضوعهای انحرافی، بالا بردن قدرت اقتصادی کشور و رقابتپذیری
آن را وارونه جلوه داده و بدون توجه به پیشینه تاریخی و فرهنگی و ترکیب
اقتصادی کشور راه رشد اقتصادی کشور را در گرو خصوصیسازی، آزادسازی
اقتصادی ، مقررات زدایی از نیروی کار و کاهش دستمزدها، بیارزش کردن
پول ملی به بهانه واقعی کردن نرخ دلار و برداشتن حمایتهای دولتی از
اقتصاد به بهانه سهولت کسبوکار عملاً کشور را در تله فقر، بیکاری،
بیماری، بیسوادی گرفتار کردهاند. این در صورتی است که هیچیک از
کشورهای همسنگ ایران مانند ترکیه؛ عربستان یا امارات و دیگران چنین
سیاستهایی را در پیش نگرفته بلکه اگر به توفیقی در زمینه رشد اقتصادی
دست یافته اند با تقویت نقش دولت و حمایت همه جانبه آن در تقویت
اقتصادی این کشورها به پیشرفتهای زیادی در زمینه رشد تولید ناخالص
داخلی و رشد اقتصادی و بالا بردن ارزش پول ملی بوده است. پیشنیاز
بازگشت ایران به مبادلات اقتصادی منطقهای و جهانی و ایفای نقش
بهعنوان یک بازیگر قدرتمند منطقهای، در درجه نخست ترمیم اقتصاد کشور
بر اساس منافع مردم ایران و طبق یک نقشه راه استراتژیک و مورد تایید
مردم ایران و سپس در پیش گرفتن سیاست خارجی فعال صلحآمیز بر پایه
منافع ملی ایران و برآوردن هدفهای نقشه راه استراتژیک اقتصادی است.
|