برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

2020-10-03

نویدنو  11/07/1399           Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • دور جدید درگیری ها میان آذربایجان و ارمنستان در قره باغ بار دیگر نشان می دهد که چارچوب یک دولت- ملت برای واقعیت های کنونی منسوخ شده است. ناتوانی در عبور از این خطر فکری که اشخاص را تنها بر اساس محل تولدشان به انسانها و غیرانسانها تقسیم بندی می کند و سپس برتری «انسان»را نسبت به «دیگران» غیرانسانی شده پیش می کشد و آن را به عنوان تنها سناریوی ممکن برای زندگی در مرزهای سرزمینی مشخص معرفی می کند خط فکری اشغال گری است که باید با آن مبارزه کنیم.

     

 

 

توضیح نویدنو: این بیانیه در حال ترجمه بود که نسخه ای از ترجمه آن را در تلگرام یافتیم . آن ترجمه با اندک اصلاحاتی تقدیم خوانندگان می شود. در منبع مقاله نامی از مترجم آن نبود.

بیانیه جوانان چپ گرای آذربایجان در باره جنگ آذربایجان- ارمنستان

مناقشه بر سر قره‌باغ به سال 1988 تا کنون بر میگردد؛ زمانی که جمعیت کثیری از ارامنۀ این استان در آذربایجانِ جمهوری سوسیالیستی شوروی خواستارالحاق با ارمنستان شدند. جنگی که متعاقباً رخ داد و در سال 1994با زیر سیطره رفتن قره باغ و برخی از سرزمینهای آذربایجان تحت کنترل ارمنستان و نزدیک به یک میلیون پناهنده پایان یافت. از آن زمان تا کنون که آذربایجان در تلاش است تا سرزمین های از دست رفته را برگرداند و مذاکراتی هرچند بی ثمر را پیش ببرد؛ تشدید درگیری های دوره‌ای وجود داشته، مانند جنگ چهار روزه در سال 2016، اما هرگز شدت درگیری ها به اندازه چند روز اخیر نبوده است، از جمله کشته شدن صدها سرباز (و بسیاری از غیرنظامیان) از هر دو طرف. از آنجایی که تبلیغات ملی گرایانه در هر دو کشور به تب و تاب رسیده و فعالیت ضد جنگ نه تنها در نطفه خفه میشود بلکه با دستگیری و مجازات همراه است، LeftEastمفتخر است که این بیانیه جوانان چپ آذربایجان را به اشتراک بگذارد.

 دور جدید درگیری ها میان آذربایجان و ارمنستان در قره باغ بار دیگر نشان می دهد که چارچوب یک دولت- ملت برای واقعیت های کنونی منسوخ شده است. ناتوانی در عبور از این خطر فکری که اشخاص را تنها بر اساس محل تولدشان به انسانها و غیرانسانها تقسیم بندی می کند و سپس برتری «انسان»را نسبت به «دیگران» غیرانسانی شده پیش می کشد و آن را به عنوان تنها سناریوی ممکن برای زندگی در مرزهای سرزمینی مشخص معرفی می کند خط فکری اشغال گری است که باید با آن مبارزه کنیم. این خط فکری اشغال کننده ذهن ها و توانایی های ماست که باید فراتر از روایت ها و روش های متصور زندگی که دولت های غاصب ملی گرا به ما تحمیل کرده اند بیاندیشد. همین خط فکری است که سبب می شود به محض این که «ملت» در برابر «دشمن» خواستار محافظت از خود می شود، از شرایط استثماری برای زنده ماندن در همین کشورها غافل شویم. دشمن ما برحسب تصادف یک ارمنی نیست که هرگز در زندگی با هم ملاقاتی نداشته ایم و احتمالاً هرگز هم نخواهیم داشت. دشمن ما دقیقاً افرادی هستند که در راس قدرت قرار دارند؛ کسانی با نام و درجه و چهره هایی کاملا مشخص که بیش از دو دهه است مردم عادی و همچنان منابع کشورمان را به خاطر منافع خود استثمار می کنند و به فقر می کشانند. آنها هرگونه مخالفت سیاسی را تاب نمی آورند و از طریق دستگاه های امنیتی گسترده خود مخالفان را به شدت در هم می کوبند. آنها مناطق طبیعی، سواحل و منابع معدنی را برای عیش و نوش و استفاده خود اشغال کرده و دسترسی شهروندان عادی به این مناطق را محدود کرده اند. آنها از گذشته تا کنون در حال تخریب محیط زیست ما ، قطع درختان، آلوده کردن آب و در مقیاس کلان در حال انباشتن (ثروت/ سرمایه) از طریق سلب مالکیت هستند. آنها در ناپدید شدن و نابودی اماکن تاریخی و فرهنگی در سرتاسر کشور همدست و شریک اند . آنها منابع (کشورما) را از بخش های ضروری چون آموزش، بهداشت، درمان و رفاه اجتماعی به سمت ارتش سرازیر کرده اند و به کشورهای سرمایه دار همسایه با اشتیاق امپریالیستی- ترکیه و روسیه- سود می رسانند. همگان به طرزعجیبی از این واقعیت آگاهاند، اما به محض شلیک اولین گلوله در مرز آذربایجان و ارمنستان، موج ناگهانی فراموشی همه را با خود می برد. آنها درست مانند شخصیت های رمان ژوزف ساراماگو «نابینا»، بلافاصله خود- تخریبگر می شوند و برای مرگ جوانان ما با اسم رمز «شهادت» برای امری «مقدس» هلهله می کشند. این امر هرگز چیزی بیش از پلتفرم وجودی، که دولت های آذربایجان و ارمنستان را در جایگاه خود حفظ می کند، و به عنوان توجیهی برای نظامی سازی بی پایان جامعه ها همراه با دنبال کردن خشونت و مرگ بیشتربه کار می رود نبوده است. 

ما مردم را سرزنش نمی کنیم: در غیاب چارچوب های تفسیری آلترناتیو و جایگزین برای درک جنگ و درگیری بین دو ملت، ایدئولوژی ملی گرایانه بی رقیب همچنان می تازد. ( این روزها) تنها کاری که نهادهای آموزشی ما با بودجه کم به خوبی انجام می دهند، آموزش تکمیل نفرت و گسترش تبلیغات ملی گرایانه است. زیرا نفرت هرگز محصول روان های فردی نیست بلکه در مناسبات قدرت ساخته وپرداخته می شود. در شرایطی که هیچ ارتباط مستقیمی میان «متنفر/ تنفرگر» و « منفور/ مورد تنفر واقع شده» وجود ندارد، مخاطبان متنفر بیشترمشغول مسائل روزمره مرتبط با بقای اقتصادیشان درون سیستمی می شوند که آنها را از باز توزیع برابر منابع و خدمات محروم می کند و بیشتر و بیشتر بدبختی های روزمره را بر سرشان آوار می کند. همچنین در این شرایط نیاز است تا به مخاطب «متنفر» یاداوری شود که از«منفور» متنفر باشد و نفرتش را بازتولید کند. نفرت باید ماموریتش را به انجام برساند: آنها سرزمین های «ما» را به سرقت بردند، بنابراین ما از آنها متنفریم. مهم نیست که باید هزاران روش دیگر برای سکونت در آن سرزمین وجود داشته باشد بدون اینکه گروهی ادعا کنند که مالکیت بی چون و چرای را دارند.

یکی از برادران جوان ما پس ازآنکه شنید یک قرار کاری با همکاران ارمنی خارج از کشور به تعویق افتاده است، با وحشت فریاد زد: « آیا شما واقعاً می خواهید یک ارمنی واقعی را ببینید؟»     فکرش را بکنید، نسل هایی از مردم در خلایی بدون ارتباط با کسانی بزرگ شده اند که ما قرن ها با آن ها در یک جا با همزیستی کرده ایم. چنین انزوای زیستی چه نوع خشونتی را بر ذهن و توانایی های خلاق ما تحمیل می کند؟ نیاز به گفتن نیست که این حالت دستورالعملی عالی برای غیر انسانی سازی «دیگری» نیز هست. چه چیزی می تواند آسانتر از نسبت دادن همه خصوصیات شریرانه به فردی باشد که من هرگز در زندگیم با او برخوردی نداشته ام؟

سال ها پس از امضای توافقنامه بیشکک (1994) که به آتش بس دوطرفه ختم شد، دولت های ارمنستان و آذربایجان مقادیر زیادی از سلاح های کشتار جمعی را جمع آوری کرده اند و اکنون برای استفاده از آنها علیه یکدیگر آماده می شوند. آخرین باری که کشور ها به قطعنامه صلح نزدیک شدند درسال 2001 هنگام مذاکرات صلح کی-وِست Key-Westبا میانجیگری گروه مینسک Minsk Group  مرکب از فرانسه، روسیه و ایالات متحده آمریکابود. با این حال، به دلیل غالب بودن احساسات ملی گرایانه و این واقعیت که رهبران هر دو طرف آماده مصالحه نبودند، مذاکرات صلح به شکست انجامید. و مذاکرات هرگز به اندازه ای که در آغاز قرن بیست و یکم قاطعانه بود، نزدیک نشد.

 ما در شرایط کنونی یافتن راه های جلوگیری از جنگی دیگر در منطقه را به شدت چالش برانگیز می دانیم. ما شاهد سخنان نفرت پراکن گسترده و فزاینده ای هستیم که در هر دو طرفِ روایت کننده حاکم است، به ویژه هنگامی که شبکه های تلویزیونی، بیانیه های رسمی یا نوشته های رسانه های اجتماعی را می بینیم، وضعیت به شدت نگران کننده می شود. ادعاهایی از هر دو طرف مطرح می شود که تایید آنها کار دشواری است و در نتیجه فضای ترس، نفرت متقابل و ضد اعتماد ایجاد می کند.

مردم در هر دو طرف با همه گیری (کرونا) ورکود اقتصادی متحمل رنج شده اند و تلاش می کنند با چالش های که بحران ها ایجاد کرده اند، کنار بیایند و اکنون به درگیری نظامی ای کشیده می شوند که هرگونه راه حل بالقوه سازندۀ ستیزه ی قره باغ  را به تاخیر می اندازد. حفظ این درگیری نیازمند منابع اقتصادی و انسانی زیادی نیزهست که طبقه ممتاز هر دو طرف از آن نفع می برند. بودجه نظامی آذربایجان در سال 2020 به 2.3 میلیارد دلار افزایش یافته است، درحالی که برای ارمنستان این میزان به 634 میلیون دلار رسیده است که اساساً پنج درصد از تولید ناخالص داخلی (جی دی پی) را در هردو کشور تشکیل می دهد.

لازم است که ما جوانان آذربایجانی و ارمنی راه حل این درگیری تاریخ مصرف گذشته  را در دستان خود بگیریم. این راه حل دیگر نباید حق ویژۀ آقایانی باشد که هدفشان انباشت سرمایه اقتصادی و سیاسی و نه حل وفصل قطعی درگیری است. ما باید این عبای بدقوارۀ دولت – ملت را که در زباله دان تاریخ جای دارد، دور بیاندازیم و شیوه های نوین همزیستی مشترک و مسالمت آمیز را تصور و ایجاد کنیم. برای این هدف، احیای سیاسی و ابتکارهای مردمی که به طور عمده  متشکل از شهروندان عادی محلی است اهمیت زیادی دارد، ما، فعالان چپ آذربایجان، به هیچ وجه از بسیج بیشتر جوانان این کشور در این جنگ بی معنا حمایت نمی کنیم و بازیابی گفتگو را هدف اصلی خود می دانیم.

ما آینده خود و یا حل و فصل درگیری ها را در تشدید نظامی و گسترش نفرت متقابل نمی بینیم. درگیری های نظامی اخیر در قره باغ برای ایجاد صلح در منطقه فایده ای ندارد. ما حتی نمی خواهیم مخاطراتِ یک جنگ تمام عیار را تصور کنیم، زیرا می دانیم که چه نوع پیامدهایی می تواند برای جوامع و نسل های آینده ما داشته باشد. ما هر اقدامی را که سبب طولانی شدن درگیری و تعمیق نفرت بین دو ملت می شود، قویاً محکوم می کنیم. ما می خواهیم به گذشته نگاه کنیم و اقدامات لازم را برای بازسازی اعتماد میان گروه ها و جوانان انجام دهیم. ما هر روایت ناسیونالیستی و جنگی را که امکان دوباره زندگی مشترک در این خاک را از بین می برد، طرد می کنیم. ما خواستار اقدامات صلح و همبستگی هستیم. ما بر این باوریم که از طریق احترام متقابل، نگرش صلح آمیز و همکاری، راهی متفاوت برای برون رفت از این بن بست وجود دارد.

امضا کنندگان:ووسال خلیل اف، لیلا جعفروا، کارل لبت، بهروز صمدوف، گیاس ابراهیم، سمیرا آلاکبرلی، طغرل عباسوف، جاوید آقا، لیلا حسنووا

 

از این قلم :

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست