برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

1399-04-15

نویدنو15/04/1399           Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  •  زمان مماشات گذشته است. خورشید اراده خلق هرچه شسته، رفته تر می درخشد. حتی اگر فرض کنیم این عبارات از روی صداقت باشد، باید گفت: این صداقت با حماقتی بس بزرگ همراه است  .به گفته "لنین"، انقلابی کبیر توده ها، راه جهنم هم با صداقت فرش شده است. رفقا هشیار باشید زمانه سازی دیگر می زند. کاروان خشم توده ها به راه افتاده است. آنان که به هر دلیلی می کوشند سد راه حرکت مردم شوند در زیر چرخ های عظیم تاریخ که با غرشی رعد آسا به حرکت درآمده است له خواهند شد. به هوش باشیم که آیندگان برچسب خیانت به ما نزنند زمانِ روشن و شفاف شدن مواضع رسیده است.

     

 

 

 مطلب دریافتی

حماقت یا خیانت (در نقد سرمقاله 743 راه توده)

انوشه راستگو

 

هفته نامه راه توده که مدعی داشتن مشی توده ای است و سابقه آن در تحریف این مشی برهمگان آشکار است این بار در شماره 743 خود، اسب جهالت در میدان وقاحت دوانده وچنین می نویسد: "برخی از خوانندگان راه توده یا شماری از کسانی که زندگی سیاسی آنها درحاشیه فیسبوک خلاصه شده، سیاست راه توده در حمایت از دولت حسن روحانی در برابر رهبر و بیت رهبری و اطلاعات سپاه را نقد می کنند. بنظر آنها اگر این دولت و بسیاری از مدیران و وزرای آن فاسدتر و ناکارامدتر از اطرافیان بیت رهبر و برخی از سرداران سپاه نباشند، از آنها کمتر در ایجاد وضع کنونی مقصر نیستند. بویژه که " می گویند برخی از آنها رسما و عملا طرفدار آمریکا و سبک زندگی آمریکایی هستند." به این ترتیب حضرت نویسنده که نوشته خود را به زیور نام خود نیاراسته است ( اما اهالی اندیشه می توانند نام او را حدس بزنند) در همان آغاز نوشته اتهامی به مخالفان نظر خود نسبت می دهد، تا از ابتدا مخالفان خود را منکوب کند و آن هم به این سادگی که "زندگی سیاسی شماری از آنها در حاشیه فیسبوک خلاصه شده" با این هجوم سنگین وله کردن مخالفان، نویسنده محترم به حساب خود وارد استدلال می شود:

 "زنده یاد نورالدین کیانوری، دبیر اول وقت حزب توده ایران، همیشه بر دو نکته انگشت می گذاشت که برای همه رهبران و دانش آموزان سیاست درس آموز است. نکته نخست اینکه سیاست عبارتست از دفاع از یک جریان دربرابر جریان دیگر! یعنی تا زمانی که یک حزب یا جریان سیاسی به نیروی عمده جامعه تبدیل نشده است برای حضور فعال در عرصه سیاسی چاره‌‌ای جز اتحاد و حمایت از این یا آن جریان دربرابر جریان دیگر ندارد."

بدین گونه، جناب سخن دان که تا پیش از این در پشت دفاع از رفیق کیانوری خود را پنهان می کرد (نگاه کنید به مقالات بی شمار راه توده در دفاع از ر.کیانوری وانتشار نامه منتسب به او که موجب جنجال و تفرقه میان گروهی از توده ای ها شد.) اینک می کوشد تا با قربانی کردن او و متهم و بد نام کردنش برای خود راه مفری از چاله ای که خود برای خود کنده است بیابد. و با آلوده کردن و پیوند زدن نام رفیق ارجمند و جان باخته ما با سیاستی که از نظر نه تنها اهالی سیاست، بلکه به جرات می توان گفت از نظر قاطبه ایرانیان تهوع آور است راه نجاتی برای مشی به شدت ارتجاعی و عقب افتاده و ضد ملی خود بیابد. اولین سوال این است که رفیق کیا در کجا وکی گفته است که: " سیاست عبارتست از دفاع از یک جریان دربرابر جریان دیگر" که ایشان آموختن آن را برای رهبران (بخوانید خود ایشان) وما (بخوانیددانش آموزان سیاست) لازم می دانند. اگر نسبت دادن این ترهات به رفیق کیانوری توهین آشکار به منظور تخریب چهره او نیست پس چیست؟ آقای محترم! ما دانش آموزان علم سیاست برخلاف شما بخوبی می دانیم این گزاره امری شما هذیانی ضد علمی و ضد مارکسیستی و ضد لنینی است. آیا در جنگ بین داعش و طالبان ما باید از یکی علیه دیگری حمایت کنیم؟ آیا در جنگ بین امپریالیست ها در جنگ جهانی اول لنین از یکی در مقابل دیگری دفاع کرد؟ البته در شرایطی خاص می باید از جریانی در برابر جریان دیگر حمایت کرد، اما دراین حالت نیز سیاست کمونیست ها سیاست اتحاد ومبارزه است. اما ببینیم آقای نویسنده مجهول الهویه برای قبولاندن این سیاست به شدت ضد لنینی خود به ما دانش آموزان سیاست به غیر از انتساب آن به رفیق کیانوری چه استدلال دیگری می آورد: " نمونه این واقعیت را در کشورهای اروپایی می بینیم که در آنها احزاب سوسیالیست تقریبا همان سیاست‌های نولیبرالی احزاب محافظه کار و دست راستی را پی می گیرند. با اینحال احزاب کمونیست می کوشند با سوسیالیست‌ها متحد شوند و درصورت لزوم از آنها دربرابر احزاب دست راستی دفاع می کنند." در اینجا نویسنده خودرا در پوست شیر فرض کرده و گمان می برد چون استدلال خود را به زیورنام رفیق کیانوری آراسته است ،پس ما دانش آموزان سیاست ;که احترامی عمیق برای رفیق کیانوری قائلیم هرچه بگوید می پذیریم.

باید از ایشان پرسید، چه کسی گفته است که احزاب اروپایی درهر شرایطی از احزاب سوسیالیست حمایت می کنند؟ آیا حزب کمونیست انگلستان از حزب آقای تونی بلر (جلاد عراقی ها ولیبایی ها و...) حمایت کرد؟ آیا حزب کمونیست آلمان و حتی حزب چپ این کشوراز آقای شرودر در حمله به یوگسلاوی حمایت کردند؟ بی شک این درست است که در شرایط معینی این احزاب با احزاب سوسیال دموکرات دست به ائتلاف هایی زده اند ومی زنند، که البته تجربه نشان داد که پاره ای از این ائتلاف ها درست وپاره ای از موارد نیز نادرست بوده است وآرای آنان پس از ائتلاف پایین آمده است. تازه این ائتلاف ها از موضع برابر حقوق انجام یافته است. واحزاب کمونیست در کنار اتحاد، از مواضع نادرست که به قول آقای نویسنده "همان سیاست های نولیبرالی" آنان است انتقادهای تند وتیز می کنند. اولین سوال این است که آیا می توان احزاب سوسیال دموکرات ( و در یکی ، دو مورد حزب سوسیالیست )اروپایی را با دولت آقای حسن روحانی مقایسه کرد؟ آیا این مقایسه از بنیان نادرست نیست ؟باید اذعان کرد حتی حزب کمونیست فرانسه در انتخابات دور دوم از کاندید راست گرا در مقابل نئوفاشیست ها هم حمایت کرد تازه آنجا هم:

1-                این کار در دور دوم انتخابات پس از آن که در دور اول کمونیست ها در انتخابات شرکت کرده وبرنامه خود را برای مردم توضیح دادند ودیگر شانسی برای شرکت مستقل در انتخابات نداشتند،انجام شد.

2-                کمونیست ها به مردم گفتند با دست چپ دماغ خود را بگیرید وبا دست راست به کاندید راست ها رای دهید.

آیا راه توده هنگام رای دادن به آقای روحانی همین جمله را به کار برد؟ نباید فراموش کنیم که احزاب سوسیال دموکرات با همه خیانتی که به سوسیالیسم کردند وقتی به قدرت می رسند اصلاحاتی ولو جزیی برای مردم انجام می دهند. نگاه کنید به عمل کرد حزب سوسیال دموکرات سوئد و در پاره ای زمینه ها حزب سوسیال دموکرات آلمان و ...آقای حسن روحانی کدام سیاست مترقی وکدام خدمت را به مردم ایران ( صرفنظر از خنجری که از پشت بر کتف مردم ایران فرو برده است) انجام داده است؟ او به جز چند سخنرانی پر از تبلیغات چه عمل مثبتی را انجام داده است؟ آیا آقای نویسنده از میزان خشم مردم از دولت آقای روحانی خبر ندارد؟ آیا نمی داند که این خشم بیش و پیش از هر چیزی ناشی از آن است که مردم به این نتیجه رسیده اند که آقای روحانی آنان را فریب داده ودر کلی ترین راستاها همسو وهم جهت با راست ترین نیروهای حاکمیت قرار دارد. وحتی در بسیاری از موارد "نزده می رقصد" آیا ایشان نمی دانند که بزرگترین مبلغ ومجری خصوصی سازی در تاریخ جمهوری اسلامی دولت آقای روحانی بوده است؟ آیا ایشان از سیاست های ضد کارگری و ضد ملی آقای روحانی بی اطلاع هستند؟ این سوال ها را می توان به صورت لیست بلند بالایی ادامه داد.

 آقای نویسنده درهمانجا از قول زنده یاد رفیق کیانوری می نویسد:

" اگر ما بدانیم که این یا آن هدفگیری سیاسی دارای 51 درصد اثرات مثبت و 49 درصد منفی است، از آن حمایت می کنیم" آقای نویسنده مطالبی را به رفیق کیانوری نسبت می دهد که هیچ شاهدی برای آن موجود نیست و به قول معروف لاف در غربت می زند. حال اگر فرض را بر این بگذاریم که رفیق ما چنین جمله نادرستی را بیان کرده است، آقای نویسنده محترم کدام سیاست روحانی را مورد تایید قرار داده اند که او را 51 درصد بهتر از رقیبش می داند وبه این ترتیب فتوای حمایت از او را سر می دهد؟

 فرض کنیم که اساسا چنین باشد. تکلیف آن 49 درصد ارتجاعی بودن او چه می شود. آیا درمقالاتی که ایشان مرقوم فرموده اند 49 در صد مطالب به انتقاد از آقای روحانی پرداخته و51 درصد در دفاع از ایشان بوده است. مگر بنا بر سیاست اتحاد و مبارزه نیست؟  اساسا کدام انتقاد صریح را این سایت از آقای روحانی و کابینه اش تا کنون انجام داده است؟ آیا حزب توده ایران به طور صریح با ادامه جنگ مخالفت نکرد و سر خود را نیزبه همین دلیل بر باد نداد؟ آقایانی که در ساحل آرامش نشسته اند را چه می شود، که بدون هیچ خطری این چنین به مجیز گویی بزرگترین ویران گران اقتصاد ایران نشسته اند؟ آیا ما و دیگران حق نداریم بپرسیم که درهنگامه ای که مردم ایران با حرکتی قاطع دست به بایکوت انتخابات زدند و مخالفت خود را با هر دو جناح مشخص کردند، چنین مخالفتی با نظر قاطبه مردم ایران چه هدفی را دنبال می کند و چه منظوری در پشت آن نهفته است؟  

نویسنده در ادامه می نویسد: " سیاستی که برای آن تاوان پرداخته نشود اصلا سیاست نیست بلکه نوعی "زرنگ بازی" و مردم فریبی است." جمله درستی است که منظور نادرستی از آن برداشت می شود. آری در سیاست باید هزینه پرداخت. اما مبارزان صدیق این هزینه را از جیب خود می پردازند و نه از نان شب زحمتکشان. آیا آقای رهبر سیاسی نمی دانند که دفاع از روحانی ، دفاع از وزیر مسکن اوست که گفته است، "مسکن مهر کمونیستی است" و افتخار خود می داند که در زمان وزارتش حتی یک خانه به وسیله دولت ساخته نشد؟  آیا برای ایشان وضعیت وحشتناک کرایه خانه در ایران اهمیتی ندارد؟ آیا ایشان از تقسیم زمین های وزارت مسکن از طرف ایشان به عنوان باج به بسیاری از نمایندگان مجلس و دیگر مقامات اطلاعی ندارند. آیا ایشان از ارتش بیکاران و بی خانمان ها در ایران اطلاعی ندارند؟ آیا ایشان از وضعیت دختر وزیر فعلی کار آقای روحانی اطلاعی ندارند و نمی دانند که ایشان برای دفاع از دختر خود در کار قضا هم دخالت کرده و با قاضی مربوطه برای تبرئه دختر خود، ارتباط برقرار کرده است؟ آیا ایشان نمی دانند که شخص آقای روحانی در کارسازمان تامین اجتماعی دخالت کرده وخواستار خصوصی ساز واحد های اقتصادی آن شده است، تا به اموال این سازمان دستبرد بزند؟ این درحالی است که اموال تامین اجتماعی به شکل مشاعی به کارگرانی که حق بیمه پرداخت کرده اند تعلق دارد و دولت حق دخالت در آن را ندارد. آیا ایشان از سخنان آقای راغفراقتصاد دان مستقل که گفته اند که «علت گرانی ارز دولت آقای روحانی است که از این طریق می خواهد جلوی ورشکستگی بانک های خصوصی را بگیرد » اطلاعی ندارد؟ آیا ایشان نمی دانند که آقای روحانی چوب حراج بر ته مانده های اموال مردم که در نزد ایشان به امانت بوده است زده اند؟ آیا ایشان می دانند وزرای آقای روحانی چقدر حقوق می می گیرند؟ آیا...؟

از همه این ها گذشته، به چه دلیل بین دو جناح اختلاف اساسی وجود دارد؟ آیا این اختلافات اندک که بین دو جناح وجود دارد در دیگر کشورها وجود ندارد. اختلافات درون کابینه آقای ترامپ بیشتر بوده است یا اختلاف آقای روحانی وحسین شریعتمداری؟ آیا حزب کمونیست آمریکا باید از میان طرفین نزاع یعنی مشاور پیشین آقای ترامپ و شخص او یکی را انتخاب و از او حمایت کند. در کمی پایین تر جناب رهبر سیاسی کسانی را که با نظرات ایشان مخالف هستند به طور تلویحی متهم به "پشتیبانی از بیت رهبری و سپاه  در برابر دولت حسن روحانی "می کنند  و سپس می پرسند که آیا معتقد به راه سومی هستند؟ که در این صورت پیشنهاد آنان چیست؟  ایشان ظاهرا آن قدر از مرحله پرتند که نمی دانند، راه سوم مدت ها است که در ایران شکل گرفته است. اصلاح طلبان به طور مدام در مقابل این پرسش قرار می گیرند که آیا اکنون معتقد به راه سوم هستند؟  به غیر از چپ داخل،از انبوهی از نیروهایی می توان نام برد که در عمل به راه سوم می روند. برای اطلاع آقای رهبر سیاسی به غیر از چپ داخل و شماری از ملی مذهبی ها که می شناسیدشان، می توان از خیل عناصر مستقلی که به هیچ یک از دو جناح وابسته نیستند، نام برد که متاسفانه آوردن نام آن ها می تواند خطراتی برای آنان به همراه داشته باشد. در اینجا از زبان زنده یاد دکتر فریبرز رییس دانا خطاب به دولت مردان مورد علاقه آقای رهبر سیاسی می گویم: "آقایان اگر نمی توانید، کنار بروید ما خودمان می توانیم کشورمان را اداره کنیم. لطفا دستتان را از حلقوممان بردارید برای دانستن برنامه های ما هم با کمی زحمت به خود می توانید به نوشته ها و مصاحبه های نیروهای داخلی مراجعه کنید. به طور خلاصه می گویم: اجرای اصول 44 و43 قانون اساسی.، و برای اطلاع  ایشان عرض می شود، باز پس گیری شرکت های خصوصی شده هم اکنون به یکی از مطالبات کارگری تبدیل شده است. در کنار آن می توان از آموزش رایگان، بهداشت رایگان، حمل و نقل همگانی، آزادی سندیکاها و احزاب و...نام برد. پیشنهاد می شود که ایشان نگاهی به بیانیه مطالبه محور که پیش از شکل گیری جنبش سبز تدوین شده بود وبه امضای گروه های گوناگون و طیف های متنوعی از نیروهای داخل کشوررسیده بود بیاندازند. من قصد دخالت در امور نیروهایی که ناچار به مهاجرت شده اند را ندارم چرا که از چند و چون مسائل فی مابین شان اطلاعی ندارم. به هیچ وجه هم مایل به خط کشی بین نیروهای درون و برون مرزی نیستم، اما وقتی افرادی در بیرون از کشور چنین هتاکانه به ما ومردم ما توهین می کنند دیگرمدارا جایز نیست. من از همه کسانی که تاکنون با اقای نویسنده همراهی کرده اند، درخواست می کنم تا وضعیت خود را مشخص کنند. این مواضع دیگر قابل قبول وحتی تحمل نیست. اگر تا این زمان می شد با مشی آقای رهبر سیاسی مماشات کرد، اینک که اکثریت رای دهندگان به اقای روحانی به اشتباه خود پی برده اند و از او تبری می جویند و با او و کابینه اش خشمگینانه برخورد می کنند، ادامه این مشی چیزی جز لجبازی سیاسی و به عبارت دیگر خیانت نیست، و عاقبتی جزعاقبتی که مجاهدین خلق به آن گرفتار شدند ندارد. اینک این وظیفه همه خوانندگان وهمکاران این سایت است که آقای رهبر سیاسی را به عذر خواهی وادار کنند و یا او را طرد کنند و یا آشکارا او را محکوم کنند. زمان مماشات گذشته است. خورشید اراده خلق هرچه شسته، رفته تر می درخشد. حتی اگر فرض کنیم این عبارات از روی صداقت باشد، باید گفت: این صداقت با حماقتی بس بزرگ همراه است  .به گفته "لنین"، انقلابی کبیر توده ها، راه جهنم هم با صداقت فرش شده است. رفقا هشیار باشید زمانه سازی دیگر می زند. کاروان خشم توده ها به راه افتاده است. آنان که به هر دلیلی می کوشند سد راه حرکت مردم شوند در زیر چرخ های عظیم تاریخ که با غرشی رعد آسا به حرکت درآمده است له خواهند شد. به هوش باشیم که آیندگان برچسب خیانت به ما نزنند زمانِ روشن و شفاف شدن مواضع رسیده است.

 

از این قلم :

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست