برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

1399-04-14

نویدنو14/04/1399           Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • یانیس واروفاکیس با لئا ال عزیزی از الاخبار لبنان درگفتگویی طولانی درباره سرمایه داری پس از پاندومی، اروپا، یونان، لبنان و صندوق بین المللی پول سخن گفته است.

     

 

 

 

 

گفتگوی واروفاکیس با الاخبار درباره سرمایه داری پس از پاندومی، اروپا، یونان، لبنان و صندوق بین المللی پول

برگردان: هاتف رحمانی

  June 30, 2020

یانیس واروفاکیس با لئا ال عزیزی از الاخبار لبنان درگفتگویی طولانی درباره سرمایه داری پس از پاندومی، اروپا، یونان، لبنان و صندوق بین المللی پول سخن گفته است.

 

بیماری همه گیر اولین بحرانی ( اگر بتوانیم چنین بگوییم) نیست که به سرمایه داری در سراسر جهان ضربه می زند. تقاوت بین این بحران و بحران پیشین چیست ؟

یک تفاوت آشکار آن است که کووید-19 به عنوان یک شوک خارجی با سرمایه داری برخورد می کند، مانند زلزله یا شهابی که هم زمان هم خط های تولید و هم خط های مصرف را مورد حمله قرار می دهد. برعکس آن ، مثلا، فروپاشی مالی 2008، یک شوک داخلی، یک شوک درون زاد بود که در داخل سیستم از سوی خود سیستم ایجاد شده بود. گفته می شود که دلیلی که چرا بیماری همه گیراین چنین مخرب خواهد بود آن است که سرمایه داری بعد از سقوط 2008 هرگز بهبود نیافته است. پس از آن(بحران)، بخش مالی بود که سقوط کرد و سوخت. بانک های مرکزی و دولت ها بخش مالی را با ابزارهای تریلیون دلاری پول جدید سرپا نگه داشتند. اما، این نقدینگی عملا به سرمایه گذاری در اقتصاد واقعی باز نگشت. از این رو، در حالی که بانک ها بهبود یافتند، و الیگارشی ها خودشان را با تصاحب دارایی ها تامین مالی کردند، اکثریت ما ناگزیر با ریاضت اقتصادی شدید رو در رو شدیم .این امر عدم ارتباط بین نقدینگی در دسترس و سرمایه گذاری در مشاغل خوب، قطع رابطه بین جهان پول (که به خوبی کار می کرد) و دنیای اقتصاد واقعی (که کار نمی کرد) را افزایش داد. سهام شرکت بالا اما سودآوری پایین بود. از این رو، زمانی که کووید-19 وارد صحنه شد،مانند سوزنی عمل کرد که حباب عظیم را منفجر کرد. ترمیم این حباب، در غیاب سرمایه گذاری جدی دولتی، امکان پذیر نخواهد بود هر چندهم که بانک های مرکزی پول زیادی را به بازار های مالی تزریق کنند.  

چرا سرمایه داری با وجود غیبت رقیب های ایدئولوژیک با این همه مشکلات و چالش ها مواجه می شود؟

چون آن چه سرمایه داری در عمل انجام می دهد شگفت انگیز است: فن آوری هایی را تولید می کند که خودِ آن را تضعیف می کنند. روند در عمل جذاب است: در اقتصاد واقعی، ماشین های جدید به کار گرفته می شوند تا خروجی محتوای واحد کار را کاهش دهد. مشاغل جدید برای پایین آوردن سلسه مراتب کارایجاد می شوند. معنای این امر آن است که ماشین ها نقش فزاینده ای درتولید عظیم محصولات جدیدی ایفا می کنند که ماشین ها هرگز نمی خواهند و انسان ها به صورت کاهنده ای می توانند از پس آن بر آیند. با این حال در جهان پول، سرمایه داران پیوسته اشکال جدیدی از بدهی را ایجاد می کنند که (بدهی ها) خودشان  را به شکلی از پول خصوصی تبدیل می کنند. انباشت آن در نهایت به خاطر رشته ای از ورشکستگی ها منجر به سقوط می شود. ترکیب این پویایی ها، در جهان های واقعی و پول به ناگزیر بحرانی را بعد از بحران دیگر ایجاد می کند.

چرا در تمام این سال ها، موفقیت های اقتصادی با بهبود در زندگی مردم همراه نبوده است؟ آیا این امر اکنون یکی از مشکلات سرمایه داری است؟

مدافعان سرمایه داری در این مورد اختلاف دارند. آن ها آماری را ارائه می کنند که افزایش شدیدی را در میانگین استاندارد های زندگی در طی یک صد و پنجاه سال گذشته نشان می دهد، وآن را به عنوان شاهدی که سرمایه داری برای بشریت خیر بوده است نمایش می دهند. اگر چه حقیقت دارد که میانگین درآمد های واقعی، به ویژه در چین و دیگر کشورهای در حال توسعه افزایش یافته است،اما درکل روشن نیست که این یک پیروزی برای سرمایه داری یا بشریت بوده است.  به عنوان مثال چین را در نظر بگیرید. در حالی که چین بر شرکت های خصوصی و بازار تکیه کرده است، هرگز به شیوه ای که عمل می کرد اگربه خاطر ظرفیت دولت آن برای سرمایه گذاری مستقیم و تعیین توزیع درآمد به شیوه هایی که سرمایه داری امکان پذیر کرده است نبود نمی توانست رشد کند - به عبارت دیگر، بدون حزب کمونیست و ساختارهای آن. به علاوه، مدافعان سرمایه داری این واقعیت ساده را که افزایش در درآمد ها الزاما به معنی افزایش در برابری زندگی نیست نا دیده می گیرند. برای ارائه یک مثال افراطی اما نه گمراه کننده، بومی های استرالیا را در نظر بگیرید. قبل از رسیدن اروپایی ها به استرالیا، آن ها هیچ در آمدی نداشتند. اما زندگی غنی و شادی داشتند. امروز، اکثریت آن ها از مزایای دولتی برخوردارند اما زندگی داغونی دارند. آیا این پیشرفت است؟ 

آیا کووید-19 سرمایه داری را سرنگون خواهد کرد؟ یا فکر می کنید تنها مبارزه ای در داخل همان اردوی سرمایه داری است، و سرمایه داری دوباره پیروز خواهد شد ؟

مرگ سرمایه داری بارها اعلام شده بوده است که انجام دوباره چنین کاری غیرعاقلانه است. آن چه من می گویم اولا آن است که کووید-19 در زمانی حمله کرده است که سرمایه داری به ویژه شکننده بود( و بنا براین، تمام صحبت از بهبود سریع پوچ است) و ثانیا،چگونگی تاثیر این بحران بر بشریت به آن چه انجام می دهیم، به واکنشی که نشان می دهیم بستگی خواهد داشت. چیزی روی سنگ نوشته نمی شود.

اگر بخواهیم نظام دیگری برقرار کنیم، چه خواهد بود؟ و آیا فکر می کنید چین و کوبا می توانند پس از نقش شان در مبارزه با ویروس و کمک به دیگر کشورها مزیتی داشته باشند؟ - میاتتا فونبولن در(مجله) " امورخارجی" نوشت که "مدل اقتصادی جدیدی ضروری است، مدلی که ایده آل های سنتی سوسیالیستی را با واقعیت های معاصرسازگار کند" آیا موافقی؟

بله، البته. سیستم های  قدرتمند بهداشت عمومی به میزان زیادی بهتر، و انعطاف پذیر بودن خود را نسبت به سیستم های خصوصی اثبات کرده اند. تکیه سرمایه داری بر زنجیره های تامینی یک باره که هیچ موسسه جمعی نمی تواند برنامه ریزی یا هدایت کند پاشنه آشیل آن را فراهم می آورد. آیا چگونه می توانیم تولید و توزیع را به صورت متفاوتی سازماندهی کنیم ؟ پسا سرمایه داری چگونه ممکن است به نظر برسد؟ من زمان طولانی در گیر مبارزه با این پرسش ها بوده ام. من، سپتامبر آینده (شهریور) کتاب جدید خود را که پاسخ مرا مطرح می کند، چون به هر حال ارزشمند است رونمایی می کنم. عنوان کتاب : اکنونِ دیگر:  گذار ها از یک بدیل حاضر است.

شما گفتید که " ما یا باید با نیروهای مترقی سراسر کره زمین در مبارزه مشترک برای عدالت متحد شویم یا باید تسلیم نیروهای ملی گرایی و بنیاد گرایی بازار آزاد شویم"، چگونه وبه چه شیوه ای می توان کمک ترقی خواهان را احیا کرد؟ و برنامه شما در کنار وب سایت چیست؟

اجازه بده مثال ساده ای بزنم : در طی هر بحران اخیر، بانکدارها به هم پیوستند و دولت ها را به اجرای سوسیالیسم - برای خودشان!- وادار کردند.  قیمت آن ریاضت اقتصادی و دشواری برای تقریبا همه افراد دیگر بود. این امر به نا رضایی منجر شد. بعد نارضایی فاشیسم، بیگانه هراسی، بومی گرایی، ملی گرایی افراطی را تغذیه می کند. نمایندگان این نوع واحد های سیاسی غیر انسانی در سراسرمرزها متحد می شوند( به عشق بین ترامپ (امریکا)، بولسونارو(برزیل)، مودی(هند)، لو پن(فرانسه)، سالویانی (ایتالیا)و غیره نگاه کنید ). آیا زمان آن نرسیده است که ترقی خواهان به سود اکثریت در هر کشور، در هر قاره به یک دیگر بپیوندند؟  

این چیزی است که انترناسیونال مترقی ما به آن مربوط است. آیا ما در کنار یک وب سایت این (اتحاد) را چگونه سازماندهی می کنیم ؟ به دو شیوه. اول با مطرح کردن یک برنامه جهانی برای رفاه مشترک سبز. ( ما باید به توانیم به پرسش هایی مانند "چقدر باید در مبارزه برای تغییر آب و هوا صرف کنیم؟ پول از کجا خواهد آمد؟ ثروت را از کم تا زیاد و از شمال جهان تا جنوب جهان چگونه توزیع خواهیم کرد؟ پاسخ دهیم) دوم ، با سازماندهی اقدام های جهانی در حمایت از مورد های کشوری( یعنی کارزار جهانی در حمایت از مثلا زنان کارگردر حال اعتصاب درهند). برای انجام این وظایف دشوار اما اساسی، ترقی بین المللی شورایی متشکل از فعال های برجسته از سراسر جهان، و یک کابینه متشکل از سازمانگرهای متخصص مشغول در کارزار های ما را بر اساس روز به روز تشکیل داده است. همایش بعدی ما در 18 سپتامبر در ایسلند، تحت نظارت کاترین جاکوبس دوتیر نخست وزیر آن کشور برگزار خواهد شد.   

نقش دولت در تمام این (روند)، به ویژه پس از کووید-19 و انتقاد ها به سرمایه داری و بخش های خصوصی که قادر به مقابله با بحران نبودند چه می تواند باشد؟

نقش دولت حیاتی است. حتی سیاستمداران الهام گرفته ازدولت کوچک لیبرالی از دولت ها می خواهند قدم پیش بگذارند و به صورت موثری همه را نجات دهند. مسئله آن نیست که آیا دولت نقشی دارد. مسئله آن است که دولت از طرف چه کسانی عمل می کند؟

قسمت دوم : اروپا پس از پاندومی

کووید-19 اروپا را چگونه تغییر خواهد داد؟ 

کووید-19 اروپا را با ملی گرایی حتی پراکنده تر، جزیره ای تر و پیچیده تر خواهد کرد. شکست تاریخی اروپا در سال 2010، زمانی که با یک بحران بخش مالی طوری رفتار شد که انگار فرصت بزرگی برای محکم کردن سیاست اجتماعی برای بانک دار ها و ریاضت برای دیگران است رخ داد. در نتیجه، دموکراسی های ما مسموم شده بود و نیروهای قدرتمند گریز از مرکز گسستن هر حسی از یک اتحادیه را آغاز کردند.  کووید-19 به راحتی این نیروها را قوی تر کرد.

این یک بحران اقتصادی سنتی" نیست، و از زمانی که جهان با چیزی همانند آن رو به رو شد مدت طولانی گذشته است، اما می بینیم که دولت ها و کشور ها دست به "حرکت های سنتی" ، به ویژه انتشار اوراق قرضه جدید می زنند. یانیس واروفاکیس با این روش ها موافق نیست، اما چرا باید نهاد های اروپایی به حمایت از سیستم شکست خورده مالی با نجات وام دهندگان ادامه دهد؟ و به جای آن چه می توان کرد؟

چون سیستم سیاسی ما به سرمایه داران شکست خورده تعلق دارد. آن ها هستند که، سال هاست، کارزارهای سیاسی را تامین مالی می کنند.  آن ها کسانی هستند که قواعد اتحاد پولی ما را، هم در دوران خوب و هم در ایام بد نوشتند. و آن ها هستند که قدرت تحمیل بر باقی جامعه را دارند که باقی جامعه ازکثافت کاری خود آن ها به آن ها کمک مالی می کند. این برتری الیگارشی است.

چرا گفتید که آخرین چیزی که اکنون شرکت ها در آلمان، درایتالیا، در فرانسه، در یونان نیاز دارند وام است؟ و وام چگونه می تواند روی آن ها تاثیر بگذارد؟

حیاتی است که ما هرگزورشکستگی را با مورد انجماد اشتباه نکنیم. اگر ارزش برآورد شده درآمد آینده شما بزرگتراز بدهی شما باشد، شما قادر به پرداخت بدهی خود هستید. اما ممکن است در حال انجماد ، یعنی فاقد پول نقد باشید. در این موارد، یک وام هم معقول و هم مفید است. اما، اگر بدهی شما بیشتراز درآمد مورد انتظار آینده شما باشد،هیچ وامی نمی تواند به شما کمک کند- آن چه آن وام انجام خواهد داد بدهی شما را بزرگ تر خواهد کرد و شما را به ورشکستگی ژرفتری خواهد راند. در این عرصه است که من گفتم شرکت ها اکنون به چنین وام زیادی نیاز ندارند. آن ها به تزریق نقدینگی یا، بهتر، باز سازی بدهی– تحت شرایطی که جامعه آن ها را معین می کند( یعنی آن که با کارگرانشان، محیط زیست، مشتریان خود وغیره چگونه رفتار می کنند.) - نیاز دارند

آیا نهاد های اروپایی می توانند به صورت مستقیم به دولت ها کمک مالی بکنند؟

بانک مرکزی اروپا، به خاطر محدودیت شدید در منشور خود نمی تواند(کمک مالی مستقیم) بکند. اما هزاران راه وجود دارد که کسری بودجه و بدهی های کشور عضو می تواند همگانی شود- اولین گام به سوی یک اتحادیه درخور.

همه آن چه که ما در باره آن صحبت می کنیم نجات اقتصاد ها و بازار های اروپایی است، در باره شهروندان، و تاثیر اجتماعی پاندومی چه فکر می کنید؟

من هر گز در باره چیزی غیر از وظیفه اصلی خودمان ، که حداقل کردن بدبختی انسان و حداکثر کردن رفاه همگانی واقعی سبزاست صحبت نمی کنم. اگر من در بحث در باره بانک ها، اوراق قرضه و سیاست مالی افراط می کنم به خاطر آن است که این ها ابزاری هستند که افراد اندکی با آن ها اعتقادات افراد بسیار زیادی را نابود می کنند.  

بخش سوم: یونان و صندوق بین المللی پول

آیا یونان پس از برنامه با صندوق بین المللی پول بهبود یافت؟ - اگر نه چرا؟

البته نه. دلیل آن ساده است: برنامه مشترک صندوق بین المللی پول – اتحادیه اروپا هرگز در باره کمک به بهبود (وضع) مردم یونان نبود. همه آن برنامه، عمدتا به نجات 4 بانک از 5 بانک فرانسوی و المانی با انتقال زیان های عظیم آن ها بر دوش مالیات دهندگان اروپایی و استفاده از خزانه یونان به عنوان یک توقف میانی برای دریافت وجوه کمک مالی مربوط بود. نقش دوم این برنامه صندوق بین المللی پول – اتحادیه اروپا وادار کردن مردم یونان به اسارت دائم بدهی برای "آموزش" به دیگران ( یعنی اسپانیایی ها، ایتالیایی ها، فرانسوی ها) بود.

به زبان اقتصادی، مزایای برنامه و نکات منفی آن چه بود؟

مزایا دقیقا صفر،مگر آن که یک الیگارش باشید. همین طور برای منفی ها، کافی است دو مورد را ذکر کنم :اول، اسارت دائمی بدهی . دوم ،بیابان زایی، چون جوانان شما( به ویژه با تحصیلات بهتر) به صورت گله ای در حال مهاجرت هستند.

یونان اگر از صندوق بین المللی پول تقاضای کمک نمی کرد، چه کار دیگری می توانست انجام دهد؟

اعلام ورشکستگی. و بعد شروع از آن جا. آری، این کار می توانست پرهزینه باشد. اما با کار سخت می توانست امکان پذیر باشد، خواه در داخل یا در خارج از یورو، تا از سوراخ خارج شود. تحت برنامه صندوق و اتحادیه اروپا، این غیر ممکن بود- و هست- نتیجه آن شد که تمام فداکاری ها به هدر رفت.

بخش چهار: بحران اقتصادی / مالی لبنان و برنامه صندوق بین المللی پول آن

دولت لبنان به تازگی یک "برنامه بهبود مالی" را، با این ادعا که "اقتصاد لبنان در حال سقوط آزاداست" و آن که یک " بسته نجات بین المللی برای متوقف کردن رکود و ایجاد شرایط برای بهبود، به موازات انتقال سریع  به اقدامات اصلاحی که مدت ها در انتظار مانده است حیاتی است تا به احیا اعتماد کمک کند" را مطرح کرد. وزیر دارایی مذاکرات با صندوق را آغاز کرد، و دولت اعلام کرد که مذاکره تنها راه خروج(از بحران) است. چرا؟ آیا راه حل صندوق برای حل مشکل است یا خود آن یک مشکل است ؟ آیا می توانیم واقعا برای یک معامله بهتر مذاکره کنیم، یا صندوق بسته " یا آن را بگیر یا آن را رها کن " به ویژه برای کشور کوچکی که هر روز یک مسئول امریکایی با بیانیه ای به ما می گوید که چه باید بکنیم و چه نباید بکنیم دارد ؟

لبنان مانند یونان در 2010، با یک لحظه حقیقت، یک معضل بزرگ رو در رو ست. تبدیل شدن به رعیت صندوق وامید به معجزه ای که در افسردگی عصر پسا پاندومی احتمال آن کمتر و کمتر می شود. یا، حفظ درد و نیزنگه داشتن امور در دستان مردم خود. هیچ راه حل ساده ای وجود ندارد. اما انتخاب روشنی وجود دارد .

برنامه صندوق هرگز نمی تواند به سود اکثریت عمل کند. ممکن است به مصیبتی کامل ختم شود، چون حتی لبنانی های ثروتمند تر رنج  زیادی می برند. یا ممکن است با هدایت مزایای چندی برای بهتر شدن در حالی که اکثریت عمیق تر از همیشه غرق در بدهی و بدبختی به سرمی برند به فاجعه ای جزئی منجر شود. در هر دو حالت، اکثریت جوانان لبنانی، به ویژه بهتر تحصیل کرده ها، کشور را ترک خواهند کرد، از این رو لبنان را از گرانبهاترین سرمایه اش تهی می کنند. دلیلی که اکثریت تحت برنامه صندوق محکومند آن است که این همان چیزی است که هدف برنامه تحقق آن است: بازسازی ملایم بانک داری، بدهی عمومی و فردی در مبادله برای باز توزیع انبوه درآمد، و به ویژه ثروت، از فقیر ها به الیگارشی بدون مرز. در حالی که صندوق به صورت بالقوه، می تواند در لبنان صورت ظاهری از وضعیت عادی را احیا کند، اما این (وضعیت عادی) به قیمت سلب مالکیت دائمی از همه چشم اندازهای کوچک و ثروتی که افراد "اندکی " دارند خریداری خواهد شد.

بدیل (آلترناتیو) شجاعت و سازمان سیاسی کسب می کند. خروج از صندوق، به صورت یک جانبه اصلاح بدهی دلاری یا یورویی خود، ملی کردن بانک ها، به جریان انداختن واحد پولی جدید تحت نظر یک بانک مرکزی باز سازی شده ... این ها می توانند گام های اول باشند. بی تردید، راهی پر خار و دشوار است چون قدرت جهانی (در آن صورت) با مردم شما مانند یک ارتش شورشی رفتار خواهد کرد. اما اگر ببینند که شما به سوی یک دیگر کشیده می شوید و از این بحران به عنوان فرصتی برای از بین بردن فساد و فامیل بازی استفاده می کنید، در نهایت نرم خواهند شد. ایسلند درآغاز بحران 2008 در وضعیت مشابهی بود. آن ها این راه دشوار را پی گرفتند. و اکنون ادامه می دهند. هیچ دلیلی وجود ندارد که یک کشور کوچک نتواند حق استقلال خود را از الیگارشی جهانی که صندوق نماینده آن است طلب کند.

منبع: سایت یانیس واروفاکیس

 

از این قلم :

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست