نمونه هایی فراوانی در هند و چین داشته ایم که این بورژوازی تا اندازه
ای در برابر یورش امپریالیسم ایستادگی کرد. افزون بر این می توان
آتاتورک در ترکیه، ناصر در مصر و مصدق در ایران را نیز نمیاندگان سیاسی
این طبقه دانست.
آن زمان امپریالیسم دشمن طبیعی بورژوازی ملی بود و تنها راه بورژوازی
های ملی برای پیشرفت اقتصادی مستقل و رها شده از کنترل خارجی و آغاز
انباشت سرمایه برای خود، دوستی با اردوگاه سوسیالیستی بوده است.
اما پرسش هم اکنون ما این است که آیا این درگیری در دنیای امروز ما هم
هست و یا اگر هست تا به چه اندازه است؟
در گذشته پیشرفت سرمایه داری در کشورهای مستعمره می توانست بورژوازی
ملی را به درگیری گذرا و یا دراز مدت با امپریالیسم بکشاند. آیا
هنگام جهانی شدن اقتصاد که زیر فرمانروایی اقتصاد سیاسی امپریالیستی
است می توان جامعه ای سرمایه داری "خوب" با پشتیبانی بورژوازی ملی
ساخت؟
فراموش نکنیم که با این که بورژوازی ملی با بورژوازی برون مرزی برای
دستیابی به بازار درون مرزی دشمن است ولی در بهره کشی از کارگران همکار
و همیار بورژوازی جهانی است.
باید یادآوری کرد که سیاست های ضد کارگری نئولیبرالیستی به سود بخش
بزرگی از بورژوازی ملی هم است. زمانی که دولت برای باز کردن در اقتصاد
برای سرمایه برون مرزی نیروی کار را ارزان می کند. بورژوازی ملی نیز از
این ارزان سازی نیروی کار و آسان سازی بیرون کردن کارگران سود می برد.
هم اکنون در بسیاری کشورها هم سویی و همکاری میان امپریالیسم و
بورژوازی ملی دیده می شود. برای نمونه تقسیم کار نوینی هم اکنون در
پهنه جهانی پدیدار شده است که صنعتی سازی بیشتر در برخی از بخش های
کشورهای "جهان سوم " به سود امپریالیسم نیز است. برای نمونه بورژوازی
ملی در بنگلادش که به تولید نساجی می پردازد برای زنده ماندن به همکاری
و همیاری با شرکت های فراملی پوشاک نیاز دارد و اگر "بخشندگی" این شرکت
ها نباشد این بورژوازی نمی تواند با کنش در بازار درون مرزی زنده بماند
و همزمان امپریالیسم هم نمی تواند بی کمک بورژوازی ملی در بهره کشی
طبقه کارگر به تولید پوشاک ارزان بپردازد.
آن هایی که هوادار پیوند عاشقانه میان نمایندگان بورژوازی ملی و حزب
طبقه کارگر هستند باید سرشت دوگانه این طبقه را فراموش نکنند. حتا
هواداران همکاری با بورژوازی ملی به هنگام همکاری با بورژوازی در پهنه
راستین نبرد برای هم آهنگی پیکار ضدامپریالیستی از سرشت "دوگانه" این
طبقه و رویکرد آن به سازش با امپریالیسم زیان های فراوان دیده اند. در
بیشتر کشورهای "جهان سومی" بورژوازی ملی به کشتار کمونیست ها پرداخت،
هم در چین، هم در مصر و هم در عراق بورژوازی ملی پس از آن که خود را
نیرومند دید، به کشتار کمونیست ها دست زد.
هر چند که باید همه ی نیروهای ضدامپریالیستی را در جبهه ی یگانه ای
بسیج کرد و از آنها برای پیشبرد این نبرد سود جویید، ولی نباید فراموش
کرد که ما همراه با این اتحاد و با نگه داشت خط مستقل سیاسی خود باید
به توده ها بگوییم که تنها سوسیالیسم جلوگیر پیشبرد امپریالیسم در کشور
ما است. و بورژوازی ملی تنها زمانی می تواند ویژگی های ضدامپریالیستی
خود را نگه دارد و به پیشرفت اقتصاد میهن کمک کند که زیر رهبری
پرولتاریا باشد.
چرا طبقه کارگر باید برای خشنودی از ویژگی احتمالی ضدامپریالیستی
بورژوازی ملی زیر پرچم او بایستد ولی بورژوازی ملی برای ویژگی ثابت شده
ضدامپریالیستی طبقه کارگر هژمونی طبقه کارگر را در نبرد نپذیرد.
نقش بورژوازی ملی در پیشرفت خودسالاری اقتصادی در جامعه بسته به هژمونی
طبقه کارگر در جنبش دارد. همان گونه که ما در جمهوری خلق چین می بینیم
بورژوازی ملی به هنگامی که طبقه کارگر را پرزور یابد برای زنده ماندن
به خواست های توده ها تن در می دهد. به زبان دیگر اگر سخن از همکاری با
بورژوازی ملی است،
آن چه به انقلاب و واژگونی جمهوری اسلامی بر می گردد باید گفت که شورش
سرکش توده ها به یک گردان سازمانده نیاز دارد که بتواند همه ی نیروها
را به سوی یک هدف یگانه و هماهنگ کند. این کاری نیست که بورژوازی ملی
توان و خواست آن را داشته باشد. بورژوازی از خشم بی سوی و آشوب های بی
هدف نگران نیست. حزب انقلابی در گرداب دریای شورش خیزابی می سازد که به
سوی کشتی فرمانروایی بورژوازی می تازد. ناتوانی حزب انقلابی در انجام
اینکار توانایی بورژوازی برای به کژراهه کشاندن جنبش را افزایش می دهد.
در هر انقلابی توده های رنج بر، طبقه پرولتاریا و حزب انقلابی از
کنشگران برجسته واژگونی نظام میرنده و پایه گزاری نظام پویای آینده
هستند. حزب انقلابی آگاهی خود آموخته توده ها را در برخورد روزانه با
بورژوازی، به آگاهی طبقاتی دگرگون می کند که شمشیر نبرد را به دل نظام
بهره کشی نشانه می گیرد.
نقش یک حزب کنشگر انقلابی، در نقشه برداری از پهنه نبرد و ساختن
پیوندهای ارگانیک میان جنبش های پراکنده و ساختن پیمان های گذرا و
پایدار با دیگر نیروها نیز برجسته است.