نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

2019-10-27

نویدنو  04/08/1398           Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • حمله به حزب توده ی ایران پیشینه ای به درازای عمر این تَشکُل دارد. اما امروزه با گسترش مبارزات توده های میهن و انتظارات به جای دوست داران و هواداران حزب به ایفای نقشی پررنگ تر در تحولات آتی کشور، بار دیگر شاهد اوج گیری حملات از هر سو به حزب توده ها هستیم و شگفت این که این بار علاوه بر دشمنان سوگند خورده و دوستان ناآگاه، عده ای، تحت عنوان «توده ای» تیغ بر چهره ی حزب می کشند و رهبری حزب را به تسلیم در برابر اپورتونیسم راست متهم می کنند.

 

 

اهمیت مبارزات دموکراتیک در پیشبرد اهداف برنامه ی حداقلی کارگری

 نویدنو

   درآمد:

هفتاد و هشتمین سال بنیانگذاری حزب توده ایران فرا رسیده است .مبارزات دموکراتیکِ حزب توده ی ایران، یکی از وجوه بسیار درخشان و نمایانِ عملکرد هفتاد و هشت ساله ی این حزب است. پیشینه ی این مبارزات را می توان تا اولین مرامنامه مُدَون این حزب پی گرفت: بند هایی از مرامنامه اولیه، همچون «برقراری رژیم دموکراسی و تامین کلیه ی حقوق فردی و اجتماعی از قبیل آزادی زبان و نطق و قلم و اجتماعات» و نیز «مبارزه علیه هرگونه رژیم دیکتاتوری و استبدادی»  نشانه هایی هستند که از همان روز هایِ نخستینِ تاسیس حزب، سوگیری مترقی و دموکراتیک حزب را گواهی می دهند.

  حمله به حزب توده ی ایران پیشینه ای به درازای عمر این تَشکُل دارد. اما امروزه با گسترش مبارزات توده های میهن و انتظارات به جای دوست داران و هواداران حزب به ایفای نقشی پررنگ تر در تحولات آتی کشور، بار دیگر شاهد اوج گیری حملات از هر سو به حزب توده ها هستیم و شگفت این که این بار علاوه بر دشمنان سوگند خورده و دوستان ناآگاه، عده ای، تحت عنوان «توده ای» تیغ بر چهره ی حزب می­کشند و رهبری حزب را به تسلیم در برابر اپورتونیسم راست متهم می کنند. نویدنو در این نوشتار در حد بضاعت خود در تشریح ماهیت مبارزات دموکراتیک حزب و پیوند آن با برنامه ی حداقلی کارگری می کوشد، و البته با یادآوری این نکته که نویدنو در ارتباط تشکیلاتی با حزب توده ی ایران نیست و این نوشتار تنها بیان درک نویدنو از موضوعات پیش گفته است. طبیعی است که مسئولیت این نوشته بر عهده ی نویدنو است.

نگاهی به انتقادات

  سوابق پیکار و تلاش نسل های گوناگون توده ای در راستای دستیابی به آزادی ها و تامینِ حقوق دموکراتیکِ توده ها باعث شده تا علاوه بر نیروهای اجتماعیِ ارتجاعی و دشمنان طبقاتیِ تشّکُلِ سیاسی طبقه ی کارگر ایران، نیروهای ظاهرا مترقی و نیز اپورتونیست های راست و چپ حزب را آماج حملات خویش قرار دهند؛ یکی معترض است که چرا حزب در آستانه ی انقلاب بهمن به حقوق دموکراتیک زنان بی اعتنا بود[1] و دیگری می نویسد این حزب از بدو تاسیس حتی لحظه ای هم نتوانسته است تا نمونه ی یک حزب کمونیست باشد[2]؛ این یک معتقد است که اولین مرام نامه و برنامه ی حزب نیز کمونیستی نیست و آن دیگری باور به انترناسونالیسم پرولتری را نقطه ی ضعف حزب تلقی می کند، با این همه اما، دوست و دشمن به این حقیقت که حزب توده ی ایران تنها جریان سیاسی چپ کشور بود که موفق شد به یک جنبش اجتماعی عظیم فرا بروید و منشا تاثیرات بسیاری در حیات سیاسی ایرانیان در دوران معاصر باشد معترفند. بسیاری از منتقدان حزب اصولا از درک چرایی این تاثیرگذاری شگفت آور عاجزند و در عین تایید میزان نفوذ بالای حزب در بین توده ها، این مقبولیت و پذیرش را به صورتی دلبخواه تفسیر و تعلیل می کنند، به عنوان یکی از آخرین نمونه های منتشر شده در این زمینه، می توان به کتاب فرزندان سلیمان میرزا نوشته ی چلنگریان اشاره کرد که در این باره می نویسد:« در عرصه ی سیاسی به هر طرف که سر بر می گردانی سایه ی سنگینِ حزب توده را می بینید. سایه ی سنگینی که همچون موریانه رادیکال ترین جنبش های اجتماعی، انقلابی ترین سازمان های سیاسی را می جَوَد و بعد با صمغِ دهانش تکه های جویده شده را با طرحِ خود دوباره بازسازی می کند. اما هر بار با شکل و شمایلی جدید...حزب توده توانست با بهره گیری از تعدادی از کادرهایش که به زبان های روسی، فرانسه و انگلیسی مسلط بودند با ترجمه ی تعداد قابل توجهی از آثار مارکس، انگلس و لنین (که البته دستچین شده هم بودند) اولین حزبِ مرجع در ارائه ی منابع تئوریکِ مارکسیستی در ایران باشد. با استفاده از این سلاح بود که توانست در ایجاد شکاف و انشعاب در میان احزاب مختلفِ سیاسی (مانند سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، سازمان رزمندگان آزادی طبقه کارگر، حزب دموکرات کردستان و...) تأثیر مهمی داشته باشد... قدرت سازماندهیِ این حزب در سالهای 1321 تا 1332 خ. در صفوف طبقه کارگرِ شهری نیز قابل توجه بود. به همین دلیل سبکِ کارِ سندیکالیستی و سازشکارانه ی مورد قبول این حزب در بین کارگران ایران جا باز کرده، به عنوانِ سنتی از سازماندهی )تا به امروز( ماندگار شد.»(چلنگریان، 1395: 6-7).

  آنچه که منتقدانی نظیر چلنگریان درباره چرایی نفوذ اندیشه ی توده ای در جامعه، از درک آن عاجزند، عبارتست از چند سویه بودن مبارزات حزب که منافع اکثریت توده های کار و زحمت را نمایندگی و رهبری کرده است. این چند سویه بودن، به علت چند بُنی بودن حزب نیست؛ بلکه از درک صحیح حزب از بغرنجی شرایط اجتماعی و نیز چند وجهی  بودن مطالبات زحمت کشان شهر و ده ناشی می شود؛ در حقیقت پی گیری مطالبات دموکراتیک توده ها و پیوند موفقیت آمیز آن با مبارزات صنفی و سیاسی طبقه ی کارگر، که در تشکیل اتحادها و جبهه ها نمایان شده است، باعث شده تا اندیشه ی توده ای گستره ای فراتر از محدوده ی تشکیلات رسمی بیابد و به قول آن وزیر نئولیبرال کابینه ی امید، «رسوبات اندیشه ی سوسیالیستی» در ذهن و جان توده های خلق موجبات دردسر طبقات حاکمه و سیاست های ضد مردمی شان را فراهم آورد.

   به بیان دیگر، در این جا با دو نوع از انتقادات مواجهیم: اول آن دسته از کسانی که حزب را به علت پی گیری مطالبات دموکراتیک، رفورمیست و راست و غیر کمونیست می دانند و دیگر آنان که حزب را متهم می کنند که به علت اولویت دادن به مبارزات ضد امپریالیستی، برای «آزادی های دموکراتیک» ارزشی قایل نبوده و نه تنها نسبت به نقض این آزادی ها معترض نشده بلکه در مقطع زمانی 57-60 به همدستی با حاکمیت سرکوبگر پرداخته است. این نوشتار تنها به توضیح پیرامون ایراد نخستین خواهد پرداخت و امیدواریم تا در مجالی دیگر به انتقادِ نادرست دوم، نیز بپردازیم. پیش از پرداختن به مسائل پیش گفته، یادآوری این نکته ضروری است که بی تردید عملکرد حزب توده ی ایران مانند هر جریان سیاسی دیگری در سراسر جهان، خالی از کاستی و بری از اشتباهات کوچک و بزرگ نبوده است اما مسئله ی اصلی آن است که حزب تراز نوین طبقه ی کارگر میهن مان، بر خلاف بسیاری از مدعیان انقلابی گری، نه تنها با پایبندی شجاعانه به اصل لنینی انتقاد از خود، از خطاهای پیشین درس آموخته و در کوره ی مبارزات تاریخی آبدیده شده، بلکه شرافتمندانه این انتقادات را به صورت علنی و مکتوب و با انتشار اسناد رسمی همچون پلنوم چهارم یا سند موسوم به «فرازی بر هفت دهه سیر تکاملی نظرها و برنامه های حزب توده ی ایران» و نیز اسناد مربوط به کنگره ی ششم،  با توده ها در میان نهاده است؛ پس در حقیقت در این جا بحث بر سر خاک پاشیدن در چشم توده ها و سرپوش گذاشتن بر اشتباهات پیشین نیست؛ بلکه مسئله تاکید بر درستی راه تاریخی پیموده شده ی حزب در کلیت آن است که بدخواهان می کوشند تا با استناد به این یا آن خطا یا شکست، آن را نادرست جلوه دهند. 

مبارزه دموکراتیک 

هر آن تلاشی که برای احقاق حقوق از دست رفته توده های مردم در برابر رژیم های مسلط ناقض حقوق مردم انجام می گیرد به حوزه مبارزات دموکراتیک مربوط است " وجه تمایز کمونیست ها با دیگر احزاب ... تنها در آن است که ... در مراحل گوناگون گسترش مبارزه میان پرولتاریا و بورژوازی همیشه بیانگر منافع جنبش در مجموع آن هستند."[3](مانیفست)  حزب توده ایران بنا به خصلت کمونیستی خود از بدو تاسیس مدافع منافع جنبش در مجموع آن بوده است و عرصه ای را نمی توان یافت که حزب در آن عرصه تحلیل و جانب گیری ویژه خود را مطرح نکرده باشد .بنا به اعتراف دوست و دشمن در همه منازعات اجتماعی حزب حضور داشته و مهر خود را بر تحولات جامعه کوبیده است . در مسائل مطرح طیف وسیع مبارزات دموکراتیک از برابری طلبی زنان، مطالبات آزادی خواهانه در حوزه های رسانه ای، گرفته تا جنبش دانشجویی ، حقوق قومیت ها ، اقلیت های مذهبی، و....حزب با تمام قوا هماره از بدو تاسیس خود حضور داشته و در تحولات هریک از این خواسته های دموکراتیک نقش پربار خود را ایفا کرده است . آن چه آقای چلنگریان ها درک نمی کنند همین حضور و حرکت پا به پای وسیع ترین توده ها و درهم شکستن چهارچوب های سکتاریستی - فرقه ای ، انقلابی نمایی کاذب و بیان منویات وسیع ترین توده ها بوده است . آزادی زنان ، حق انتخاب شیوه زندگی ،برابری کامل حقوقی حاکمیت قانون، عدالت اجتماعی و... مفاهیمی هستند که مروج و مدافع آن ها حزب توده ایران بوده و در ساحت اندیشه و عمل میلیونی توده ها نقش پررنگ خود را بر جا نهاده است.

   خصلت مبارزات دموکراتیک در عصر حاضر

   برخلاف قرن های پیشین، که بورژوازی به علت منافع عینی خود و در برابر طبقات حاکم در فرماسیون های پیشاسرمایه داری، یک نیروی بالنده و پرچم دار مبارزات و آرمان های ترقی خواهانه برای ورود به عصر جدید محسوب می شد، در زمان تفوق مناسبات سرمایه دارانه در جهان، این طبقه، در کلیت خود، خصلت انقلابی را از دست داده و به یک نیروی ارتجاعی بدل شده است؛ اگر زمانی بورژوازی پیش تاز مبارزات خلق ها برای دستیابی به آزادی های دموکراتیک بود، امروزه به سدی برای دستیابی توده ها به آرمان های ترقی خواهانه بدل شده است(اکنون و در این نوشته به بحث هایی پیرامون این یا آن بخش از بورژوازی و یا مسئله متحدان طبقه ی کارگر در کشورهای مستعمره و نیمه مستعمره یا پیرامونی نمی پردازیم).

حزب توده ایران این واقعیت تاریخی را در برنامه خود با چنین بیان شیوایی به تصویر کشیده است :

« سرمایه داری ایران دچار دگرگونی های کیفی قابل ملاحظه ای شده است. سرمایه داری کلان تجاری و سرمایه داری بوروکراتیک که بخشی عمده از سران رژیم و روحانیون حاکم را شامل می شود، بهره برده های اصلی تحول های سه دهه اخیرند. نفوذ سیاسی و توان مالی - اقتصادی این دو لایه سرمایه داری ایران بسیار بالاست . این دو لایه سرمایه داری از عمده ترین نیروهای ارتجاعی مخالف هر نوع جنبش ترقی خواهانه ی مردمی به شمار می ایند. ... در کنار این دو بخش ، سرمایه داران صنعتی کوچک و متوسط حضور دارند که منافع عینی آنان با تولید ملی گره خورده است . واردات سیل آسای کالاهای رسمی ، قاچاق خارجی ، فساد گسترده و رانت خواری ، منافع این سرمایه داران را تهدید می کند. این بخش سرمایه داران ملی در تحول های چند سال اخیر، به ویژه در مبارزه با کودتای انتخاباتی ، از زمره نیروهای بسیار فعال بوده اند. در مرحله کنونی ، از سویی عملکرد سرکوبگرانه، به شدت آلوده و فاسد سرمایه داری بوروکراتیک نظامی ، و از دیگر سو نفوذ مالی و سیاسی فوق العاده سرمایه بزرگ تجاری ، در تضادی جدی با دیگر لایه های سرمایه داری ، به خصوص بخش سرمایه داری وابسته به تولید قرار دارد. افزایش فعالیت سیاسی بورژوازی ملی در پیوند با قشر های میانه حال و تاکید شان بر خواست های دموکراتیک مانند : برگزاری انتخابات آزاد، مبارزه با کودتای انتخاباتی و دولت ضد ملی احمدی نژاد پدیده تامل پذیری است که لزوم توجه دقیق به آن در سازمان دهی مبارزه گسترده با رزیم ولایت فقیه ، اهمیت جدی دارد .» (برنامه نوین حزب توده ایران- مصوب ششمین کنگره حزب )[4]


 

 به بیان دیگر، امروز تکالیف ناتمام انقلاب های بورژوا – دموکراتیک پیشین، به تمامی بر عهده ی طبقه ی کارگر است و به قول انگلس کارگران نمی توانند صبر کنند که بورژوازی «وظایف لعنتی اش» را انجام دهد و دقیقا به همین دلیل، حزب توده ی ایران نیز موظف است تا در نقش مدافع منافع تمامی زحمتکشان کشور، در راه احقاق حقوق آنان برزمد.

  کسانی که شعارهای دموکراتیک حزب را دستاویز تخطئه رهبری آن قرار داده و گمان می کنند که پی گیری اهداف دموکراتیک توسط حزب ناشی از تسلط اپورتونیسم راست در ترکیب رهبری فعلی حزب بوده و آن را به یک جریان سوسیال دموکرات تبدیل کرده است، به این حقیقت توجه ندارند که حزب همواره و در طول تاریخ مبارزاتی اش به اهداف دموکراتیک اهمیت داده است، هرچند که ممکن است در برهه هایی از تاریخ خویش نتوانسته باشد آن «میانگین زرینِ» میان مبارزات دموکراتیک و مبارزات سوسیالیستی را به تمامی پی بگیرد. از سوی دیگر، لازم است تا به این دسته از منتقدان یادآوری شود که به استناد اسناد و مدارک حزبی، درک حزب از دموکراسی، درکی کاملا طبقاتی بوده و برخلاف نیروهای لیبرال، در سطح آزادی های دموکراتیک متوقف نمی شود و تا دستیابی به حقوق دموکراتیک توده ها، که کاملا خصلت ضد سرمایه داری دارد، تعمیق می یابد و دقیقا در اینجاست که پیوند مبارزات دموکراتیک و برنامه ی حداقلی کارگری شکل می یابد.

  به دیگر سخن، شعارها و مبارزات دموکراتیک در مرحله ی خاصی از تکامل تاریخی اجتماع، خصلت و مضمون سوسیالیستی به خود می گیرند و با توجه به ناپیگیری سایر طبقات، باید توسط طبقه ی کارگر و سازمان سیاسی اش تحقق یابند. رفیق جانباخته جوانشیر در اثر سترگ خود سیمای مردمی حزب توده ی ایران، در این باره چنین می نگارد:« ما شعار نبرد علیه هرگونه استعمار ایران و تامین استقلال ملی، نبرد علیه فئودالیسم و انجام اصلاحات ارضی، نبرد علیه استبداد دربار پهلوی و تامین آزادی های دموکراتیک و به ویژه آزادی برای زحمتکشان می دادیم. همه ی این ها دموکراتیک بود، اما بورژوازی ایران و حتی بورژوازی ملی ایران از هیچ یک از آن ها به طور پیگیر دفاع نمی کرد. از اصلاحات ارضی جدا می ترسید، تامین استقلال را به معنای همکاری با آمریکا علیه انگیس و شوروی تعبیر می کرد، آزادی های دموکراتیک را فقط تا مرز آزادی برای روشنفکران بورژوا  و اهل بازار به رسمیت می شناخت و از آزادی زحمتکشان باک داشت.»( جوانشیر، 1360: 42).

حزب توده ی ایران؛ رفورمیست یا انقلابی؟

  بسیاری از منتقدان چپ نما و سوپر انقلابی حزب، آن را یک جریان رفورمیست می نامند و معتقدند که حزب توده ی ایران و به ویژه برنامه مصوب ششمین کنگره ی آن یک برنامه ی سوسیال دموکراتیک و رفورمیستی است. در پاسخ به این حضرات باید یادآور شد که حزب و هر جریان انقلابی واقعی نمی تواند نگران منافع کوتاه مدت و بلند مدت توده ها نباشد؛ حزب توده ی ایران مانند هر جریان مارکسیست – لنینیست اصیل، پای بر زمین سخت واقعیت دارد و بر همین اساس از کوچک ترین اصلاح و بهبود در وجوه گوناگون شرایط زیست توده ها حمایت می کند « استفاده از هر روزنه و شکاف در حاکمیت - با پایبندی به خواست و منافع مردم- از ضرورت های گزینش سیاستی موثر و کارآمد در مبارزه با دیکتاتوری و ارتجاع قلمداد می شود» (برنامه)اما هرگز مانند رفورمیست ها به این اصلاحات کوچک بسنده نکرده و نیز باور ندارد که از راه اصلاحات گام به گام می توان بدیلی مترقی را جایگزین مناسبات ناعادلانه فعلی نمود. به همین ترتیب، حزب برخلاف سوپر انقلابی های چپ نما تلاش برای کم کردن از آلام توده ها و رفع ستم و تبعیض – در جنبه های گوناگون زندگی اعم از ستم ملی، جنسی، طبقاتی و ... - را به فردای پس از برقراری سوسیالیسم موکول نمی نماید؛ « نقش و توان جنبش مردمی ، سیاست و تاکتیک های مناسب و موثر در مرحله کنونی ، و گام های عملی واقعی در راه اتحاد عمل نیروهای آزادی خواه و ضد استبداد و بالاخره دور نمای جنبش و چشم انداز مبارزاتی در حال و آینده از جمله موضوع هایی اند که باید با دقت به آن ها پرداخت و راه کارهای مناسب را جستجو کرد »(برنامه) لذا متهم کردن حزب به رفورمیسم به علت حمایت از رفورم های هرچند کوچک و تلاش برای برقراری حداقل آزادی های دموکراتیک حتی از نوع بورژوایی اش، در بهترین حالت،  نشان گر بی اطلاعی منتقدان از مبانی مارکسیسم – لنینیسم است.

 بحث هژمونی

  از آنچه درباره  ی ناپیگیری، سایر نیروهای اجتماعی و به ویژه بورژوازی ذکر شد، امکان و نیز لزوم هژمونی طبقه ی کارگر برای پیروزی در انقلاب های دموکراتیک عصر حاضر نتیجه می شود و این رهبری جز در  فرآیند اعتماد سازی بین توده ها در کوران مبارزات شان.تامین نمی شود . در حقیقت هژمونی پیش شرط حضور در مبارزه نیست بلکه دقیقا برعکس، شرکت رزمجویانه و پی گیرانه در عرصه ی مهم ترین نبرد هاست که یک طبقه و سازمان سیاسیِ آن را، قادر به جلب اعتماد توده ها می سازد. عرصه ی مبارزات دموکراتیک، همان میدان پیوند حزب و توده هاست که از طریق آن هژمونی پرولتاریا، در جریان نبردهای سهمگین طبقاتی و از راه فداکاری و از خودگذشتگی و نیز اثبات کفایت و درایت آن، از سوی سایر نیروهای اجتماعی پذیرفته می شود. تاریخ مبارزات حزب توده ی ایران، گواه صادقی بر این مدعاست؛ آنجا که زنده نام جوانشیر می نویسد:« شعارهای دموکراتیک ما در آن زمان آن قدر کارگری و آن قدر مردمی بود که توانست توده ی زحمت را در مجموع خود از زیر نفوذ بورژوازی بیرون آورد و در گرد حزب توده ی ایران علیه امپریالیسم متشکل کند.» ( جوانشیر، 1360: 42). و این رمز اجتماعی شدن اندیشه ی حزب توده ی ایران است که کثیری از منتقدان و دشمنانش از درک چرایی آن عاجزند.

  سخن پایانی

  مبارزات و شعارهای دموکراتیک حزب توده ی ایران در پیوند کامل با اهداف و مبارزات سوسیالیستی طبقه ی کارگر قرار دارند و آزادی ها و حقوق دموکراتیک توده ها، در عصر نئولیبرالیسم بیش از پیش مضمون و ماهیت سوسیالیستی به خود می گیرند. حضور نیرومند حزب در عرصه مبارزات دموکراتیک، گامی اساسی در راه ایجاد پیوند با توده ها برای تامین هژمونی حزب است. از منظر منافع سیاسی نیز یک محیط دموکراتیک حتی با تضمین آزادی های نیم بند بورژوایی می تواند زمینه ی مساعدی برای ارتباط گیری حزب با توده ها، پیش برد مبارزات و فعالیت نیمه - علنی و نیز تامین هژمونی نظری حزب در بین نیروهای اجتماعی فراهم آورد. تامین هژمونی نظری ناشی از پراتیک حزب در عرصه مبارزات سیاسی - اجتماعی دموکراتیک می تواند شرایط ذهنی  دستیابی به هژمونی عملی حزب را فراهم  و به تقویت جدی مواضع پرولتاریا  در بین سایر نیروهای اجتماعی، منجر شود. در این میان اما، یکی از مسائل اساسی حفظ صف مستقل طبقاتی است؛ به قول لنین ما می توانیم در صورت لزوم، دوش به دوش سایر نیروهای اجتماعی حرکت کنیم اما نباید صفوف خود را با آنها مخلوط کنیم(نقل به مضمون) و همچنین عملکرد جبهه ای، در عین پذیرش انعطاف در تاکتیک، باید بر روی اصول پافشاری کرد و از دادن هرگونه امتیاز تئوریک به سایر نیروها، پرهیز نمود. در حقیقت حفظ صف مستقل طبقاتی از راه تنظیم و اجرای برنامه ی مستقل کارگری و تقویت حزب سیاسی طبقه ی کارگر مُیَسر است و از این رو تمام هواداران و دوست داران حزب باید که در عین پذیرش اختلاف نظر ها و نیز سلیقه های گوناگون در این یا آن مورد و با رعایت حق انتقاد و مخالفت، در این یا ان موضوع در پیشبرد اهداف مندرج در برنامه ی مصوب کنگره از رهبری فعلی که برآمده از ششمین کنگره ی سراسری حزب است حمایت کنند . با درک ضرورت تحول بنیادی در جامعه ایران و نیاز به وحدت عمل در تمام سطوح مبارزات اجتماعی و ضرورت توانمندی حزب طبقه کارگر در عرصه این مبارزه باید از ایجاد تشتت و چند پارگی در صفوف هواداران حزب اجتناب کنند.

 

یادداشت ها:


 

 

1-                  برای نمونه ای از چنین نقدی، بنگرید به مقاله ی فروغ اسد پور در سایت اخبار روز به نام چرا چپ در 17 اسفند 57 زنان را تنها گذاشت؟

2-                  بنگرید به جزوه ی  مبارزه مسلحانه هم استراتژی، هم تاکتیک نوشته ی مسعود احمد زاده

 [3]-          مانیفست  حزب کمونیست - پورهرمزان ص 37

 [4]-          برنامه نوین حزب توده ایران - مصوب ششمین کنگره ص 16

 

 

 

برخی منابع:

 

-         جوانشیر، ف.م.(1360)؛ سیمای مردمی حزب توده ی ایران ؛ انتشارات حزب توده ی ایران (آدرس قایل صوتی کتاب)

-         چلنگریان، م.(1395)؛ فرزندان سلیمان میرزا- نگاهی به تاریخ حزب توده ی ایران و رابطه ی آن با جنبش های اجتماعی؛ انتشارات پروسه

-         مهرگان، حیدر(1360)؛ اسناد و دیدگاه­ها حزب توده ی ایران از آغاز پیدایی تا انقلاب بهمن 1357؛ انتشارات حزب توده ی ایران

 

 

Comments System WIDGET PACK

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: