نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2019-08-22

نویدنو  31/05/1398 

 

 

  • اگر چه دو دهه از زمان بازگشت هنگ کنگ به چین می گذرد ، اما زخم های این دوران باقی است ، همان زخمی است که در امریکای جنوبی ، افریقا ، و دیگر قسمت های آسیا عمل می کنند -(زخم هایی) یادآوران ابدی عملکرد های استعمار. زخم های عمیق خیلی زود از بین نمی روند ، ودلیلی وجود داردکه کسانی که آن (زخم) ها را فرو می کاهند و می گویند باید فراموش شود عموما برخورداران از این ارثیه - یا، به اندازه کافی حیرت آور فرزندان آن ها هستند.     

 

 

 

اعتراض کننده های هنگ کنگ  پرچم های عقب مانده ی خود را دارند

یان گودرام - برگردان : هاتف رحمانی

اخیرا جنجال کاملی برسر پرچم ها وجود داشته است .

این امر نمی تواند حیرت انگیز باشد - گذشته از هر چیز پرچم ها برای نماد بودن طراحی می شوند . اما رفتارهای اخیر اعتراض کننده هابا پرچم ها در هنگ کنگ درک کژ دیسه فاحشی را نشان می دهد. بسیاری از اعتراض کننده ها پرچم استعماری را تکان می دهند که قبل از بازگشت هنگ کنگ به چین در سال 1997 مورد استفاده قرار می گرفت ، و برخی گامی فراتر رفته پرچم کنونی بریتانیای کبیریا ایالات متحده امریکا را برای نشان دادن اشتیاق خود به دولتی به سبک غربی یا حتی دخالت آن کشورها به جولان در آورده اند.    

با این حال ، با گسترش خشونت در شهر، در یک رشته از حملات پرچم جمهوری خلق چین و علامت ملی آن مورد اهانت قرار گرفته است .

رزمنده ها عدم رضایت خوداز متمم استرداد پیشنهادی را با تخریب این اشیا ، با شعله ورکردن تنش ها در شهری که از قبل هم به نقطه جوش رسیده است نشان داده اند. مهم نیست که متمم چند هفته قبل به حال تعلیق در آمد ، اما مهم است (بدانیم) زمانی که مسائلی برای نابود کردن وجود دارد، چه کسی به انسجام نیازمند است؟ این تنها رویکردی مخرب و زیان بخش برای تصویب تغییر نیست ، اگر چه - نگرشی است که  گدایان برای هرکسی که تاریخ این ملت ها را می داند بدان باوردارند.

درست در این مورد هیچ سردرگمی واقعی وجود ندارد ، من می توانم به سرعت جفتی از یاد آوری را ارائه کنم .

پس از قصابی هزاران نفر در جنگ های تریاک، بریتانیا با کشتارافراد بی شماردیگری کشور را غرق سیل مواد مخدر کرد. چون چند کشور شیره منابع چین را می کشیدند وتعداد عظیمی از مردم آن را مطیع و وابسته به مواد مخدر کرده بودند تجارت شنیع رقابت تجاوزکارانه ای ایجاد کرد. پیمان های نابرابر، با طراحی امپریالیست ها باتوالی سریع امضا شد و تکه هایی از خاک چین برای استفاده خارجی ربوده شد. 

این امر تا 1949 که حزب کمونیست قدرت را کسب کرد ادامه داشت ،از آن زمان کشور بهبود از این آسیب روحی را آغاز کرد ، برنامه های توانبخشی و کارزار گسترده ضد تریاک آخرین بقایای امپریالیسم مواد مخدر غربی را از بین برد.

حداقل در همه جا غیر از هنگ کنگ . با چینی ها درهنگ کنگ در بیشتر اوقات عمرآن به عنوان یک زیر مجموعه بریتانیا ، در بهترین حالت به عنوان شهروندان درجه دو رفتار می شد.یک طبقه ممتاز متولیان استعماری امتیازات و ثروت خود را بر زیر دستانشان حاکم کردند ، و بسیاری از مقام ها غیراز بیشتر مشاغل پست از بسیاری از چینی ها مضایقه می شد. انگلیسی تا 1974 تنها زبان رسمی بود ، وشلاق زدن تا 1989 یک تنبیه جنایی باقی ماند. تا 1991 حقوق قانونی علیه تبعیض نژادی تصویب نشده بود - وتا پایان دوره استعماری کامل نشده بود. بریتانیا تا آخرین لحظه ی ممکن آن چه را که می تواند تنها وضعیت آپارتاید توصیف شود عملی می کرد. 

اگر چه دو دهه از زمان بازگشت هنگ کنگ به چین می گذرد ، اما زخم های این دوران باقی است ، همان زخمی است که در امریکای جنوبی ، افریقا ، و دیگر قسمت های آسیا عمل می کنند -(زخم هایی) یادآوران ابدی عملکرد های استعمار. زخم های عمیق خیلی زود از بین نمی روند ، ودلیلی وجود داردکه کسانی که آن (زخم) ها را فرو می کاهند و می گویند باید فراموش شود عموما برخورداران از این ارثیه - یا، به اندازه کافی حیرت آور فرزندان آن ها هستند.      

بهره کشی دوره ی اولیه صنعتی سازی را تقویت کرد و به غرب اجازه داد تا نقطه ای گسترش و رشد یابد که در عصر "پسا استعماری" پیش رفته ترین اقتصاد ها برای انسان باقی ماند. هم چنان که  تمرکز ثروت وقدرت ادامه دارد ، ساختارهایی که آن ها در تصور خود ساختند - حتی پس از کناره گیری از کنترل مستقیم - نیز ادامه دارد . بدون یک تغییرسیستمی کامل ، روابط نابرابر آن ها روی راه معمولشان ادامه خواهد یافت .

تمام این ها چهارچوبی برای وضعیت کنونی است . برای دوره بعد از اشغال استعماری هنگ کنگ، بریتانیا رویکرد هایی را با امید بیشتر به هویج نسبت به چماق کلید زد . اگر چه بریتانیا بعد از جنگ جهانی دوم از برخورد نرم تری در اداره هنگ کنگ استفاده می کرد - واین رویکرد محدودیت هایی داشت - اما هرگز جایگاه خود را در معرض خطر قرار نداد . در واقع ، زمانی که فشار به هل دادن رسید ، هنوز با مسرت به چماق تکیه کرده بود،  نارضایی در دهه های 1950 و 1960با نیرویی که اعتراض کننده های امروز نمی توانند حتی آن را تصور کنند خفه شد. 

گذشته از همه، پلیس در اول ماه برای جلوگیری از غارت و مخدوش شدن شورای قانون گذاری با پرچم استعماری کاری نکرد - آن رفتاررا با صد ها کشته شده در اعتراضات زمان حکومت بریتانیا مقایسه کنید. علاوه بر این، حتی بهبود های محدودی در اداره امور، به عنوان ابزار تسکین جمعیتی کله شق به خوبی انجام شده بود. اصلاحات دموکراتیک تا زمانی که گفتگو ها بین بریتانیا و چین برای احیا حق حاکمیت ملی آغاز شد هرگز به صورت جدی دنبال نشده بود . قطعا ما می توانیم هر دو را مطرح و در کنار هم قرار دهیم واین را فراتر از تصادف صرف ببینیم .   

 

اما به دلیلی، این راهبرد کار می کرد. با امتیازات اندک کسب شده - هیچ یک از آن ها قابل مقایسه با حقوقی که اکنون مردم از آن بر خوردارند نیست -  بخش های خاصی با ایده زندگی کردن به عنوان نهادهای استعماری برنده شده بودند. این پیروزی به نوعی سندرم استکهلم منجر شد، که با وجود حضور اشغالگران ، بریتانیا به مرور زمان مطلوب تربه نظر می رسید . حق حاکمیت و خودمختاری در محراب پیشی گرفتن در یک سیستم رسوای نابرابر ، که در آن تنها تقسیمات طبقاتی بیش از پیش معلوم می شد قربانی شده بود.

نابرابری های دیرپا با ریشه های ژرف در دوران استعماری اکنون با نوستالوژی نسبت به دولت در گذشته تحویل شده سرزنش می شود ، و این سرزنش نابجا با بازیگران بد همراه با تبری برای خرد کردن تقویت می شود. این تضاد ها تا زمانی که نیروهای خارجی برای دخالت تلاش می کنند حل نخواهد شد ، و قطعا اگر گذشته شهر از منشور سرخ رنگ دیده شود هیچ پیشرفتی حاصل نخواهد شد.

آرزوی دورانی با مشخصه خشونت و تعصب -  اهمیتی ندارد چگونه کارهای بی اهمیتی پیشِ روی بازگشت هنگ کنگ(به چین) انجام شد - در دستان کسانی که خواهان مشاهده چین در هم شکسته هستند بازی می کند. تطهیر جنایت های قدرت های استعماری ،بدون گفتن چیزی ازتکان دادن پرچم هایشان، نشان دهنده نایده گرفتن عمیق تاریخ است .لحظه ای تصور کنید که مردم کشته شده در جنگ های ضد استعماری در سراسر جهان اگر می دیدند این عمده فروشی شکنجه گران آن ها را به آغوش می کشد چه فکر می کردند.   

این جایی است که تقابل بین پرچم ها باید مورد تاکید قرار گیرد . عبادت کور کورانه از هر نماد ملی خطر ناک است ، اما پرچم چین برای اصول بسیار متفاوتی بالاتر از پرچم های بریتانیا یا امریکا می ایستد. پرچم مردم جمهوری خلق چین آزادی و پایان دادن به بهره کشی را نشان می دهد و تنها بعد از سال ها خونریزی و مبارزه انقلابی برافراشته شد . آن موفقیت نقطه اوج یک قرن مقاومت در برابرامپریالیسم ، فئودالیسم و استعماربود. زندگی های بی شماری در تعقیب این هدف با شکوه از دست رفتند، وآن جان باختگان (شهدا) در پارچه های قرمز پرچم زنده اند، همان طور که بسیاری که علیه ستم در سراسر جهان مقاومت کردند در آن زنده اند. مردم چین از این امر به خوبی اگاهند، وبا پرچم خود با نگرانی و افتخاررفتار می کنند.

  امااین امر نباید با وطن پرستی بی عاطفه قدرت های استعماری "سابق" در هم آمیخته شود. پیروزی در جنگ رهایی بخش وغلبه ظالمانه امپراتوری قطب های مخالفند. اولی باید منبع قدرت وانگیزه در برابر دشمن ، و دومی باید به عنوان ژرف ترین شرم تلقی شود. من کودکی خود را در تگزاس به یاد می آورم ، که پرچم امریکا برای توجیه اقدام یک جانبه علیه کشورهای بی شمار وقتل عام میلیون ها نفر مورد استفاده قرار گرفته بود . امروزستاره ها و راه راه های (پرچم) به عنوان چماقی علیه گروه های اقلیت مورد استفاده قرار می گیرد ، و گرایش "یا دوستش داشته باش یا ترکش کن" علیه تمام منتقدان ازپرونده تعصب و نسل کشی کشوربه اجرا گذاشته می شود .       

اکنون زمانی که می بینم پرچم امریکا در کناردعوت به "آزادی" هنگ کنگ در اهتزاز است معده ام به هم می ریزد . آیا آن ها خواهان رهایی عراق ، افغانستان، لیبی ، هندوراس و هائیتی هستند؟ نمی توانم تصور کنم که مردم چین با دیدن آن تنها چند سال پس از بازگشت شهربعد از تاخیر طولانی به چین چه احساسی می توانند داشته باشند.

همه پرچم ها به صورت برابر ایجاد نشده اند . دلیلی وجود دارد که پرچم المان نازی تنها از سوی افراد بسیار منفور در کره زمین ، که نماد به حق مورد پرهیزآن ها بوده است به پرواز در می آید . با این حال یک بنربه همان اندازه رسوا از سوی اعتراض کننده های نزدیک بین به اهتزاز در می آید - فراموش نکنیم که هندی های کشته شده در قحطی بنگال تحت حاکمیت بریتانیا مهندسی شد- و هیچ کس چشمکی نمی زند .

بدون تصفیه حساب با گذشته ، این نوع عینک نادانی محکوم به تکرار خود است . من نمی توانم تنها کسی باشم که می خواهد این چرخه کثیف غم انگیز یک باره و برای همیشه پایان یاید.

 

یان گودران نویسنده و سردبیر چاینا دیلی دیجیتال در پکن چین است .  

برگرفته از دنیای مردم نشریه وابسته به حزب کمونیست امریکا 

 

Comments System WIDGET PACK

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: