نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2019-06-11

نویدنو  21/03/1398 

 

 

  •  آیا سیستم اقتصادی ایران در تضاد با سیستم اقتصاد سرمایه داری آمریکاست که چنین پارادوکسی را بین ایران وآمریکا فراهم کرده است؟ مبرهن است که به جز چند سال اوایل انقلاب وبعد از اقتصاد جنگی دهه اول انقلاب، جمهوری اسلامی همیشه توصیه های بانگ جهانی وصندوق بین المللی را محوربرنامه های توسعه اقتصادی خود قرار داده است.

 

 

 

نگاهی به احتمال قریب الوقوع بودن جنگ ایران وآمریکا؟

نگارش: نوید شادی  

  مدخل بحث: تحولات و رخداد های اخیردر منطقه خاورمیانه، به نگرانی‌های وقوع جنگ بین ایران و آمریکا درجهان دامن زده است. بحث های داغ در مورد احتمال وقوع جنگ درمحافل مختلف بویژه ایرانیان مطرح و هرکسی ازظن خود تفسیر وتاویلی ارائه می دهد. من برداشت خود را در این رابطه مطرح می کنم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.

 -  1بعد از جنگ جهانی دوم، آمریکا بعلت عدم درگیری مستقیم درجنگ و فروپاشی امپراتوری های بزرگ بویژه انگلیس، به ابرقدرت اول اقتصاد جهان ارتقاء یافت وحدود هفتاد سال است که با قدرت هژمونی دلار(قرارداد تحمیلی "برتون وودز" به سایر کشورها وعدم پایبندی به تعهدات قرارداد) وانباشت ذخایرطلای دنیا دراثرجنگ در آمریکا و همچنین اعمال قهر و زوربه سایرکشورها در راستای تامین منافع خود، ابرقدرتی خود را حفظ کرده است. (به طوری که در تاریخ حیاتش 220 مورد تجاوز وکودتا وجنگ و کشتاردرکارنامه اش ثبت شده است). آمریکا در طی این دوران بحران های اقتصادی خود را با چاپ دلار بدون پشتوانه و پخش آن در سراسر جهان (بخاطر ویژگی جهانی بودن دلار و امنیت سرمایه گذاری در سایه قدرت نظامی امریکا) به سایر کشورها منتقل نموده است. به طوری که از قرارداد" برتون وودز" تا کنون ، ارزش دلار در برابر پول تمام ارزش یعنی طلا  3700% کاهش یافته است.

-  2 قبل از فروپاشی شوروی عمده اقتصاد کشورهای دنیا برمبنای نظریات اقتصاد کینزی، مبنی بردخالت دولت دراقتصاد، دولت های رفاه ملی با خدمات اجتماعی گسترده به مردم اداره می شدند. درسه دهه اخیر، مدل اقتصادی جدیدی مبتنی بر نظریه های میلتون فریدمن ودیگر نظریه پردازان دانشگاه شیکاگو بوجود آمد. ویژگی این مدل اقتصادی که به اقتصاد نئولیبرالیزم شهرت یافته است. اولا: گردش به اقتصاد بازار آزاد و خصوصی سازی اقتصاد که منجر به بیکاری گسترده در کشور های مختلف گردید.  ثانیا: ازبین رفتن رفاه اقتصادی وتامین اجتماعی گسترده اقشار پایین جامعه وپس گرفتن امتیازات دست آوردهای مبارزاتی طبقه کارگردردوران جنگ سرد شد. ثالثا: آزاد سازی مالی گرایی دراقتصاد که منجربه گسترش اقتصاد مالی، بورسی، دلالی ویا به اصطلاح اقتصاد قمارخانه ای گردید، به طوری که برای اولین بار درتاریخ،  بخش مالی اقتصاد بربخش صنعتی آن پیشی گرفت. آزاد سازی مالی گرایی در اقتصاد که به منظور جهانی سازی اقتصادی برنامه ریزی شده بود، موجب تمرکز و قطبی شدن شدید ثروت در دست یک درصدی های جامعه و فروغلطاندن اقشارمتوسط جامعه به سوی اقشارفقیر گردید. در سال 2015 اعلام  گردید که ثروت 62 نفرازثروتمند ترین افراد معادل نصف ثروت مردم دنیا می باشد. درحالی که درسال 2018 این عدد به26نفر رسیده است. رابعا: آزاد سازی اقتصاد، موجب گسترش فساد و دزدی وپول شویی، نظیر فرارمالیاتی واختلاس و همچنین تشدید اختلاف بین کشورهای فقیر وغنی  وشکاف گسترده طبقاتی در داخل کشور ها گردیده است.

-  3 می گویند هرپدیده ای ضد خودرا در درون خودش پرورش می دهد. اولا، با آزاد سازی مالی گرایی در اقتصاد(جهانی سازی)، سرمایه های مالی از سلطه وکنترل دولت ها خارج گردید. قبل از جهانی سازی اقتصاد، این دولت ها بودند که به شرکت ها و سرمایه ها جهت می دادند ولی اکنون این سرمایه ها وشرکت ها هستند که دولت هارا در کنترل خود گرفته اند. در جریان برجام ملاحظه گردید که اکثر دولت های اروپایی موافق همکاری اقتصادی با ایران بودند ولی تمامی شرکت ها و موسسات مالی از همکاری با ایران سرپیچی کردند. ثانیا، چون برای سرمایه مالی فقط حد اکثرسازی سود ملاک عمل می باشد، با جهانی سازی وخارج شدن آن از کنترل وسلطه دولت ها، کشورهایی که ماهیت جهانی سازی اقتصادرا بدرستی درک کردند، توانستند از این فرصت استفاده کرده و این سرمایه مالی جهانی شده را در راستای توسعه اقتصاد خود بکار گیرند. ازموفق ترین این کشورها، می توان از چین نام برد.

 -  4دگردیسی های اساسی دراثرپیاده سازی اقتصاد نئولیبرالی در بیش از سه دهه گذشته در جهان در حال رخ دادن است. بدهی خارجی کشورهای غربی بویژه آمریکا، از تولید ناخالص داخلی آنها فراتر می رود. بعنوان مثال بدهی خارجی آمریکا به بیش از 19 تریلیون دلار رسیده یعنی هرفرد آمریکایی 68200 دلار بدهی خارجی دارد. طبق براورد کارشناسان اگر روند فعلی در اقتصاد جهان تداوم یابد و مهار نشود، در سال 2030 حجم اقتصاد چین بر مبنای قدرت خرید، بیش ازدو برابر اقتصاد آمریکا خواهد شد و چین در جایگاه اول اقتصاد جهان خواهد نشست وآمریکا بعد از هند دررتبه سوم قرار خواهد گرفت. اتاق های فکر آمریکا، بدرستی این خطررا دریافته اند وتمام برنامه ریزی های آنها در راستای مهار این خطر جدی است. علت العلل ظهور ترامپیزم درآمریکا  ورشد و گسترش شوینسم در اروپا را بایستی در این راستا ارزیابی نمود. برقراری حقوق گمرکی برای کالا ها، برخلاف قوانین اقتصاد تجارت آزاد، خروج از کنوانسیون های جهانی محیط زیست و عدم پایبندی به کلیه قوانین بین المللی خود ساخته و..... را  باید در راستای نجات اقتصاد به گل نشسته آمریکا ارزیابی کرد. عده ای از اپوزیسیون خود شیفته و عاصی از رفتار حکومت ایران که دانسته ویا فریب خورده، آمریکا را منجی حقوق بشر و آزادی معرفی و آنهارا تشویق به تحریم و حتی حمله نظامی به ایران می کنند، از رنجی که ملت ایران در راستای این سیاست ها متحمل می شوند و خواهند شد، بایستی در تاریخ در برابر ملت پاسخگو باشند. اصلا در مکتب نئولیبرالیزم به جزسود ومنافع، ارزشی بنام اومانیزم وحقوق انسانی تعریف نشده و آن چیزی که تبلیغ می شود جز پروپاگاندای پوپولیزم وفریب کاری بیش نمی باشد.

-  5 هدف آمریکا از شدید ترین تحریم های تاریخ علیه ایران چیست؟ آیا کینه انقلاب اسلامی وسرنگونی حکومت طرفدار آمریکا در ایران باعث چنین تحریم هاست؟ واضح است که تمامی کشورها درجهان به دنبال تامین حد اکثرمنافع ملی خود درمناسبات بین المللی می باشند.درست است که با انقلاب ایران به منافع آمریکا ضربه کوتاه مدتی وارد شد ولی بلا فاصله بعد ازانقلاب، آمریکا با لولونشان دادن ایران به کشورهای منطقه، بیشترین منافع را از فروش تسلیحات به کشورهای عربی  به چنگ آورده است که با وجود حکومت شاه، بدست آوردن چنین فرصتی امکان پذیر نبود.

 آیا سیستم اقتصادی ایران در تضاد با سیستم اقتصاد سرمایه داری آمریکاست که چنین پارادوکسی را بین ایران وآمریکا فراهم کرده است؟ مبرهن است که به جز چند سال اوایل انقلاب وبعد از اقتصاد جنگی دهه اول انقلاب، جمهوری اسلامی همیشه توصیه های بانگ جهانی وصندوق بین المللی را محوربرنامه های توسعه اقتصادی خود قرار داده است.

آیا علت امررا درعدم پایبندی ایران به رعایت حقوق بشرودموکراسی مد نظر آمریکا باید جستجو کرد؟ تاریخ عملکرد آمریکا در دنیا در رابطه با کشورهای جهان ازجمله ایران نشان می دهد که ایالات متحده در راستای تامین منافع خود، صناری به رعایت حقوق بشر و دموکراسی کشورها ارزش قائل نمی باشد.در خود منطقه خاورمیانه و جهان ده ها کشور می توان نام برد که از لحاظ عدم پایبندی به این مسایل به مراتب از ایران عقب مانده تر می باشند.

آیا دخالت های منطقه ای ایران آمریکا را عصبی کرده است؟ برخلاف تبلیغات آمریکا، ایران نفوذ چندانی در منطقه ندارد که منافع آمریکا را تهدید کند. بعکس اکثر کشورهای منطقه مخالف ایران هستند. درعراق  مخالفان ایران به قدرت رسیدند و نیروهای ایران از سوریه اخراج خواهند شد. دریمن نیزیک سری نیروهارا به ایران نسبت می دهند که در حال شکستند. با توجه به شرایط اقتصادی، ایران منبعد کمک های چندانی به فلسطینی ها نمی تواند انجام دهد.آیا.........؟

-  6 به نظر من آمریکا پیاده کردن پروژه استراژیکی را دردنیا واز جمله منطقه خاورمیانه دنبال می کند که این پروژه ها دو هدف را پیگیری می کند. اول ضربه دهشتناک به اقتصاد چین که ابرقدرتی آمریکا را تهدید می کند ودوم تبدیل آمریکا به قدرت اول انرژی در جهان. پس از سال ٢٠٠٨ و با دستيابى آمريكا به فناورى هاى نوين و پيشرفته اى مانند فناورى شكست هيدروليكى، امكان توليد و بهره بردارى از ذخاير عظيم نفت شيل براى اين كشوررا فراهم نمود. در حال حاضر آمریکا از لحاظ صادرات وواردات فراورده های نفتی، به حالت بالانس نزدیک شده است وبا افزایش تولیدات نفت شل به صادر کننده عمده نفت در جهان تبدیل خواهد شد. پایان وابستگی آمریکا به انرژی خلیج فارس می‌تواند یکی از عوامل بنیادی توضیح‌دهنده رویکرد سیاسی این کشور در پایان دادن به برجام باشد. افزایش جهانی قیمت نفت به زیان چین، اتحادیه اروپا و ژاپن تمام خواهد شد و پویایی اقتصاد این کشورها را تحت فشار قیمت‌های بالای انرژی قرار خواهد داد که به نفع آمریکا تمام خواهد شد. آمريكا سرانجام دنبال این فرصت است كه خودرا به عنوان يك "ابر قدرت انرژى " درآورد. انقلاب حفارى شيل در حالى بازار جهانى انرژى را متحول می کند كه بنا بر تحليل دانيل يارگين، اوپك به شير پير و موجودى بى آزار و بدون دندان تبديل شده است. تاکید جيمز متيس بر وقوع جنگ با محوریت اسرائيل و ايران، تاكيد بن سلمان بر اينكه اكنون مسئله فلسطين در اولويت آنها نيست، بلكه مهار نفوذ منطقه اى ايران در اولويت آنها است و سكوت معنى دار روسيه و اعلان پوتین مبنی بر اینکه ما آتش نشان نیستیم که هرجا آتش گرفت به ما زنگ می زنند، همه و همه نشانه هايى از آن است كه آمريكا در صدد برپايى يك جنگ بزرگ منطقه اى با محوريت ايران و اسرائيل در خاورميانه است. با وقوع اين جنگ، نفت ايران از بازار حذف خواهد شد و حتى نفت عربستان و البته خليج فارس دچار كاهش شديد خواهد گرديد. در اين شرايط دكل هاى حفارى شيل ميليونها بشكه نفت را وارد بازار خواهند ساخت و هزاران شغل در آمريكا ايجاد خواهد کرد. در مقابل، با افزايش سرسام آور قيمت نفت، اقتصاد چين با واردات روزانه بیش از 12 میلیون بشکه  دچار ضربه هاى هولناكی خواهد شد. صادرات نفت روسيه به شرايط قبل از فريز نفتى باز خواهد گشت و لذت فروش با قيمت هاى نجومى 200 -300 دلاری را تجربه خواهد نمود. نتيجه اين جنگ براى خاورميانه هر چه باشد، رؤياى ابر قدرت انرژى شدن را براى آمريكا فراهم می کند."

 -  7سوال دیگری که به ذهن متبادر می شود این است که: در حال حاضر که قدرت نفتی آمریکا به آن حدی نرسیده که خلا نفتی خاورمیانه (که حدود 20% انرژی دنیا را تامین می کند) را پر کند، لشکرکشی  زود هنگام آمریکا به خاورمیانه چه مفهومی دارد؟ به نظر می رسد که در حال حاضر آمریکا دنبال درگیری نظامی با ایران نیست.  هدف کنونی آمریکا، ترساندن کشورهای منطقه از لولوی ایران وفروش تسلیحات گسترده به کشورهای منطقه است. اگردراثر خطای محاسباتی طرفین درگیری نظامی رخ دهد، بصورت جنگی تمام عیار و بلند مدت نخواهد بود. درشرایط فعلی که ایران دارای توان دفاعی می باشد، درگیری نظامی شدید آمریکا با ایران غیرمعقول به نظر می رسد. آمریکا با این تحریم های بسیار شدید، گلوی مارا می فشارد و به سوی مرگ تدریجی هدایت می کند. تا وقتی که آمریکا مارا از نفس نیانداخته ونفت شل آمریکا پتانسیل جبران قطع صدور نفت خاورمیانه را کسب نکرده است. آمریکا نیازی به در گیری نظامی تمام عیار نخواهد داشت.

-  8 در حاکمیت دوگانه قدرت در ایران، که با تشدید فشار های آمریکا همسوترمی شوند،هیچ نشانه ای از درک خطرات مقابله با آمریکا به چشم نمی خورد وبا هل من مبارز خوانی وعدم اتخاذ سیاست های انعطاف پذیر، حد اقل در بسیج افکار عمومی جهان علیه جنگ ، ناموفق عمل کرده است. درست است که جناح نئولیبرال دولت تلاش هایی در جهت واسطه گری کشورها، به عمل می آورد ولی تفکر عمومی در حاکمیت این است که با تکیه بر ذخایر ارزی و واگذاری اموال دولتی به بخص خصوصی (خصوصی سازی گسترده) امکان تامین کسری بودجه دولت را تا 20ماه باقی مانده به انتخابات در آمریکارا فراهم ویا به عبارتی مقاومت کنند، شاید تا آنزمان درب فرجی با عدم انتخاب ترامپ به ریاست جمهوری گشوده شود وبا دولت جدبد وارد مذاکره وسازش گردند.

 

Comments System WIDGET PACK

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: