نویدنو 11/03/1398
مطلب
دریافتی
تحریمهای ترامپ
،
پیشروی «دولت تفنگ به دست
»[1]
کسرا فروهی
مهم ترین ویژگی اقتصاد ایران رانتی بودن آن است. در چنین جامعه ای ثروت
و مکنت موهبتی است که از سوی مستبد اعظم به رعیت حبه میشود. امروز بر
سرکاری فردا بر سر دار. (مستبد اعظم که کسی غیر از او «کس» نیست که
«حق» و «حقوق» داشته باشد در راس امور است و همه چیز باید از زیر دست
او بگذرد) همین ویژگی در جامعه ای توسعه نیافته و حکمرانی سرکوبگر
تبدیل به اقتصادی رفاقتی و مافیایی میشود همان گونه که در پیش از
انقلاب بخش مهمی از اقتصاد ایران تحت سلطه دربار و خاندان هزارفامیل
بود این ویژگی عینا به جمهوری اسلامی منتقل شد. نهادهای غیرپاسخگو و
رانت خوار در ساختاری مبهم که ریشههای آن به دوران پیشاسرمایه داری
باز میگشت در دوران پهلوی شکل و شمایل نو یافت و پس از انقلاب به زیر
سلطه ولی فقیه منتقل شد. تلاقی چهار شاخه اقتصادی نهادهای مذهبی همچون
آستان قدس و موقوفه ها، مال و امول دربار در نهادهای غیر پاسخگو همچون
بنیاد پهلوی که بعدها با همان ساختار به بنیاد مستضعفان تغییر نام داد،
اقتصاد نظامی که از ارتش پیش از انقلاب به سپاه منتقل شد تحت زعامت
بورژوازی تجاری که بند ناف همگی به رانت نفت بسته است، ملقمهای از
اقتصاد رفاقتی مافیایی را تشکیل دادند که به سرعت پس از انقلاب بهمن
بازسازی شده و به پیشروی در سپهر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جامعه
پرداختند و یورش به اندک دستاوردهای نخستین روزهای انقلاب بهمن را به
سود بورژوازی تجاری غارتگر داخلی و شرکای خارجی آن ها آغازیدند. رژیم
جدید ایران که در اثر انقلاب از مدار امپریالیسم به بیرون پرت شده بود
با افول سوسیالیسم و به محاق رفتن گفتمان چپ، برای تبدیل شدن به قطبی
جدید به همان بی راهه ای درافتاد که پیش از آن اخوان مسلمین پای نهاده
بود. در تلاش برای گسترش حیطه نفوذ خود در خاورمیانه دست به صدور
انقلاب زد، تلاشی که بیشتر به دست و پا زدن یک مغروق برای نجات از غرق
شدن شبیه بوده و هست. سیاستهای امپریالیستی رو در رویی با رژیم جدید
ایران در همه این سال ها نه تنها روی این دست و پا زدن ها تاثیری نداشت
بلکه باعث سخت شدن هسته مرکزی هیآت حاکم در ایران شد تا با اجرای
سیاستهای ماجراجویانه و گسترش شیعی گری تخته پاره ای برای سکون خویش
بیابند و در تلاش برای حفظ حیات جای پای نسبتا قرص و محکمی در کشورهای
منطقه از جمله عراق، سوریه، لبنان، ترکیه، افغانستان و تا حدودی
پاکستان و مالزی و دست و پا کنند و پایگاههای اقتصادی خود را علم
کنند. پایگاههای بیت زیر چتر اقتصادی و امنیتی «برادران قاچاقچی[2]»،
دور از چشم و حتی اطلاع روسای جمهوری و نهادهای انتخابی و رسمی ایران
با ایجاد شبکه پیچیده ای از اسکلههای اختصاصی، بنیادهای مالی، تجاری،
اقتصادی و ارتباطی و ده ها نهاد غیر رسمی و رسمی زنجیره منظم و چشم
گیری از فعالیتهای مالی، تجاری و اقتصادی از فروش نفت و محصولات
پتروشیمی تا خودروسازی، فلزگدازی، مالی، ارتباطات و تجاری را در داخل
ایران و کشورهایی که گفته شد راه اندازی کرده است. روابط مخفیانه سپاه
با طالبان و تجار افغانستانی در هرات، حشد الشعبی و ده ها گروه شبه
نظامی و مذهبی در عراق، حزبالله لبنان، گروههایی از شیعیان پاکستان و
حتی هند، اقلیم خودمختار کردستان عراق، وابستگان و نزدیکان اردوغان و
دولت بشار اسد تنها به قصد کمک مالی به این گروه ها و یا مناسبات سیاسی
و نظامی نبوده بلکه بیت در همه این سال ها با نقل و انتقال پول و طلا
شبکه اقتصادی، نظامی و سیاسی پیچیده ای در گرد خود ایجاد کرده و عمق
استراتژیک نظامی، سیاسی و البته اقتصادی خود را تا فرسنگ ها آن سوی
مرزهای رسمی ایران گسترش داده است.
دولت پیشین آمریکا با توجه به پیشروی سپاه در منطقه و گسترش نفوذ آن
بهترین راه را در کنترل رژیم ایران در چارچوبهای بینالمللی تشخیص
داده و با کمک روسیه و چین که هر دو خارج از مدار آمریکا هستند با
تحمیل برجام به ایران تلاش داشت آن را به داخل مدار سرمایه داری جهانی
کشانده و به تسلیم کامل بکشاند. روش زیرکانه آمریکا در برجام با توجه
به ژرفا و گستره جهانی سازی و انحصار مالی، پولی و فناوری توسط
شرکتهای فراملی و امپریالیستی و تسلط اندیشههای نولیبرالی و سینه
چاکان اجماع واشنگتن در دولت روحانی می توانست به سرعت ایران را با همه
یاغی گری ها و نیروهای گریز از مرکز آن به داخل مدار امپریالیسم و
انحصارات سرمایه داری جهانی بکشاند، اما با روی کار آمدن ترامپ و
برتری جناح کارتلهای اسلحه سازی و نیروهای شبه فاشیست و تزریق ترس و
واهمه دولتهای ارتجاعی عربستان و امارات با آتش بیاری حکومت ماورا
ارتجاع اسراییل و لجاجت شخصی ترامپ با اوباما باعت خروج دولت ترامپ از
برجام و آغاز دور
تازه
ای از کشمکشهای خطرناک در خلیج فارس شد که میتواند جرقه یک درگیری
فرامنطقه ای را در خود داشته باشد. دولت ترامپ با استفاده از اهرم دلار
و تسلطی که بر مبادلات مالی جهانی دارد میتواند مراودات مالی رسمی با
ایران را تا حدود زیادی قطع کند، اما این تازه آغاز کار است. همان
گونه که اشاره شد حکومت ایران با ایجاد شاخهها و محملهای اقتصادی و
نظامی در منطقه به آسانی میتواند با قاچاق نفت در بازارهای جهانی همه
محاسبات امپریالیسم آمریکا را به هم بریزد. همان گونه که داعش در طول
سالهایی که بر منابع نفتی عراق و سوریه تسلط داشت میلیون ها بشکه نفت
خام را در بندر جیهان ترکیه و اردن به فروش رساند و بدون مراودات رسمی
بانکی پول آن را دریافت کرد. کما این که در طول حدود 6 سال جنگ در
سوریه ایران توانسته است مقادیر فراوانی جنگجو، سوخت و دلار به شریک
سوری خود در میانه جنگ برساند، و یا این که در طی سالهای طولانی به
حزب الله لبنان کمکهای مالی و تسلیحاتی و لجستیک برساند. به احتمال
قوی دولت کوتهبین ترامپ به واسطه همین آگاهی از قدرت سپاه دست به
تحریم آن به عنوان یک نیروی تروریستی زده است تا با زمین گیر کردن
سپاه یا دست کم ایجاد دست انداز بر سر فعالیتهای مالی و تجاری سپاه
چاره ای برای رفتار ابلهانه خود بیابد.
داعش و هاب انرژی جیهان، برگ برنده آمریکا در دستان سپاه
در اوج تنشهای روسیه و ترکیه بر سر ساقط کردن یک جنگنده روسی توسط
ارتش ترکیه، پوتین با ارایه پیشنهاد تبدیل ترکیه به هاب انرژی
خاورمیانه و اروپا باعث شگفتی ناظران شد. در واقع ترکیه و به ویژه بندر
جیهان این ظرفیت را دارد که به یک هاب انرژی بزرگ منطقه و اروپا تبدیل
شود. آرزویی که حاکمان آناتولی از دیرباز در حسرت آن میسوختند و
اردوغان با عملی کردن این آرزو میتواند بر زخم شکست اقتصادی خود
مرهمی بگذارد. پوتین آن قدر زیرک بود که پی ببرد داعش اسم رمز تسلط
امپریالیستی و صهیونیستی بر جریان انرژی درخاورمیانه و اروپا است، و
این نیرو برای قاچاق نفت از بندر جیهان ترکیه بهره میبرد. او با
پیشنهاد تاسیس هاب انرژی جیهان دهان اردوغان را آب انداخت و از او به
جای یک دشمن یک متحد در جبهه نبرد با اروپا، اسراییل و آمریکا و ارتش
غیر رسمی آن ها یعنی داعش علیه روسیه ساخت. اکنون که داعش به تاریخ
پیوسته، در صورت فشار آمریکا برای تحریم نفت ایران چرا ایران نتواند از
این بندر استفاده نکند!
خط لوله شمالی عراق (کرکوک- جیهان و بصره – جیهان) در همسایگی ایران
میتواند نفت ایران را از طریق بندر جیهان به دست مشتریان دست به نقد
چینی، هندی و شرکتهای اروپایی برساند. البته ایران گزینههای دیگر
همچون خط لوله غربی (کرکوک – بانیاس) که با ظرفیت اسمی روزانه 700
هزار بشکه نفت کرکوک را به سوریه میرساند و از طریق خط لوله
سرزمینهای غرب عراق که پالایشگاه بیجی عراق در آن قرار دارد و مدتی به
دست داعش افتاده بود به اردن را دارد.[3]
در واقع میتوان گفت حضور داعش در منطقه عراق و شام بخشی از نقشه
خاورمیانه جدید بود که روسیه با خواندن دست آمریکا و اسراییل توانست
با کمک میدانی سپاه نیروهای داعش را شکست داده و سپاه حضور خود را در
این منطقه بزرگ و پر اهمیت تثبیت کرده و برگ برنده را از دست آمریکا و
اسراییل خارج کند و اکنون آن را علیه آمریکا به کار بندد.
به نظر میرسد دولت تفنگ به دست ایران با تکیه بر مجتمع نظامی، صنعتی،
مالی و تجاری ایران توان و آمادگی آن را دارد که در این کشمکش با ترامپ
موفق بیرون بیاید، اما در این مهلکه آتش جنگ و دود تودههای مردم ایران
روز به روز فقیرتر و پراکندهتر خواهند شد، هسته قدرت ولایت مطلقه فقیه
و نهادهای غیر پاسخگو و ضد مردمی متمرکزتر و سختتر گشته، و دست کم تا
اطلاع ثانوی دمکراسی نیم بند در ایران و خاورمیانه به محاق خواهد رفت.
[1]
تعبیر روحانی رپیس جمهور ایران از سپاه
[2]
تعبیر
احمدی نژاد رپیس جمهور ایران از سپاه
|